سلین در رمان «جنگ» با بهرهگیری از تجربه زیستهاش، ما را با خود به دل وحشت و خشونت جنگ اول جهانی میبرد و وقایع و عواقب آن را آمیخته با طنزی سیاه که خاص آثار اوست، روایت میکند. او بخشهایی از تجربههای خود از جنگ را با تخیل قصهپردازش میآمیزد و اثری ارایه میدهد که ترکیبی است از خودزندگینامهنوشت و رمان.
حدود یک سالونیم پیش، تابستان ۲۰۲۱، خبری در رسانههای جهان منتشر شد که برای مخاطبان ادبیات داستانی تکاندهنده بود؛ اینکه دستنوشتههای سه اثر گمشده لویی فردینان سلین پس از گذشت ۶۰ سال از درگذشت این نویسنده بزرگ فرانسوی پیدا شده است. از آن میان، رمان «جنگ» را که در زمان جنگ اول جهانی میگذرد، نشر نو به تازگی با ترجمه زهرا خانلو منتشر کرده است. متن زیر، مروری است بر این کتاب.
به گزارش اعتماد، «جنگ» نوشته لویی فردینان سلین [به لحاظ ادبی]اثر مهمی محسوب میشود، اما اهمیت این رمان خارقالعاده در کارنامه این نویسنده جنجالی چیست؟
این رمان در اولین نوبت چاپ خود در ۸۰ هزار نسخه منتشر شد و از این جهت باید آن را در زمره کتابهای پرتیراژ و احتمالا پرفروش این سالها قرار داد.
نکتهای که جدای از اهمیت ادبی در مورد این اثر توجهبرانگیز است، پیدا شدن دستنوشتههای مفقودشده در زمان حیات سلین، آنهم بعد از گذشت شصت سال از مرگ این غول ادبی جهان است. دستنویسهایی که خوانندگان ادبیات جهان شاید حتی بیش از نویسنده چشم به راه آن بودند. «جنگ» سلین، دههها پس از مرگ او همچنان برای جهانیان حرفهایی درباره جنگ [جهانی]دارد. این رمان روایتی است از لحظات حضور سلین جوان در جنگ، مجروح شدن و بستری شدنش و در عین حال، زوال و سقوط کشور او و دیگر کشورهای درگیر جنگ؛ روایتی هم دردناک و هم مضحک از جنگ.
بعضی از منتقدان ادبی، رمان «جنگ» را در مرتبهای چنان رفیع از اهمیت ادبی در کارنامه سلین میدانند که معتقدند حتی از اثر معروف او یعنی «سفر به انتهای شب» هم بزرگتر است. قدر مسلم، تفکیک این دو اثر و انتخاب یکی از میان آنها برای خواننده جدی آثار سلین، نمیتواند کار آسانی باشد، چراکه «جنگ» هم مانند «سفر به انتهای شب» در زمان جنگ جهانی اول میگذرد و این، دو اثر را به هم پیوند میدهد. سلین در رمان «جنگ» با بهرهگیری از تجربه زیستهاش، ما را با خود به دل وحشت و خشونت جنگ اول جهانی میبرد و وقایع و عواقب آن را آمیخته با طنزی سیاه که خاص آثار اوست، روایت میکند. او بخشهایی از تجربههای خود از جنگ را با تخیل قصهپردازش میآمیزد و اثری ارایه میدهد که ترکیبی است از خودزندگینامهنوشت و رمان.
سلین در این کتاب، جریان آسیبهایی را روایت میکند که از جنگ اول جهانی تا پایان عمر با او و سبب رنج و آزار جسمش بود. گروتسک خاصی که در آثار سلین سراغ داریم، اینبار مضحکه هولناکی از میدان جنگ ترسیم میکند که در عین به وحشت انداختن خواننده، لبخندی هرچند تلخ بر لبانش مینشاند. کتاب «جنگ» شرح تلاش برای بقا در میدانی است که مرگ از هر سو بر آن میبارد؛ شرح زیستن در حضور بیوقفه مرگ و همراه با هراسی گریزناپذیر؛ روایتی از جستوجوی شور و انگیزه برای زنده ماندن در مهلکهای که از هر جهت با هول و احتمال شدید مردن، محاصره شده است.
سلین در کتاب «جنگ» از رهگذر تجربههای شخصی خود و پیوند آن با تخیلش، روایتگر خشونت و جراحتی است که جسم و روح انسان در جریان جنگ، گریزی از آن ندارد. روایتی صریح، بیرحمانه و گزنده، همچون دیگر آثار او. کتاب «جنگ» علاوه بر متن رمان سلین، بخشهای دیگری هم دارد؛ از جمله پیشگفتاری هم از فرانسوا گیبال، توضیحات و ضمایمی درباره این رمان، فهرست کاراکترهای پیشموجودی که علاوه بر این کتاب در دیگر آثار سلین هم حضور داشتهاند، مطلبی درباره سلین و نیز فرهنگ لغتی از اصطلاحات پزشکی، عامیانه و نظامی به کار رفته در رمان. دستنوشته سلین از این کتاب که حدود ۹۰ سال از آن میگذرد و به سال ۱۹۳۳ برمیگردد، در یکی از دو چمدان بزرگی بود که نویسنده در سال ۱۹۴۴، زمانی با عجله از پاریس میگریخت، در خانه رها یا فراموش کرده بود. در مورد سلین گفته میشود که او با انتشار جزوههای یهودیاستیزش در دوران اشغال، جوخه آتش را برای آزادی به خطر انداخت.
