آقای نوری مأموریت پیدا میکند به اتفاق آقای شریعتی این دوتا میروند قم، و یک مجادله سنگینی هم با آقای منتظری داشتند... ظاهراً طولانی بوده این جلسه، در هر صورت آقای منتظری قانع میشود به اینکه نامهای را بنویسد. حتی گفته شد پیس نویس نامهای را که به حضرت امام نوشتند، همین دوستان تهیه کردند، آقای نوری برای من نقل کرد که من توی مسیری که داشتم میرفتم قم در ماشین نشستم و این پیشنویس را تهیه کردم.
همزمانی مسئولیت در وزارت کشور به عنوان معاون وزیر و جریان آقای منتظری باعث آن میشود که روایت محمد عطریانفر شنیدنی و جذابتر شود. چرا که وی به عنوان معاون سیاسی و همچنین از افراد نزدیک به عبدالله نوری که در آن مقطع درگیر پرونده آیتالله منتظری بوده، روایت قابل تاملی بیان میکند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ششم فروردین ۱۳۶۸ نامه معروف امام در عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری صادر شد. آیتالله منتظری در هشت فروردین نامه استعفای خود را به امام نوشت و امام هم در نامه دیگری استعفای وی را پذیرفت.
اما تبادل نامهها بین امام و آیت الله منتظری روایت جالبی دارد که محمد عطریانفر آن را در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به ثبت و ضبط رسانده است.
محمد عطریانفر متولد ۱۳۳۲ در اصفهان پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه صنعتی شریف شد تا در رشته مهندسی نفت تحصیل کند. بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ دو بار بهدلیل همکاری با مجید شریف واقفی دستگیر شد.
پس از انقلاب اسلامی مسئولیتهایی چون تبلیغات جنگ در ستاد مشترک، همکاری در معاونت پارلمانی وزارت خارجه، همکاری در سردبیری روزنامه کیهان، مشاور عالی سیاسی وزارت کشور به عهده داشت و از بنیانگذاران سازمان حفاظت اطلاعات نیروهای انتظامی بود. اما یکی از مسئولیتهای مهم محمد عطریانفر از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ است زمانی که عبدالله نوری وزیر کشور و عطریان فر معاون سیاسی و اجتماعی وی بود.
همزمانی مسئولیت وی در وزارت کشور به عنوان معاون وزیر و جریان آقای منتظری باعث آن میشود که روایت محمد عطریانفر شنیدنی و جذابتر شود. چرا که وی به عنوان معاون سیاسی و همچنین از افراد نزدیک به عبدالله نوری که در آن مقطع درگیر پرونده آیتالله منتظری بوده، روایت قابل تاملی بیان میکند.
عطریانفر در بخشی از خاطرات خود میگوید: «حضرت امام تصمیم به عزل[منتظری] گرفتند. نامه ۱/۶ را نوشتند و این نامه شش یک صادر شد. آقای خامنهای، آقای هاشمی و دیگران [جلسه سران] خدمت امام بوده خیلی این بزرگان امام را[مورد صحبت قرار میدهند] که این کار را نکنید، امام هم مصر که این کار باید انجام شود.
آقای هاشمی رفسنجانی از آن جلسه که خارج شده بود، مایوس بود. مایوس که دیگر آقای منتظری هم تمام شد، امام تصمیم خودش را گرفته… ظاهراً آقای هاشمی خبر داده بود به آقای شریعتی، که از ما کاری برنیامد، اگر کاری از شما رفقا برمی آید انجام دهید.
آقای [عبدالله] نوری مأموریت پیدا میکند به اتفاق آقای شریعتی این دوتا میروند قم، و یک مجادله سنگینی هم با آقای منتظری داشتند… ظاهراً طولانی بوده این جلسه، در هر صورت آقای منتظری قانع میشود به اینکه نامهای را بنویسد. حتی گفته شد پیسنویس نامهای را که به حضرت امام نوشتند، همین دوستان تهیه کردند، آقای نوری برای من نقل کرد که من توی مسیری که داشتم میرفتم قم در ماشین نشستم و این پیشنویس را تهیه کردم. [از آقای منتظری] نامه را میگیرند و به سرعت برمیگردند تهران.
این نامه میرود خدمت حضرت امام. امام [نامه] را باز میکند و گریه میکند امام. ظاهراً این اقدام آقای نوری [باعث شد] که نامه شش یک از حیّز خاصیت خارج شد و ختم میشود به نامه هشت یک امام که ظاهراً نامه هشت یک را هم آقای نوری برای آقای منتظری میبرد…»