تراز دریاچه ارومیه در ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ کمترین تراز ثبتشده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۴۳ تاکنون بوده است. این جمله یعنی رسیدن تراز این دریاچه به پایینترین عدد در ۶۰ سال گذشته و حتی پایینتر از روزهایی که عملا اعلام شده بود این دریاچه درحال مرگ است.
همین هفته پیش روزنامه اعتماد در گزارشی با انتشار نتایج یک پژوهش انجامشده در دانشگاه صنعتی شریف و همچنین گفتوگو با صاحبنظران و کارشناسان حوزه دریاچه ارومیه از احتمال خشکی این دریاچه در شهریور امسال و تبدیل آن به باتلاق نوشته بود که با واکنش تند بعضی از مسوولان و مدیران مرتبط محلی روبرو شد اما حالا و پس از گذشت یک هفته، هم معاون استاندار آذربایجان غربی و هم معاون سازمان محیطزیست کشور در اظهاراتی جداگانه عملا آمار و اطلاعات گزارش «اعتماد» را تایید کردند؛ خلاصه اطلاعات تازه به این صورت است که «تراز دریاچه ارومیه در ۱۳ خرداد ۱۴۰۲، کمترین تراز ثبتشده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۴۳ تاکنون بوده است و حالا حجم آب از سال ۹۴ هم کمتر شده است.»
به گزارش اعتماد، علاوهبراین یکی از اعداد مهم منتشرشده در آن گزارش بحث درباره کاهش حجم آب دریاچه بود که بهتازگی معاون سازمان حفاظت از محیطزیست ایران آن عدد را هم تایید کرده است؛ سخن از کاهش ۰.۹۷ میلیارد متر مکعبی حجم آب دریاچه ارومیه در یکسال گذشته است که حالا مسوولان دولتی هم آن را تایید میکنند و خبر بحران و فاجعهدرراه، به بدنه دولت هم رسیده است.
فارغ از این تایید و تکذیبها اما شرایط مهمترین زیستگاه طبیعی شمال غرب ایران و بزرگترین دریاچه داخل خاک ایران چگونه است؟ آیا سخنان هفته پیش رییس پیشین سازمان محیط زیست ایران در گفتوگو با «اعتماد» که از احتمال تبدیل کلانشهر تبریز و دیگر سکونتگاههای اطراف دریاچه به مناطق خالی از سکنه گفته بود، هشداری جدی و قابلتامل برای مسوولان است؟ به عبارتی سادهتر، ساکنان دور و نزدیک اطراف دریاچه ارومیه باید منتظر هجوم غبارهای نمکی در آیندهای نزدیک باشند؟
پیش از پرداختن به موضوع رعبآور غبارهای نمکی، خوب است نگاهی به یافتههای تازه درباره شرایط کنونی دریاچه ارومیه داشته باشیم و ببینیم پژوهشهای تازه چه پیشبینی درباره آینده دارند؟ خلاصه آنچه «اعتماد» هفته پیش از نتایج گزارش «طرح تحقیقاتی دریاچه ارومیه با همکاری مرکز سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف» به این صورت است که تراز و حجم دریاچه به کمترین اعداد در ۶۰ سال گذشته رسیده است.
به عبارتی سادهتر، یکی از نتایج مهم به این صورت بود که «تراز دریاچه ارومیه در ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ کمترین تراز ثبتشده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۴۳ تاکنون بوده است.» این جمله یعنی رسیدن تراز این دریاچه به پایینترین عدد در ۶۰ سال گذشته و حتی پایینتر از روزهایی که عملا اعلام شده بود این دریاچه درحال مرگ است. یکی دیگر از یافتههای این پژوهش علمی اما به موضوع حجم دریاچه میپرداخت؛ گرافهای مرتبط با این بخش میگفت حجم دریاچه ارومیه به پایینترین مقدار خود در یک دهه گذشته رسیده و حتی از سال ۹۴ هم کمتر است.
نکته هشداردهنده پژوهش دانشگاه صنعتی شریف که پیشبینی درباره شرایط شهریور پیشرو دریاچه هم بود، میگفت که «بنا بر روند افت تراز دریاچه ارومیه در فصل تابستان، تراز آب دریاچه ارومیه در پایان شهریور سال آبی جاری به عدد بین ۱۲۶۹.۸۰ تا ۱۲۶۹.۹۰ متر از سطح دریاهای آزاد خواهد رسید.»
