«اصل مسئله این است که آقای رئیسجمهور، شما شعارهایی دادید ما میخواهم اینها محقق بشود. اگر وارد بدهبستان شدید نمیتوانید این شعارهایتان را محقق کنید؛ چون این آقای استانداری را که اصلاً فهمی نسبت به این شرایط جدید ندارد، صرفاً برای اینکه فلان نماینده یا امام جمعه خوشش بیاید، نگهداشتید، معلوم است که نمیتوانید کارتان را پیش ببرید.»
موسوی لاری با اشاره ماجرای جلسه رأی اعتماد عراقچی گفت: حالا یک آقایی مثلاً میآید وزیر خارجه را آنجور تخریب میکند به اعتبار اینکه من نماینده مردمم. آقا، تو فقط نماینده ۸ درصد مردمی، در حالی آقای وزیر خارجه معرفیشده از رئیسجمهوری است که پشتوانه ۷۵ یا ۸۰ درصدی دارد.
به گزارش جماران، عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات، به بیان نکاتی درباره تغییر استانداران، عملکرد اسکندر مومنی در وزارت کشور، ماجرای تخریب عراقچی توسط امیرحسین ثابتی و… پرداخته است. بخشی از اظهارات موسوی لاری را در ادامه میخوانید؛
یک صحبتی بود که ممکن است بعضی از استاندارها از دولت قبل ماندگار بشوند و سرجایشان بمانند، بنابراین، شاید یکسری رویکردها تغییر نکند. اولین جایی که نشان میدهد که وزیر کشور و دولت رویکردش تغییر کرده است یا نه، وضعیت ستادی و معاونین وزیر کشور است.
بله. ببینید، من هم قبول دارم که اگر کسی، یک استانداری، یک فرمانداری و یک بخشداری در دوره مسئولیتش کارکردی داشته است که الآن هم میتواند بماند، اشکال ندارد بماند؛ من اصلاً وارد این بحث نمیشوم و این را یک بحث خیلی فرعی میدانم. ولی اصل مسئله این است که آقای رئیسجمهور، شما شعارهایی دادید ما میخواهم اینها محقق بشود. اگر وارد بدهبستان شدید نمیتوانید این شعارهایتان را محقق کنید؛ چون این آقای استانداری را که اصلاً فهمی نسبت به این شرایط جدید ندارد، صرفاً برای اینکه فلان نماینده یا امام جمعه خوشش بیاید، نگهداشتید، معلوم است که نمیتوانید کارتان را پیش ببرید.
این آقا کسی بوده که در دوران زعامتش در استانداری در یک مسیر دیگری به سمت شرق میرفته، شما الآن میخواهید به سمت غرب بروید یا شما میخواهید به سمت جنوب بروید، در حالی که او به سمت شمال بوده است. الآن که میخواهید این را نگهدارید، چه کار میکند برای شما؟ معلوم است که نمیتواندکاری انجام بدهد. اصلاً برای او هم کار سختی است؛ نه اینکه تنها برای شما سخت باشد.
خود آقای پزشکیان یک حرفی زد که به نظر من این مبنای خوبی است، گفت من چهل سال است اینجوری با این ادبیات صحبت کردم، حالا میآیند مثلاً یک نوشته به من میدهند میگویند با این ادبیات صحبت کنید، خب من نمیتوانم خودم را تغییر بدهم.
آقای پزشکیان، شما که در یک صحبت و مکالمه بهحق میگویید وقتی کسی چهل سال در یک مسیر حرکت کرده و با یک ادبیاتی صحبت کرده، نمیتواند ادبیاتش را یکشبه تغییر بدهد، وزیر، استاندار و فرمانداری که سالها در یک ادبیات دیگری بوده با آن ادبیات مدیریت کرده است، چجوری میتواند خودش را تغییر بدهد. این خام دیدن است، این سادهانگاری است. بله، من هم قبول دارم اگر آن کلی محقق شد که افرادی باشند که بتوانند این سیاستها را اعمال کنند، بمانند؛ برای من چه فرقی میکند، حسن باشد یا حسین.
