هادی عامل، گزارشگر سرشناس کشتی، هفته گذشته مصاحبهای مفصل و طولانی و البته بسیار خواندنی با یکی از روزنامه های ایران داشت.
، هادی عامل با گزارشهای به یاد ماندنیاش و اصطلاحهای قشنگی که استفاده میکند و با آن صدا و لحن جذاب در حافظه کشتی دوستان ایرانی مانده است. او هشت المپیک را برای سه نسل گزارش کرده و در ۶۹ سالگی خیال استراحت ندارد. حتما شما هم دوست دارید بدانید این این گزارشگر چگونه سر از دنیای کشتی درآورد و اصلا قبل از گزارشگری، خودش چه نسبتی با کشتی داشت.
میخواهیم به عقب برگردیم. به قبل از آن هشت المپیکی که کشتی را برای ما گزارش کردید. قبل از شروع کار حرفهای شما، کشتیهای مهمیدر تاریخ ایران داشتیم، به طور مثال کشتی پهلوانباشی ایران علیرضا سلیمانی با بوریس بومگارتنر امریکایی در مارتینی سوییس. دوست داشتید این کشتی خاطره انگیر را شما گزارش میکردید؟
اتفاقا من گزارش کردم!
شوخی نکنید آن موقع استاد نوایی کشتیهای ما را گزارش میکرد، ۱۹۸۹ یعنی ۳۵ سال قبل...
بله دقیقا، جناب استاد نوایی آن زمان گزارش میکردند و این کشتی را هم عالی گزارش کرده بودند، اما دوره ریاست رسول خادم در فدراسیون کشتی، ایشان یک روز من را صدا زد و گفت میخواهم سه کشتی خیلی مهم تاریخ ایران را برای ما گزارش کنی که جهت تقویت روحیه ملی پوشان در سالنها و اردوها استفاده کنیم. یکی از این سه کشتی، همین کشتی زنده یاد سلیمانی و حریف امریکاییاش بود و دو تای دیگه کشتیهای جهان پهلوان غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی مقابل حریفان شان...
کشتی دیگری هم هست که دوست داشتید گزارش کنید؟
هادی عامل: خوشبختانه کمیته ملی المپیک کشتی آقا تختی و امامعلی حبیبی در المپیک ملبورن را به من دادند. آقای عبداللهی هم بود. با هم رفتیم و صداگذاری کردیم. آن کشتیها هم مربوط به زمانهای دور بود. سال پنجاه و شش میلادی که من یک ساله بودم. میخواستند کلیپ درست کنند. آن کشتی را من برایشان گزارش کردم. چون قبلاً یک گزارشگر بسیار توانمند به نام آقای عطا بهمنش داشتیم که خیلی خوب و روان گزارش میکردند. صدای خوب و واژههای خوب استفاده میکردند. به هر حال، کشتیهایی که آن زمان بود و صدا داشت، دیگر نیاز نبود من گزارش کنم و فقط چند را من گزارش کردم. آقای بهمنش که گزارش میکردند، خیلی بزرگتر و توانمندتر از ما بودند.
قبل از شما آقای نوایی گزارش میکرد؟
هادی عامل: بله، بله. آقای نوایی. خدا رحمتش کند. سابقهشان بیشتر بود. من نوع کارم اینطور شد که مشهد میزبان کشتی پهلوانی بود و پهلوان سلیمانی و توپچی در فینال به هم خوردند و من گزارش کردم.
کشتی پهلوانی برای بازوبند؟
هادی عامل: بله، بازوبند پهلوانی کشتی سراسری. کشتی در مشهد برگزار میشد، اما پخش سراسری داشت. من گزارش کردم و آقای جواد متقی که رئیس گروه ورزش صدا و سیما بود، به من زنگ زد و گفت شما میآیی تهران؟ گفتم بله، میآیم. از آنجا کارمان با تهران شروع شد.
یعنی شروعش کشتی پهلوانی بود که در مشهد برگزار شد.
هادی عامل: بله، که از شبکه یک پخش شد. فینال شب بود و از آنجا من خیلی خوشحال شدم. یادم هست که یا هزار و سیصد و شصت و هشت بود یا شصت و هفت.
