نصرت الله تاجیک، سفیر اسبق ایران در اردن میگوید: هیچ صبری وجود ندارد؛ ایران و حزب الله صبر نمیکنند. یک استراتژی فعال بر مبنای جنگ روانی شکل گرفته است که توجه به مشکلات داخلی و خارجی که اسرائیل روبرو است در این مقطع مؤثرتر از حمله نظامی عمل میکند. البته این استراتژی با ماهیتهای متفاوتی جریان دارد.
صبر ایران برای پاسخ به اسراییل، ایران، اسراییل و جهان را درگیر بلاتکلیفی خاصی کرده است. همه منتظر حمله هستند، اما در ذهن ایرانیها تحلیلهای دیگری میگذرد. برخی مدعیاند که ایران در حال فشار روانی بر اسراییل است.
به گزارش انتخاب، در ادامه مشروح گفتگوی نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر سابق ایران در اردن را در این باره را می خوانید.
طبق آنچه از صحبتهای لبنانیها و ایرانیها برمی آید، پاسخ احتمالی درگیر صبر شده است. این صبر ناشی از چه انگیزههاییست؟
هیچ صبری وجود ندارد؛ ایران و حزب الله صبر نمیکنند. یک استراتژی فعال بر مبنای جنگ روانی شکل گرفته است که توجه به مشکلات داخلی و خارجی که اسرائیل روبرو است در این مقطع مؤثرتر از حمله نظامی عمل میکند. البته این استراتژی با ماهیتهای متفاوتی جریان دارد.
حزب الله از ابتدای دوران پس از ۷ اکتبر، خواهان آتش بس در غزه شده و در این زمینه سلسله اقداماتی ایذایی داشته است. این اقدامات را برای فشار بر نتانیاهو و آواره هسازی مردم در مناطق اشغالی شمال فلسطین دنبال میکنند. در مورد ایران ماجرا فرق میکند. ایران میگوید تا زمانیکه در اسراییل احساس خطر حمله حزب الله بیشتر از ایران باشد، باید از فشار روانی استفاده کرد. در سرزمینهای اشغالی این تصور وجود دارد که به دلیل دسترسی نیروهای یمنی، عراقی و لبنانی، خطر جدی وجود دارد.
فشار ناشی از انتظار پاسخ ایران، بلاتکلیفی اقتصادی در اسراییل، مختل شدن زندگی در اسرائیل یک فشار روانی به سیاستمداران اسرائیلی است و عدم توانایی گنبد آهنین در رد گیری پرتابههای حزب الله باعث عدم اعتماد مردم به ارتش شده است. اینها مجموعا تخریب بازدارندگی اسراییل است. اسراییل روی مشت آهنین و گنبد آهنین کار روانی تبلیغاتی میکرد و یک عنصر بازدارندگی شده بود، اما اثرات این تبلیغات از بین رفته است. فشاری که روی نتانیاهو میآید کارساز است. ارتش بعد از خستگی جنگ، تسلیحات نیاز دارد. حتی این فشار روانی بر سران ارتش و نتانیاهو باعث شده به فکر حملات پیش دستانه بیوفتند، اما بعید است عملی کنند. همیشه ترس از کتک از خود کتک بیشتر نگران کنندهتر است! آنها میخواهند ایران به طور مستقیم وارد معرکه شود و اسراییل از حمایت لجستیکی آمریکا برخوردار شود. در حقیقت ایران در حال پیگیری یک استراتژی فعال جنگ روانی به جای صبر است.
به نظر شما پاسخ احتمالی ایران تا چه حد مانند پاسخ دفعه قبل خواهد شد؟ هر نوع پاسخ چه تحولی در منطقه به وجود میآورد؟
به نظر من پاسخ احتمالی ایران که درآن عجله نخواهد کرد، ترکیبی است. سلسله کارهای دیپلماتیک و مذاکرات چند جانبه و اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی را به دنبال دارد. فشارهای داخلی گروههائی در ایران و خارجی تلاش دارند که ایران عکس العمل نشان دهد. دفعه قبل هم ۱۳ روز طول کشید تا عملیات وعده صادق شکل گرفت و انجام شد. به عقیده من تفاوت شکلی با عملیات قبلی صورت میگیرد. اسراییل توان مقابله با به حجم عملیاتهای ایران را ندارد. دفعه قبل هم چندین کشور عربی، فرانسه و انگلیس و آمریکا به کمک اسراییل آمدند. احتمالاً این دفعه ایران با آن تجربه، روشهای جدیدی را به کار میگیرد.
ایران روی شرایط روانی و ضعف لجستیک اسراییل تمرکز دارد، اینکه این دفعه کشورهای عربی مانند دفعه قبل با اسراییل همراه شوند، محل شک است. با سلسله اقداماتی که ایران از جهت دیپلماتیک انجام داده، میتواند کمک کننده و تفاوت حمله باشد. ایران در طراحی حمله به گونهای عمل میکند که جامعه جهانی را مقابل خود قرار ندهد.
