کسانی که معتقدند هیچ راهی برای متوقف کردن تغییرات اقلیمی از طریق رشد و توسعه وجود ندارد، به نقل قول از آلبرت انیشتین علاقه دارند که «ما نمیتوانیم مشکلات خود را با همان تفکری حل کنیم که در زمان ایجاد آنها استفاده میکردیم». این نقل قول دو مشکل دارد: یکی اینکه هیچ مدرکی وجود ندارد که انیشتین واقعاً آن را گفته است؛ دوم اینکه تغییر طرز تفکر جهان، فرد به فرد، کاری بلندپروازانهتر از تغییر روشهایی است که جهان از طریق آن نیروی الکتریسیته خود را تولید و توزیع میکند.
این روزها شکوه و عظمت یک توربین بادی پنج مگاواتی، با تکیه گاه مرکزی آن به ارتفاع یک آسمان خراش، و روتورهای چرخان در آسمان به طول بال هواپیمای مسافربری غیر قابل انکار است. منظره زمخت و صُلبی که در آن میدانی از پنل های خورشیدی نور خورشید را جذب می کنند، حتی نقش خیال انگیز کم رنگ تری را به تصویر میکشد، اگرچه همچنان میتواند هیبت و شکوه را در طرفداران برانگیزد. با اضافه شدن تعدادی گوسفند که با خیال راحت به چرا مشغولند، ممکن است حتی منظرهای ساده و روستایی به تصویر ما ببخشد، اما سیمهایی که از دکلهای اسکلتی و بی روح آویزان شده اند و در امتداد آنها برق چنین تاسیساتی به دست افرادی میرسد که از آن استفاده میکنند، در بیشتر موارد واقعاً دوست داشتنی نیستند، اما چارهای نیست و آنها را باید دوست داشت.
به گزارش اکوایران، اگر قرار است وضعیت آب و هوای جهان تثبیت شود، توقف تولید برق از گازهای گلخانه ای مشتق از سوختهای فسیلی بسیار مهم است. در نتیجه، مقدار برق موجود به میزان زیادی افزایش مییابد. با ظرفیت تولید بیشتر، به جای سوزاندن سوختهای آلاینده، میتوان وسایل نقلیه موتوری و خانهها را با برق گرم کرد. گسترش دسترسی مردم به برق برای فقیرترین کشورها، انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از سوزاندن زیست توده را کاهش میدهد و استانداردهای زندگی را تا حد زیادی بهبود میبخشد. برای انطباق موثر نیز به برق فراوان و قابل اعتماد بیشتری نیاز است. اگر قرار باشد امواج گرما کشندهتر نشود، شبکههای برق در کشورهای در حال توسعه باید به طور قابل اعتمادی استفاده گستردهتری از تهویه مطبوع را در شهرهای تشنه انرژی تامین کنند.
مشکل اینجاست که مقیاس تغییرات مورد نیاز برای انطباق با شبکههای برق جهان به شدت نادیده گرفته شده است، سرمایه گذاری بسیار کمی در حال انجام است، قوانین برنامه ریزی دستوپا گیرند، و به شکل کنایه ای تلخ، برخی از بزرگترین حامیان کند کردن تغییرات آب و هوایی این منطق را نمیپذیرند که انجام این کار مستلزم ساخت وساز و توسعه بیشتر است.
همانطور که در فصلنامه فناوری توضیح می دهیم، گسترش و سبز کردن شبکه برق رسانی بسیار سخت و بسیار پرهزینه خواهد بود. در گزارش اخیر کمیسیون انتقال انرژی، که از سوی گروهی از کارشناسان جهانی تنظیم شده است، تقسیم هزینهها را بین ظرفیت تولید جدید مورد نیاز برای تامین کافی برق پاک و سیستمهای توزیع، انتقال و ذخیرهسازی مورد نیاز برای مفید کردن این منبع هزینه تقریبی ۴۵ به ۵۵ درصد را نشان می دهد؛ ۴۵ درصدی که بر روی شبکهها و ذخیرهسازی هزینه میشود، از الان تا اواسط قرن به حدود ۱.۱ تریلیون دلار در سال میرسد. برای مقایسه، اندیشکده بین دولتی آژانس بینالمللی انرژی تخمین میزند که هزینههای جهانی در شبکههای برق در حال حاضر حدود ۲۶۰ میلیارد دلار در سال است—این رقم بسیار کمتر از آنچه مورد نیاز است و به طور واضح، کمتر از سرمایهگذاری در بالادست صنایع نفت و گاز است.
علاوه بر سرمایه گذاری در پروژههای جدید، پروژههای موجود نیز باید تسریع و تسهیل شود. بسیاری از مواردی که نیازمند خطوط اتصالاند، مانند خطوط انتقال جدید حیاتی، به دلیل تشریفات اداری به تأخیر میافتند. اصلاحات در قوانین برنامه ریزی باید ساخت زیرساختهای بزرگ و اغلب نامطلوب را آسانتر کند.