آیا مسابقات دهه فجر را شما گزارش نمیکردید؟
هادی عامل: دهه فجر هم بله. بعد از آن دیگر فقط گزارش میکردم. من از سال ۶۴ در مشهد گزارش میکردم و سه چهار سال بعدش آمدم تهران.
در تمام این سالها بی وقفه گزارش کردید؟
هادی عامل: بله. این را هم بگویم که من با اینکه چهل سال است گزارش میکنم، هنوز دچار روزمرگی نشدهام. یک ساعت و نیم قبل از شروع گزارش در استودیو یا سالن، مطالعه خودم را میکنم. تمام رقبا را هم بررسی میکنم، بیوگرافیشان را نگاه میکنم، روی کاغذ میآورم و از بر میکنم. فضای کشتی طوری نیست که دچار روزمرگی شوم. هنوز همان شور و علاقه اوایل گزارشگری را دارم.
شما خودتان داور کشتی بودید، درست است؟
هادی عامل: بله، من کشتیگیر بودم و قهرمان آموزشگاههای کشور شدم. دوم جوانان کشور شدم که نفر اول هم آقای محمد رضایی بود که عنواندار جهان بود. بعد از آن دستم شکست و با همان دست شکسته ادامه دادم تا اینکه دیگر نمیتوانستم. انگشتانم از کار افتاد و رفتم آلمان، جراحی کردم. گفتند کشتی نباید بگیرم. بعد هم مربیگری و داوری میکردم. آن زمان داوری و مربیگری همزمان مجاز بود.
این برای چه سالی بود که کنار گذاشتید؟
هادی عامل: دقیقاً سال پنجاه و شش من در مسابقات آموزشگاهها کشتی گرفتم. سال پنجاه و هفت که انقلاب شد، رفتم آلمان برای معالجه. دیگر کشتی نگرفتم. بعد از انقلاب هم مربی بودم و پنج سال هم داور بودم.
تا اینکه وارد گزارشگری شدید؟
هادی عامل: بله، وارد گزارشگری که شدم، دیدم یک دل و سه دلبر نمیشود. هم مربی و داور باشم و هم گزارشگر. داوری را کنار گذاشتم و چسبیدم به گزارشگری.
چه کسی شما را به گزارشگری دعوت کرد؟
هادی عامل: اولین بار مسابقات قهرمانی کشور بود. سال شصت و سه، خراسان میزبان بود و شبکه مشهد از گزارشگر فوتبال استفاده کرده بود. خیلی گزارشگر فوتبال هم بیچاره تخصصی نداشت و اشتباه میگفت. دیدم کشتی آسیب میبیند. به تلویزیون مشهد زنگ زدم و آقای طوسی مدیر تولید این رویدادها بود، با او حرف زدم، گفت اطلاعات خوبی داری و صدایت هم قشنگ است. تست دادم و قبول شدم.
اولین مسابقاتی که گزارش کردید را یادتان هست؟
هادی عامل: بله، مسابقات ارتشها در مشهد بود. گزارش کردم و ضبطی بود. پخش شد، راضی بودند. بعد دو سه تا مسابقه آموزشگاهی هم بود که گزارش کردم. بعد پخش زنده را هم به من دادند و المپیک هم گزارش میکردم.
آن موقع هم شغلتان در کار آسانسور بودید؟
هادی عامل: نه، من دبیر ورزش بودم.
دبیر ورزش در مشهد؟
هادی عامل: بله، سال ۵۵ استخدام شدم و سال هشتاد و پنج بازنشسته شدم. ولی، چون حقوق بازنشستگی کفاف زندگی نبود، مجبور شدم کار کنم.
از چه سالی شرکت آسانسور را راه انداختید؟
هادی عامل: من حدود هفت هشت سالی است که شرکت را راه انداختم.
قبل از آن چه کار میکردید؟
هادی عامل: قبل از آن، با یکی از دوستانم یک تالار عروسی به نام پارمیس در مشهد داشتیم که جزو بهترین تالارها بود.
