آری آقای ضرغامی، شما که در ۱۰ سال ریاست تلویزیون حتی یکبار در مقام پاسخگو در یک تریبون آزاد رودرروی خبرنگاران رسانههای مستقل ننشستید، هنوز هم به مونولوگ اعتقاد دارید، اگرچه مؤلفههای مورد علاقه مردم را به زیبایی از پس هم میچینید، اما هنوز برای انتقال این حس که گفتمان متفاوتتان برای تغییر و شنیدن صدای طیف دلسرد از شمای مردم، با آنچه که برای باورتان نیاز دارند، از زمین تا آسمان است. آقای ضرغامی شما نشان دادید حتی رسم وسط بازی را هم درست نمیدانید!
خبرآنلاین نوشت:
عزت الله ضرغامی شاید سعی میکند متفاوتترین فرد دولت سیزدهم باشد. او این رویه را درست از زمان رفتن از تلویزیون در پیشگرفته و سعی میکند خود را متفاوت از همه همفکرانش در جبهه اصولگرایی تندرو نشان دهد. یکی از جناح تندروی اصولگرا با یک «صبغه» فرهنگی!
بیتردید پخش مصاحبه عزتالله ضرغامی با محمدحسین پویانفر از برنامه مهلا، یک اتفاق مهم در تاریخ پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی است. اینکه یک مقام رسمی دولتی، برای گفتن حرفهایش به سراغ پلتفرم رایج رسانه رسمی نرفته است. آن هم مدیری که خودش سالها نفر اول ساختمان جام جم بوده و تصمیم میگرفته چه کسی روی آنتن باشد و چه کسی نباشد. حالا که جریان تندروهای منتقدش که البته خود آنها بخشی از بدنه دوران مدیریتی او بودهاند، برای گفتن نظریاتش ناچار است یا ترجیح میدهد به سراغ رسانههای پلتفرم خانگی برود. همان پلتفرمهایی که اگر امروز در رأس رسانه ملی نشسته بود برایشان شمشیر را از رو میبست!
ضرغامی البته در این یک دهه جدایی از تلویزیون سعی کرده خود را آوانگاردتر از همه مدیران جریان اصولگرایی تندرو نشان دهد. از صبحانههای سیاسی تا کانال خمیازه تا واکنشهای توییتری و کانال تلگرامیاش به حوادث اخیر و تا همین دیدارها و مصاحبههایش درباره مسائل مختلف در مقام وزیر میراث و گردشگری که کار را به درگیری شدید و انتشار ویدیوهای جنجالی از برخوردش با نقدعلی نماینده تندروی اصفهان کشانده است.
فارغ از آنچه گذشته، اما عزت خان در مصاحبه با محمدحسین پویانفر، در برنامهای که این روزها بسیار گفته شده در پسصحنهاش احسان علیخانی بهعنوان بخشی از اتاق فکر برنامه نشسته، سعی کرد تا از اسمهایی بگوید که برای طبقه خاکستری زیبا باشد. او البته از شهید مطهری مثال زده و برای اینکه بگوید همفکرانش حرف نسل جوان را نمیفهمند، به سراغ مثال شهید مطهری و ماجرای مقالهاش برای زن روز در دهه ۵۰ رفته و گفته: «شهید مطهری برای اینکه بتواند پیامش را به مخاطب در نقد فیلمی مستهجن برساند به برای نشریه مبتذل «زن روز» یادداشت نوشت تا پیامش را مخاطبان آن نشریه هم بخوانند.»
او از این گفته که بازجو و جوان حرف هم را نمیفهمند و زبان مشترکی بینشان نیست و در امربهمعروف سعی نشده به زبان نسل جوان سخن گفت. حرف درستی که البته حرف این روزهای اکثر کنش گران مرزی ایران است.
او که از شب گذشته و بعد از حضور در برنامهای که این روزها بهشدت زیر فشار انتقاد همفکران تندروی ضرغامی است، برای گفتههایش با واژههایی، چون حزباللهی صورتی خطاب میشود، در این برنامه اگرچه حرفهای جالبی زده و ری برندینگش را با تارگت کردن عبارات نامهای عزیز برای مردم پیش ببرد، درباره شجریان به نامه محرمانه استاد برای عدم پخش آثارش اشاره کرده، اما نمیگوید همان محمدرضا شجریان نه در نامه محرمانه که با صدایی رسا و بهصورت علنی اعلام کرد دو اثر ایران و ربنا، نه برای او که آثاری ملی هستند و به خواست مردم برای پخششان از رسانه ملی هیچ ممانعتی ندارد، اما عزت خان و دوستانش سالها ربنا را از مردم و پای سفرههای افطار دریغ کردند، چون مشی سیاسی شجریان را نمیپذیرفتند.
ضرغامی از هنگامه قاضیانی دفاع کرده، اما نگفته از ستارههایی که در دوران حضور خودش در رسانه ملی گاهوبیگاه ممنوعالتصویر میشدند. از اینکه رسانه ملی در دوران او بیشترین گام را بهسوی تکصدایی و حذف جریانهای مختلف فکری برداشت و سنگ بنایی نهاده شد که حالا حتی همفکران ضرغامی هم از این دایره بیرون افتادهاند.
او نگفته این شکاف بین طبقات مختلف اجتماعی و نسلها یک روزه شکل نگرفتند و بسیاری از شکافهای عمیق امروز حاصل نشنیدن بهموقع صدای نسلی بود که در دوره مدیریت ضرغامی بر رسانه ملی نادیده گرفته شدند و امروزشان رقم خورد.
او از مرثیه خانم بحرانی برای مختارنامه میگوید و عاشورا را به روایت بیضایی ترسیم میکند بیآنکه بگوید روز رفتن بیضایی و همهسالهای بعدش برای او چه کرد تا استاد دلشکسته بار هجرت نبندد. چه کرد تا موسیقی اصیل، سازها و ادواتش اینگونه به محاق نروند تا آنچه مردم از سرگرمی طلب میکنند را حتی بهاندازه سرسوزنی نتوانند در رسمیترین رسانه عمومی کشور ببینند.
حتی همین امروز هم که او گوشهای از این نظریات جدید و دفاعیات از دوره مدیریتش را نقل کرده، کلامی در نقد خودش برای فرصت سوزی و از دست دادن زمان طلایی به میان نیاورده تا منتقد صالحتری در ذهن تلقی شود. او حتی رسم وسط بازی را هم که میخواهد انگار اسلوب جدیدش باشد، درست بهجای نیاورده.
آقا عزت اگرچه همین حالا هفت هیچ از خیلی از مدیران بسته تصمیمساز در جبهه فکری منظومهاش پیش افتاده، اما یک اصل بزرگ را برای ایجاد تغییر زیر پا گذاشته، ابتدا پذیرش اشتباه گذشته و بعد قدم برداشتن برای تغییر.
آری آقای ضرغامی، شما که در ۱۰ سال ریاست تلویزیون حتی یکبار در مقام پاسخگو در یک تریبون آزاد رودرروی خبرنگاران رسانههای مستقل ننشستید، هنوز هم به مونولوگ اعتقاد دارید، اگرچه مؤلفههای مورد علاقه مردم را به زیبایی از پس هم میچینید، اما هنوز برای انتقال این حس که گفتمان متفاوتتان برای تغییر و شنیدن صدای طیف دلسرد از شمای مردم، با آنچه که برای باورتان نیاز دارند، از زمین تا آسمان است. آقای ضرغامی شما نشان دادید حتی رسم وسط بازی را هم درست نمیدانید!