«سعی کنیم به منافع مشترکی که میتوانیم در موضوعات مختلفی داشته باشیم دسترسی پیدا کنیم. برای مثال وضعیت فعلی خاورمیانه و غرب آسیا نشاندهنده این است که اسراییلیها برای نجات خودشان به دنبال درگیر کردن کشورهای مختلف در جنگ هستند. به هر قیمتی میخواهند پای امریکا را به جنگ باز کنند.»
رامین مهمانپرست گفت: آنچه در شرایط کنونی مهم است این است که این بحرانی که میان ایران و امریکا وجود دارد مدیریت شود. مدیریت شدن به معنای ایجاد رابطه مستقیم نیست. به معنای این است که سعی کنیم به منافع مشترکی که میتوانیم در موضوعات مختلفی داشته باشیم دسترسی پیدا کنیم.
به گزارش اعتماد، بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛ :
دیدگاه شخصی من این است که در مسائل کلان تفاوتی نمیکند چه فردی از چه حزبی وارد کاخ سفید شود. به این دلیل که یک سیاست کلی خصمانه هم توسط جمهوریخواهان و هم دموکراتها نسبت به ایران طراحی شده است. بنابراین خیلی نباید برای ما تعیینکننده باشد که چه حزبی و چه فردی در امریکا روی کار بیاید.
آن چیزی که مهم است این است که هیات حاکمه و قوه عاقلهای که در امریکا سیاستها را طراحی میکند باید از خصومتهای این کشور نسبت به ملت و کشور ما دست بردارند. اگر این تغییر سیاست از طرف آنها مشاهده شود، میتواند مبنای یک بازیابی و ارزیابی نسبت به مسائل گذشته قلمداد شود.
بنابراین فکر میکنم انتخابات امریکا از این نظر میتواند مهم باشد که روشهای روسای جمهور ممکن است متفاوت باشد، به بیانی دیگر شیوههای عملکرد دموکراتها با جمهوریخواهان با یکدیگر تفاوت دارد، به ویژه جمهوریخواهان از رویکرد تندتری پیروی میکنند، در دوران ریاست آقای ترامپ شاهد بودیم که ایشان به هیچ تعهدی پایبند نیست.
آنچه در شرایط کنونی مهم است این است که این بحرانی که میان ایران و امریکا وجود دارد مدیریت شود. مدیریت شدن به معنای ایجاد رابطه مستقیم نیست. به معنای این است که سعی کنیم به منافع مشترکی که میتوانیم در موضوعات مختلفی داشته باشیم دسترسی پیدا کنیم. برای مثال وضعیت فعلی خاورمیانه و غرب آسیا نشاندهنده این است که اسراییلیها برای نجات خودشان به دنبال درگیر کردن کشورهای مختلف در جنگ هستند.
به هر قیمتی میخواهند پای امریکا را به جنگ باز کنند. این سیاست اسراییلیها مورد تایید مقامات امریکایی نیست، به خصوص دموکراتها خواهان این نیستند که وارد جنگی شوند که هزینههای زیادی برای آنها در منطقه خواهد داشت و به سرعت به سایر کشورها گسترش پیدا میکند. سیاست مقامات امریکایی جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه است.
اتفاقا ما نیز به دنبال ثبات و امنیت در منطقه هستیم. ما به عنوان یک کشور قدرتمند، امنیت منطقه را امنیت خود و پیشرفت منطقه را در گروه همکاری همه کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی منطقه میدانیم.
بنابراین اولویتهای سیاست خارجی ما باید عمق بخشیدن به روابط دوستانه به کشورهای همسایه، همکاریهای جمعی در بخشهای امنیتی و اقتصادی و همچنین طراحی برای توسعه و پیشرفت منطقه باشد. لازمه این کار ایجاد ثبات و جلوگیری از درگیری و جنگ است.
سیاست ما نیز تاکنون برای جلوگیری از آتشافروزی و مقابله با تروریسم و همچنین جلوگیری از مداخلات خارجی نیز بوده است. بنابراین، این موضوع خود میتواند نقطه اشتراک میان منافع ما و منافع امریکا باشد و اتفاقا میتواند در مدیریت بحران نقش داشته باشد.
اروپا اول باید تکلیف خود را روشن کند. در قضیه مربوط به اسراییل نیز شاهد هستیم که آنها همصدا با سیاستهای امریکا وارد میدان شدند و در سایه امریکاییها حرکت میکنند. این موضوع برای اروپاییها نقطه ضعف است. تا زمانی که نتوانند هویت مستقل داشته باشند در همان زاویهای قرار میگیرند که امریکاییها قرار دارند.
اروپاییها همچنان تحت سایه قدرت امریکاییها عمل میکنند و نتوانستهاند سیاست مستقلی را داشته باشند. آنها اگر موضع احترام متقابل و مواضعی برابر در قبال ایران را دنبال کنند حتما زمینه برای همکاری بسیار فراهم است. وضعیت اقتصادی اروپا و کشورهای اروپایی به گونهای است که ما میتوانیم مکمل یکدیگر باشیم. آنها نیازهای مختلفی به ویژه در حوزه انرژی دارند که ما میتوانیم تامین کنیم. ما نیز میتوانیم نیازهایی که در زمینه ماشینآلات و فناوری داریم را از طریق آنها تامین کنیم.