چرا تالار را جمع کردید؟
هادی عامل: جمع نکردیم، فروختیم، چون خیلی پرزحمت بود.
کار پرزحمتی بود؟
هادی عامل: بله، خیلی زحمتش زیاد بود و برایمان خیلی سخت بود. دیگر نمیتوانستیم ادامه بدهیم.
بعد آمدید به کار آسانسور و کارهای ساختمان؟
هادی عامل: بله، بله.
چند تا فرزند دارید؟
هادی عامل: من دو تا پسر و یک دختر دارم.
همه ازدواج کردهاند؟
هادی عامل: بله، دو تا پسر و یک دختر. همه ازدواج کردهاند.
چند تا نوه دارید؟
هادی عامل: چهار تا نوه دارم. دو تا دختر و دو تا پسر.
هیچکدام از بچهها دنبال کشتی نیستند؟
هادی عامل: پسر بزرگم، افشین، قهرمان کشور شد و قهرمان آموزشگاههای کشور هم شد. او جزو چهار پنج تا کشتیگیر خوب ۷۴ کیلوی ایران بود ولی دچار آسیب دیدگی شد، مثل حسن یزدانی کتفش درآمد و نتوانست ادامه بدهد. پسر دیگرم، اشکان، سوم دانشگاههای کشور شد و الان هم تفریحی کشتی میگیرد. برادرم چنگیز، برادر بزرگم مربی تاپ کشتی بود، کوچکترین برادرم، جمشید، هم مربیگری میکند، رضا پسر برادرم هم جزو کشتیگیران خوب خراسان است. ما کلا خانواده ورزشی هستیم و کشتیگیر.
دوست دارید نوههایتان هم کشتیگیر بشوند؟
هادی عامل: اگر خودشان دوست داشته باشند، بله. اولین نوه من دختر است و او دنبال ورزش نیست. نوه پسریام دوازده سال دارد و بسکتبال دوست دارد. چون علاقهاش به بسکتبال و شنا است، من هم نمیگویم بیاید کشتی. باید خودش دوست داشته باشد.
صد در صد...
هادی عامل: خودش علاقه نشان نداده ولی اگر بیاید، ما کنارش هستیم.
به گزارشگری علاقه نشان نداده؟
هادی عامل: نه، گزارشگری کار سخت و پیچیدهای است. در مشهد سالی یک یا دو مسابقه بیشتر نیست. اگر بخواهند به تهران بیایند، مشکلات زیاد است و امکانپذیر نیست.
حقوقی هم ندارد...
هادی عامل: بله، آنچنان حقوقی ندارد. ما برای هر برنامهای که گزارش میکنیم، مثلاً پانصد یا یک میلیون تومان میدهند. شبکه سه محبت دارند و من از آقای فروغی و آقای فضلعلی و قبلش آقای آقازمانی تشکر میکنم که به من لطف دارند. آنها خیلی تلاش کردند تا ویزای من را بگیرند که بروم برای همین جهانی اخیر. دستشان درد نکند. امیدوارم مدیران ارشد و معاونان مالی به این موضوع دقت کنند که یک گزارشگر خیلی تلاش میکند و مطالعه میکند. این فقط یک ساعت و نیم گزارش نیست. ولی مدیران ما واقعاً خیلی به من احترام میگذارند. دو سه سال پیش، آقای فروغی از من تجلیل کردند و همه بزرگان ورزش ایران آمدند. خیلی تجلیل خوبی بود و من واقعاً خوشحال شدم. خدا را شکر که در کشورمان هم مردم و هم مدیران قدر ما را میدانند. آقای پورمحمدی، آقای صافی و آقای زینالعابدین هم محبت داشتند. من همیشه سعی میکنم در چارچوب قانون باشم و به مافوق خودم احترام بگذارم.
شاید، چون در آموزش و پرورش کار کردید، در تطبیق خودتان با ساختار استادید...
