«امروز محمدعلی بهمنی، شاعری که چند نسل با شعرهایش، عاشقانهها را زندگی کردند، از میان ما رفت.»
علی ربیعی، رئیس انجمن علمی ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، در خبرآنلاین نوشت: بهمنی و شعرایی از جنس او، به زندگی، لطافتی دلپذیر میدهند.
بارها شاهد بودم در کتابخانه اکثر کسانی که اهل شعر و ادبیات هستند، کتابی از محمدعلی بهمنی به چشم میخورد.
میاندیشم نخبگان سیاسیای که آشنایی و پیوندی با شعر، ادبیات، رمان و سینما ندارند نه تنها نمیتوانند ارتباطی موثر با جامعه برقرار کنند، بلکه حتی خزانه کلماتشان هم محدود است و اگر واژگان محدود شده ذهنیشان را از آنها بگیری دیگر حرفی برای گفتن ندارند. بسیاری از این دست آدمهای مسئول در حوزه فرهنگ را دیدهام که حتی فرق بین دو سیمین (دانشور و بهبهانی) را هم نمیدانند. تعریفشان از فرهنگ محدود بوده و با ابعاد آن نیز معارضه دارند. تاسفآور اینکه هیچگاه کتابی از دنیای گسترده ادبیات نیز در میان دستهایشان جای نمیگیرد.
شواهد جهانی نشان میدهد، بیتردید، رشد و توسعه کشور از مسیر بالندگی فرهنگی ممکن میشود.
هوای عشق رسیده است تا حوالی من
اگر دوباره ببارد به خشک سالی من
مگرکه خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب میخورد از کاسهی سفالی من؟
همیشه منظرم از دور دیدنیتر بود
خود اعتراف کنم بوریاست قالی من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟ نه! خوشا بر من مثالی من
به هوش باش که در خویشتن گم ات نکند
هزار کوچهی این شهرک خیالی من
«محمد علی بهمنی»