اگر چه دولت چهاردهم در حال حاضر درگیر بحرانهای داخلی و خارجی متعددی میباشد، ولی یکی از مسائلی که در سایه مشکلات اقتصادی و منطقهای قرار گرفته مسئله مواد مخدر و استفاده از انواع روانگردانها توسط جوانان و نوجوانان است.
دکتر رحمن پاداش؛ به دو خبر زیر توجه کنید؛
«عباس نجفی (دادستان همدان): ۲۰ نفر در همدان دچار مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکلی شدند. متاسفانه ۹ نفر جان خود را از دست دادند».
«دکتر علی عباسی (مدیر کل پزشکی قانونی مازندران) شمار فوتی ناشی از مسمومیت الکل را ۱۳ نفر اعلام کرد».
این دو خبر تنها گوشهای از اخبار مربوط به مسمومیت ناشی از مواد مخدر اعم از صنعتی و سنتی در یک هفته اخیر است. به گفته کارشناسان، بعد از تصادفات جادهای، مصرف گسترده مواد مخدر علت اصلی مرگ و میر غیرطبیعی در کشور میباشد.
مصرف مواد مخدر یکی از بحرانهای اجتماعی است که از مدتها پیش تلاش برای پیشگیری از آن شروع شده و با شعار «فرد معتاد، بیمار است نه مجرم» ادامه پیدا کرده است. با این حال به نظر میرسد این شعار چندان محقق نشده و نه تنها استفاده از مواد مخدر کمتر نشده، بلکه بیشتر هم شده و سن اعتیاد پایینتر آمده است. علاوه بر استعمال انواع مواد مخدر، امروزه شاهد پدیدهای به نام «مسمومیت» ناشی از مواد مخدر نیز هستیم. در این باب ذکر چند نکته ضرورت دارد؛
اگر چه به نظر میرسد پدیده اعتیاد یک بحث شخصی و نهایتاً یک موضوع خانوادگی میباشد ولی آمارها چیزی غیر از این را نشان میدهد. بسیاری از جرایم و رفتارهای مجرمانه همچون قتل، دزدی، دعواهای خیابانی و ... به نوعی ارتباط به مواد مخدر و پدیده «اعتیاد» دارند؛ لذا اعتیاد یک پدیده جمعی و اجتماعی است و لازمه برخورد با یک پدیده اجتماعی، «اجتماعی کردن» آن میباشد. «اجتماعی کردن» یعنی درگیر کردن آحاد جامعه و خانوادهها در این موضوع از طریق آگاهیبخشی و اطلاعرسانی است. استفاده از ظرفیت رسانه ملی، تولید محتوی در شبکههای مجازی پر مخاطب (که البته فعلاً فیلتر میباشند!)، برگزاری همایشهای ملی و منطقهای به منظور آشنایی خانوادهها با انواع مواد مخدر و روانگردانها و ... در این زمینه کمک شایان توجهی میکند.
از آنجایی که طالبان در افغانستان کاشت مواد مخدر را در بعضی مناطق ممنوع اعلام کرده است، طبیعی است که بازارهای هدف و مصرف آن با تکانههایی روبرو شده و همین موضوع قاچاقچیان مواد مخدر را بر آن داشته تا با افزودن موادی ارزان و خطرناک مثل سرب، قیر و ... کمبود تولید را جبران کنند، که در نهایت با مسمومیت و مرگ افراد همراه هست؛ لذا ضروریست با ایجاد عملیات ضربتی، نسبت به دستگیری واردکنندگان، «سرشاخه»های اصلی و توزیعکنندگان اقدام کرد.
علیرغم تلاشهای شبانهروزی دستگاههای اطلاعاتی، کِشت مواد مخدر در افغانستان، نابسامانیها و عدم کنترل مرزی از طرف همسایههای شرقی، بیکاری فزاینده در مناطق مرزی و ... سبب شده که مافیای مواد مخدر به صورت شبکههای قدرتمند و از طرق مختلف این مواد را به داخل کشور ترانزیت کرده و به دست مصرفکننده آن که غالباً جوانان و نوجوانان میباشند، برساند. از آن جاییکه این مافیا غالباً به صورت «نیابتی» کار میکنند و از طرفی کشورهای همسایه در دستگیری آنها کمکاری میکنند، دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی در دستگیری آنها با مشکلات زیادی مواجه میشوند. این موضوع، ضرورت دخالت نهادهای سیاسی-امنیتی و اعلام هشدارهای لازم به کشورهای صادرکننده را دوچندان میکند.
اگر چه به نظر میرسد وظیفه مبارزه با مواد مخدر بر عهده نیروی فراجا میباشد ولی بدون همکاری بینبخشی با بقیه ادارات و سازمانها از جمله وزارت آموزش و پرورش، علوم، بهداشت، کشور، سازمان بهزیستی و ... و همینطور تدوین قوانین به روز امکان مقابله با این پدیده وجود ندارد. ضرورت آموزش و آشنایی با مواد مخدر در مدارس، حمایت مادی و معنوی از فرد معتاد، استفاده از ظرفیتهای جامعه خیرین در جهت ایجاد کمپهای رایگان، ایجاد کمیتههای تخصصی اجتماعی و پزشکی ویژه معتادان و ... میتواند در کاهش مصرف مواد مخدر مثمرثمر واقع گردد.
عوامل مختلفی در گرفتار شدن شخص در دام اعتیاد دخیل هستند. از دوستان ناباب تا فشارهای اجتماعی و روانی بر شخص. با این حال، مهمترین راه حل برای جلوگیری از افتادن جوانان و نوجوانان در دام اعتیاد تکیه بر پروژه «خود درمانی» و استفاده از ظرفیتهای نهفته در هر فرد برای مقابله با این بلای خانمانسوز میباشد.
خانوادهها به واسطه حضور فرزندان در مدرسه و دانشگاه، غالباً به آنها دسترسی نداشته و از طرف دیگر، با توجه به اینکه اعتیاد بیشتر موضوعی روانی-اجتماعی است لذا برای کاهش آن باید بر مهارتهای فردی و اجتماعی تکیه کرد. از جمله این مهارتها میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛
تقویت مهارتهای اجتماعی (دقت در انتخاب دوستان)، تقویت مهارتهای شخصی (کنترل خشم، استرس و هیجانات، مهارت حل مسئله و تفکر مسئله محور)، کنترل فشارهای روحی و ذهنی و ....
بنابر آنچه ذکر گردید ضرورت مقابله با پدیده «اعتیاد» که به مثابه جدایی روح از کالبد یک جامعه عمل میکند، دوچندان مینماید.