شهرام عبدلی در جدیدترین سریال کارنامه خود، «راز ناتمام» نقش «مسعود کشمیری» را برعهده داشته که به عنوان نفوذی منافقین و عامل بمبگذاری در دفتر نخست وزیری شناخته میشود.
معمولا ایفای نقش شخصیتهای واقعی برای بازیگران با چالشها و حساسیتهای مختلفی همراه است. چهره و بازی بازیگر با آن چه در واقعیت وجود دارد مقایسه میشود و کار بازیگر بیشتر زیر ذرهبین میرود.
به گزارش خراسان، شهرام عبدلی در جدیدترین سریال کارنامه خود، «راز ناتمام» ساخته امین امانی، نقش یک شخصیت واقعی و البته منفی را در اواخر دهه ۵۰ تجربه کرده است.
او در این مجموعه نقش «مسعود کشمیری» را برعهده داشته که به عنوان نفوذی منافقین و عامل بمبگذاری در دفتر نخست وزیری شناخته میشود. به بهانه پخش «راز ناتمام» در شبکه یک و حضور او در نقش این شخصیت، با شهرام عبدلی گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
چه شد که به گروه سریال «راز ناتمام» اضافه شدید؟
تماس گرفتند و از من دعوت به کار کردند. فیلم نامه را خواندم و، چون نقش من خاص بود، برایم چالشبرانگیز بود.
در انتخاب شما، شباهت چهره و نزدیک شدن ظاهرتان به کمک گریم به «مسعود کشمیری»، ملاک اصلی بود؟
چون مردم شخصیتهای تاریخی را میشناسند، بازیگران بر اساس چهره این شخصیتها انتخاب میشوند. البته «مسعود کشمیری» کمتر شناخته شده است، چون هیچ چیزی از آن باقی نمانده و سرنوشت او همچنان نامعلوم است. کسی نمیداند کجاست، چه میکند و عکس و فیلمی از او وجود ندارد. یک عکس ناواضح بود که بر اساس آن طراحی کردند. آقای فرهاد جم شباهت زیادی به شهید باهنر دارد یا یکی از بازیگران تئاتر (مسعود رحیمپور) که نقش شهید بهشتی را بازی میکند خیلی به ایشان شباهت دارد. وقتی عکس واقعی و گریم را کنار هم میگذارید باید فکر کنید کدام واقعی است! متاسفانه در این طور کارها فقط از نظر صدا مشکل داریم. اگر میتوانستیم با فناوری صدا که آن طرف آب به کار میگیرند، صداها را هم نزدیک کنیم، برای تماشاچی بسیار باورپذیرتر میشد، اما اصولا سعی میکنند بازیگرها را خیلی نزدیک به چهرههای تاریخی انتخاب کنند مثلا کارگردان سریال برای انتخاب بازیگر شهید رجایی خیلی چالش داشت.
علاوه بر چالشی که به آن اشاره کردید، چه جذابیتهایی در نقش «کشمیری» پیدا کردید؟
آدم بسیار خاصی بود. فردی که با فکر و سیاست وارد سیستم دولتی میشود، دلربایی میکند، جلب اعتماد میکند و تا لحظه آخر نفوذ میکند. اگر آن پاسدار که مسئولیت نگهبانی خانه امام خمینی را داشت هوشمندی به خرج نمیداد، این شخصیت یک فاجعه دیگر هم آن جا به وجود میآورد یعنی به همه جا ورود کرده بود و حتی تا خانه امام خمینی هم رفته بود. عضو هیئت و امین شهید رجایی بود. مگر در طول سال چند تا از این شخصیتها وجود دارند که این قدر خاص باشند و شما را برای ایفای نقش وسوسه کنند؟
با توجه به کمبود اطلاعات درباره شخصیت «کشمیری»، چطور به این نقش نزدیک شدید؟
کارگردان با استفاده از منابع و اسناد ملی، تحقیقاتی انجام داده بود و یک سری از این تحقیقات را در اختیار من گذاشتند، چیزهایی که میتوانست اسلوب و ساختار اصلی شخصیت را شکل بدهد. بقیه را باید نسبت به این ساختار، خودم طراحی میکردم. مثل بازی که نقاطی را میگذارند و باید با خط آنها را به یکدیگر وصل کنی، این نقاط را گرفتم و خودم خطوط را وصل کردم. مثلا اگر این آدم فلان حرکت را انجام بدهد، حتما این مدل آدم است و شروع کردیم به تحلیل روان شناسی این شخصیت.
پیش آمد که برای بازی در این نقش با شخص خاصی ملاقات کنید؟
کارگردان اطلاعات خوبی گرفته بود و پل ارتباطی ما او بود، اما به دلیل فیلم برداری منزل آقای هاشمی، وسایلی را که باقی مانده و این که مدل زندگی ایشان چطور بوده، از نزدیک دیدیم. چیزهایی را که مردم از دور میبینند، از نزدیک دیدیم و این خیلی لطف داشت.
چه درباره شخصیت شما و چه بقیه، همه چیز دقیقا بر اساس واقعیت پیش میرود؟
قرار بر این بوده که مستند باشد، اما همیشه این جمله مرحوم حاتمی را میگویم که ایشان میگفتند ما تاریخنویس نیستیم، تاریخ را بازسازی میکنیم. هنر هنرمند این است که از نگاه هنر به تاریخ نگاه کند وگرنه باید مستند بسازیم. بالاخره نویسنده و کارگردان داستان را از دنیای خودشان میبینند، همان طور که اگر من و شما یک کتاب بخوانیم، وقتی از ما بخواهند آن را شرح بدهیم، برداشتهایمان متفاوت است. مثل نمایشنامه هملت که میگویند اگر ۱۰ کارگردان آن را کار کنند، ۱۰ برداشت مختلف دارند. همین امروز هم نسبت به سیاستمداران ما نگاههای مختلفی وجود دارد. موافق و مخالف، دوست و دشمن دارند. یکی از شخصیتهایی که خیلی او را دوست دارم شهید بهشتی است. اگر بخواهم درباره شهید بهشتی کاری بسازم، آن را بسیار جذاب میسازم، چون جزو علاقههای من است، ولی شاید یک نفر دیگر فقط وقایعنگاری کند. کارگردان و نویسنده از منظر خودشان به موضوع نگاه میکنند، اما اصل بر این بوده که اساس داستان و اتفاقات مهمی که سندیت تاریخی دارد، رعایت شود.
