در فضای بسیار رقابتی انتخاباتی که یک سال به طول انجامیده و طرفین اتهامات بسیار سنگینی را متوجه یکدیگر کردهاند، فاصله اندک آرا، با تردیدهای جدی مواجه خواهد شد و به سختی ترامپ یا حتی حامیان هریس خواهند پذیرفت که نتیجه اعلام شده درست است، اگر به زیانشان باشد. فاصله نزديك آرا در ايالتهاي چرخشي موجب تاخير در اعلام نتيجه نهايي خواهد شد. چهبسا كه در برخي ايالتها مجبور به بازشماري و اعلام راي دادگاه به دليل شكايتهايي كه از همين حالا زمزمه آن بلند شده، بشوند و اين فرآيند ممكن است هفتهها و حتي بيش از آن به طول انجامد.
ابوالفضل فاتح در روزنامه اعتماد نوشت: نتخابات امریکا یکی از فشردهترین انتخابات تاریخ خود را تجربه میکند. در نخستین یادداشت که اسفند ماه ۱۴۰۲ تقدیم شد، در تحلیل این انتخابات از «حداکثر فشردگی وعدم قطعیت» نام برده شد.
به گزارش اعتماد، همچنان با وجود کنار رفتن بایدن و آمدن هریس و بهرغم فراز و فرودها، همان فشردگی وعدم قطعیت بر انتخابات سایه افکنده است.
نظرسنجیها: نظرسنجیها، همچنان در سطح ملی هریس را حدود یک و نیم درصد پیشتر نشان میدهد، اما در سطح ایالتهای چرخشی که ۹۳ رای الکترال را شامل میشوند، به نسبت چهار ایالت به سه ایالت، ترامپ را پیشتاز نشان میدهند. اگر نظرسنجیها ملاک باشد و نمونهها درست باشد و امروز انتخابات برگزار شود، ترامپ مسیر هموارتر و هریس مسیر دشوارتری برای پیروزی خواهند داشت، اما مشکل نظرسنجیها این است که هیچکدام گویای یک برنده واضح نیست و میتواند نتیجه واقعی متفاوت باشد.
شرطبندیها: در سوی دیگر موسسات شرطبندی امریکایی و بینالمللی قرار دارند که از پیچیدگیهای فراوانی برخوردارند. فعلا، این موسسات برای ترامپ شانسی به مراتب بیشتر از هریس قائلند و به احتمال ۶۴درصد ترامپ را برنده میدانند. در اغلب موارد، پیشبینی موسسات شرطبندی صحیح بوده است، اما همین موسسات در سال ۲۰۲۰ پیشبینی درستی از نتیجه انتخابات نداشتند و با آنکه ترامپ را برنده میدانستند، بایدن برنده انتخابات شد.
پیشگوییها: آلن لیچمن، مورخ مشهور امریکایی و نویسنده کتاب کلیدهای کاخ سفید که معیارهای سیزدهگانهای را برای پیشبینی انتخابات معرفی کرده و از ۱۹۸۴ تمام انتخابات به جز یک مورد را درست پیشبینی کرده، بر این باور است که ترامپ بازنده انتخابات جاری خواهد بود. ازسوی دیگر نت سیلور، تحلیلگر ارشد امریکایی که برنده شدن ترامپ در ۲۰۱۶ را پیشبینی کرده بود، روز سهشنبه قبل اعلام کرد که ارزیابیها از حمایت واقعی از ترامپ دقیق نیست و منتخب این انتخابات ترامپ خواهد بود.
صرفنظر از پیشبینیها و پیشگوییهای متضاد، هنوز دو هفته تا انتخابات باقی مانده است. برای هریس فرصتی است تا فاصله اندکی که از ترامپ عقب افتاده است، جبران کند. ترامپ به دلیلی که توضیح خواهم داد، بعید است که رایاش بیشتر شود، اما برای او هم فرصتی است تا با افت هریس، فاصله با هریس را بیشتر کند.
در این فشردگی حداکثری، تحولات منطقه هنوز عامل مهمی در تغییر وضعیت است، گرچه دو ماه بین انتخابات و آغاز ریاستجمهوری جدید نیز آبستن تحولاتی است. قاتل هریس سیاست دو پهلوی دموکراتها در موضوع فلسطین وعدم شفافیت اوست. هریس هنوز نتوانسته نظر مسلمانان و رنگینپوستان و جریانات چپ را در موضوع فلسطین جلب کند و تنها عرصهای که صریح بوده عرصه سقط جنین است.
هنوز کسانی هستند که در رای دادن مرددند و به ویژه جوانان منتظر حرکتی از هریس هستند. رویکرد شفاف هریس در موضوعات مهم داخلی و خارجی منجر به افزایش میزان مشارکت و در نتیجه تقویت کمپین او خواهد شد که با مشارکت بیشتر شرایط بهتری پیدا خواهد کرد و با مشارکت کمتر عملا به نفع ترامپ خواهد بود. در مقابل، ترامپ شفافتر از آن است که رایدهندگان یا مخالفانش دچار تردید باشند. وضعیت او همان است که در نظرسنجیها اعلام شده و بعید است مرددین به او رای بدهند و رای او تا آخر، احتمالا تغییر معنیداری نخواهد داشت و صرفا نسبت رای او به هریس برمبنای رای نهایی هریس کم و زیاد خواهد شد.
طبق یک نظرسنجی که فاکس نیوز منتشر کرده است، ۴۵درصد از کسانی که به ترامپ رای میدهند به دلیل دیدگاههای اقتصادی و مخالفت او با امواج مهاجران و ارزشهای راستگرایانه اوست. در مقابل ۴۵درصد از کسانی که به هریس رای میدهند به دلیل سیاستهای او درباره سقط جنین (۱۴درصد)، دموکراسی (۱۴درصد) و بالاترین میزان یعنی ۱۷درصد به دلیل مخالفت با ترامپ است. تنها بخت هریس هنوز همان ۱۷درصدی است که به دلیل نفی ترامپ به او رای میدهند و همچنین درصد اندکی از مرددین است که ممکن است نهایتا به انتخابات وارد شوند.
کافی است این عدد ۱۷ اندکی تغییر کند و ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۰درصد شود در این صورت هریس در موقعیت برنده خواهد بود، به ویژه که رای منفی هریس در جامعه امریکا از ترامپ به طور کلی کمتر است و این برای جلب نظر مرددین مهم است.
باتوجه به روند انتخابات و با عنایت به پایین بودن میزان مشارکت در انتخابات (حدود ۵۲ تا ۵۷درصد) بسیار بعید است که دو کاندیدا بتوانند فاصله چشمگیری از یکدیگر پیدا کنند و احتمالا با روند فعلی در بسیاری از ایالتهای چرخشی با فاصله نزدیک یا بسیار نزدیک و اختلاف چند هزاری یا ده و بیست هزاری، یکی بر دیگری برنده خواهند بود.
الف- تردید: در فضای بسیار رقابتی انتخاباتی که یک سال به طول انجامیده و طرفین اتهامات بسیار سنگینی را متوجه یکدیگر کردهاند، فاصله اندک آرا، با تردیدهای جدی مواجه خواهد شد و به سختی ترامپ یا حتی حامیان هریس خواهند پذیرفت که نتیجه اعلام شده درست است، اگر به زیانشان باشد، ب- تاخیر: فاصله نزدیک آرا در ایالتهای چرخشی موجب تاخیر در اعلام نتیجه نهایی خواهد شد. چهبسا که در برخی ایالتها مجبور به بازشماری و اعلام رای دادگاه به دلیل شکایتهایی که از همین حالا زمزمه آن بلند شده، بشوند و این فرآیند ممکن است هفتهها و حتی بیش از آن به طول انجامد.
ج- بحران: انتخابات پیشین و حمله به کنگره نشان داد که تا چه اندازه جامعه قطبی شده امریکا مستعد بحران است. اینک فضا نسبت به دفعه پیشین اگر قطبیتر نباشد، ملایمتر نیست به ویژه که دو بار تلاش ناموفق ترور ترامپ را هم به خود دیده است و راستگراهای افراطی از گذشته قدرت بیشتری پیدا کردهاند و جریان اقتصادی-رسانهای نظیر ایلان ماسکها هم با آنها پیوند خوردهاند و در سوی دیگر دموکراتها ترامپ را کمتر از هیتلر و حق او را کمتر از زندان نمیدانند.
با شرایط فعلی، اگر هریس برنده اعلام شود باید منتظر بحران آنی پسا انتخابات و شورشهای خیابانی بود و اگر ترامپ برنده اعلام شود، بحران بلندمدت دیگری در پیش خواهد بود و آن تسویهحسابهایی است که ترامپ و حامیانش پس از به قدرت رسیدن با بسیاری از محافل امریکایی و بینالمللی به انجام خواهند رساند. در هر صورت جهان امریکایی را تجربه خواهد کرد که بین ماجراجویی هالیوودی ترامپی یا سیاست خارجی انفعالی و دو پهلوی بایدنی پرسه خواهد زد.
روشنفکران و بنبست عمیقتر دموکراسی (حاکمیت اکثریت، با رعایت حقوق اقلیت) معقولترین روش انتخاب رهبران است. اما سالهاست امریکا در بحرانی عمیقتر از قحطی چرخه کاندیدای با وجاهت ملی و بینالمللی رنج میبرد.
اینکه آن همه حلقههای روشنفکری و فلسفی و حقوق بشری و اندیشکدهها و مراکز آکادمی، سهمی در کاندیداهای نهایی ندارند و نهایتا مجبور هستند پشت کاندیداهای دو کمپین سترون فعلی بایستند و بین امثال بایدن و هریس و بار دیگر ترامپ با آن همه حواشی که هیچ یک منزلتی در این اندیشکدهها و جامعه روشنفکری ندارند، یکی را انتخاب کنند، آنهم کاندیداهایی که نهایتا به دلیل مشارکت حدود پنجاه تا شصت مردم، تنها ۲۵ تا ۳۰ درصد آرا واجدان شرایط را خواهند داشت، بیتردید یک چرخه معیوب است که میتوان از آن به افول یا سکته دموکراسی امریکایی یاد کرد. افولی که بعید است به این زودیها دست از سر این کشور بردارد و اگر برای مشارکت حداکثری مردم و چرخه واقعی نخبگان در سطح رهبریاش فکری نکند، به مشارکت کمتر و بنبستی عمیقتر منجر خواهد شد.