bato-adv
کد خبر: ۵۸۰۶۴۵
جامعه سرزنده چین پس از مائو که در منابع رسمی و دولتی مدفون شده

دهه ۱۹۸۰ در چین دفن شده، اما نمرده است

دهه ۱۹۸۰ در چین دفن شده، اما نمرده است
یک کتاب تاریخی تازه دوره شدید امید، اصلاحات و مرگ را در چین بررسی می‌کند. کتاب «گیورتز» گزارشی جذاب و معتبر از مسیر‌های آینده چین ارائه می‌کند که در طول یک دهه توسط تاریخ رسمی و مورد حمایت دولت چین مدفون شده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۰ - ۲۵ مهر ۱۴۰۱

جولیا لاولفرارو- جولیا لاول استاد تاریخ و ادبیات چین معاصر در کالج بیرکبک دانشگاه لندن. این پژوهشگر بریتانیایی نویسنده و مترجم برنده جوایز متعدد است و آثارش متمرکز بر سیاست و جامعه چین هستند. کتاب‌های لاول عبارتند از: «سیاست سرمایه فرهنگی: تلاش چین برای دریافت جایزه نوبل در ادبیات» (۲۰۰۶)، «دیوار بزرگ: چین در برابر جهان ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد - ۲۰۰۰ پس از میلاد» (۲۰۰۶) و «جنگ تریاک: مواد مخدر، رویا‌ها و ساختن چین» (۲۰۱۱). او در سال ۲۰۱۰ میلادی جایزه «فیلیپ لورهولم» را در بخش تاریخ قرون وسطی، اوایل تاریخ مدرن و تاریخ مدرن دریافت کرد. این جوایز به دانش پژوهان جوانی تعلق می‌گیرد که سهم بسزایی در رشته خود داشته‎اند. او برنده جایزه ادبی «یان میخالسکی» در سال ۲۰۱۲ میلادی، «جایزه بیلی گیفورد» در سال ۲۰۱۹ میلادی و جایزه «تاریخ کندیل» در سال ۲۰۱۹ میلادی شده بود.

به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، هنگامی که در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی بازدید از چین را آغاز کردم دهه ۱۹۸۰ میلادی به طرز غیر قابل لمسی دور به نظر می‌رسید. در کتاب‌های انگلیسی زبان دهه ۱۹۸۰ میلادی درباره دورانی در چین خوانده بودم که در آن اصول زندگی آشکارا و با شور و حرارت مورد بحث قرار می‌گرفت: میراث‌های دوران مائوتسه تونگ (و به ویژه مخرب‌ترین کارزار او انقلاب فرهنگی)، ارتباط جوامع غربی و سرمایه داری با چین سوسیالیستی و نقش حزب کمونیست چین در مدرنیزاسیون آن کشور.

با این وجود، چینی که من شخصا به عنوان یک بازدید کننده برای اولین بار با آن مواجه شدم بسیار متفاوت بود: مکانی بود که در آن انرژی مردم برای همگام شدن با اقتصاد بازار سوداگرانه جدید جذب می‌شد. در آن آزادی مطبوعات محدود به بُر زدن عکس‌های رهبر کشور بود که ابتدا در روزنامه اصلی حزب کمونیست چین یعنی روزنامه «خلق» چاپ شده بود. در آن مرحله به نظر می‌رسید «مدل چین» سنگ بنای خود را نشان داده است: رشد اقتصادی سرسام آور، تحت ریاست حکومتی استبدادی و تک حزبی. حافظه و اعتبار دهه ۱۹۸۰ میلادی به طور کامل از تاریخ عمومی در چین پاک شده بود.

کتاب عالی و تازه چاپ شده «هرگز به عقب برنگرد: چین و تاریخ ممنوعه دهه ۱۹۸۰» نوشته «جولیان گیورتز» مفصل‌ترین تحلیل تاکنون به زبان انگلیسی نوشته شده‌ای درباره مسائل چین است که بحث‌های شدید درباره آینده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین را ارائه می‌کند بحث‌هایی که در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی موج می‌زد. از زمانی که شی جین پینگ در سال ۲۰۱۲ میلادی به «رهبر اصلی» تبدیل شد کنترل بر نوشتن تاریخ و دسترسی به منابع به طور چشمگیری تشدید شده است. البته سیاست «کووید صفر» چین باعث شده که اکثر پژوهشگران غربی به مدت دو سال و نیم به طور حضوری از چین بازدید نکنند.