این محتوای مقالهای بود در لوموند در ۴ آگوست ۲۰۲۱ که از ظهور مجدد هزاران صفحه منتشر نشده حکایت داشت؛ صفحاتی که رماننویس اغلب به آنها اشاره کرده بود. ژان پیر تیباودات، روزنامهنگار سابق لیبراسیون که خود این اسناد را از یک خواننده دریافت کرده بود، منتظر مرگ بیوه سلین در ۱۰۷ سالگی در سال ۲۰۱۹ بود تا آنها را به امانوئل پیرات، وکیل کپیرایت تحویل دهد. این موضوع مورد واکنش فرانسوا گیبو، زندگینامهنویس و ذینفع یکی از بزرگترین نویسندگان فرانسوی قرن بیستم قرار گرفت که در فوریه ۲۰۲۱ شکایتی را مبنی بر پنهان شدن اموال مسروقه ارایه کرد. پرونده این شکایت با ارایه همه اسناد به گیبو بسته شد تا او مقدمهای نیز بر رمان «جنگ» سلین بنویسد.
«جنگ» را باید «داستانی برآمده از تاریکی» دانست. تاریکیای که گلولههایی از آن در اکتبر ۱۹۱۴ به سر و بازوی سرباز فردینان در جبهه بلژیک اصابت میکند. اینکه دنبال اندازهگیری میزان دقیق یا اغراقآمیز بودن واقعه باشیم، کار بیهودهای است زیرا [مهم این است که]خواننده در متن رمان شرایط جنگی منطقهای را [که در متن خلق شده]به شکلی ملموس و شگفتآور از ابتدا تا به انتها دریافت میکند. فردینان، مانند مردهای متحرک، گوشش تیر میکشد، بازویش له شده، اما به تنهایی در میدان جنگ بلند میشود. او در حال غرق شدن در سیلی است که [در آن]خون خود را مینوشد. یک سرباز انگلیسی به او کمک میکند و درنهایت در یک بیمارستان صحرایی فرود میآید.
سلین با کلمات بازی میکند و آنها را در سرمستی به رقص در میآورد. گاهی دستور زبان و صیغهها را ندید میگیرد، اما هرگز چیزی از کارایی و ضرباهنگ روایت او کم نمیشود. او از سربازانی مینویسد که در سال ۱۹۳۳ روی تخت بیمارستان بیحرکت شدهاند؛ بچههایی را در حال «خروج» یا بهتر است بگوییم «فرار» توصیف میکند. از پرستاری میگوید که با کنجکاوی از مردی مجروح مراقبت میکند. مردی مجروح و غیرنظامی که همسرش را وادار به گریختن به روستا کرده است. این روش سلین است. همهچیز در کار او وحشیانه پیش میرود، اما زنها شخصیتهای فوقالعادهای هستند که اجازه نمیدهند چیزی به آنها تحمیل شود. زنانی مستقل و آماده برای رویارو شدن با بدترین مصیبتها. زندگی پیش پا افتادهای در یک دهکده [که سلین آن را روایت میکند]او را به عنوان وارث گوستاو فلوبر و گیدوموپاسان مینمایاند. با این تفاوت که روایت او حاوی کلماتی است [چنان بیپرده]که حتی یک سن آنتونیویی هم هرگز جرات بیان آن را ندارد.
سلین [به خاطر گم شدن دستنوشتهها]خود آن را دوباره نخوانده بود [تا ببیند]هیچ کلمه زیبایی در روایت او از جنگ وجود ندارد. کلمات هولناک و خشن در تمام رمان به کار گرفته شدهاند. توصیف او از بعضی از صحنهها چنان است که انگار داریم نمایشنامه میخوانیم. پیچشیها گاهی اوقات مانند تئاتر هستند. یک قطار ارواح و rollercoaster در Céline وجود دارد که در تمام زندگی، از بین میرود.
زمانی که سلین «جنگ» را نوشت، نویسندهای مبتدی نبود؛ بلکه حتی اولین شاهکار خود را هم منتشر کرده بود، «سفر به پایان شب» او نمیداند چگونه باید بهتر از شاهکارش عمل کند و در حال تلاش است. تلاشی که به باور بعضی از منتقدان به بار نشسته است.
منبع: time