به عقیده من ایران در حال بازی روانی و اسکن شرایط منطقه است. بسیاری از کشورها خواهان خویشتن داری هستند. ایران میگوید اگر خواهان خویشتن داری هستید چرا مقابل اسراییل ایستادگی نمیکنید؟ نتانیاهو دنبال این است که منطقه را به آشوب بکشد تا آمریکا را در گل منطقه فرو ببرد.
ایران با اسکن تحولات، تلاش میکند که با کسب مشوقهایی به نفع مردم فلسطین، این جریان را به سمت یک نتیجه مثبت حرکت دهد. این شرایط و استراتژی نمد مال ایران، روی نتانیاهو فشار زیادی میآورد. ارتش اسرائیل گفته است که منتظر تصمیم سیاسی است و حمله پیش دستانه انجام میدهد. نتانیاهو هر شب منتظر حمله ایران است. این جنگ فرسایشی ده ماه اخیر در غزه، توان ارتش اسراییل را گرفته است. قبلا" یک قدرت ماورایی برای ارتش اسراییل تصور میشد.
با توجه به بافت جمعیتی و فرهنگهای مختلف اسراییل، شرایطی دارد که میتوان جنگ روانی کارسازی را علیه اسرائیل ایجاد کرد. توجه کنیم نتانیاهو از آمریکا نیز دست خالی برگشت و نتوانست اجازه حمله گسترده به لبنان را بگیرد. با توجه به اینکه به انتخابات آمریکا نزدیک میشویم و احتمال برنده نشدن ترامپ نیز وجود دارد، فشار زیادی بر نتانیاهو میآید تا فرصت زیاد برای بهرهبرداری از شرایط قبل از انتخابات نداشته باشد. جنایتهای اسراییل در غزه، یک فضای بسیار بدی علیه اسراییل ایجاد کرده است.
اسراییل مدعی بود یکی از بزرگترین دموکراسیهای خاورمیانه است، اما مطبوعات و دادگاههای غربی، در این زمینه فشارهای زیادی به او میآورند. به محض اینکه پارلمان اسراییل هم بعد از تعطیلات تشکیل شود، نتانیاهو با بحران بیشتری مواجه میشود. از نظر خارجی و داخلی، فرصتهای کمی برای بازیگری اسراییل وجود دارد.
در کنار همه اینها هزینههای جنگ هم وجود دارد که برای اقتصاد اسراییل مضر است. در چند روز اخیر پروازها لغو شده و گردشگری نیز با بحران مواجه شده که تجارت اسراییل را از بین برده است. این وضعیت استراتژی نمدمال ایران، از حمله مستقیم به اسراییل کارسازتر است و کلا استراتژی ایران جنگ گسترده نیست.
پزشکیان برای عبور از این بحران و بازگشت به مذاکرات چه راهی دارد؟
استراتژی ایران این است که دولت هر چه سریعتر مستقر شود. استراتژی اسراییل این است که دولت پزشکیان نتواند ایدههایش را در از بین برده تنش با غرب پیش ببرد. دولت میخواهد با توازن در سیاست خارجی، شکل جدیدی از روابط با شرق و غرب را ایجاد کند. این اتفاق به ضرر اسراییل است. به عقیده من دولت پس از استقرار یک سری اقدامات دیپلماتیک داشته باشد. آقای رئیس جمهور در مجمع عمومی هم شرکت خواهد کرد. ما از الان باید اقدامات لازم برای برای ایجاد یک فضای دیپلماتیک را دنبال کنیم. از کارهای رسانهای تا تدارکاتی که ایران بتواند گفتمان جدیدی را برای کاهش تنشها در خاورمیانه، روابط خود با غرب و ایجاد آتش بس در غزه مطرح کند. مهمترین مشکل ما در سیاست خارجی مدیریت روابط با امریکاست. حتی یک تعامل منطقی و معقول با امریکا سببمیشود ما بتوانیم از سرمایه گذاری خود در خاورمیانه استفاده کنیم.
ما نیاز به ایجاد توازن در سیاست خارجی داریم. ایران به دلایل شرایط داخلی و خارجی که دارد، دولت چهاردهم بدون شک باید وارد دوران اتخاذ سیاست متوازن با رویکرد منفعتی شود و بدون تعیین خط قرمز با تمامی طرفها و بازیگران در سیاست خارجی در سطح منطقه و جهانی وارد تعامل و همکاری شود. زیرا از منظر روانشناختی توازن در سیاست خارجی با رویکرد ایجابی برای جلب منفعت بیشتر از درون رقابت پذیری و بازیگری فعال سامان پیدا میکند. هم اکنون که با توجه به تشدید فقر منابع در سطح جهانی و مشکلات زیست محیطی ناشی از آن، تنها روش تامین حداکثری منافع ملی ایران این است که سیاست خارجی کشور با رویکرد اقتصادی و همکاریهای توسعهای طراحی و اجرا شود.
