مقامات اوکراین تا امروز توانستهاند بهتر از انچه پوتین تصور میکرد این موضوع را مدیریت کنند و حتی حمله احتمالی بلاروس به اوکراین را به عنوان یکی درگیر از نیرنگهای همیشگی ماشین جنگی پوتین اعلام کنند. با دورنمای اندک پیوستن ارتش بلاروس به حمله به اوکراین، پوتین راههای مختلفی را برای لوکاشنکو پیدا کرده است تا او را برای خود، مفید جلوه دهد.
لوکاشنکو برای بقای سیاسی خود به کرملین وابسته است، اما به نظر میرسد که هم او و هم پوتین به خوبی درک میکنند که هر تلاشی برای وادار کردن بلاروس به جنگ با اوکراین و گشایش میدان جدید نبرد در اروپا، میتواند به ورود متحدان اوکراین به میدان جدید نبرد ختم شود.
به گزارش جماران، هفته گذشته بلاروس، حجم گستردهای از نیروها و تجهیزات نظامی خود از جمله، نیروهای عملیات ویژه، تسلیحات و تجهیزات نظامی، تانک، توپخانه، سیستمهای دفاع هوایی، تجهیزات مهندسی و نیروهای شبه نظامی واگنر PMC که در حال حاضر مقر آنها به بلاروس منتقل شده است را به بهانه برگزاری مانور نظامی در منطقه «گومل» در نزدیکی مرز شمالی اوکراین با بلاروس، مستقر کرد.
در واکنش به این اقدام تحریک کننده بلاروس، وزارت خارجه اوکراین در تاریخ ۲۵ آگوست در بیانیهای اعلام کرد:
«انجام مانور در منطقه مرزی و در مجاورت با تاسیسات نیروگاه هستهای چورنوبیل، تهدیدی برای امنیت ملی اوکراین و به طور کلی امنیت جهانی است. ما به مقامات بلاروس هشدار میدهیم که تحت فشار مسکو اشتباهات غمانگیزی برای کشورشان مرتکب نشوند و از نیروهای مسلح این کشور میخواهیم که اقدامات غیردوستانه را متوقف کنند و نیروها را از مرزهای دولتی اوکراین تا فاصلهای بیشتر از برد شلیک سامانههای بلاروس خارج کنند.»
در ادامه این بیانیه آمده است: «ما هشدار میدهیم که در صورت نقض مرزهای دولتی اوکراین توسط بلاروس، کشور ما تمام اقدامات لازم را برای اعمال حق دفاع تضمین شده از خود مطابق منشور سازمان ملل انجام خواهد داد. در نتیجه، تمام تمرکز نیروها، تاسیسات نظامی و مسیرهای تدارکاتی در بلاروس به اهداف قانونی برای نیروهای مسلح اوکراین تبدیل خواهند شد.»
مطابق این بیانیه کیف از بلاروس خواسته که ارتش خود را از مرز اوکراین خارج کند و در مورد عواقب غمانگیز پیوستن احتمالی ارتش بلاروس به حمله روسیه به اوکراین هشدار داده است. پیام واضح اوکراین رسما خطاب به مینسک بود، اما در کیف شکی وجود ندارد که ایجاد چالش جدید در مرزهای فعلی با بلاروس در واقع توسط کرملین سازماندهی شده است.
به عقیده بسیاری از نظاران بینالمللی، روسیه مدتهاست که به دنبال کشاندن پای بلاروس در جنگ علیه اوکراین است، اما در این موقعیت خاص تصور میشود که کرملین هدف بسیار خاصی را در سر دارد. ولادیمیر پوتین امیدوار است که با ایجاد یک تهدید بالقوه بلاروس در امتداد مرز شمالی اوکراین، بتواند کیف را مجبور کند تا نیروها را از تهاجم جاری اوکراین به منطقه کورسک روسیه منحرف کند و فشار بر ارتش خود را کاهش دهد.
امروز اوکراین در چهارمین هفته تهاجم جسورانه برون مرزی خود موفق شده است محدودیتهای ماشین نظامی مورد پوتین را آشکار کند. ارتش روسیه در طول دو سال اول جنگ، به لطف یک رشته شکست در میدان جنگ و کمبود تدارکات لازم، موقعیت خود را از دست داده بود و پیشروی اخیر اوکراین به داخل مرزهای فدراسیون روسیه امروز آسیب بیشتری به شهرت نظامی روسیه وارد کرده است. در عرض چند روز، تعداد کمی از نیروهای اوکراینی توانستهاند زمینهای روسیه را بیش از آنچه ارتش پوتین در هفت ماه گذشته در اوکراین به دست آورده بود، تصرف کنند.
به نظر میرسد، پوتین در هفتههای اخیر و در مواجهه با چالشهای دوگانه فتح اوکراین و دفاع از روسیه، به طرز آشکاری در تلاش است تا هر دو را هم زمان انجام دهد و در حالی که تقریبا تمام ارتش خود از قبل به نبرد در اوکراین منتقل کرده، در پاسخ به شوک اولیه حمله به کورسک توسط کیف، تنها توانست با جمع آوری واحدها و فراخوانی از سربازان جوان روسی مه هنوز آماده نبرد در میدان جنگ نبودند، به تهاجم اوکراین پاسخ دهد.
