بمب افکنهای آلمانی Amerkabomber (“بمب افکنهای آمریکا”) را میتوان به عنوان یکی از سلاحهای wunderwaffen (سلاحهای شگفت انگیز یا معجزه گر) آلمانی در نظر گرفت.
در طول جنگ جهانی دوم، متحدان غربی به شدت و بیرحمانه شهرهای آلمان و ژاپن را بمباران و ویران کردند. با این حال، ژاپن و آلمان می خواستند شرایط را برابر کرده و بمب افکن های دوربرد را برای حمله به ایالات متحده توسعه دهند.
به گزارش روزیاتو، ژاپنی ها پروژه Z را برای بمباران آمریکا راه اندازی کردند (که برای آن بمب افکنی به نام Nakajima G10N Fugaku طراحی شد).
آلمانی ها نسبت به همتایان ژاپنی خود پیشرفته تر بودند و تعدادی نمونه اولیه برای برنامه جاه طلبانه خود موسوم به Amerikabomber ساختند.
در حالی که حملات هوایی آلمان برای مدتی به شدت بر فراز لندن و بریتانیا انجام شد، هرگز آلمان نتوانست به نیویوریک – یا مابقی سرزمین اصلی ایالات متحده – حمله هوایی کند، غیر از یک زیردریایی که تلاش کرد جنگل های اورگان را به آتش بکشد و بالون های ژاپنی که با استفاده از جریان جت استریم به سمت ایالات متحده فرستاده شدند.
بمب افکن های آلمانی Amerkabomber (“بمب افکن های آمریکا”) را می توان به عنوان یکی از سلاح های wunderwaffen (سلاح های شگفت انگیز یا معجزه گر) آلمانی در نظر گرفت. تعداد اندکی از این واندر وافن ها وارد خدمت شده، و زمانی که به کار گرفته شدند، بسیار پرهزینه و گرانقیمت بودند و مقدار زیادی از منابع محدود آلمان را برای بهره استراتژیک اندکی مصرف می کردند (به عنوان مثال، راکت V-2 به اندازه پروژه منهتن آمریکا (توسعه و تولید اولین بمب اتمی) هزینه داشت).
در حالی که بمب افکن های انگلیسی-آمریکایی شهرهای آلمان را در هم می کوبیدند، آدولف هیتلر رویای این را داشت که بتواند این موضوع را با بمباران شهر نیویورک – که دور از دسترس هواپیماهای آلمان (و موشک های V-2) بودـ جبران کند. این بمب افکن دوربرد برای رسیدن به آسمان نیویورک یک سفر بسیار طولانی و دایره ای به طول ۱۱,۶۰۰ کیلومتر را طی می کرد.
اولین ایده بمب افکن دوربرد آلمان در اوایل سال ۱۹۳۸ در آستانه جنگ مطرح شد. با این حال، طرح های پیشرفته برای اولین بار در سال ۱۹۴۲، بلافاصله پس از ورود ایالات متحده به جنگ، ظاهر گردید. در حالی که این نسخه مفهومی بسیار جذاب بود، به خاطر پرهزینه بودن و مصرف بیش از حد مواد و ظرفیت تولید محدود نادیده گرفته شد.
نمونه های اولیه بمب افکن Amerikabomber از طراحی معمولی بمب افکن های دوربرد آن دوران (مانند B-29 Stratofortress آمریکایی) پیروی می کردند.
چهار نامزد بمب افکن Amerikabomber:
Messerschmitt Me 264
Focke-Wulf Ta 400
Junkers Ju 390
Heinkel He 277
از این موارد، سه نمونه اولیه از Messerschmitt Me 264 ساخته شد و تنها قطعاتی برای Heinkel He 277 و یک Focke-Wulf Ta-400 ناقص ساخته شد. در نهایت Junkers Ju 390 برای این پروژه انتخاب و دو نمونه اولیه از آن ساخته شد (نمونه اولیه هرگز پرواز نکرد). این بمب افکن یک نسخه دوربرد از Junkers Ju 290 بود. اولین نمونه اولیه در سال ۱۹۴۳ به پرواز درآمد و چنان عملکرد خوبی داشت که منجر به سفارش نمونه های اولیه بیشتر و ۲۰ نمونه از نسخه تولید انبوه مورد نظر آلمان شد.