فکر نمیکنید در آن صورت هم میشود وفاق جناحی؛ یعنی به قول شما آن ۷۵ درصد در آن دیده نمیشود.
من حرف اصلیام این است که باید فارغ از باج دادنها و سهمیه دادنها باشد.
یعنی در این صورت میآید تحت لوای وفاق ملی؟
ببینید، مثلاً شما میگویید استاندار فلان استان را من میخواهم نگهدارم، من میپرسم که بین خودت و خدایت، آیا نگهداری او به خاطر این است که با شما همگام و همفکر است و میتواند سیاستهایت را اعمال بکند، یا نه، شما با آقای رئیس مجلس، نماینده مجلس، امام جمعه و اینها زدودند کردید؟ رفتید نشستید، زدوبند کردید و حالا میگویید این بماند. خب، در این صورت، آن آقا هم میفهمد که شما او را نیاوردهاید.
آن آقایی که باقی میماند، میفهمد که شما او را باقی نگذاشتید؛ چهکسی این کار را کرده است؟ امام جمعه، نماینده و…. در این صورت، او جوابگوی جنابعالی است یا جوابگوی نماینده است؟ معلوم است که او میرود سراغ نماینده و اوامر نماینده را گوش میکند. نمایندهای که شما را و فکر شما را اصلاً قبول ندارد. همین است که نماینده مجلس گفته است وزیر علوم باید قائم مقامش را با نظر من بگذارد. خب، تو که هستی! مردم به این رأی دادند، تو چهکاره هستی که بیایند قائم مقامش را با نظر تو بگذارد.
درست است تو حقداری نظر بدهی، حقداری مطالبه بکنی، حقداری خواست مردم را مطالبه بکنی، اما تو خواست خودت را داری مطرح میکنی، خواست آن ۷۵ درصد یا ۸۰ درصد را مطرح نمیکنی. بسیاری از این نمایندگانی که ۴ تا ۶ درصد رأی مردم را داشتند، الآن شدند مثلاً مطالبهگر مردم! آقا، اصلاً۹۶ درصد به تو رأی ندادند. همین الآن، شما چندتا از این نمایندههای تهران را میشناسید؟
خیلی کم.
با اسم هم نمیشناسید. با ۴ درصد، ۶ درصد، ۸ درصد آمدند نماینده شدند. حالا یک آقایی مثلاً میآید وزیر خارجه را آنجور تخریب میکند به اعتبار اینکه من نماینده مردمم. آقا، تو فقط نماینده ۸ درصد مردمی، در حالی آقای وزیر خارجه معرفیشده از رئیسجمهوری است که پشتوانه ۷۵ یا ۸۰ درصدی دارد. بالاخره من بپذیرم که تو نماینده مردمی یا آقای پزشکیان؟ معلوم است که پزشکیان.
جدیدترین هم است؛ حالا اگر تو دیروز بودی، الآن مردم از تو عبور کرده و آمدند به پزشکیان رأی دادند. آقای نمایندهای که خودتان را نماینده میدانید! پزشکیان با شعارهای مغایر با شعارهای شما آمده وارد عرصه شده است و مردم هم به این شعارها رأی دادند.
من عرضم این است که علیایحال، دولت روی وفاداری در کنار عدالت باید تکیه کند. آقای پزشکیان نباید وفاداری به میثاق مردم را یادش برود و در زدوبندها گیر کند. نرود سراغ بدهبستان بین امام جمعه، نماینده مجلس و غیره. به همه اینها احترام بگذارد؛ اگر حرفها و مطالباتشان براساس مطالبات آن ۷۵ یا ۸۰درصد است، با جان و دل بپذیرد و عمل کند، اما اگر در جهت عکس مطالبات مردم است، به ایشان بگوید من نماینده مردمم، مردم از من اینها را خواستند نه آن چیزی که شما میگویید. خیلی صریح و شفاف این حرف را بزند.