درحالیکه متوسط شادکامی جهانی در ۱۰ سال گذشته (بین ۱۱۱ کشور) ۵.۵۹ بوده، متوسط این شاخص در ایران به عدد ۴.۷۶ رسیده که نهتنها زیر نرخ متوسط جهانی است، بلکه فاصله زیادی با کشورهای منطقه نیز دارد. جایگاه ایران در فهرست ۱۳۷ کشور که پیمایش شاخص شادکامی در سال ۲۰۲۳ در آنها انجام شده نیز، رتبه ۱۰۱ بوده است.
«اقتصاد شادی» در سالهای اخیر جایگاه مهمی را در معادلات سیاستگذاری در بیشتر کشورهای جهان پیدا کرده است. طبق رویکرد اقتصادی، شرایط مادی و رشد درآمد به عنوان عامل اصلی در تبیین نشاط شناخته میشود که آثار بادوام و باثباتی بر شادمانی دارد. طبق این نگاه، نشاط اجتماعی را در سطح خرد میتوان با میزان درآمد افراد و در سطح کلان با تولید ناخالص ملی و توسعه اقتصادی تحلیل کرد.
به گزارش اعتماد، در کنار معیارهایی مانند «تولید ناخالص داخلی سرانه» که معیاری شناخته شده برای مقایسه استاندارد زندگی دربین ملل مختلف با نظارت بر شرایط در کشورها است، امروزه بحث «اقتصاد خوشبختی» و شاخص شادی ناخالص ملی (GNH) موضوع بسیار مهمی تلقی میگردد؛ چراکه شادی و نشاط که با خرسندی و رضایت همراه است، میتواند نقش مهمی در ارتقای جامعه و رشد آن داشته باشد.
بنا به نوشته معاونت اقتصادی اتاق تهران، اقتصاد شادی شامل مطالعات رسمی دانشگاهی در مورد رابطه بین رضایت فردی و مسائل اقتصادی مانند اشتغال و ثروت است. ابزارهای اصلی مورد استفاده در این نوع پژوهشها، پیمایش و بررسی شاخصهایی است که آنچه اقتصادهای مختلف به مردم کشورها ارایه کردهاند را ردیابی میکنند.
در جایی که اقتصاد استاندارد به اندازهگیری درآمد و مصرف یا سایر رفتارهای مشاهده شده برای نشان دادن مفهوم بیاندازه مطلوبیت یا ارضای خواستهها و نیازهای مادی متکی است، اقتصاد شادی با استفاده از تجزیه و تحلیلهای «اقتصاد سنجی» و از نظرسنجیها و نگرشسنجیها برای آشکار کردن سطح رضایت مردم استفاده و کشف میکند کدام عوامل ممکن است رفاه و کیفیت زندگی انسان را افزایش یا کاهش دهند.
کیفیت زندگی معیاری بسیار ذهنی است که به عوامل مختلفی مربوط است. عواملی که در کیفیت زندگی نقش دارند با توجه به ترجیحات شخصی متفاوت است، اما اغلب شامل امنیت مالی و همچنین رضایت شغلی، زندگی خانوادگی، ارتباطات اجتماعی، سلامت و ایمنی است. اقتصاد شادی که شاخه نسبتا جدیدی از تحقیقات است، این موارد را بررسی میکند.
جریان اصلی اقتصاد مدتهاست بر مفهوم مطلوبیت (لذتی که مردم از ارضای خواستهها و نیازها تجربه میکنند) تکیه کرده است. با این حال، از آنجایی که تجربه ذهنی و درونی شادی، یا احساس ناراحتی را نمیتوان مستقیماً توسط یک ناظر خارجی مشاهده یا اندازهگیری کرد، اقتصاددانان برای آشکار کردن آنچه مفید است، بر مشاهده اعمال افراد تکیه میکنند.
برای اندازهگیری این مطلوبیت، اقتصاددانان مولفههای قابل مشاهده مانند قیمتهای بازار و پول را مورد نظر قرار میدهند تا نشان دهند مردم چقدر از کالاها یا فعالیتهای اقتصادی مختلف مطلوبیت به دست میآورند. ایده اصلی این است که اندازهگیری مقدار پولی که مردم مایل به پرداخت یا پذیرش برای کالاها و خدمات مختلف در یک بازار هستند، میزان مطلوبیتی که انتظار دارند از آن چیزها دریافت کنند را نشان میدهد. این امر همچنین به این معنی است که اقتصاددانان اغلب از شاخصهایی مانند درآمد یا مصرف کل افراد برای نشان دادن مطلوبیت کل آنها استفاده میکنند.
