«یکی از بخشهای این ارتباطات میتواند مسائل اقتصادی باشد، یکی دیگر میتواند مسائل فرهنگی باشد، اما متأسفانه ارتباط علمی دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی ما با جهان، به دلیل فیلترینگ به شدت ضعیف است. ملت ما به خاطر فیلترینگ، هزینههای سرسامآوری میدهد و هیچ روشن نیست که این هزینهها، بودجهها و امکانات چگونه هزینه میشود و به چه کسی داده میشود.»
یک استاد حوزه علمیه قم گفت: چالشها در بخشهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… فراوان است. رعایت اصول و حقوق مصرّح در قانون اساسی مثل حق حاکمیت، حق ملت و بسیاری از مسائل دیگر از اموری است که تنها و تنها یک دولت مقتدر میتواند همه برآورده و از بحرانها به درستی عبورکند. همچنین یک دولت مقتدر بسیاری از دشواریها، صعوبتها و عقبههای سخت نظام و جامعه را میتواند برطرف کند.
به گزارش جماران، رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء گفت: آنچه که لازمهی یک دولت مقتدر است این است که مصالح کشور را بیابد و حقیقت را فدای مصلحت نکند. مسئول دولت مقتدر باید مصلحتشناس باشد و حقیقت را در قالب مصلحت حقیقی به جامعه برگرداند. اینکه احیاناً بخواهیم با برخی از کشورها رابطه دوستی برقرار کنیم و برخیها را طرد کنیم، اساساً مصلحتسنجی نیست.
مشروح گفت و گوی حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی مدرس حوزه علمیه قم در پی میآید:
از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم. درباره ابرچالشها و بحرانهای پیش روی دولت در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، داخلی و خارجی بگویید.
این پرسش بسیار عمده و اساسی است که در پیش روی جامعه و نظام اسلامی قرار دارد. مراسم تنفیذ الحمدالله با عزت، عظمت و شکوه برگزار شد و این یک ورق خوشرنگ و طلایی برای نظام جمهوری اسلامی است که توانست چنین شرایطی را فراهم بیاورد. به هر حال، این صحنه ظاهر است، ولی به لحاظ باطن باید کارهای بسیار عمیق و گستردهای انجام شود.
به نظر میرسد که چالش اساسی، تشکیل یک دولت مقتدری است که شاخصههای متعددی دارد. لذا ابتدا دولت مقتدر را باید تعریف کنیم و شاخصههای برجسته آن را ذکر کنیم. دولت مقتدر دولتی است که تمام قدرت را متمرکز در حضور خود داشته باشد و همه آنچه را که از ملت گرفته در اختیار او باشد.
لذا آن دولتی که قدرتها در آن توزیع شده و نهادهایی برخی از منابع قدرت را در اختیار بگیرند، و دولت به بعضی از امور بخواهد بپردازد، دولتِ مقتدر نیست. دولتی مقتدر است که تمام قدرت را که از مردم به عنوان آراء گرفته، در جهت مردم بر اساس یک اندیشهی واحد و منسجم بتواند هزینه کند؛ قدرت مردم را در صحنهی دولت ببرد و هر آنچه را که به عنوان منابع و ذخائر در اختیار ملت است را برای ملت هزینه کند.
برای اینکه از یک دولت مقتدر بتوانیم به درستی یاد کنیم، لازم است به شاخصههای متعددی برای آن توجه کنیم. باید اذعان کنیم که متاسفأنه در دورههای اخیر ما دولت نداشتیم، بلکه یک هیئت و جریان اجتماعی بود که بعضی از نهادهای منابع قدرت را در اختیار داشت و از بسیاری از منابع قدرت دیگر یا اصلاً اطلاع نداشت و یا در اختیار او نبود تا بتواند یک کار منسجمِ همه جانبهای را ارائه کند.
درباره فیلترینگ و پیامدهای ناگواری که تا امروزه داشته و خواهد داشت هم اشاره بفرمایید.
یکی از مسائلی که یک دولت مقتدر به او میپردازد، بحث روابطی است که امروزه در جهان به صورت بسیار روشن و با قدرت پدید آمده است. به هر حال، امکان ارتباطات برای جامعه یک فرصت بسیار طلایی و زرّین است که و باید قویتر، عمیقتر و وسیعتر در همه ردهها باشد.
یکی از بخشهای این ارتباطات میتواند مسائل اقتصادی باشد، یکی دیگر میتواند مسائل فرهنگی باشد، اما متأسفانه ارتباط علمی دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی ما با جهان، به دلیل فیلترینگ به شدت ضعیف است. ملت ما به خاطر فیلترینگ، هزینههای سرسامآوری میدهد و هیچ روشن نیست که این هزینهها، بودجهها و امکانات چگونه هزینه میشود و به چه کسی داده میشود.
مشخص است که یک عده در داخل کشور فیلتر میکنند و یک عدهای فیلتر را میشکنند؛ اینها نمیتوانند از هم بیگانه باشند و عین هم هستند. همان کسی که فیلتر میکند، فیلترشکن دارد و این کارها خسارت به کشور، جامعه و نظام پیشرو و پیشرفته است.
