آمارهای ارائهشده نشان میدهد در تعطیلات هفته گذشته حدود ۲۱ میلیون تردد به استان مازندران صورت گرفته که این رقم معادل جمعیت سفرهای نوروزی امسال بوده و حتی به نوعی رکورد سفرها به شمال کشور شکسته شده است.
در تعطیلات پنجروزه مناسبتی هفته گذشته، مسافران قربانی ابرترافیکهای جادههای شمال شدند.
به گزارش دنیای اقتصاد، آنها پس از چند ماه نداشتن تعطیلات کافی، به جای آنکه واپسین روزهای تابستان را به تفریح و آرامش و کسب تجربههای ناب بگذرانند، سفرشان را با ریاضت در مقاصد به پایان رسانده و به خانههایشان بازگشتند.
تعطیلات پنجروزه گذشته برای اکثر افراد از دوشنبه شروع شد، هر چند برخی تعطیلات خود را از پنجشنبه هفته قبل آغاز کرده بودند. تعداد بالای روزهای تعطیل بسیاری را ترغیب به سفر کرد، اما اغلب گردشگران به جای تجربه یک سفر خوب، در ترافیکهای طولانی ۸ و حتی بالای ۱۵ ساعت در مسیرهای استانهای شمالی کشور گرفتار شدند.
این اتفاق به دلیل تعداد بیش از حد جمعیت و بسیار فراتر از ظرفیت منطقه و از همه مهمتر نبود زیرساختهای کافی افتاد و باعث کمبود نیازهای ضروری همچون مواد خوراکی از جمله نان، مراکز اقامتی و حتی جای مناسب برای چادرزنی، صفهای طولانی بنزین، قطعی برق در برخی مقاصد و... شد، در نتیجه مشابه سایر تعطیلات مناسبتی مسافران تابستانی در هفته گذشته بار دیگر تاوان فقر تعطیلات منظم در ایران را با کلافگی و خستگی فراوان پرداختند.
آمارهای ارائهشده نشان میدهد در تعطیلات هفته گذشته حدود ۲۱ میلیون تردد به استان مازندران صورت گرفته که این رقم معادل جمعیت سفرهای نوروزی امسال بوده و حتی به نوعی رکورد سفرها به شمال کشور شکسته شده است. گیلان دیگر استان بسیار پُر تردد تعطیلات پنجروزه بود، به طوری که براساس آمارهای استانی، بیش از ۹ میلیون شب اقامت مسافر در گیلان ثبت شد.
جمعیت بالای گردشگران در کنار کمبود یا نبود زیرساختهای لازم و کافی، چالشهای فراوانی را در این استان برای توریستها و ساکنان گیلان به وجود آورد. دلیل هجمه بیش از حد مسافران در این تعطیلات را باید بیش از هر چیزی در نبود تعطیلات منظم در طول سال دانست، موضوعی که باعث محدود شدن سفرها به تعطیلات مناسبتی میشود.
از سوی دیگر این گزاره اشتباه درذهن بسیاری وجود دارد که تعداد روزهای تعطیل در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای جهان بیشتر است، در حالی که مقایسه ایران با بیش از ۱۰۰ کشور دیگر نشان میدهد، در کشور ما تعطیلات مناسبتی و آخر هفته در مجموع به حدود ۸۰ روز میرسد و در بسیاری از کشورها این عدد بالای ۱۲۰ روز است و دلیل آن به تعطیلی دو روز آخر هفته برمیگردد.
در مقابل در ایران شاهدیم «تعطیلات دوروزه آخر هفته» که قرار بود در مجلس و دولت پیگیری شود بار دیگر معلق مانده، بر اساس این گزارشها گر چه نیاز به تعطیلات آخر هفته دوروزه درست تشخیص داده شده، اما مسیر درستی را طی نکرده و درگیر مسائل حاشیهای در انتخاب روز دوم تعطیلی شده است. چنانچه در ابتدا تعطیلات دو روزه آخر هفته مصوب شود، پس از آن حتما بر سر موضوع اینکه چه روزی تعطیل شود تصمیم گیری میشود.
با این حال متاسفانه این دو مسیر با هم ادغام شدهاند و همین امر سبب شده به جای همگرایی و پیشبرد موضوع، مجلس دچار دودستگی برای انتخاب روز دوم تعطیلی بین طرفداران تعطیلی «پنجشنبه و جمعه» و طرفداران تعطیلات «جمعه و شنبه» شود.
در نتیجه با ادامه روند قبلی و در غیاب تعطیلات هفتگی دو روزه همچنان شاهد گردشگری بیش از حد به مناطق پرطرفدار گردشگری از جمله شمال کشور خواهیم بود. در حال حاضر تعطیلات سالانه دو یا چند روزه به تعطیلات مناسبتی محدود شده، در نتیجه سفرها نیز مشابه تعطیلات پنجروزه تابستانی در همین بازه زمانی صورت میگیرد.
