«ما کتابخانه عمومی استاندارد در تهران تقریباً نداریم. اگر در تمام این سالها محیطی مناسب با فضای کافی برای مطالعه و با شرایط استاندارد در نقاط مختلف تهران وجود داشت، دیگر همه مجبور نمیشدند تپههای عباسآباد را برای آمدن به کتابخانه ملی انتخاب کنند؛ آن هم با این شرایط دسترسی که چندان آسان نیست.»
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی از تعیین تکلیف ساختمان ۳۰ تیر و راهاندازی آن به عنوان ساختمان شماره ۲ کتابخانه در قلب تهران خبر داد.
به گزارش تسنیم، سازمان اسناد و کتابخانه ملی به عنوان مهمترین کتابخانه کشور در سالهای گذشته از حاشیه به دور نبوده است؛ از کمبود فضای کتابخانه که منجر به اعمال محدودیتهایی در شرایط عضویت شد، تا آبگرفتگی اسناد، حقوقهای نجومی، اعلام نارضایتی اعضا در تصمیمهای اتخاذ شده برای شیفت شب و….
انتخاب غلامرضا امیرخانی به عنوان ریاست سازمان اسناد و کتابخانه ملی در چند روز گذشته واکنشهایی را در میان اهالی فرهنگ به همراه داشت. انتخاب او از میان خانواده سازمان اسناد و کتابخانه ملی، قدم مثبتی برای حل و فصل برخی از چالشهای این سازمان عنوان شده است.
امیرخانی درباره برنامههای خود برای بهبود شرایط فعلی پرداخت و از گسترش دیپلماسی فرهنگی با دیگر کتابخانههای ملی دنیا از جمله کشورهای فارسیزبان و منطقه خبر داد. مشروح گفتوگوی او با خبرنگار فرهنگی تسنیم را میتوانید در ادامه بخوانید:
آقای دکتر شما از خانواده سازمان اسناد و کتابخانه ملی به عنوان ریاست این مجموعه انتخاب شدهاید؛ امری که حداقل در دو دهه گذشته رخ نداده بود. از این منظر، سازمان برای شما ناآشنا و غریبه نیست. به ظرفیتها و چالشهای آن واقف هستید. با توجه به این شناخت، مهمترین رویکرد و برنامه شما در دوره مدیریتتان بر این مجموعه چه خواهد بود؟
با توجه به اطلاعاتی که از قبل گردآوری کرده و معتقدم در اولویت کار باید باشد، در دو خوزه میتوان خلاصه کرد؛ نخست توسعه دیپلماسی فرهنگی است که یک طرح پژوهشی نیز در اینباره آماده شده است. در این طرح به این مسئله پرداخته شده که ما چقدر نیازمند دیپلماسی فرهنگی هستیم، تا چه اندازه در این حوزه کار شده و کتابخانه ملی چه نقشی در این راستا میتواند ایفا کند، از جمله مسائلی است که در این طرح مورد بررسی قرار گرفته است.
کمی درباره جزئیات این طرح بفرمایید. کشورهای فارسیزبان چه جایگاهی در این طرح دارند؟
کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی در اولویت این طرح خواهد بود. از سوی دیگر، توجه به کشورهای آسیای میانه همسایه، کشورهای همزبان، کشورهای مسلمان، حوزه اکو و آسیای میانه در اولویت هستند، اما نگاه ما باید بینالمللی و جهانی باشد.
به طور معمول کتابخانههای ملی در دنیا ارتباطاتی با هم دارند. از این منظر، تقویت بخش بینالملل با بهرهبردن از ظرفیتهای نهادها و سازمانهای مختلف مانند وزارت امور خارجه، وزارت علوم، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و بنیاد سعدی این ارتباطات را گستردهتر کرد.
فرمودید که مهمترین برنامهها در دو محور خلاصه میشود، محور دوم کدام است؟
محور دوم مربوط به بحث اسناد ملی است. در این بخش پیگیری برای راهاندازی مکان فیزیکی بایگانی اسناد در خارج از تهران از جمله اولویتها خواهد بود. این مکان باید پیشتر ساخته میشد، اما متاسفانه کاری انجام نشده است.