هادی عامل: بله، بله. من یک اخلاقی دارم. میگویم در مملکت ما آدمها نباید فرق داشته باشند. همه باید به چارت سازمانی ما اعتماد داشته باشند. ما یک مسیر را رفتیم. مثلاً مسیری که ما را به راهنما میبردند، دورتر بود. ما روی نقشه دیدیم که مسیر بهتری است. مسئولش گفت که باید به آنچه که ما میگوییم عمل کند. میخواهم بگویم چقدر اطاعت توی آنها زیاد است. چینیها و ژاپنیها همینطور هستند. ما باید اعتقاد داشته باشیم ولی خیلیها ندارند.
بله، دقیقاً.
در واقع شما به قانون احترام میگذارید.
هادی عامل: بله، به قانون احترام میگذارم. هنوز یک چراغ قرمز رد نکردهام. برگه جریمهام هنوز پاره نشده. از تخلفات رانندگی استفاده نکردهام. واقعاً همینطور است. قانون برای رفاه حال همه ما وضع شده است. همه ما باید به قانون احترام بگذاریم. آبدارچی اداره، برییس خودش را قبول ندارد، نمیشود. من خیلی به مافوق خودم احترام میگذارم و بعد از مدتی آنها هم متقابلاً احترام میگذارند.
طبیعی است. احترام متقابل میآورد.
اگر گزارشگر کشتی نمیشدید، چه راهی را برای خودتان انتخاب میکردید؟ علاوه بر معلمیبرای ارتباط با ورزش؟
هادی عامل: همان مربیگری و داوری را ادامه میدادم.
مربیگری را دوست داشتید؟
هادی عامل: دوست داشتم کنار کشتی باشم. آن موقع هم این کار را میکردم.
شما سه نسل، یا شاید چهار نسل کشتیگیرهای ما را گزارش کردهاید. اگر بخواهید از وزن اول تا وزن آخر انتخاب کنید، بگویید در هر وزن از کدام کشتیگیر بیشتر خوشتان میآمد؟ یکی از اولین کشتیگیرهایی که شما گزارش کردید باید ناصر زینل نیا باشد تا الان که رسیده به کشتیگیران جدید. البته کشتی مجید ترکان را هم باید گزارش کرده باشید.
هادی عامل: بله، در مسابقات تورنمنتهای دهه فجر ولی کشتیگیران زیادی بودند. نمیخواهم اسم ببرم، چون ممکن است دلخوری شود. از این بخش بگذریم.
پس من چند تا اسم میبرم. اولین چیزی که به ذهنتان میآید را بگویید. از مجید ترکان شروع میکنیم.
هادی عامل: مجید ترکان یکی از بهترین کشتیگیران دنیا بود. سرعتش خوب بود، فن و تکنیک بالایی داشت و در بدلکاری و خاک خیلی خوب عمل میکرد. خیلی توانمند بود و زود کشتی را کنار گذاشت. ازدواج کرد و استاد دانشگاه شد. میتوانست مدالهای بیشتری بگیرد و خیلی توانمند بود.
اگر خاطرهای از او دارید که جذاب باشد، بگویید.
هادی عامل: در مسابقات وارنا بود. ۱۹۹۱، یک سال قبل از آن مجید ترکان، یوردانف را برده بود. در آنجا یک جوری یوردانف سگک رو تکمر بچه را گرفت که کمرش میشکست. آقای برزگر چند بار به داور گفت ولی فایده نداشت. رفت و پای یوردانف را گرفت و کشید بیرون. به او کارت قرمز دادند و از مسابقه اخراجش کردند. خلاصه که مجید ترکان هم آدمیبود که ضربه نمیخورد.
بله، غیرت داشت.
هادی عامل: نمیخواست ضربه بشود. داور هم خطا گرفته بود. چون کشتی در کشور خودش بود و بلغارها هم بیداد میکردند. همه موارد ضربه شده اگر خطا بود، او این کار را خیلی قشنگ انجام داد.
قبلش مجید برده بودش.
هادی عامل: بله، چین و ژاپن را برده بود.