این اطلاعات از یک بحران حکایت داشت که نخستین واکنشهای مسوولان مرتبط رد و تکذیب این اطلاعات بود اما حالا بعضی مسوولان برخی نکات آن را تایید کردهاند که در ادامه به آنها پرداخته میشود. این موضوع از این جهت حائز اهمیت است که در رویهای تازه، مسوولان ستاد احیای دریاچه و همچنین وزارت نیرو، دیگر اطلاعات و آمار مرتبط با دریاچه را منتشر نمیکنند یا اینکه روند انتشار اطلاعات مداوم و پیوسته نیست.
کاهش تراز، کاهش شدید سطح آب و همچنین رسیدن حجم آب دریاچه به پایینترین مقدار، اطلاعاتی بود که پژوهش منتشره بر آنها تاکید داشت و حالا دستکم یک مسوول ارشد سازمان حفاظت محیطزیست ایران، بخش مرتبط با کاهش حجم آب این دریاچه را تایید کرده است.
«مجتبی ذوالجودی» معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست که با «ایلنا» سخن میگفت، ضمن تایید کاهش ۰.۹۷ میلیارد متر مکعبی حجم آب دریاچه، در توضیح دلیل این کاهش هم گفت: «با توجه به افزایش شدت تبخیر در ماههای گرم سال که غالبا تا اواخر مهرماه ادامه خواهد یافت، پیشبینی میشود با ادامه روند کنونی تبخیر آب از سطح دریاچه، تراز دریاچه ارومیه در ماههای آتی کاهش یابد و به کمتر از ۱۲۷۰ متر برسد.»
رسیدن تراز دریاچه به عدد ۱۲۷۰ متر یکی از اعداد منتشرشده در گزارش «اعتماد» بود که حالا از زبان معاون سازمان محیط زیست هم تکرار شده است. او همچنین درباره مساحت و حجم آب این دریاچه هم گفت: «همچنین براساس تصاویر ماهوارهای لندست، مساحت عرصه آبی دریاچه ارومیه در این سطح تراز برابر یک هزار کیلومتر مربع است که نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۸۰۱ کیلومتر مربع کاهش یافته است. همچنین حجم آب در وضعیت فعلی دریاچه ارومیه براساس اعلام شرکت آبمنطقهای استان آذربایجان غربی، ۱.۳۶ میلیارد متر مکعب برآورد شده که این حجم نیز نسبت به زمان مشابه در سال گذشته حدود ۰.۹۷ میلیارد متر مکعب کمتر شده است.»
نکته دیگر مرتبط با بیان و تایید چنان اعدادی، تناقض آنها با اظهارات مسوولان ستاد احیای دریاچه و همچنین برخی مقامات ارشد دولتی کنونی است؛ این اعداد به خوبی بحران پیشرو درباره شرایط شمال غرب کشور را هشدار میدهد درحالی که همین چندروز پیش استاندار آذربایجان غربی که در دولت جدید مسوولیت رییس ستاد احیای دریاچه را هم برعهده دارد، از رسیدن وضعیت دریاچه به «شرایط مطلوب» سخن گفته بود و آن شرایط به گفته خودش مطلوب را نتیجه تلاشها و پروژههای انجامشده در این دولت قلمداد کرده بود.
نکته دیگر در سخنان معاون سازمان حفاظت محیط زیست، بحث تبخیر شدید آب این دریاچه در چندهفته گذشته بود؛ او در این باره گفت که «در سال آبی جاری متاسفانه از دهم خرداد با گرم شدن هوا، تبخیر سطحی از دریاچه ارومیه شدت بیشتری گرفته و از آن زمان تا امروز سطح تراز دریاچه ۲۴ سانتیمتر کاهش یافته است و با توجه به تداوم ماههای گرم سال، کاهش بارندگیها و همچنین مصرف عمده آب در بخش کشاورزی، در ماههای آتی نیز روند سطح تراز دریاچه کاهشی خواهد بود و امیدی به افزایش سطح تراز تا اواسط پاییز وجود ندارد.»