با این وجود، گیورتز به اندازه کافی تاریخ دهه ۱۹۸۰ میلادی چین را مطالعه کرده و به آرشیو متنوع و روشنگری با منابع دست اول آن دهه همراه با اسناد داخلی افشا شده و تاریخ شفاهی دست یافته و از آن استفاده می‌کند.

کتاب او با ظهور چین به دنبال انقلاب فرهنگی و زیر سایه مائو آغاز می‌شود. گیورتز پژوهشگر سابق دانشگاه هاروارد که اکنون به عنوان مدیر چین در شورای امنیت ملی ایالات متحده خدمت می‌کند در کتاب اشاره کرده که فقر و توسعه نیافتگی در زمان مرگ مائو در سال ۱۹۷۶ هم چنان گسترده بود. در آن زمان چین در صنایع سنگین، سبک و مصرف خانگی سال‌ها و حتی دهه‌ها از غرب و ژاپن عقب بود. از نظر ایدئولوژیک نیز کشور روی صخره‌ها بود.

در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی در آغاز انقلاب فرهنگی کیش مائو به نقطه اوج خود رسیده بود. در سال ۱۹۷۱ میلادی زمانی که «لین بیائو» جانشین منتخب مائو و معمار انقلاب فرهنگی در یک سانحه هوایی در حین فرار پس از ادعای تلاش برای ترور مائو کشته شد شیفتگی و شیدایی شروع به محو شدن کرد.

بلافاصله پس از مرگ مائو اعضای قدیمی حزب نزدیک‌ترین متحدان شخصی او از جمله همسرش را پاکسازی کردند و انقلاب فرهنگی را به پایان رساندند. ظاهرا دوره خلوص گرایی ایدئولوژیک تمام شده بود، اما چه چیزی جایگزین آن شد؟ اولین گزینه «هوآ گوئوفنگ» نخست وزیر اسبق چین بود که از سوی مائو به عنوان جانشین او انتخاب شده بود. او گفته بود: «ما قاطعانه از هر تصمیمی که رئیس مائو اتخاذ کرد حمایت خواهیم کرد و هر دستوری را که رئیس مائو داد بدون هیچ گونه تغییری دنبال خواهیم کرد».

گزینه دیگر «دنگ شیائوپینگ» هم عصر فوق العاده سرسخت مائو بود که از پاکسازی‌های انقلاب فرهنگی جان سالم به در برد و «هوآ» را از قدرت خلع کرد و در سال ۱۹۷۸ میلادی رهبر حزب کمونیست چین شد. راه حل او برای مشکلات پیچیده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چین مدرنیزاسیون بود.

کشور و حزب ۱۱ سال پس از آن دوره را صرف بحث و مجادله درباره اصطلاح مدرنیزاسیون کرد: گاهی پشت در‌های بسته، گاهی در خیابان‌ها و میادین بزرگ‌ترین شهر‌های چین. دنگ در اغلب موارد به یک تعریف ساده خوش بینانه چسبیده بود. همان گونه که «گیورتز» می‌نویسد او امیدوار بود که مدرنیزاسیون به معنای «ثروتمندتر شدن» از طریق «آزادسازی نیرو‌های مولد» باشد.

او به مداخله اقتصادی متعصبانه سال‌های در قدرت بودن مائو پایان داد و به کشاورزان و کارآفرینان «کنترل بیش‌تری بر آن چه که تولید می‌کردند بخشید و شکل‌های جدید مالکیت برای تولید و فروش لباس، وسایل، مبلمان و موارد دیگر را تشویق کرد».