عسگری محمدیان؟
هادی عامل: عسگری محمدیان یک کشتیگیر عالی بود. او اولین مدال نقره المپیک بعد از انقلاب را در المپیک ۱۹۸۸ سئول گرفت. بعد از اینکه به حریفش بلاگلازوف باخت، با افتخار برنده خودش را روی کولش گذاشت و یک دور افتخار زد. این صحنه در تلویزیونهای دنیا نشان داده شد و از جوانمردی و بزرگیاش صحبت کردند که با وجود باخت، برنده را روی شانهاش گذاشت و دور افتخار زد.
اولین خاطرهای که از عسگری محمدیان به ذهنتان میآید، همان صحنهای است که بلوگا را کول کرد و دور افتخار زد؟
اولین حضورمان در المپیک سئول بود، دیگر؟
هادی عامل: بله، اولین حضور ما در المپیک سئول بود. او اولین مدال را بعد از انقلاب گرفت که خودش یک زیبایی خاص دارد.
اکبر فلاح؟
هادی عامل: اکبرفلاح، اکبر بدشانس بود. در المپیک چهارم شد. در مسابقات جهانی تورنتو در سال ۱۹۹۳ قهرمان دنیا شد. در سال ۱۹۹۵ دوم شد و نتوانست مدال المپیک بگیرد که واقعاً بدشانسی بود. او آدم مودبی بود و رفتارهایش مثل تختی بود. من خیلی دوستش دارم و به او احترام میگذارم.
محمود کدخدایی؟
هادی عامل: محمود کدخدایی یک نابغه بود ولی به دلایل مختلف نتوانست در مسابقات المپیک شرکت کند. در اوایل انقلاب و جنگ بودیم و حضور نداشتیم. او مثل برق و باد فرمکمر میزد و هم زیر میگرفت و هم بدلکاری میکرد. خیلی زیبا کشتی میگرفت و جسور و شجاع بود. بعد از آن که به ژاپن رفت و زندگیش عوض شد. ولی تا زمانی که کشتی میگرفت، یک نابغه بود. یک نابغه بدون مدال.
هادی عامل: از گزارشگر فوتبال برای گزارش کشتی استفاده میکردند، به من بر خورد و گزارشگر شدم؛ دبیر ورزش بودم، تالار عروسی هم داشتم
چه اسم قشنگی! برادران محبی؟
هادی عامل: برادران محبی دو پهلوان بودند.
خاطرهای ازشان دارید؟
هادی عامل: بله، در اردوی جوانان سال ۱۹۸۸ بودم که محبی مدال طلا گرفت. قهرمان جوانان جهان شد. سلیمانی هم شب قبل از رفتن، آپاندیسش ترکید و به بیمارستان بردندش ولی نرسید. من رزرو آقای محمد رضایی بودم در اردو با حسن محبی بودم و خاطرات خوبی با او دارم.
چرا به حسن محبی میگفتند هما؟
هادی عامل: اسم اصلیاش محمدحسن بود ولی به خاطر خوشتیپی و ویژگیهایش به او هما میگفتند.
برسیم به همشهریهای خودتان، برادران خادم.
هادی عامل: برادران خادم، آقا رسول یک نابغه بود. در فنون و بدلکاری خیلی توانمند بود. در مسابقات جهانی ۱۹۹۴ با سختترین قرعه روبرو شد ولی توانست همه حریفان را ببرد. برادرش امیر هم که نیاز به معرفی ندارد. پدرشان هم که خدا رحمتش کند، یک مربی سازنده و بااخلاق...
خانوادهای پر افتخار.
هادی عامل: بله، خانواده خادم. ما در نوجوانان با آنها کار میکردیم و خیلی با ادب و احترام بودند. پدر و دو پسر روی هم ده مدال طلا، نقره و برنز جهانی و المپیک گرفتند. یک مدال پدر، پنج تا امیر رضا و چهار تا هم آقا رسول... وقتی امیر و رسول در رده نوجوانان کشتی میگرفتند، بنده، هوشنگ نوذری و کاظم زینل در آن دوره به عنوان مربی نوجوانان بالای سر آنها بودیم
کشتی کنی ماندی و امیر را شما گزارش کردید؟
هادی عامل: کشتی کنی ماندی و امیر من در وارنا بودم، اما امکان گزارش زنده آن موقع برای ما نبود. ما نمیتوانستیم از سالن برای تلویزیون ایران گزارش کنیم ولی آنجا بودم.