پس اگر بر فرض موضوع شباهت چهره مطرح نبود و حق انتخاب داشتید، علاقهمند بودید نقش شهید بهشتی را بازی کنید.
بله، شخصیت شهید بهشتی را دوست دارم و گفتم اگر این نقش را به من بدهید رایگان بازی میکنم، اما متاسفانه صورت من خیلی دور بود. همیشه دوست داشتم نقش سه شخصیت تاریخی یعنی ستارخان، جهان پهلوان تختی و شهید بهشتی را بازی کنم، اما متاسفانه از نظر چهره به هیچ کدام شبیه نیستم. اگر کارگردانی پیدا شد و این نقشها را به من داد، حاضرم بدون دستمزد برایش بازی کنم.
بازی در آثار تاریخی برایتان تجربه جذابتری است یا غیرتاریخی؟
بازی در کارهای تاریخی خیلی سخت و تاریخ معاصر بسیار سختتر است. مثلا اگر بخواهید نقش کوروش بزرگ را بازی کنید، میتوانید تخیلتان را در آن وارد کنید. چون کسی از حرکات و زبان بدن این آدم چیزی نمیداند، بازی کردن این نقش خیلی راحتتر است. در کارهای تاریخی مذهبی هم به عنوان مثال کسی شخصیت «ولید» را ندیده، بنابراین شما به عنوان بازیگر هر طور که زبان بدن او را طراحی کنید، هیچ کس نمیتواند به شما چیزی بگوید، اما مثلا فیلمهایی از آقا تختی یا شهید بهشتی وجود دارد و تکیه کلام، مدل تکان دادن دستها و زبان بدن آنها را همه دیده اند، این خیلی خطرناک است، اگر اشتباه کنی تماشاچی پس میزند.
اکنون مشغول بازی در سریال جدیدی هستید؟
اولین فیلم بلندم به اسم «زنگ آخر» را ساختم و ان شاءا... در جشنواره کودک نمایش داده میشود. برای بازی در یک سریال هم صحبت کرده بودیم، اما کار خوابید! الان اوضاع تلویزیون خیلی خوشایند نیست.
علت وضعیت فعلی تلویزیون مشکلات مالی است؟
نمیدانم چه میکنند، خودشان میدانند. تلویزیون سراسر شده کارهای تکراری! یک شبکه آیفیلم داریم برای پخش سریالهای تکراری که البته اول قرار بود تولید داشته باشد، اما بعد گفتند نداشته باشد! گفتیم یک شبکه برای خاطره خوب است، اما الان از شبکه یک تا شبکه فلان که هی اضافه کردند و دانه دانه دارند تعطیل شان میکنند، همه سریال تکراری پخش میکنند! یعنی چه «شب دهم» بعد از ۲۰ سال پخش میشود؟ خیلی بد است که شبکه یک، شبکه سراسری و ملی «شب دهم» پخش میکند، این فاجعه است! این مجموعه را آیفیلم هم میتوانست پخش کند. بارها گفتم مردم ما فقط برای فوتبال تلویزیون را تماشا میکنند، اما تلنگری به مسئولان نمیخورد.
یعنی مخاطب تلویزیون بسیار کم شده است.
بله، الان مردم سریالهایی را که در پلتفرمها پخش میشود، تماشا میکنند.
به نظرتان علت این وضعیت چیست؟
مثل این که تلویزیون از اهمیت خارج شده. تلویزیونی که مثلا در دوره آقای ضرغامی سالی ۹۰۰ کار تولید میکرد، الان به جایی رسیده که دارد سریال تکراری پخش میکند. ایشان هم جزو مسئولان نظام جمهوری اسلامی بودند، الان هم وزیر هستند، ایشان را که از جِم یا آمریکا نیاورده بودیم! تربیتشده همین سیستم بودند. مخاطب دوره «خط قرمز» و «در پناه تو» را با امروز مقایسه کنید. در دوران «خط قرمز» یکی از قسمتها ۹۶ درصد بیننده داشت! ۹۶ درصد مردم، نه مثل الان که میگویند ۳۰ درصد تلویزیون تماشا میکنند، ۵۰ درصد از این ۳۰ درصد موافق هستند! این با ۹۶ درصد واقعی بسیار تفاوت دارد.
سریالهای نمایش خانگی را دنبال میکنید؟ نظرتان درباره کیفیت آنها چیست؟
بله، من سریالی را که خوب باشد دنبال میکنم و بعضی از این آثار خوب هستند. این سریالها یک سر و گردن از تلویزیون بالاتر است، اما در آنها هم کار ضعیف وجود دارد مثلا «زخم کاری» و «یاغی» را دیدم.
پیشنهاد بازی در سریال نمایش خانگی داشتید؟
نه، ما جزو باندشان نیستیم! همه دارند گروه گروه کار میکنند و حتی یکی از بازیگران شان را هم تغییر نمیدهند. کارگردان کار بعدیاش را با همان تیم قبلی میسازد و حتی عکاسش را هم تغییر نمیدهد!