حادثه تلخ انفجار در معدن طبس در ساعت ۲۱ روز شنبه رخ داد و موجب جان باختن حداقل ۵۲ نفر از کارگران شد. در معدنی که ۷۶ درصد از زغال سنگ کشور تولید میشود، وضعیت ایمنی فاجعهبار است و رعایت استانداردهای گازی در آن معنایی ندارد.
در پی انفجار گاز متان در دو بلوک B و C معدن طبس، تمامی افراد محبوس در بلوک C و ۴۷ کارگری که در بلوک B مشغول به کار بودند، جان باختند. این یعنی در پی نشت گاز و انفجار گاز متان، تاکنون ۵۲ نفر از کارگران جان خود را از دست دادند.
به گزارش تجارت نیوز، پس از وقوع حادثه نشت گاز در یکی از بلوکهای شرکت خصوصی زغالسنگ معدنجو در طبس و محبوس شدن تعدادی از کارگران این مجموعه، گمانهزنیها نسبت به علل وقوع حادثه بالا گرفته است.
محمدعلی آخوندی، مدیرکل مدیریت بحران خراسان جنوبی، با حضور در محل حادثه در جمع خبرنگاران عنوان کرد: انفجار در معدنزغال سنگ طبس ناشی از گاز متان بوده و تصاعد گاز متان در تونلها موجب خفگی برخی نیروها در معدن زغالسنگ شده است.
در معادن زغالسنگ نشت گاز بسیار حائز اهمیت و خطرناک است و این موضوع برخی را دچار خفگی کرده است. اما نکته اصلی آن است که حادثه جان باختن کارگران معدن صرفا ناشی از خفگی نبوده بلکه انفجاری عظیم ناشی از نشت گاز رخ داده است.
گازی که در کانسارهای زغال سنگ همراه با سایر هیدروکربورها وجود دارد، عمدتا از متان تشکیل شده است. این گاز چنانچه به نسبت معینی با هوا مخلوط شود قابلیت انفجار پیدا میکند.
معادنی که در آنها آزاد شدن گاز زغال از لایهها به داخل حفاریهای معدنی انجام میشود، معادن گازدار نامیده میشوند. در این معادن، ذرات ریز زغال سنگ قابلیت انفجار دارند و بر اثر استخراج به صورت گرد و غبار در فضای معدن پراکنده میشوند.
یکی از نکات مهمی که در این معادن باید رعایت شود، انجام فرآیند گاززدایی است. این فرآیند همان بیرون کشیدن گاز زغال موجود در لایههای زغال سنگ و لایههای اطراف با حفر گمانههای ویژه و انتقال گاز به بیرون از معدن برای کمک به تهویه مؤثر معدن است. همچنین کلیه معادن و کارگاههای آن، اعم از معادن سطحی و زیرزمینی باید قبل از شروع هر نوبت کاری توسط مسئول ایمنی یا نمایندگان وی براساس فرمهای چک لیست ایمنی، بازرسی شوند.
حال نکته اساسی اینجاست که آیا فرآیند گاززدایی یا آیا اصلا گازسنجی به منظور جلوگیری از فاجعه انجام شده است؟
مطابق ماده ۳۵۸ آییننامه ایمنی در معادن، دستگاههای گازسنج و اندازهگیری مشخصات هوا باید به طور متناوب طبق دستورالعمل کارخانه سازنده یا دستورالعملی که به تائید مسئول ایمنی یا مسئول فنی معدن رسیده است، توسط افراد آموزشدیده مورد بازدید و کنترل قرار گیرد.
همچنین ماده ۳۸۶ این آییننامه تأکید دارد که مسئولان پیشروی و استخراج در همه معادن زغال سنگ باید مجهز به دستگاه گازسنج باشند و میزان گاز زغال را در شروع و پایان نوبت کاری اندازهگیری و به سرپرست معدن گزارش کنند.
ماده ۳۸۷ نیز تصریح میکند که دستگاههای استخراج مکانیزه زغال سنگ باید مجهز به حسگرهای تشخیص گاز زغال به طور پیوسته باشند و در صورت افزایش گاز زغال، بیش از ۲۵/۱ درصد آن را به طور خودکار خاموش کنند.
بر اساس ماده ۳۹۲، مسئولان اندازهگیری گاز موظف هستند قبل از شروع هر نوبت کاری در محل کار حاضر شده و کارگاهها و محلهای مشکوک را بازدید کرده و درصد گاز زغال را به وسیله دستگاه گازسنج اندازهگیری کنند.