ولی کشتی رسول و حریف کوباییاش در جهانی تهران را شما گزارش کردید.
هادی عامل: بله، در سال ۱۹۹۸ بود. رسول به خاطر ارنج تیم آمد و سنگین وزن کشتی گرفت، در قیاس با حریف کوبایی، واقعا سبک بود. بعد از کشتی آخر بدنش خالی کرده بود. حریفش خیلی سنگین بود و کشتی هم از دستش در رفت. مردم دیدم دارند گریه میکنند. از سالن بیرون آمدم و مردم ناراحت بودند. آخرین کشتی خیلی مهم بود.
بلافاصله چهار گوشه را بوسید و خداحافظی کرد. عباس جدیدی هم رفت دستش را بلند کرد...
هادی عامل: بله، یک بار در المپیک آتلانتا هم این کار را کرد و خداحافظی کرد ولی دوباره در تهران به خاطر ارنج تیم، آمد در سنگین وزن.
یادم هست که قرار بود عباس جدیدی برود صد و سی تا، ولی جا به جا شد.
هادی عامل: بله، صحبتش بود ولی در نهایت جدیدی در صد کیلو شرکت کرد و طلا گرفت. رسول هم با این که ۳۰ کیلو از رقبا سبکتر بود، رفت سنگین وزن و نقره گرفت. آنجا گفتم رودریگرز کوبایی سالن ۱۲ هزار نفری را برای هموطنان ما به غمخانه تبدیل کرد. این غمخانه را من نه جایی خوانده بودم نه شنیده بودم. یک لحظه به دلم آمد و دیدم مردم ناراحتند. گفتم کوبایی با پیروزیاش بر رسول خادم، سالن را غمخانه کرد... خیلی سخت بود.
ناراحت کننده بود.
هادی عامل: بله، جزء خاطرات تلخ قرارش میدهم... ما یک سری خاطرات تلخ داریم و یک سری خاطرات شیرین و این باخت آقا رسول در کشتی آخرش از خاطرههای تلخ من است.
آیا کشتیگیری بوده که وقتی برای اولین بار دیدید در جهانی یا مسابقات مهم، فکر کردید که این کشتیگیر برای ما چند مدال میگیرد ولی حفظ نشده و از بین رفته باشد؟
هادی عامل: خیلی کشتیگیر داشتیم که فکر میکردیم خوب میشوند ولی نشدند. یکی از آنها فریدون قنبری بود.
خدا رحمتش کند
هادی عامل: بله، خدا رحمتش کند، فریدون قنبری رومرو را در جوانان در فنلاند برد. رومرو پنج تا مدال المپیک گرفت، هر ۵ تا هم طلا و فریدون ما یک مدال برنز هم نگرفت.
در فنلاند، در جهانی جوانان، فریدون قنبری همین رومرو را برده بود؟
هادی عامل: بله، در فینال جوانان جهان بود.
بعد رومرو آمد پنج مدال جهان و المپیک گرفت...
هادی عامل: بله، پنج مدال جهانی و المپیک گرفت ولی فریدون نتوانست از توانمندیهای خود استفاده کند. کشتیگیران زیادی داشتیم که توانمند بودند ولی نتوانستند بیایند.
مثلاً عباس حاجکناری که خیلی زود رفت و یا مهدی تقوی بیشتر از دو مدال میتوانست بگیرد.
هادی عامل: بله، حواشی داشت. حاج کناری مثل آقای امامعلی حبیبی در خاک حریف هم تشویق شد. حاج کناری در روسیه در سال ۱۹۹۷ حریف روس را برد و همه روسها بلند شدند و برایش دست زدند. سرعتش خیرهکننده بود و زیرگیریهایش حرف نداشت ولی او هم مثل بعضی ورزشکاران ما بود که با یکی دو مدال راضی میشوند. یزدانی ده مدال دارد و هنوز با کتف شکستهاش میخواهد برگردد و باز هم مدال بگیرد. یزدانی قابل تحسین است ولی بعضیها با یک جایزه کنار میروند، مثل مهدی حاجی زاده.