هم اکنون با تغییراتی در سطح ملی، منطقهای و جهانی و به هم خوردن توازن قوا در داخل و خارج و همزمانی شرایط سخت داخلی و خارجی کنونی و نیز وقوع همزمان تغییر توازن بین نیروهای داخلی روبرو هستیم که التهابات اجتماعی شهریور ۱۴۰۱ یک نمونه و نوک کوه یخی بود که باعث کاهش انسجام ملی شد که به نوبه خود اجرای سیاست خارجی را سخت کرده است.
در همین انتخابات اخیر نیز ۵۰ درصد مردم به دلیل نارضایتی شرکت نکردند و لذا باید در درجه اول رضایت شهروندی سرلوحه طراحیهای سیاسی و مخصوصا سیاست خارجی باشد. از یک سو کشورهای منطقه و چرخش رقبای ایران به سوی قدرتهای نوظهور اقتصادی برای شتاب دادن به روند توسعه کشور هایشان را شاهد هستیم و از سوی دیگر تعاملات جهانی که شاهد تغییر کیفیت و جهت گیری رقابتهای بین المللی برای دستیابی به انرژی از یک طرف و متقابلا بازار فروش کالای مطمئن از طرف دیگر در سایه رقابتهای ژئوپلیتیکی آمریکا و روسیه و نیز مسابقه اقتصادی بین آمریکا و چین هستیم که اوضاع را بیش از پیش لرزان و تیره و تار میکند؛ بنابراین در چنین فضایی نیاز به تعامل و نوعی از رابطه متوازن با کشورهای منطقه و دنیا داریم که پاسخگوی شرایط جدید منطقهای و بین المللی باشد.
الان در صحنه بین المللی دو یا چند قدرت مانند دوران جنگ سرد در برابر هم قرار نگرفته اند، بلکه عموما و برای کسب منافع اقتصادی در کنار هم هستند و یارگیری را نه از طریق سیاسی و امنیتی بلکه همکاریهای اقتصادی دنبال میکنند. در چنین فضائی باید با اتخاذ سیاست تنش صفر و توازن در سیاست خارجی از تعارضات موجود در نظام بین الملل به نفع منافع ملی استفاده حداکثری کنیم؛ و بدون عدول از اصول، به تمام نیروها، قدرتها یا بازیگران و ذینفعان با یک نظر بنگریم و بر اساس اصل نه شرقی نه غربی فاصله خود را با همه به یک میزان حفظ کنیم.
اما نه به صورت سلبی بلکه به طور ایجابی و منفعت محور از طریق همکاریهای مشترک توسعهای و اقتصادی. الان نیاز داریم بطور اورژانسی مهمترین مسائل خارجی کشور یعنی موضوع هستهای و تحریمها که نه اقتصاد کشور بلکه تمدن ایرانی را نشانه گرفته را در یک زمان معقول سر و سامان داده و حل و فصل کند تا هم این بند از پای توسعه کشور گشوده و هم زمینه ساز همکاری مشترک و گره خوردن منافع ایران و بازیگران منطقه ائی و بین المللی شود تا شاهد سرمایه گذاری خارجی، تولید اشتغال سریع و ریل گذاری توسعه شویم.
در صورت پاسخ ایران، سازمان ملل و شورای امنیت چه واکنشهایی خواهد داشت؟ آیا تحریمهای شورای امنیت بازمی گردد؟
در زمینه کیفیت پاسخ ایران و ارتباط آن با مباحث حقوقی، مطالب زیادی وجود دارد که بهتر است کارشناسات حقوق بین الملل به آن بپردازند. درست است که اسراییل مسئولیت ترور هنیه را نپذیرفته، اما شواهد زیادی از نقش اسراییل وجود دارد.
متاسفانه شورای امنیت نیز این کار اسراییل را محکوم نکرد. اگرچه کشورهای مختلف این کار را محکوم کردند. به عقیده من اگر ایران به این سمت حرکت کند که نوع حملاتاش متوجه تأسیسات نظامی اسراییل باشد یک نوع عکس العمل باشد؛ اگر به مناطق مسکونی حمله کند یک برخورد دیگری از نظر جهانی میشود. اما در هر صورت پاسخ احتمالی ایران منجر به بازگشت تحریمها و اثر منفی بر روی روابط به شکل جدی نخواهد شد. چون کلا" جنایات اسرائیل در غزه، نسل کشی و شهادت ۴۰۰۰۰ نفر که بیش از نیمی از آنها کودک و زنان هستند یک انزجار جهانی بوجود اورده و ترور آقای هنیه هم جدای از برتری امنیتی و اطلاعاتی دستاورد سیاسی برای اسرائیل نداشته است!