«حیاتیترین قولی که آقای پزشکیان داد و من و ۵ نفر از دوستان بسیار عزیزم بر اساس آن قول، انگیزه پیدا کردیم که به ایشان رای دهیم اجتناب از شوک درمانی بود. من میگویم آقای پزشکیان حواست به مسائل بسیار کم اهمیت جلب شده و بیخ گوشت حرف از شوک درمانی به میان میآید و شما تاکنون یک واکنش تا امروز نشان ندادهاید! این در شأن کسی که اشتهار به فساد و دروغگویی ندارد نیست.»
فرشاد مومنی، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه صمیمانه و مشفقانه به مسعود پزشکیان، هشدار میدهم که اگر آنگونه که تا امروز عمل کرده عمل کند، بر سر او همان خواهد آمد که بر سر دولت رئیسی رفت، گفت: آقای پزشکیان باید انتخاب استراتژیک کند، آیا او هم میخواهد دلالها، رباخوارها و سوداگران را چاقتر کند یا آنگونه که وعده داده به فرودستان در زمینه مسکن، تغذیه، آموزش و سلامت اولویت دهد!؟
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در نشست «بایستههای سیاستگذاری مسکن در دولت چهاردهم» و در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن میگفت، اظهار داشت: تا زمان شروع به کار دولت جناب آقای پزشکیان در موسسه مطالعات دین و اقتصاد، مسئولیت ملی خود را جهت تحقق وعدههای رئیس جمهور و بارور کردن امیدهایی که در بخش به غایت ناکافی از جمعیت پدیدار شده، این گونه تعریف کردهایم که با زبان کارشناسی و با افشاگری زبانهای رانتجو و سوداگر، مهمترین اولویتهایی که دولت محترم باید به آنها توجه داشته باشد را گوشزد میکنیم.
وی با بیان اینکه امیدواریم به اندازه زحمت بیمنتی که دوستان عزیز ما در این رابطه میکشند خیری هم برای جامعهمان پدید آید، ادامه داد: از روز انتخاب آقای پزشکیان با کمال تاسف شاهد همه جور سهم خواهی و رقابتهای مخرب، کارشکنیها و فرصت طلبیها هستیم، اما صدای این واقعیت، تنها در نامه مشترک من و آقای دکتر راغفر منعکس شد. آن صدا این است که کشور بدون یک برنامه با کیفیت روند قهقرایی و رو به سقوط را طی خواهد کرد.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: بسیار متاسفم که رئیس جمهور منتخب و اطرافیانش تا امروز کمترین اعتنا را به این مسئله کردهاند و ما حتی سازوکارهای شروع این حرکت را هم در آن نامه گوشزد کرده بودیم. بسیار متاسفم که در فضای به غایت احساسی و و رانت جویانه و غافل از مسائل بنیادی کشور، هنوز این واقعیت در گفتهها و تلاشهای آقای رئیس جمهور منتخب و اطرافیانشان انعکاسی ندارد که حل و فصل موردی و جزیرهای مسائل در ایران، یک توهم بزرگ است.
آبروی دولتهای احمدی نژاد، روحانی و رئیسی در بالاترین سطح از این ناحیه ریخته شد که که آنها دچار این توهم بودند که با مسائل پرشمار و حاد کشور میشود مورد به مورد، بدون یک نگرش سیستمی و سطح توسعه برخوردی اصولی داشت. این نگرانی با کمال تاسف در دوره کوتاه انتخاب آقای پزشکیان مقداری شدت هم گرفته است؛ چون کسانی که بسیار بیشتر شایع هست درباره اینکه سهمی از این انتخاب نصیب آنها شود، مشکوکترین و خطرناکترین حرفها را زدهاند.
این اقتصاددان با بیان اینکه صمیمانه به آقای پزشکیان و هر کسی که بعدها با ایشان همکار خواهد شد عرض میکنم که اگر بخواهند حادترین مسائل کشور را به صورت جزیرهای حل کنند و حتی تمام انرژی موجود در نظام ملی را هم خرج این مسئله کنند، قطعا شکست خواهد خورد، ابراز عقیده کرد: تردید ندارم آن کسانی که بحث از ارز تک نرخی در این شرایط مطرح میکنند، میدانند این یک شعار توخالی است. توخالی بودن آن به قیمتهای گزاف چند ده میلیارد دلاری از جیب مردم پس داده میشود، منابع هنگفتی که به کام لاشخورها میرود و این طرح، آزمایش خود را بارها و بارها پس داده است.
