غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: حاکمیت باید بداند که آقای پزشکیان ظرفیتی را فراروی نظام گذاشت و اگر مردم احساس کنند فریب خوردهاند، هم حاکمیت و هم پزشکیان ضرر میکنند؛ پزشکیان هم قربانی میشود و دیگر نمیشود از او استفاده کرد. به نظر من الآن نقش اصلی حفظ این موج برآمده هم به دست پزشکیان برای چانهزنی است و هم حاکمیت است.
یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب با تأکید بر اینکه هیأت وزیران معرفی شده به مجلس «کابینه تغییر» نیست، گفت: اگر مردم پشت سر رئیس جمهور نباشند، حاکمیت و نظام ضرر خواهد کرد. مردم اگر احساس کنند فریب خوردهاند دیگر به صندوقهای رأی بر نمیگردند و این آخرین فرصتی بود که مسعود پزشکیان توانست در اختیار حاکمیت بگذارد. بعد از این ما با شبه انتخابات مواجه خواهیم بود. یعنی درصدی از افرادی که رأی سنتی، تکلیفی و ارزشی دارند و در هر مراسم ایجابی نظام هم شرکت میکنند را خواهیم داشت.
به گزارش جماران، مشروح گفتوگو با غلامعلی رجایی را در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما از هیأت وزیران معرفی شده توسط رئیس جمهور به مجلس چیست؟
من فکر میکنم که این ترکیب «کابینه تغییر» نیست و فقط یک سری اسامی عوض شده است. به خصوص وقتی دولت را سطحبندی میکنیم، سطح اولش که بسیار حساس است و رئیس جمهور باید در مورد آن با هسته قدرت و حاکمیت چانهزنی میکرد، کاملا موج برگشت ایجاد کرده و این اعتماد وقتی برود دیگر بر نمیگردد.
یعنی مردم هرگز از وزیر کشور امتحان پس داده در ردههای میانی ناجا راضی نیستند. نباید فراموش کنیم که وزارت کشور بعد از معاون اول رئیس جمهور میتواند دولت را اداره کند و اداره کشور عملا با ایشان است؛ چون استاندار، صدها فرماندار و چند هزار بخشدار را تعیین میکند. از الآن میتواند گفت وزیر کشور یعنی انتخابات بعدی رئیس جمهوری و انتخابات بعدی مجلس و شورای شهر و ایشان دو دستی این را به کسی داده که از جنس اصلاحگری و تغییر نیست.
نظر برخی کارشناسان سیاسی این است که هر وقت ما وزیر کشور نظامی داشتهایم، ضعیفترین دورههای وزارت کشور بوده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
نمیشود این را گفت. مثلا سردار علایی یکی از گزینههای خوب بود که خیلیها امید بسته بودند با تجربهای که ایشان در مدیریتهای کلان امنیتی و نظامی و دفاعی دارد، میتواند مؤثر باشد، ولی متأسفانه این گزینه یا از طرف آقای پزشکیان و یا از سوی هسته قدرت مورد پذیرش واقع نشد. تردید و بیاطلاعی از من است که پزشکیان این را نبرده که چانهزنی کند یا هسته قدرت نپذیرفته است. اما اگر این هم بوده دلیل بر تکرارش نیست؛ شاید عملکرد بد وحیدی این را ایجاد کرده است. مثلا مرحوم کردان که سپاهی نبود، ولی او هم عملکرد درستی نداشت.
به هر حال آقای پزشکیان سطح اول هیأت وزیران را نباید اینقدر تسامح میکرد. یعنی مردم به ایشان چک سفید نداده بودند که هرکس را بخواهد بگذارد. بعد از مناظره اول به ایشان گفتم دیدید در چه راه پر خطری پیش آمدهاید؟ گفت بله. گفتم خیلی سخت است به دلیل اتفاقاتی که برای رؤسای جمهور قبل از شما به خصوص در دوره دوم افتاده است.
اما ضمن اینکه ایشان مدیون مردم است، مردم هم باید خویشتنداری کنند. آقای پزشکیان هم باید خویشتنداری کند و همواره مردم را پشت سر خودش نگه دارد. اگر مردم پشت سر رئیس جمهور نباشند، حاکمیت و نظام ضرر خواهد کرد. مردم اگر احساس کنند فریب خوردهاند دیگر به صندوقهای رأی بر نمیگردند و این آخرین فرصتی بود که مسعود پزشکیان توانست در اختیار حاکمیت بگذارد. بعد از این ما با «شبه انتخابات» مواجه خواهیم بود. یعنی درصدی از افرادی که رأی سنتی، تکلیفی و ارزشی دارند و در هر مراسم ایجابی نظام هم شرکت میکنند را خواهیم داشت.