تبخیر در فصل گرم سال پدیدهای تازه نیست اما این میزان تبخیر آنهم در شرایطی که تراز دریاچه به بحرانیترین حالت ممکن رسیده، حکایتی تازه و هشداری جدی برای مسوولان است. به عبارتی سادهتر حالا بحث فراتر از طیشدن یک روند عادی است و آنهم احتمال خشکی دریاچه در شهریور امسال است که اگر این اتفاق رخ دهد، نتایج سوء آن فاجعهای بیسابقه چه در بعد اجتماعی و چه ابعاد زیستمحیطی و اقتصادی خواهد ساخت. یکی از این سوءآثار که در ماههای گذشته هشدار شدید کارشناسان مدیریت بحران را هم به همراه داشته است، هجوم غبارهای نمکی است.
اگرچه درباره بحرانهای پیش روی دستکم سه استان ایران و منطقه شمال غرب کشور اختلافنظری وجود ندارد اما درباره زمان سررسیدن این فاجعه و همچنین شدت و حدت آثار آن اختلافنظر وجود دارد. «عیسی کلانتری» رییس پیشین سازمان محیط زیست که در دولت دوازدهم ریاست ستاد احیای دریاچه ارومیه را هم برعهده داشت، همین هفته پیش در این باره گفته بود که «اگر این روند خشکشدن دریاچه ادامه پیدا کند، در شهریور تنها باتلاقی بر جای دریاچه به جای خواهد ماند و نتیجه این بحران زیستمحیطی در بُعد اجتماعی و اقتصادی، خالی از سکنهشدن کلانشهر تبریز و دهها شهر و روستای اطراف دریاچه خواهد بود.»
مشابه این هشدار را کارشناسان مدیریت بحران هم در ماهها و بهخصوص هفته گذشته بارها مطرح کردند اما به نظر میآید این مساله چندان موضوع دغدغه مسوولان مرتبط نیست یا دستکم آنها گمان میکنند این بحران چندان هم نزدیک یا شدید نیست. در این باره معاون سازمان محیط زیست ایران در گفتوگوی تازه خود گفته است که «در کوتاهمدت شاهد خیزش غبارهای نمکی از سطح دریاچه ارومیه نخواهیم بود.»
ذوالجودی این جمله را در پاسخ به پرسشی درباره شرایط کنونی غبارخیزی دریاچه ارومیه و احتمال تبدیل آن به یکی از کانونهای ریزگردها و غبارهای نمکی بیان کرده و در توضیح گفته است: «اگرچه یکی از پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه تبدیل آن به کانون گرد و غبار است، اما خوشبختانه با اقداماتی که از سالهای گذشته برای تثبیت کانونهای گرد و غبار در اراضی خشک حاشیه دریاچه انجام شده است، در حال حاضر بخش عمدهای از این کانونها تثبیت شدهاند و این مناطق دیگر تهدید بزرگی برای تبدیل شدن به کانون نیستند.»
نظر معاون سازمان حفاظت از محیط زیست ایران بهطور خلاصه درباره خیزش غبارهای نمکی از بقایای دریاچه ارومیه به این صورت است که «بهصورت کلی در کوتاهمدت شاهد خیزش غبارهای نمکی از سطح دریاچه ارومیه نخواهیم بود.» اگرچه حتی همین مسوول هم رخدادن این بحران در بلندمدت را قطعی میداند اما درباره بخش نخست سخنانش، مخالفان فراوانی در میان کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست دیده میشود.
منتقدان میگویند، نمیشود با خوشبینی یا آنچه «خوشخیالی» خوانده میشود، از احتمال حتی پایین چنین بحرانی گذشت و اقدامات لازم برای پیشگیری یا مقابله را انجام نداد؛ پیشگیری یا مقابلهای که بخش اصلی راهحل آن به کشاورزی و کاهش مصرف آب در بالادست حوضه آبریز دریاچه برمیگردد. در این باره نتیجه چندین پژوهش مستقل و پایاننامههای دانشگاهی میگوید اگرچه در یک دهه گذشته شاهد کاهش مصرف آب در کشاورزی بودیم اما در یکی، دو سال گذشته این روند تغییر یافته و حتی شاهد افزایش زمینهای زیر کشت محصولات آببر هستیم.
یکی از راهحلهای مشترک بین تقریبا تمام صاحبنظران و کارشناسان حوزه دریاچه ارومیه، کاهش مصرف آب در بالادست این دریاچه در حوزه کشاورزی است؛ این نظریه بهطور خلاصه میگوید که مهمترین راهحل بحران دریاچه ارومیه مشارکت مردمی است که زیرمجموعههای این مشارکت کاهش مصرب آب در کشاورزی را هم شامل میشود. نتایج پژوهشهای مستقل اما میگوید که دستکم در یکسال گذشته روند مصرف آب در کشاورزی منطقه معکوس شده و حتی چاههای غیرمجاز هم افزایش یافته است.