بنابراین نمیتوانیم تداوم آن را حمل بر نفهمی آنها بکنیم. ماجرا این است که آنها که در تسخیر گروههای غیرمولد و رانتجو هستند، علی الظاهر تا این لحظه جایگاه قابل اعتنایی را نزد رئیس جمهور منتخب داشتهاند و این یک هشدار صمیمانه و خاضعانه به ایشان است که هرچه دیرتر مرز خود را با این اندیشههای مشروعیت سوز و فلاکت ساز روشن کند، فاصله بین مردم و حکومت را از آنچه که هست هم بیشتر خواهد کرد.
به گفته مومنی؛ تعهدات و قولهایی که آقای پزشکیان دادند، با آنچه که جسته و گریخته از اطرافشان شنیده میشود فاصله دارد. نه تنها درباره جهت گیریهای سیاستی، بلکه در انتخاب افراد هم حرفهای بسیار مشکوکی شنیده میشود. چون هنوز اظهارات رسمیت ندارد ما به طور مشخص درباره آن صحبت نمیکنیم؛ اما صمیمانه و مشفقانه به آقای پزشکیان عرض میکنم اینکه تا روز انتخاب شدن، سابقهای از دروغگویی و فساد نداشتهاید یک اعتبار بزرگ است. بنابراین اجازه ندهید آن اعتبار بزرگ، خرج افراد نامناسب و متصل به کانونهای رانت، فساد و رباخواری شود.
این عضو هیات علمی دانشگاه یادآورشد: شاید بسیار راحتتر از خیلیها بتوانم این حرفها را بزنم، چرا که همه میدانند که نه من طمعی به این توزیع قدرت و ثروت دارم و نه کسی هست که جرات این را داشته باشد که بخواهد خدشهای به این مباحث از نظر اعتبار علمی وارد کند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه قیمت مسکن در تهران از ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۲ حدود ۵۶۰ برابر شده است، توضیح داد: بسیار وقیح خواهد بود اگر آقای پزشکیان که در مناظرههای انتخاباتی خود همه چیز را به علم ارجاع میداد، به جایی برسد که اکنون بحث بر سر این است که نامزدهای کلیدی تخصصیترین دستگاهها، حتی از نظر مدرک تحصیلی، غیر شایستهترین افراد هستند، چه برسد به اتصالات قدرت و ثروت آنها!
حیاتیترین قولی که آقای پزشکیان داد و من و ۵ نفر از دوستان بسیار عزیزم بر اساس آن قول، انگیزه پیدا کردیم که به ایشان رای دهیم اجتناب از شوک درمانی بود. من میگویم آقای پزشکیان حواست به مسائل بسیار کم اهمیت جلب شده و بیخ گوشت حرف از شوک درمانی به میان میآید و شما تاکنون یک واکنش تا امروز نشان ندادهاید! این در شأن کسی که اشتهار به فساد و دروغگویی ندارد نیست، بنابراین صمیمانه و مشفقانه به ایشان عرض میکنم بازنگری جدی و اساسی در اطراف خود داشته باشند.
مومنی اضافه کرد: داده اطلاعاتی بسیار مهمی که در آن گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک مطرح شده، این است که ۱۱ میلیون مسکن ساخته شده، اما فقط ۲.۵میلیون نفر به تعداد مالکان افزوده شده است. درک این موارد نبوغ لازم ندارد، فقط به اعداد و ارقام توجه کنید! با فور عرضه روبرو بودید، اوضاع از نظر قیمت آنگونه شده است که در سال ۱۴۰۱ در شهر تهران سهم هزینه مسکن در سبد خانوار به ۴۷ و نیم درصد رسیده است، یعنی تقریبا دو برابر میانگین جهانی! این چه جور عرضهای است که هم قیمت را بالا میبرد و هم فشار را بر خانوارها افزایش میدهد!؟
وی افزود: در این گزارش میگوید البته نظام آمار و اطلاعات ما هم در این فریب نقش دارد، بنابراین تصمیم گیران کشور باید بدانند قبل از اینکه آزمندی لاشخورها و دلالها را کنترل کنند، افزایش عرضه، آبی برای این کشور گرم نخواهد کرد، بلکه فشار را بر مردم و به ویژه فرودستان اضافهتر میکند. این گزارش میگوید در همه جای دنیا، یک شاخص مهم سیاستگذاری برای مسکن «شاخص تراکم» است؛ یعنی سنجش نسبت خانوارها با تعداد واحدهای مسکونی.
در ایران برای محاسبه نسبت خانوار به مسکن صرفا خانههای دارای سکنه مبنای محاسبه است! یعنی خانههای خالی را در این آمار جزء خانههای موجود نمیآورند و این تبدیل به کانونی برای فریب شده است و بیچاره آن مسئول کلیدی کشور که حسن نیت هم دارد اما صلاحیت تخصصی ندارد و فقط صاحبان مدرک را دور خود جمع کرده است. در نتیجه تعداد مسکن مورد نیاز بیشتر نشان داده میشود.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه بیان ابعاد بحران مسکن در ایران ساعتها گفتگو نیاز دارد، اظهارداشت: وزارت مسکن در گزارشی اعلام کرده است که تا پایان سال ۱۳۹۵ ارزش خانههای خالی، معادل ۲۵۰ میلیارد دلار بوده است. وقتی میگویم بازارگرای مبتذل، یعنی همین!