با این حال، از آنجایی که شرایط جنگ به ضرر آلمان تغییر کرده و رایش سوم در آستانه فروپاشی بوده و منابع لازم برای چنین پروژههایی نداشت، پروژه تولید انبوه بمب افکن ها با هدف بمباران شهرهای آمریکا در اواسط سال ۱۹۴۴ لغو شد.
بردهای ذکر شده در زیر را باید با کمی تردید نگاه کرد، زیرا برد یک بمب افکن به شدت تحت تاثیر محموله ها و نوع ماموریت ها قرار می گیرد. آلمان بمبافکنهای خالی را بر فراز شهر نیویورک به پرواز در نمی آورد.
وزن خالی Junkers Ju 290 کمی کمتر از ۳۷ تن بود، در حالی که وزن بمب افکن بسیار کوچکتر Messerschmitt Me 264 تنها ۲۱.۱ تن بود. این بدان معنی بود که هواپیمای معروف B-29 Superfortress ساخت بوئینگ در وسط بین این دو نوع قرار داشت – اما با وزن ۳۳.۸ تن به Ju 290 نزدیک تر بود. بمب افکن B-36 Peacemaker ساخت ایالات متحده پس از پایان جنگ جهانی دوم وارد خدمت شد و بسیار بزرگ تر از هر بمب افکنی بود که قبل از آن ساخته شده بود.
در همین حال، ارتش امپراتوری ژاپن روی ساخت نسخه های همتای خود برای بمب افکن های دوربرد با هدف بمباران ایالات متحده کار می کرد. ارتش ژاپن سه طرح اولیه را برای این پروژه در نظر گرفت: Nakajima G10N، Kawasaki Ki-91 و Nakajima G5N.
بمب افکن Nakajima G10N Fugaku بر اساس برنامه ریزی ها برد بسیار زیادی داشت که به آنها اجازه می داد ایالات متحده را بمباران کنند. با این حال، شاید محدودیت منابع ژاپنی ها حتی از آلمانی ها هم بدتر بود. ژاپن نیز در اواخر جنگ از این طرح ها دست کشید زیرا با فروپاشی سیستم دفاعی اش در اقیانوس آرام، دوباره بر دفاع از جزایر اصلی خود متمرکز شد.
در پایان، ژاپن ناامیدانه عقب و عقب تر می رفت. به جای توسعه نسل بعدی هواپیماهای پیشرفته، ژاپن در اواخر جنگ جهانی دوم به تولید انبوه هواپیماهای کامیکازه یکبار مصرف با کمترین پیچیدگی و امکانات برای استفاده خلبانان تازه کار و انتحاری روی آورد.
به ادعای The Atlantic، یکی دیگر از طرح های آلمان برای تحقق بمب افکن آمریکایی «پروژه A» بود. پروژه A خواستار هواپیمای غول پیکری بود که بتواند در طول اقیانوس اطلس پرواز کند، جایی که بمب افکن کوچکتری را رها می کرد که ماموریت را ادامه داده و به یک هدف تعیین شده در امتداد ساحل شرقی حمله می کرد. طرح های اولیه نشان میداد که هواپیمای کوچکتر فاقد ابزارهای فرود بوده و میتوانست با سرعت صوت نیز پرواز کند.
یکی از نسخههای طراحی شده برای این پروژه، Huckepack Projekt (یا پروژه Piggyback در زبان انگلیسی) بود که بر اساس آن، یک بمبافکن بزرگ Heinkel He 177 یک بمبافکن متوسط/سنگین Dornier Do 217 را تا آنجا که ممکن بود حمل کرده و سپس آن را رها می کرد (این بمب افکن به یک موتور رمجت اولیه اضافی مجهز می شد). سپس Do 217 به یک سفر یک طرفه ادامه می داد (خدمه پس از رها سازی توسط یک زیردریایی U-boat که انتظارشان را می کشید نجات می یافتند). این طرح هرگز به جایی نرسید.