معاونت سازمان حفاظت از محیطزیست ایران هم در این باره گفته است: «صرفهجویی آب در بخش کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، مهمترین راهکار احیای این دریاچه محسوب میشود و برای احیای دریاچه هیچ راهی نداریم جز اینکه با همکاری وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی و همچنین با تعامل با کشاورزان و جوامع محلی، بتوانیم وضعیت را به شکلی مدیریت کنیم که هم مصرف آب کشاورزی کاهش یابد و هم منافع اقتصادی و معیشت مردم به خطر نیفتد. البته در دولت سیزدهم احساس شد که نیاز به تغییر مدیریت ستاد احیای دریاچه ارومیه وجود دارد که سال گذشته این اتفاق رخ داد و اکنون با عزمی راسختر در راستای اجرای پروژههای سختافزاری و نرمافزاری لازم برای احیای دریاچه تلاش میکنیم.»
نکته عجیب اما محققنشدن این راهحل و حتی تغییر روند در یکی، دو سال گذشته است؛ به عبارتی سادهتر و به دلیل فراهمنشدن زمینه اشتغال مردم محلی همچنان کشاورزی تنها منبع درآمد و اشتغال بسیاری از خانوارها است و همین هم منجر شده که میزان مصرف آب کشاورزی کاهش پیدا نکند.
نکته مهمتر در این باره اما سخنان «محمدحسین حسنزاده» فعال محیط زیست و رییس کمیته مردمنهاد ستاد احیای دریاچه ارومیه است که میگوید به دلیل اینکه بسیاری از مردم دیگر امیدی به احیای دریاچه ندارند، حالا حساسیت آنها نسبت به شرایط دریاچه کاهش یافته و همین کاهش حساسیت منجر به افزایش مصرف آب در کشاورزی هم شده است.
او در توضیح این روند میگوید: «به هیچ عنوان هیچ تحول مثبتی در این چندسال رخ نداد و حتی نگاه مردم و حساسیت مردم از بین رفته است. وقتی مردم میبینند هیچ اتفاقی نمیافتد میگویند چرا من استفاده نکنم؟ از طرف دیگر و با توجه به وضعیت ارزی کشور، بحرانهای اقتصادی، ممنوعیت واردات برخی اقلام کشاورزی و به دلیل اینکه هیچ حمایتی از کشاورز نمیشود، پس کشاورز به سمت افزایش کشاورزی و افزایش درآمد خود رفته است. الان حتی میزان استفاده از آبهای زیرزمینی هم بیشتر شده است.
ستاد احیا هیچ نگاه متفاوتی در مردم ایجاد نکرده و فردی که نسل به نسل به کشاورزی مشغول بوده الان هم کشاورز است و اگر قبلا ۷۰درصد کشاورز بودند الان هم همین است و مطمئنا کمتر نشده است درحالی که سیاست ستاد تغییر نگاه اقتصادی و شیوه کشت مردم بوده است که مطلقا رخ نداده است.»
این توضیحات به خوبی شدت بحران کنونی و نتیجه فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه را نشان میدهد؛ اعداد و ارقام میگوید از یک طرف دریاچه در آستانه خشکی است و از طرف دیگر نه تنها برای بحرانهای زیستمحیطی ناشی از این خشکی آماده نیستیم که حتی بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را هم چندان جدی نمیگیریم.
به عبارتی سادهتر اگرچه امروز کاهش مصرف آب کشاورزی به عنوان یک راهحل نجات و احیای دریاچه جدی گرفته نمیشود، در ماهها و نهایتا سالهای آینده و با خشکی دریاچه، دیگر امکان کشاورزی هم از بین خواهد رفت و بحران پیچیده خواهد شد. دیگر آبی وجود نخواهد داشت که مردم به کشاورزی ادامه دهند و زیر هجوم غبارهای نمکی حتی اشتغال و درآمدی هم نخواهند داشت و این درحالی است که اگر در این سالها تغییر سبک اشتغال و درآمد محقق میشد، نه تنها دریاچه به این سطح از بحران نمیرسید که حتی شاهد توسعه این مناطق میبودیم.