او مایل بود تغییرات سیاسی را نیز تا آنجا که امکان دگرگونی اقتصادی و اصلاحات بازار را فراهم کند در نظر بگیرد. او آماده بود تا کنترل را غیرمتمرکز سازد، قوانین تجاری را تقویت کند تا اعتماد و فعالیت کارآفرینی را تقویت کند و افراد قدیمی سرسخت از نظر ایدئولوژیک را مجبور به بازنشستگی سازد تا راه را برای تکنوکرات‌های شایسته باز کند.

با این وجود، رویکرد معتدل «دنگ» برای اصلاحات، دیگران از جمله افرادی که عمیقا در بدنه تشکیلات سیاسی حضور داشتند و هم چنین روشنفکران لیبرال را جسورتر ساخت تا انتقادات شدیدتری را نسبت به سیستم سوسیالیستی چین مطرح سازند. در پاییز ۱۹۸۰ میلادی یکی از چهره‌های دانشگاهی حزب کمونیست چین خواستار پایان بخشیدن به کنترل آن حزب بر اقتصاد، فرهنگ، رسانه ها، مطبوعات و قوه قضاییه مستقل شد.

گفتگو درباره تغییرات سیاسی گسترده در مکان‌هایی که زمانی محل جزم گرایی ایدئولوژیک بودند به امری عادی تبدیل شد. صفحات نشریه «خلق» مملو از نظرات رادیکال بود: این که سوسیالیسم چینی در زمان مائو به اندازه آن چه سرمایه داری بورژوایی انجام می‌دهد افراد را سرکوب کرده بود. آن نشریه این ایده را مطرح می‌کرد که «تفکر و گفتار باید به طور فزاینده‌ای باز و آزاد باشد».

در این میان تناسب بد میان تمایلات محافظه‌کارانه رهبری محافظه کار حزب کمونیست چین از یک سو و ایده‌های آزادی خواهانه سایر بخش‌های نخبگان سیاسی و فکری باعث ایجاد بی‌ثباتی عمیقی شد. درگیری بعدی در دهه ۱۹۸۰ میلادی میان «دنگ» و «ژائو زیانگ» شاگردش و نخست وزیر عملگرا رخ داد که از باز شدن کامل چین به روی سیستم اقتصادی جهانی حمایت می‌کرد. دنگ و سایر مقام‌های قدیمی بلندپایه سیاسی حزب مایل بودند از سرمایه گذاری و فناوری خارجی استقبال کنند تا کشور را از عقب ماندن از پیشرفت و توسعه غرب و ژاپن خارج سازند. با این وجود، آنان با انواع دیگر غربزدگی در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که پشت سر آرامش اقتصادی حرکت می‌کردند به شدت مشکل داشتند.

«دنگ» در سال ۱۹۸۳ میلادی گفته بود: «اگر پنجره را باز کنید جلوگیری از هجوم مگس‌ها و پشه‌ها سخت است». در نتیجه، چین در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی چرخه‌های متناوب آزادسازی و سخت گیری بیش‌تر را تجربه کرد زمانی که رهبران ارشد حزب به زعم خود در حال جنگ با «آلودگی معنوی» بودند که ناشی از تاثیرات مخرب ارزش‌های خارجی بود و این پرسش را مطرح می‌کردند که آیا نقشی برای ایدئولوژی سوسیالیستی در چینی که بیش از پیش با بازار‌های جهانی ادغام شده بود باقی مانده است یا خیر.

اوج غم‌انگیز دهه ۱۹۸۰ میلادی سرکوب خونین اعتراضات سراسری در سال ۱۹۸۹ میلادی بود که اغلب به عنوان یک مبارزه سیاسی بین دو نیروی خیر و شر قلمداد می‌شود: بین دانشجویان طرفدار دموکراسی و یک ژرونتوکراسی (شکلی از حکومت الیگارشی است که در آن یک نهاد توسط رهبرانی اداره می‌شود که به طور قابل توجهی مسن‌تر از اکثر جمعیت بزرگسال هستند) کمونیست که مصمم بود به هر قیمتی در قدرت باقی بماند.