نکته دوم؛ مربوط به مسائل نظام جامع بایگانی و اتوماسیونهای اداری کشور است که به هماهنگی بین کل سازمانها نیازمند است. متاسفانه در این زمینه کمی عقب هستیم و زمان را از دست دادهایم.
در بحث کتابخانه ملی یکسری توقعات و انتظارات اعضا نیز مطرح است؛ مانند خواستههای آنها در بحث شیوهنامه عضویت، برقراری مجدد شیفت شب به روال سابق و…. رویکرد شما در اینباره چیست، آیا قرار هست شیفت شب به کتابخانه برگردد؟
انتقاداتی به شیوهنامه عضویت از گذشته مطرح بود که در ادوار مختلف، دستخوش تغییراتی شد. چند ماه پیش نیز آییننامه جدیدی ابلاغ شد. نکات مثبتی در این آییننامه دیده شده اما در این آییننامه بحث حضور پژوهشگران کمرنگ شده است؛ این در حالی است که باید به این سمت برویم که ابزار و امکانات بیشتری به اعضا بدهیم.
کتابخانه ملی نامش کتابخانه ملی است و تمام مردم باید ازآن استفاده کنند. اما در در عین حال باید این نکته را در نظر داشت که امکانات کتابخانه محدود است. ممکن است وقتی به کتابخانه مراجعه کنید، صندلی خالی پیدا نکنید. حال سوال این است که چطور میتوانیم این دو را جمع کنیم؟ در بحث برقراری مجدد شیفت شب به روال سابق، پرسشهایی مطرح است؛ مانند اینکه آیا این مسئله وظیفه کتابخانه ملی است و آیا کتابخانه براساس اساسنامه وظیفه خدماترسانی در این بخش را دارد یا خیر؟ باید این مسائل را جمع و روی آن تأمل داشت و بعد تصمیم گرفت.
من معتقدم که اصلاً نباید مدرک در عضویت کتابخانه ملاک باشد اما مجبوریم که یک سری محدودیتها را بگذاریم. در مجموع باید گفت که تغییراتی در این آییننامه داده خواهد شد.
به این معنی که شرایط عضویت پژوهشگران تغییر خواهد کرد؟
قطعاً؛ عضویت پژوهشگران به معنای مؤلفان، مترجمان و مصححان باید بدون هیچ محدودیتی از کتابخانه ملی استفاده کنند.
کتابخانه ملی خانه این افراد است. البته باید مطابق قانون نباید در شناخت مصادیق دچار مشکل شویم. مثلاً در حوزه ترجمه ممکن است یک نفر یک کتاب را ترجمه کرده باشد که همان یک کتاب جریانساز باشد، اما از سوی دیگر ما در حوزه ترجمه با کتابسازی نیز مواجه هستیم. در نگاه نخست به هر دوی این موارد میتوان «مترجم» اطلاق کرد و نگاه کمی سلیقهای است در این زمینه.
تشخیص این موضوع همچون گذشته بر عهده کمیته خواهد بود؟
بله اما با نگاه سهلگیرانهتر. از دهه ۷۰ که در ساختمان ۳۰ تیر بودیم و در آن زمان اعمال محدودیت برای مدرک تحصیلی لیسانس اعمال شد تا الان که حدود ۲۰ سالی است در ساختمان فعلی کتابخانه ملی هستیم، همواره این بحث مطرح بوده است که کتابخانه ملی برای همه است اما در کنار این، ما همواره از کمبود فضا نیز مواجه بودیم.
این مسئله برمیگردد به این موضوع که سایر نهادها مانند شهرداری یا بخشی از بدنه وزارت ارشاد از وظایف خود مغفول ماندند. ما کتابخانه عمومی استاندارد در تهران تقریباً نداریم. اگر در تمام این سالها محیطی مناسب با فضای کافی برای مطالعه و با شرایط استاندارد در نقاط مختلف تهران وجود داشت، دیگر همه مجبور نمیشدند تپههای عباسآباد را برای آمدن به کتابخانه ملی انتخاب کنند؛ آن هم با این شرایط دسترسی که چندان آسان نیست.