براساس اعلام شورای آتلانتیک، گزارشهای اخیر نشان میدهد که مقاومت روسیه در جبهه کورسک در حال تقویت است، اما ممکن است مدتی طول بکشد تا مسکو بتواند حدود پانصد مایل مربع از خاک روسیه را که در حال حاضر تحت کنترل اوکراین است آزاد کند و ارتش اوکراین را مجبور به عقبنشینی از مرزهای خود نماید.
اینجاست که مشخص میشود، پوتین به منظور جلوگیری از شتاب کیف از هرگونه غافلگیری ناخواسته و احتمالی دیگر، از متحد بلاروسی خود بخواهد و به او دستور دهد که یک انحراف جدید در میدان نبرد و مرزهای اوکراین ایجاد کند. لوکاشنکا؛ رهبر بلاروس، آشکارا با طرح پوتین همراه شده و به بخش قابل توجهی از ارتش خود دستور داده تا در مرزهای مشترک با اوکراین مستقر شوند. با این وجود، تهاجم بلاروس به شمال اوکراین بسیار بعید است.
درست است که لوکاشنکو برای بقای سیاسی خود به کرملین وابسته است، اما به نظر میرسد که هم او و هم پوتین به خوبی درک میکنند که هر تلاشی برای وادار کردن بلاروس به جنگ با اوکراین و گشایش میدان جدید نبرد در اروپا، میتواند به ورود متحدان اوکراین به میدان جدید نبرد ختم شود. متحدانی که هم از نظر نظامی و هم از نظر سازماندهی مشترک در جایگاه بالاتری نسبت به بلاروس و متحد آن؛ کرملین فرار دارند.
امروز، موقعیت داخلی لوکاشنکو بدون درگیر شدن در جنگهای خارجی به اندازه کافی متزلزل است. او تقریبا در سال ۲۰۲۰ توسط اعتراضات سراسری پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری برکنار شد و تنها به لطف مداخله مستقیم مسکو توانست به قدرت بازگردد. این اتکا به روسیه هرگونه مشروعیت ماندگار را از لوکاشنکا سلب میکند و او را وادار کرده است تا آنچه را که برخی آن را «الحاق خزنده» کشورش توسط کرملین میخوانند، بپذیرد.
در همین حال و از سوی دیگر، جامعه بلاروس عملا علاقهای به پیوستن به جنگ ضد اوکراین نشان نداده است. به نظر میرسد، امروز بسیاری از بلاروسیها با همسایگان اوکراینی خود احساس همبستگی میکنند و میدانند که امپریالیسم روبهرشد امروز روسیه تهدیدی مشابه برای کشورشان است.
این موضوع، سوالات جدی در مورد آمادگی ارتش بلاروس برای مشارکت در جنگ روسیه علیه اوکراین ایجاد کرده است. از زمان شروع تهاجم تمام عیار روسیه، گزارشهای متعددی مبنی بر اینکه افسران بلاروس تمایلی به مشارکت در جنگ با اوکراین ندارند، مشاهده شده است.
اگر لوکاشنکو تلاش کند آنها را مجبور به مشارکت در جنگ کند، احتمالا آنگونه که باید از او اطاعت نشود و این مسئله میتواند رژیم او را بیثبات کند و حتی منجر به عواقب غیرقابل پیش بینی یعنی از دست بلاروس به عنوان یک متحد حیاتی همزمان به محاصره شدن در مرزهای ناتو، برای کرملین شود.
با دورنمای اندک پیوستن ارتش بلاروس به حمله به اوکراین، پوتین راههای مختلفی را برای لوکاشنکو پیدا کرده است تا او را برای خود، مفید جلوه دهد. در مرحله اولیه جنگ، پوتین از مرزهای بلاروس به عنوان دروازهای برای تهاجم شکست خورده به کیف و به عنوان سکوی پرتاب برای حملات هوایی به اهدافی در سراسر اوکراین استفاده کرد.
بلاروس متعاقبا به ارائه حمایت عملی و علنی معنادار از روسیه ادامه داد و از ذخایر نظامی دوران اتحاد جماهیر شوروی برای تحویل مقادیر زیادی تجهیزات نظامی مورد نیاز به روسیه، استفاده کرد. لوکاشنکو، همچنین نقش حمایتی مهمی در استراتژی هستهای پوتین (میزبانی از سلاحهای هستهای روسیه در بلاروس و شرکت در رزمایشهای هستهای مشترک همراه با ارتش روسیه) ایفا کرده است.
در نهایت، آنچه از تحولات چند روز اخیر در میدان جنگ اوکراین به نظر میرسد، بر این دلالت دارد که اقدامات تخیر بلاروس به فرمان و با هماهنگی روسیه انجام شده تا فشار روانی و بین المللی حمله اوکراین به استان کورسک را کاهش دهد و با متفرق کردن تمرکز اوکراین از مرزهای شریقی خود بتواند، زمان مناسب برای تجهیز و تدارک نیرو به سمت استان کورسک را به دست آورد. با این حال، مقامات اوکراین تا امروز توانستهاند بهتر از انچه پوتین تصور میکرد این موضوع را مدیریت کنند و حتی حمله احتمالی بلاروس به اوکراین را به عنوان یکی درگیر از نیرنگهای همیشگی ماشین جنگی پوتین اعلام کنند.