از اواسط سال ۱۹۸۸ میلادی رهبران حزب کمونیست چین در مورد خطرات ناشی از تورم برای ثبات سیاسی بحث کردند. ژائو که اکثرا توسط دنگ مورد حمایت قرار می‌گرفت به شعار رشد سریع اقتصادی خود پایبند بود حتی در حالی که قیمت کالا‌ها در شهر افزایش یافت. در سال ۱۹۸۸ میلادی نرخ تورم در چین دست کم ۳۰ درصد بود.

در سال ۱۹۸۹ میلادی دولت کمونیستی چین با بحران مشروعیت ناشی از تحولات اجتماعی - اقتصادی و هم چنین رویا‌های دموکراسی به سبک غربی مواجه شد. در این لحظه حساس بی‌ثباتی اقتصادی اعتبار ژائو را تضعیف کرد. هنگامی که در بهار ۱۹۸۹ میلادی اعتراض‌هایی که خواستار «دموکراسی و آزادی» بودند بالا گرفت موضع آرام ژائو در قبال باز کردن در‌های چین به روی سیستم جهانی و تاثیرات سیاسی و فرهنگی که ممکن بود به همراه داشته باشد از سوی بزرگان حزب مورد سرزنش قرار گرفت.

گیورتز به ما یادآوری می‌کند که اقتصاد و سیاست برای «معترضانی که انگیزه‌هایی از دموکراسی گرفته تا ریشه کنی فساد و تورم داشتند «غیرقابل تفکیک» از یکدیگر بودند. برخی از اولین معترضان در میدان تیان آن من دانشجو نبودند بلکه کارگرانی بودند که نسبت به افزایش قیمت اقلام اساسی نگرانی داشتند.

تصمیم برای سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات برخلاف تصمیماتی که در همان سال در اروپای شرقی گرفته شد مسیر آینده رهبران کمونیست چین را تعیین کرد. پس از آن که تندرو‌های درون حزب در استدلال برای اعزام ارتش آزادیبخش خلق علیه مردم پیروز شدند مسیر چین به سوی مدرن شدن را به عنوان اطاعت از «رهبر واحد» و تعریف حزب کمونیست چین از مارکسیسم – لنینیسم در اندیشه مائوتسه تونگ تفسیر کردند و عملا هرگونه اختلاف نظر عمومی در مورد سیاست چین را غیر قانونی دانستند.

مناظره‌های اغلب پرآشوب، اما به طرز شگفت انگیزی بدون پایان دهه ۱۹۸۰ میلادی همراه با خود ژائو رسما از تاریخ پاک شدند. پس از آن بحران، رهبری چین، هدف ایالات متحده و دیگر قدرت‌های غربی را تبدیل «کشور‌های سوسیالیستی به دموکراسی‌های سرمایه داری» معرفی کرد.

«چن شیتونگ» شهردار پکن در سال ۱۹۸۹ میلادی توضیح داد: «برخی از نیرو‌های سیاسی در غرب که این آشفتگی را هدایت کرده بودند همواره تلاش می‌کنند تا کشور‌های سوسیالیستی از جمله چین از راه سوسیالیستی دست بکشند و در نهایت این کشور‌ها را تحت حاکمیت سرمایه انحصاری بین‌المللی قرار داده و آنان را در مسیر سرمایه داری قرار دهند. این استراتژی بلند مدت و اساسی آنان است».

کتاب «گیورتز» گزارشی جذاب و معتبر از مسیر‌های آینده چین ارائه می‌کند که در طول یک دهه توسط تاریخ رسمی و مورد حمایت دولت چین مدفون شده است. کتاب سرزندگی جامعه چینی پس از مائو را به خاطر می‌آورد و این که چگونه واکنش‌های عمیق به حوادث غیرمنتظره اواخر دهه ۱۹۸۰ چین را شکل داده است.

سیاست نخبگان چین امروز اصرار دارد که چین تنها در صورتی می‌تواند یک کشور موفق و ثروتمند باشد که توسط یک دولت اقتدارگرا و تک حزبی اداره شود. این در حالیست که تاریخ حیاتی به روایت «گیورتز» درباره دهه ۱۹۸۰ میلادی چین به ما یادآوری می‌کند که در چین چه میزان بحث وجود داشت و هنوز نیز وجود دارد.

برچسب ها: چین
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین