«ما در سال ۷۴، زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی تورم ۴۹ونیم درصدی را هم داشتیم، اما بلافاصله ترمزدستی را کشیدیم و سال بعدش ۱۲ درصد شد. راجع به محاسبه رشد تورم هم این را به شما بگویم که ۷ سال تورمِ ۴۰ درصدی، ۲۸۰ درصد نمیشود؛ زیرا این تصاعد هندسی است؛ یعنی ۷ تا ۴۰ درصد پشت سر هم، ۶۰۰ درصد میشود و این وحشتناک است.»
محمدرضا باهنر فعال سیاسی اصولگرا گفت: من در مورد تورم به شما میگویم که ما در طول صدسال اخیر تاریخ ایران، یعنی پنجاه سال قبل از انقلاب و پنجاه سال بعد از انقلاب، هیچ وقت هفت سال پشت سر هم تورم ۴۰درصدی نداشتیم؛ اما الآن این را داریم و این خیلی زیاد است؛ فاجعه است.
به گزارش جماران، در ادامه گزیده گفتگوی او را میخوانید:
*یکسری عواملی است که این تورم را ایجاد میکند؛ اینجوری نیست که مجلس بگوید من تصویب کردم که تورم نباشد و آنهم گوش میکند؛ تورم به قانون یا دستور رئیسجمهور گوش نمیکند. صد عامل، تورمزا است؛ این عوامل را درستش بکنید تا این تورم آرام بشود. ما در سال ۷۴، زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی تورم ۴۹ونیم درصدی را هم داشتیم، اما بلافاصله ترمزدستی را کشیدیم و سال بعدش ۱۲ درصد شد.
*راجع به محاسبه رشد تورم هم این را به شما بگویم که ۷ سال تورمِ ۴۰ درصدی، ۲۸۰ درصد نمیشود؛ زیرا این تصاعد هندسی است؛ یعنی ۷ تا ۴۰ درصد پشت سر هم، ۶۰۰ درصد میشود و این وحشتناک است.
*حالا که میخواهید جلو این تورم را بگیرید، چهکار باید بکنید؟ چند روز پیش نماینده جدید مجلس آمده بود، من با ایشان صحبت کردم و گفتم شما اولین مطالبهای که از حوزه انتخابیه خود دارید این است که مثلاً کارمندی میگوید تورم ۴۰درصد است، اما حقوق ما ۲۰ درصد اضافهشده است؛ این عادلانه نیست. شما میگویید چشم، من رفتم در مجلس حقوق شما را هم ۴۰ درصد میکنم. بهمحض اینکه حقوق اینها را ۴۰ درصد کردید، آنوقت تورم میشود ۵۰ درصد. اگر حقوق را ۵۰ درصد کردید، تورم ۷۰ درصد میشود. بنابراین، مشکل تورم مسئله کوچک نیست که شما فکر کنید که با یک مصوبهای بشین پاشو میتوانید تورم را مدیریت و مهار بکنید؛ امکانات و پیچیدگیهای آن را نیز در نظر بگیرید.
*من در مجموع، دولت آقای پزشکیان را یک دولت معتدل و خوب میدانم. در این دولت از نیروهای معتدل جناحهای مختلف استفاده کرده است؛ از تندوتیزهایشان استفاده نکرده است. آدمهای هنجارشکن و آدمهایی که به قول معروف، بر صورت همدیگر پنجه بیندازند، در این دولت انتخاب نشده است. به همین دلیل، جریانات تند سیاسی هر دو طرف، از دست آقای پزشکیان دلخوشی ندارند؛ هم اصلاحطلبان تندرو، میگویندای بابا، چه شد؟ قرار بود فلان باشد، چرا نشد؟ و هم بعضی از جریاناتی مسما به اصولگرایی.
*من بارها و بارها این مسأله را عرض کردم که بالاخره نظام جمهوری اسلامی پایههای قدرتش از آراء مردم شکل میگیرد. ممکن است چنین نظامی در کشورهای مختلف اسامی مختلفی داشته باشد؛ یکی میگوید جمهوری، یکی میگوید دموکراسی و امثال آن، ولی ما به آن میگوییم مردمسالاری دینی. خیلی به اسمش کار نداریم؛ ولی من اعتقاد جدی دارم که بهطور کلی، حکومتهایی مبتنی بر رأی مردم و مردمسالاری، یکی از ابزارهای غیر قابل اجتناب آنها، مسئله حزب است.
*من نمیگویم قطعنامهها ورقپاره است؛ نه، خیلی آسیب میرساند، اذیت میکند، هزینه دارد، هزینههای ما را بالا میبرد، اما باید به هرکدامشان وزن مناسب خودشان را دارد. در دنیا هم خیلی از کشورها را داریم که اصلاً تحریم نیستند، ولی گرسنه گرسنهاند. باید از این طرز فکر هم اجتناب کنیم که تمام راهحل مشکلات اقتصادی ما دیپلماسی است.
*دولت باید مشکل بیاعتمادی را حل کند. من یک مثال میزنم؛ دولت آقای احمدینژاد با اینکه اشکالاتی داشت، اما در جریان هدفمندی یارانهها یک همکاری جدی بین مجلس و آن دولت به وجود آمد. ما برای اینکه یارانه انرژی را هدفمند کنیم، حدود ۱۰۰ اقدام لازم را لیست کردیم؛ یکسری اقدامات پیشینی، یکسری اقدامات حین اجرا و یکسری هم اقدامات پسینی بود. بعد هم به این نتیجه رسیدیم که باید به هر ایرانی ۴۰هزار تومان یارانه انرژی بدهیم. این پولها نیز به حسابهای مردم رفت، اما گفتیم تا قیمت انرژی عوض نشود این پول را نمیتوانید از حسابتان بردارید.