ما نمیتوانیم ادعای توسعه و پیشرفت داشته باشیم، در حالی که روابط ما در این سطح بسیار بسیار محدود و تنگنظرانه است. مثل اینکه در کشور جاده و خیابان نداشته باشیم و بخواهیم با هم ارتباط داشته باشیم. یا وسیلهای برای نقل و انتقال نداشته باشیم اما ادعا کنیم که یک کشور پیشرفتهایم.
امروزه کشور پیشرفته و توسعهیافته تعریف دارد و یکی از مؤلفههای روشن کشور توسعهیافته این است که بتواند از امواجی که روابط انسانی را تحکیم میکند استفاده کنند. مسئله فیلترینگ یکی از ضعفها و نقاط شکست دولتهای قبل است که متاسفانه در عقب افتادن کشور بسیار موثر بوده است.
امروزه با چالشهای اجتماعی مثل حجاب و افزایش سن پیری در جامعه ایران مواجهیم. جامعه ایرانی به سمت پیری حرکت میکند و طبق آمار، جامعه ایرانی در جهان امروزه جزء کشورهای افسرده به شمار میآید. تحلیل و ارزیابی خود را درباره این موضوعات بفرمایید.
بله، اینها معالیل یک دولت ضعیف است. دولتی که ناپایدار و ضعیف باشد و از منابع اصیل انسانی و غیرانسانی خود نتواند استفاده کند، این گونه عوارض برای او اتفاق میافتد. دولت مقتدر اگر کار خود را انجام دهد، نه مسئله حجاب داریم، نه مسأله افسردگی داریم و نه مسأله پیری داریم.
بنده معتقدم که یک دولت مقتدر با شاخصههایی که عرض کردم اگر شکل بگیرد به راحتی میتواند از این چالشها و بحرانهای موجود عبور کند. البته زمانی این امر امکانپذیر است که اجازه فعالیت به دولت مقتدر به آن اوصافی که عرض کردم، داده شود.
توصیه شما به افراطیون و کسانی که از همین الان با تخریب و تهدید، چوب لای چرخ دولت میگذارند چیست؟
به هر حال معمولاً دولتها با چالشهایی مواجه هستند؛ این اتفاقی نیست که صرفاً در کشور ما باشد. باید قلم و بیان توجیهِ فعالیتها، همواره به صورت روشن باشد. پیشنهاد مشخص بنده این است که هر کسی هر حرف و نظری دارد، در مراکز علمی و دانشگاهی و حوزوی، نظر خود را به صورت آشکار بگوید و در این راستا، بحثهای علمی در قالبهای مناظره میتواند بسیار راهگشا باشد.
مناظرههایی که اخیراً در بحث انتخابات ریاست جمهوری انجام شد، راه را گشود و جامعه فهمید که باید به کدام سمت حرکت کند. آنهایی که ادعاهایی دارند تنها مسیر این است که گفتوگو و مذاکره را در قالب مناظرههای علمی قرار دهند.
طبعاً بحثها اول جنبه فنی و تخصصی پیدا میکند، بعد جنبه عمومی پیدا میکند و حق روشن میشود. اگر حق با آنها است، طبعاً یک دولت مقتدر نمیخواهد برای خودش مخالف درست کند، پس نظرات آنها را میگیرد. اما اگر مطلب حق و آشکاری نبود طبعاً مطرودند و در صورتی که بخواهند به تعبیر شما چوب لای چرخ دولت بگذارند و اجازه حرکت به دولت ندهند، دستگاههای مرتبط با آنها برخورد خواهند کرد.
مرامی که جناب آقای دکتر پزشکیان بر آن تاکید و اصرار میکنند که ما کارها را با گفتوگو و مذاکره پیش میبریم؛ در حقیقت راه همین خواهد بود و باب برگزاری مناظرههای علمی باید بسیار بازتر باشد. ما باید فرصت شنیدن و گفتن را به جامعه بدهیم تا نظرات مختلف را بشنوند و نباید از این کار هراس پیدا کرد.
یکی از اتفاقات بسیار مبارکی که در این دوره اتفاق افتاد، این است که هراسها شکست، ترسها از بین رفت و مشخص شد که آنهایی که مدعی و پرگو بودند و قدرت داشتند، پشتوانه مردمی و همراهی مردم را نداشتند لذا وضعیتشان مشخص شد.
بنابراین، دوستانی که به صحنه آمدند و چنین صفحهای را برای کشور باز کردند، باید در صحنه بمانند. کانالها و فضای مجازی بایستی که با قدرت با این دسته از افراد در مسائل فکری و نظری به گفتوگو بپردازد. البته قبلاً ممکن بود که اینها با داشتن منابع اطلاعاتی فراوان و پراکنده، و رسانههای متعدد، یک نوع هراس و وحشتی را بر جامعه تحمیل کنند. چون میگویند بزرگترین دیکتاتوری، دیکتاتوری جو و فضا است.
اینها وقتی جوّ و فضا را از آن خود کرده بودند بر اساس آن این دیکتاتوری را ایجاد کردند، ولی اکنون این دیکتاتوری شکسته شد، فضای تحمیلی که بر جامعه بود از بین رفت و امروزه جامعه احساس آزادی و تنفس میکند. جامعه این رو باید که قدر بداند و در این مسیر پیش برود.