اگر قرار است این طرحها کارساز باشند و این کار بهطور مشروع انجام شود، در وهله اول باید اعتراض کمتری به ساختوساز و توسعه وجود داشته باشد. این امر باعث میشود که سیاستمداران محافظه کارتر با قوانینی که برای سادهسازی امور طراحی شدهاند، راحتتر به برنامه های خود برسند. ورود ظرفیت جدید حیاتی را تسریع خواهد کرد و با کاهش عدم اطمینان، هزینه سرمایه را کاهش میدهد.
یک راه رو به جلو، استفاده از مشوقها است: شبکههای مدرن امکان بازارهای انرژی محلی بیشتری را فراهم میکنند. آنها، مثلا، کاهش هزینه برق برای افرادی که یک مزرعه بادی در نزدیکی خود دارند، یا زمین آنها برای خطوط انتقال مورد نیاز است، امکان پذیرتر میکنند. به نظر میرسد طرحی که به موجب آن برخی از کدهای پستی (منازل و اماکن) در انگلستان زمانی که بادهای توربین در نزدیکی قویتر میشوند، قیمت برق پایین تری دارند. قیمتهای متغیر هم میتواند به نفع مردم نزدیک به انرژیهای تجدیدپذیر باشد و هم کارایی کلی شبکه را بهبود بخشد.
طراحی چنین مشوقهایی مهم خواهد بود. پژوهشهای انجام شده در آلمان نشان میدهد که وقتی صاحبان زمین پول دریافت میکنند، اما جامعه در کل پول نمیگیرد، مخالفتها میتواند افزایش یابد. حتی زمانی که همه سهمی به دست میآورند، ممکن است اشتیاقی را در میان مردم برنیانگیزد. پیشنهاد پول باعث میشود مردم نگران این امر باشند که آنها دقیقاً از چه چیزی دارند چشم میپوشند. سایر مطالعات در اروپا نشان میدهد که ارتباطات واضح در مورد کربن زدایی یک پروژه به گونهای طراحی شده است که کارها را به گونهای انجام دهد که پیشنهاد پول نقد نمی تواند آن طور که باید و شاید انجام دهد. این امر تنها موضوع را بغرنج تر میکند: شدیدترین اعتراضات به ساخت وساز اغلب به نام محیط زیست و کسانی مطرح میشود که مشتاق آیندهای سبزتر هستند. ممکن است آنها بگویند که این خط افق باید حفظ شود، یا این که مثلاً این جنگل آنقدر قدیمی است که نمیتواند سقوط کند، یا کوچگاه درناها به خودی خود بسیار مهم است.
اما تغییر اقلیم مشکل ابعاد متفاوتی از تقریباً سایر نگرانیهای زیست محیطی و از نوعی متفاوت است. این که این موضوع بیشتر از سوی افراد دارای ذهنیت محیط زیستی توجه جهانیان را برانگیخته است، به خاطر اعتبار جنبش است، اما نمیتوان آن را صرفاً با ارزشهای اصلی محیطزیستگرایی کلاسیک مقایسه کرد. کسانی که بیش از همه مشتاق دستیابی به انتقال انرژی هستند باید بپذیرند که ساخت وساز بیشتر عملیترین اقدام است.
این رشد اقتصادی است که ساخت خطوط انتقال جدید، تاسیسات برق تجدیدپذیر در مقیاس گیگاوات و در واقع معادنی را ممکن میسازد که مواد معدنی مورد نیاز این مواد از آنها تامین میشود. شیطانی جلوه دادن آن، همانطور که برخی از طرفداران محیط زیست بر آن اقدام می کنند، به معنای قرار دادن جهان در معرض تغییرات آب و هوایی بیشتر است، نه کمتر. بسیاری از سیاستمدارانی که به محیط زیست فکر میکنند اکنون به «شغل سبز»ی میبالند که سیاست هایشان به همراه خواهد داشت. جستجوی مشاغل بیشتر تنها در چارچوب رشد اقتصادی مستمری است که آنها ممکن میسازند.
کسانی که معتقدند هیچ راهی برای متوقف کردن تغییرات اقلیمی از طریق رشد و توسعه وجود ندارد، به نقل قول از آلبرت انیشتین علاقه دارند که «ما نمیتوانیم مشکلات خود را با همان تفکری حل کنیم که در زمان ایجاد آنها استفاده میکردیم». این نقل قول دو مشکل دارد: یکی اینکه هیچ مدرکی وجود ندارد که انیشتین واقعاً آن را گفته است؛ دوم اینکه تغییر طرز تفکر جهان، فرد به فرد، کاری بلندپروازانهتر از تغییر روشهایی است که جهان از طریق آن نیروی الکتریسیته خود را تولید و توزیع میکند.
اگر انتقال انرژی با عادات ذهنیای قابل دستیابی نباشد که از قبل موجود است، به سختی میتوان آن را قابل دستیابی دید. برای برخی از کسانی که خود را "سبز" میبینند، این موضوع ممکن است به ناامیدی منجر شود، اما برای کسانی که میخواهند انسانها در سیارهای که میتوانند از آن مراقبت کنند، شکوفا شوند، ایده محیطزیست ای که به ساختن می پردازد باید فراخوانی برای اقدام باشد.