در واقع تعطیلات مناسبتی تنها زمانی است که امکان سفر برای خانوادهها وجود دارد. در نتیجه آنها برای سفر به ویژه در تعطیلات مناسبتی تابستان آنهم آخرین ماه آن که فصل داغ سفر است، به شهرهای توریستی هجوم میآورند، زیرا زمان مناسب دیگری برای سفر وجود ندارد و ناچارند به همین فرصتهای محدود در این فصل اکتفا کنند.
دلیل انتخاب شمال کشور هم روشن است؛ اغلب خانوادهها ترجیح میدهند به مقاصدی سفر کنند که قبلا سفر کرده اند و با روحیات و شرایطشان سازگار است، به علاوه فرصت تجربههای جدید و ریسک پذیری در سفرهای خانوادگی کمتر است یا وجود ندارد.
این در حالی است که اگر به جای تعطیلات مناسبتی، تعطیلات آخر هفته پایدار کافی در طول سال وجود داشته باشد، با سفرهای هیجانی و بدون برنامه مواجه نمیشویم. تعطیلات منظم هفتگی این فرصت را فراهم میکند تا افراد برای سفرهای خود از قبل برنامه ریزی کرده و حتی به کشف مقاصد جدید روی آورند.
در این شرایط افراد به جای سفر به مناطق همیشگی و شناختهشده مانند استانهای شمالی، به مقاصد جدید سفر میکنند، در نتیجه با توزیع مکانی سفر مواجه خواهیم بود و چرخه مسافرت تعطیلات تابستانی مسافران به شمال تکرار نمیشود. اما به واسطه آنکه در حال حاضر با کمبود تعطیلات پایدار مواجه هستیم، فرصتی برای سفر به وجود نمیآید و گردشگران ترجیح میدهند به همان مقاصد پرطرفدار یعنی شمال کشور اکتفا کرده و سفر به دیگر مقاصد را به زمانهای دیگر موکول کنند.
در نتیجه چنین انتخابی است که با هر تعطیلات مناسبتی، شاهد ابرترافیکهای چندکیلومتری، چادرخوابیهای نامنظم در فضای شهری و طبیعت شمال، صفهای طولانی بنزین، کمبود نان و مواد غذایی در فروشگاه ها، افزایش تنش با جامعه محلی و... هستیم.
در واقع اصلیترین دلیل انتخاب شمال به عنوان مقصد اصلی مسافران در هر تعطیلاتی را باید نداشتن تعطیلات کافی و منظم در طول سال دانست که فرصت امتحان مقاصد جدید را از آنها گرفته است. وقتی شهروندان در طول سال دو تا سه بار فرصت سفر برایشان مهیاست، ترجیح میدهند مقاصدی را انتخاب کنند که پیشتر امتحان خود را پس داده باشند به جای اینکه ریسک سفر به یک مقصد جدید را بپذیرند.
البته تعطیلات مناسبتی هفته گذشته در مقایسه با دیگر تعطیلات دو ویژگی مهم داشت. ویژگی اول به تعداد روزهای تعطیل برمی گشت و ویژگی دوم به مصادف شدن با آخرین ماه فصل سفرهای تابستانی یعنی شهریور مربوط بود. این دو ویژگی دست به دست هم دادند تا سفرهای تهاجمی به سمت شمال تشدید شده و ترافیکهای چندکیلومتری و قفل شدن جادهها در تمام روزهای تعطیل اتفاق بیفتد.
در هفته گذشته شاهد بودیم که مسیرهای دو تا چهار ساعته به مازندران یا مسیرهای ۴ تا ۶ ساعته به گیلان به مسیرهای ۸ تا ۲۰ ساعته تبدیل شدند و ضعف زیرساختها در این مقاصد بیش از هر زمانی خود را نشان داد، زیرا این مقاصد تحمل این حجم از جمعیت در فرصت کوتاه پنجروزه را ندارند.
اما این آسیب فقط مربوط به ترافیک نبوده و باتوجه به دو ویژگی اشارهشده حتی نیازهای ضروری مسافران همچون مراکز اقامتی، خوراک، خواربار، نان، آب معدنی و لبنیات نیز به دلیل ازدیاد بیش از حد جمعیت با کمبود مواجه شده و حتی در برخی از شهرهای شمالی کمیاب شده بودند؛ صفهای طولانی پمپهای بنزین نیز گواه دیگری بر این موضوع بودند.
البته در سفرهای تابستانی امسال هم مانند سال گذشته به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی و پایین بودن سطح معیشت خانوارها، پدیده سفرچادر همچنان به شکل چشمگیری گسترش داشت و افراد برای پایین آوردن هزینه سفر چادر مسافرتی را به عنوان شیوه اقامتی سفرهای خود انتخاب کرده بودند، پدیدهای که منجر به آسیب رساندن به زیبایی شهرها، شلوغی پارکها و سایر فضاهای شهری و تولید بیش از حد زباله شد.