اینها صرفا بخشی از موارد ذکرشده در آییننامه ایمنی معادن بوده که مربوط به عملیات گازسنجی است. حال اگر تنها برخی از این موارد انجام میشد و عملیات گازسنجی به موقع انجام میشد، مسئولان میتوانستند جلوی انفجار و نشت گاز را بگیرند یا حداقل کارگران را از آن دو بلوک خارج میکردند. تعویق فرآیند گازسنجی و چرایی انجام نشدن بهموقع آن میتواند یکی از عوامل مهم رخ دادن این حادثه باشد.
چرایی احتراق و انفجار همچنان مشخص نیست. گاز متان اگر به نسبت معینی با هوا مخلوط شود قابلیت انفجار پیدا میکند و انجام ندادن به موقع فرآیند گازسنجی و گاززدایی و نبود تهویه، میتواند یکی از علل بروز انفجار باشد. اما ممکن است دلایل دیگری برای احتراق وجود داشته باشد. در آییننامه ایمنی معادن، چندین ماده در رابطه با ایمنی معدن و مواد منفجره نوشته شده، اما اگر نگاهی به وضعیت معادن ایران انداخته شود، تقریبا بخش بزرگی از این آییننامه رعایت نشده و کسی به ایمنی آنها رسیدگی نمیکند.
بر اساس ماده ۸۴ آییننامه ایمنی در معادن، کلیه قسمتهای دستگاههای حفاری مکانیزه در معدن زغالسنگ که احتمال تولید جرقه در آنها وجود دارد باید قبـل و بعد از هـر نوبت کاری، بازرسی و کنترل شوند و درصورتی که صدمه دیده باشند باید قبل از راهاندازی مجدد اقدام به تعمیر و تعویض آنها شود.
همچنین مطابق ماده ۳۹۷، انجام هر نوع عملی که ایجاد جرقه یا شعله نماید در معادن دارای گاز زغال یا گرد زغال ممنوع است و کلیه تجهیزات و دستگاهها باید ضد جرقه باشند. همچنین در مناطقی که خطر مواجه با حفرههای گاز یا انفجار سنگ وجود دارد باید با حفر چالهای بلند در جهت پیشروی از وجود حفرههای احتمالی آگاه شد و اقدامات ایمنی برای بر طرف کردن خطر تصاعد آنی و انفجار سنگ انجام گیرد.
لزوم رعایت نکات فنی و ایمنی، در جای جای آییننامه ایمنی معادن ذکر شده است. حال سوال اساسی اینجاست که چرا گازسنجی بهموقع انجام نشده و اگر نشت گاز صورت گرفته، چه عاملی باعث احتراق شده است؟ اصلا چرا مطابق ماده ۳۹۷، تجهیزات داخل معدن ضدانفجار نبوده است؟
از همه اینها مهمتر، موضوع رسیدگی نکردن بازرسان و سلب مسئولیت دولت نسبت به بررسی ایمنی معادن خصوصی است.
گویا مسئولان پس از خصوصیسازی این معادن، دیگر مسئولیتی را متوجه خود نمیبینند و بررسی ایمنی معادن و نظارت بر رعایت آییننامه، دیگر برای آنها اهمیتی ندارد. افزایش حوادث در معادن کشور در چندین سال گذشته، گواه این موضوع است.
پیشتر در این معدن، یعنی روز چهارشنبه هفتم شهریور ماه، خروج گاز متان از معدن زغال سنگ پروده طبس منجر به ریزش قسمتی از کارگاه شد. تصاعد گاز متان میتوانست زنگ خطری نسبت به وقوع بحران باشد و مسئولان با بازرسی و نظارت بر این معدن از وقوع انفجار جلوگیری کنند. اما سلب مسئولیتی که مسئولان پس از خصوصیسازی معادن از خود نشان دادند، بسیار عمیقتر از تصور است.
آییننامه ایمنی معادن در حد یک سری خطوط روی کاغذ باقی مانده است. خطوطی که شاید میتوانست جان چندین تن از کارگران معدن طبس را نجات دهد، اما نبود ایمنی لازم، جان آنها را گرفت. مسئولان به جای تسلیت گفتن به خانوادههای جان باختگان، باید نسبت به چرایی رعایت نشدن نکات ایمنی پاسخگو باشند و فکری به حال وضعیت ایمنی معادن کشور کنند.