اقتصاد شادی، اما تلاشی است برای غلبه بر کاستیهای خاص این رویکرد سنتی با تلاش برای اندازهگیری مطلوبیت یا شادکامی به صورت مستقیمتر. یکی از کاستیهای عمده تئوری مطلوبیت سنتی این است که، چون بر قیمتها، مقادیر و درآمدهای مشاهده شده در بازار متکی است، نمیتواند لذت یا رنجی را که مردم از کالاها، خدمات، فعالیتها یا امکاناتی که خارج از بازار اتفاق میافتد دریافت میکنند، توضیح دهد.
این امر به آن معناست که اندازهگیری تأثیر هر چیزی که در بازار قابل معامله نیست یا نمیشود بر خوشبختی انسان، در بهترین حالت دشوار یا غیرممکن خواهد بود. همچنین اقتصاد سنتی فرض میکند که قیمتها و مقادیر مشاهده شده بازار، ارزش کامل آن کالاها و خدماتی را که در بازارها معامله میشوند در بر میگیرد، که ممکن است همیشه اینطور نباشد.
کسانی که اقتصاد شادی را مطالعه میکنند، استدلالشان این است که بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی، فراتر از حوزههای معمولی مطالعات اقتصادی مانند درآمد و ثروت، ضرورت دارد.
نتایج گزارش شادی جهانی Ipsos نیز نشان میدهد شادی هرسال اندکی در جهان کاهش یافته است. اگرچه شادی بالاتر از زمان اوج همهگیری «کووید» است، اما کمتر از اوایل دهه ۲۰۱۰ هست. بیشترین کاهش در شادی در کشور ترکیه گزارش شده که نرخ مربوط نسبت به سال ۲۰۱۱، درصد کاهش را نشان میدهد؛ درحالی که اسپانیا در این مدت بیشترین افزایش (۷ درصد) را داشته است.
در سال ۲۰۲۴، هلند کشوری است که بالاترین میزان شادی را دارد و ۸۵ درصد مردم این کشور خود را شاد توصیف کردهاند؛ این درحالی است که در انتهای دیگر مقیاس، مجارستان و کره جنوبی (۴۸ درصد) کمترین خوشحالی را دارند.
نمودار پیوست این گزارش دادههای شاخص شادی کشور ایران را در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ نشان میدهد. ارزش متوسط برای سالهای یاد شده در کشور ایران رقم ۴.۷۶ است. کمترین امتیاز مربوط به سال ۲۰۲۰ با رقم ۴.۲۷ و بیشترین امتیاز مربوط به سال ۲۰۲۳ با رقم ۴.۹۸ است. برای انجام مقایسه میزان شادی ایرانیان به نسبت شادی در سطح جهان، میتوان از شاخص متوسط شادکامی جهانی استفاده کرد. در سال ۲۰۲۳ متوسط شادکامی جهانی (بین ۱۱۱ کشور) ۵.۵۹ بوده است. با این حساب ارقام نشان میدهند میزان شادی یا شادکامی در ایران زیر نرخ متوسط جهانی است و در طول سالهای اندازهگیری شده، نوسان زیادی در آن به چشم نمیآید.
حتی در خاورمیانه نیز جایگاه ایران از نظر شاخص شادکامی رقمی پایین و همسطح با کشورهایی، چون عراق، فلسطین و بالاتر از پاکستان و ترکیه و البته پایینتر از کشورهای حاشیه خلیج فارس و اوراسیا است. هرچند در این رتبهبندی افغانستان که دومین سال تحت سیطره طالبان را میگذارند، بدترین رتبه را دارد. مردم خاورمیانه با وجود داشتن ذخایر قابل توجه ثروتهای طبیعی و اجتماعی مانند گروههای قومیتی متنوع، چندان شاد و خشنود نیستند و عوامل دیگر اجتماعی مانند تاثیر نهاد سیاست بر جامعه، موجب نقصان شادی در بین مردم این منطقه شده است.