یا مهدی تقوی که فقط دو مدال طلا گرفت...
هادی عامل: بله، مهدی تقوی میتوانست هفت هشت مدال طلا و نقره بگیرد ولی دو طلا گرفت. حقش خیلی بیشتر بود.
در مورد مربیهایمان چی؟ همه میگویند آقای بنا موفق بود، آقای برزگر موفق بود. مربیای داشتیم که شما فکر میکردید میتواند خیلی خوب باشد ولی به هر دلیلی نتوانست موفق شود؟
هادی عامل: ما مربی سازنده خیلی داریم. یکی دو تا نیستند که اسم ببرم. خیلی از مربیها در خوزستان، شیراز و مازندران کشتیگیران زیادی پرورش میدهند. خیلیها حقشان است که مربی تیم ملی بشوند ولی، چون مقاطع سنی مختلفی داریم، سعی میکنند از همه استفاده کنند. ما مربی زحمتکش زیادی داریم. آقای کیومرث ابوالملوکی، آقای بلور، رحمتالله غفوریان، منصور برزگر و خیلیهای دیگر مربیان توانمندی هستند. غفوریان خیلی قهرمان تحویل داد مثل موحد...
بله، خیلی قهرمان تحویل داده.
هادی عامل: بله، خیلی مربی توانمندی بوده. این شکلی هم نیست که هر مربی حتما باید عنوان دار جهان باشد، چون ایشان حتی یک برنز جهانی هم نداشت. جدا از ایشان، آقای برزگر هم سه دهه مربیگری کرده. آقای محسن کاوه، آقای غلامرضا محمدی، پژمان درستکار و خیلیهای دیگر مربیان زحمتکشی هستند. همین مهدی تقوی دو سال است با رحمان عموزاد کار میکند رحمان را متحول کرده است. در فرنگی هم سرراست میروم سراغ محمد بنا، کشتی فرنگی را آقای محمد بنا متحول کرد. حسن رنگرز هم جانشین خیلی خوبی برای آقای بنا است. جانشین آقای بنا شدن کار سختی است ولی ایشان توانست. مربی خوب و با ادبی است. من خیلی شخصیتش را احترام میگذارم و او یک سرمایه برای مملکت ماست.
بله، او میتوانست وزیر باشد ولی کار فنی را دوست دارد. ورزش مازندران متحول کرد، وقتی مدیرکل ورزش مازندران بود خیلیها گفتند دارد معاونت فنی وزارت را تمرین میکند، اما عاشق کار فنی است.
هادی عامل: من هم با شما هم عقیده هستم، معاون وزیر موفقی میشد ولی خودش کار فنی را دوست دارد.
من خیلی وقتتان را گرفتم و استفاده کردم. اگر نکتهای هست که من یادم رفت بپرسم، خوشحال میشوم که بگویید.
هادی عامل: خواهش میکنم. من برای دل مردم گزارش میکنم، برای معرفت مردم گزارش میکنم. انرژی ام را هم از مردم میگیرم. خوشحالم که به وسیله گزارشگری کشتی یک ارتباط عاطفی با مردم پیدا کردم. مردم مهربان و قدرشناسی داریم. من از مشهد که به تهران میآیم در تهران ماشین ندارم و پنجاه درصد اسنپهایی که سوار میشوم، پول نمیگیرند. باور کنید هر کاری میکنم، میگویند بارها دل ما را شاد کردی. همیشه خدا را شکر میکنم که صدایم به دل مردم نشسته. واقعاً سعادتی است. ما هم انسانیم و اشتباه میکنیم ولی باور کنید با مردم صداقت داریم و با هیچ جا و هیچ کسی بستگی و وابستگی نداریم.
شما ثابت شدهاید...