نهادهای فرهنگی باید در این زمینه فعالیت بیشتری کنند و فضای استاندارد و مناسب برای مطالعه و پژوهش را در دسترس عموم مردم قرار دهند، در فقدان این مسئله همه نیازها، انتظارات و توقعات به سمت کتابخانه ملی جلب شده است. ما در خدمت همه مراجعهکنندگان هستیم، اما درخواستها متناسب با شرایط فعلی نیست.
از جمله اقداماتی که کتابخانه ملی در بیش از یک دهه گذشته انجام داده، بحث دیجیتالسازی منابع است. با این حال، به نظر میرسد خروجی کار چندان شایسته کتابخانه ملی نیست؛ این را از جهت قیاس با دیگر کتابخانههای ملی جهان در دسترسی به منابع عرض میکنم. در این بخش چه تدبیری اندیشیده خواهد شد؟
در این زمینه کار انجام شده زیاد است، اما من هم معتقدم باز باید کارهای دیگری در این راستا انجام داد. دسترسی محققان به منابع باید تسهیل شود. البته بحثهای حقوقی و کپی رایت در این زمینه نیز وجود دارد، اما میتوان در بخش کتابهای قدیم و به ویژه در حوزه نسخ خطی برنامهریزی بهتری داشت تا این منابع یا به صورت رایگان و یا در ازای دریافت مبلغی در دسترس پژوهشگران قرار گیرد.
اولین قدم این است که منابع قدیم مانند نسخ خطی، چاپ سنگی و نشریات باید دیجیتالسازی شود و امکان دسترسی سریع از همه جای دنیا وجود داشته باشد. «سرعت» و «دقت» دو ملاک اصلی باید در خدماترسانی این بخش لحاظ شود. اینکه با تأخیر به درخواستها پاسخ داده شود، اصلاً قابل قبول نیست.
در بخش اسناد نیز البته مشکلات خاصی در این زمینه وجود دارد، اما «سرعت» و تسریع در پاسخگویی باید ملاک کار قرار گیرد.
ساختمان ۳۰ تیر نماد کتابخانه ملی است، با این حال شناختی که از این ساختمان در اذهان عمومی وجود دارد، ممکن است متفاوت باشد. این ساختمان در چند سال گذشته به کتابخانه مجلس و موزه علم برای مدتی واگذار شده بود، اما همچنان در اختیار آنهاست و علیرغم پایان یافتن زمان مقرر، این ساختمان به کتابخانه ملی تحویل داده نشده است. قرار است در این بخش چه برنامهای در نظر گرفته شود؟ آیا مذاکرهای صورت گرفته؟
بله، این موضوع یکی از اولویتهاست. در بازدیدی که دیروز هم انجام شد، بر تخلیه هرچه سریعتر آن تاکید شد. در حال حاضر ساختمان تعطیل است و منتظر جابجایی لوازم هستیم.
ساختمان ۳۰ تیر نماد کتابخانههای تهران است. قدیمیترین کتابخانه تهران را کتابخانه مجلس میدانند اما شناخت ما از ساختمان کتابخانه مجلس چیز دیگری است.
ساختمان ۳۰ تیر در سال ۱۳۱۶ راهاندازی شده و از منظر سابقه، نماد کتابخانههای تهران شناخته میشود.
قرار هست پس از تخلیه لوازم، چه طرحی در این ساختمان اجرا شود؟
ساختمان ۳۰ تیر در واقع میشود ساختمان شماره ۲ کتابخانه ملی در قلب تهران. این کتابخانهای در اختیار عموم خواهد بود که خدماترسانی خواهد کرد. مانند کتابخانه ملی فرانسه که یک بخش اصلی دارد و یک بخش هم در خیایان ریشیلیو است و ساختمان جدیدتر آن محسوب میشود.