بعضی از دوستان گفتند ایشان رئیس جمهور ۳۰ درصد یا ۵۰ درصد است. من باید این را اصلاح کنم؛ ایشان رئیس جمهور ۱۰۰ درصد است. یعنی حتی کسانی که مخالف نظام هستند، کسانی که قهر کردهاند و یا کسانی که با نظام قهر نکردهاند، ولی رأی ندادند، ایشان رئیس جمهور آنها هم هست. من شنیدم رهبری در دیدار با یکی از رؤسای جمهور گفته که شما رئیس من هم هستید؛ چون ایشان هم عضوی از جمهور است.
رئیس جمهور در ایران تشریفاتی نیست. مردم رأی میدهند، اما معنایش این نیست که هر چیزی را عمل کند. باید پیام را بگیرد؛ مردم رأی ندادند که دولت خاتمی در این کابینه کمرنگ باشد یا دیده نشود. به نظر من در این قضیه آقای پزشکیان پخته عمل نکرد. به نظر من آقای پزشکیان هم فرصت دارد که چند نفر کلیدی را پس بگیرد. وزرای علوم، آموزش و پرورش، اطلاعات و کشور را پس بگیرد و بخشی از این موج را برگرداند.
یک بحثی هم در مورد وزیر پیشنهادی ورزش مطرح شد؛ در این خصوص که جدای از اینکه هیچ نسبتی با ورزش و جوانان ندارد، از منتقدین آقای پزشکیان بوده و شایعاتی مطرح بود مبنی بر اینکه احتمالا رئیس جمهور اسم ایشان را از مجلس پس میگیرد. نظر شما در این خصوص چیست؟
از نظر من یک خطای آشکار آقای پزشکیان این است که سخنگو ندارد. ایشان باید بلافاصله بعد از رأیآوری معاون اولش را تعیین میکرد و بعد سخنگو میگذاشت. الآن چند نفر حرف میزنند و خودش هم اصلا حرف نزده است. قبل از اینکه موج درست شود، باید راجع به چرایی انتخاب این کابینه حرف میزد.
یک سونامی متوسط هم استعفای دکتر ظریف است. نباید ظریف را دست کم گرفت؛ ظریف دولتسازی کرد و واقعا خودش را قربانی کرد. اگر مشکلی برای استعلامش وجود دارد، ایشان میتواند با رهبری حل کند. گناهی نکرده که در دوران دانشجویی ازدواج کرده و بچههایش متولد آنجا هستند. قانون که وحی منزل نیست؛ اینها میتوانند اصلاح کنند.
به نظر من اینها از خطاهای آقای پزشکیان است. آقای پزشکیان رانندهای است که حق هم دارد که برخی نقاط جاری پیش روی خودش را نمیتواند تشخیص بدهد و موج برگشت ایشان را متوجه میکند آن نقاط میکند؛ و این یک فرصتی است. اگر ایشان در آن به این برسد که باید افرادی را حذف کند، میتواند در نامه به مجلس این کار را انجام بدهد. حتی وقتی وزرا در حال دفاع هستند، آقای رئیس جمهور وقت دارد که به رئیس جمهور بنویسد فلان گزینه از نظر من گزینه پیشنهادی نیست و دفاعش را حذف کنید؛ الآن که هنوز به آنجا نرسیده و مجلس در مرحله بررسی است.
اگر ۷۰ درصد کابینه رنگ و بوی اصولگرایی و میانه داشته باشد، قاعدتا موافق رأی مردم در ۱۵ تیر نیست
حاکمیت باید بداند که آقای پزشکیان ظرفیتی را فراروی نظام گذاشت و اگر مردم احساس کنند فریب خوردهاند، هم حاکمیت و هم پزشکیان ضرر میکنند؛ پزشکیان هم قربانی میشود و دیگر نمیشود از او استفاده کرد. به نظر من الآن نقش اصلی حفظ این موج برآمده هم به دست پزشکیان برای چانهزنی است و هم حاکمیت است. اگر این دو بدانند که این موج به آسانی به دست نیامده، قاعدتا این موج میتواند با همین شدت پشت سر رئیس جمهور، نظام و رهبری باشد؛ اگر نه حرف تحریمیها درست در میآید که گفتند رأی دادن فایدهای ندارد و تغییری ایجاد نمیشود. اگر بنا بوده که ۷۰ درصد کابینه رنگ و بوی اصولگرایی و میانه داشته باشد، قاعدتا موافق رأی مردم در ۱۵ تیر نیست.