هادی عامل: خواهش میکنم نگاه کنید. من الان از زمان آقای طالقانی از کشتی حمایت میکردم. بعد آقای سیروس پور آمدند، حمایت کردم، آقای طالقانی برگشت، حمایت میکردم. آقای یزدانی خرم آمد و همه میگفتند که از جنس کشتی نیست. گفتم بگذارید یک سال یا شش ماه کار کند. به این دلیل که نمیتوانی منتقد رییس فدراسیون کشتی باشی، باید عملکردش را ببینی اگر ایراد داشت. انتقاد کن. خدا رحمتش کند خیلی زود نشان داد موفق بود و خوب کار کرد.
بعدش با حضور آقای خطیب، حمایتهای من ادامه داشت، بعد رسول خادم آمد که او هم خوب کار کرد. بعد هم دبیر آمد که ما همیشه حمایتش میکردیم. وقتی یک نفر مدیر میشود، باید کمک و حمایتش کنیم، نه اینکه همه تخریبش کنیم. این افراد برای کشور زحمت میکشند. ما هیچ کاری به فدراسیون نداریم. من اصلاً نه به فدراسیون کشتی میروم، نه کاری دارم. ما فقط به صدا و سیما رفت و آمد داریم و از بدنه فدراسیون جدا هستیم.
امسال تیم نوجوانان ما در آزاد و فرنگی قهرمان شدند. جوانانمان در فرنگی قهرمان و در آزاد نایب قهرمان شدند. امیدمان در آزاد و فرنگی قهرمان دنیا شدیم. در المپیک هم از یازده نماینده، هشت مدال گرفتیم که اوج کار بود. آمارها نشان میدهد که ما نتیجه خوبی گرفتهایم. واقعاً نباید حمایت کنیم؟ ما سفید را میگوییم سفید، سیاه را هم میگوییم سیاه. به هر حال بعضی وقتها برخی افراد از ما گلهمند میشوند ولی من بلد نیستم جای سفید و سیاه را عوض کنم.
خیلی هم رویه درستی است. فقط یک سوال دیگر دارم، از کشتیگیران خارجی، کدامیک بیشتر از همه چشم شما را گرفت؟
هادی عامل: در آزاد، من سایتی اف را خیلی دوست دارم. او کشتیهای جذابی داشت. در فرنگی هم، لوپز که هشت مدال طلا گرفت، خیلی مودب، متواضع و دوست داشتنی بود.
هادی عامل: از گزارشگر فوتبال برای گزارش کشتی استفاده میکردند، به من بر خورد و گزارشگر شدم؛ دبیر ورزش بودم، تالار عروسی هم داشتم
یک کشتیگیر آمریکایی به نام جان اسمیت هم بود، یادم هست او را هم خیلی دوست داشتید و در گزارشهای تان هم خیلی از او اسم میبردید؟
هادی عامل: بله، جان اسمیت هم عالی بود. کامپیوتر کشتی بود، خیلی دوست داشتم. اگر بخواهم دو نفر را نام ببرم، یکی جان اسمیت و یکی هم سایتی اف. جان اسمیت فتیله بارانداز را مد کرد.
حالا که صحبت خارجیها شد بگذارید یک خاطره بگویم؛ آرون بروکس، همین که تیلور را در انتخابی المپیک برد، همین پسر، در پاریس چیزی از او دیدم که کم نظیر بود. او در نیمه نهایی المپیک و در فاصله ده ثانیه تا پایان کشتی به حریف خود رمضان اف باخت، اما از جایش بلند شد و خیلی راحت به کشتی گیر برنده تبریک گفت. در اوج عصبانیت و ناراحتی، رفتارش کلاس درس بود. یا همین جردن باروز که اتفاقا ایرانیها هم دوستش دارند. یا لوپز کوبایی که چقدر باوقار جشن پیروزی میگیرد و نمیگذارد رقیبش دلخور شود... کشتی گیر باید منش پهلوانی داشته باشد. آقا تختی ۱۶ سال تیم ملی بود، یک بار اعتراض نکرد و هر دوره هم به مربیان تیم ملی میگفت برای من انتخابی بگذارید تا اگر کسی از من بهتر است حق و ناحق نشود. کشتی ورزش پهلوانی است. کمک کنیم این چیزها در کشتی پر رنگ شود.
منبع: خبرورزشی