به همان سبکی که ارزهای محدود و به غایت استراتژیک در شرایط تحریمی، به اسم کنترل نرخ ارز در بازار سیاه عرضه میشود و از گردونه قاعدهگذاری و برنامهریزی کشور خارج میشود، در مسکن هم همین بساط را داریم. تازه این آمار متعلق به قبل از سال ۹۵ است، در حالی که اصل جهش قیمت مربوط به بعد از این سال بوده. وزارت مسکن میگوید آنها که با منطق عرضه و تقاضا جلو رفتند، معادل ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایههای اصلی کشور را تحت عنوان خانه خالی دود کردهاند و ابزار طمع سوداگرانه شده است.
مومنی تاکید کرد: ۲۵۰ میلیارد دلار اتلاف فقط در بخش مسکن با عنوان خانههای خالی انجام شد، آن هم در شرایطی که در پایان ۱۳۹۵ ارزش کل بورس ایران ۱۱۰ میلیارد دلار بوده است!
ببینید مافیاها در ایران چه دست بالایی دارند! از سر شفقت به آقای پزشکیان هشدار میدهم، میگویم این همه روسای جمهور قبلی ما بازی خوردند، بس نیست که باز بیخ گوش خودتان کسانی را میآورید که برای ما بلندگوی رانتی معدنیها و شوک درمانگرها شدهاند!؟ بسیار مایه شگفتی است که این مرد که شرافت خود را گرو گذاشت تا امروز هنوز نسبت به این ایدههای مخرب واکنش نشان نداده است.
وی گفت: به آقای پزشکیان که اعلام کرده به عدالت اهمیت میدهد، عرض میکنم به موازات اینکه ۲۵۰ میلیارد دلار دود شد و در راه منافع سوداگران و دلالها به کار رفت، جمعیت حاشیهنشین شهری در ایران جهشهای بیسابقه تجربه کرده است. بعضی از دادهها میگویند، اندازه جمعیت حاشیهنشین در ایران در ۵ سال گذشته به حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کل جمعیت رسیده است. کم کم به گونهای میشود که گویا متن اصلی آنها هستند و حاشیه کسان دیگرند! حاشیه آنها هستند که پولهای ظالمانه را از کشور خارج میکنند و دیده و شنیدهاید که چگونه در خارج از کشور خرجش میکنند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: مسئله حیاتی در این زمینه این است که بدون برنامه آقای پزشکیان و دولتش مرکب از هر کس که میخواهد باشد، آلت دست مافیاها خواهند شد. یک برنامه با کیفیت راه نجات ایران است. به ایشان توصیه خاضعانه میکنم هرچه سریعتر طرفداران شوک درمانی، مشتهرین به فساد و طرفداران بازارگرایی مبتذل و آنها که به جای اینکه به منافع ملی توجه کنند، منافع رانتی معدنیها و رباخوارها را نمایندگی میکنند را از اطراف خود دور کند، در غیر این صورت هم ایشان و هم کشور به شدت ضرر خواهند کرد.
به گفته این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، عالیترین شرایط ایران در این زمینه دوره جنگ بوده است، این شرایط، تصادفی نبوده است!؟ در دوره جنگ در چارچوب یک برنامه اندیشیده، ابتدا کانونهای اصلی مفتخوارگی را قفل کردند. تمهیدات نهادی پیشگیرنده از فساد را در دستور کار قرار دادند و برنامه ملی ارتقاء بنیه تولیدی را محور توسعه کشور قرار دادند.
این گونه شد که در همین گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک دوره آقای رئیسی میگویند در سالهای جنگ در تهران خانوارهای ساکن در خانههای استیجاری حدود ۱۲ درصد بودند، این نسبت در تهران ۱۴۰۰ از ۵۰ درصد عبور کرده است! ببینید چگونه راه نجات ایران از مسیر کنترل آزمندیهای بازارگرهای مبتذل و مفتخوارها و دلالها و سوداگران میگذرد!؟
مومنی با بیان اینکه تا زمانی که این ماجرا رخ ندهد ایران روی خوش نخواهد دید و هیچ رئیس جمهوری حتی اگر حسن نیت مطلق هم داشته باشد، صندلی خود را آبرومند ترک نخواهد کرد، تاکید کرد: آقای پزشکیان باید تیم خود را بر محور تغییر ریل قرار دهد و انتخاب کند. آنچه که تاکنون مشاهده میکنیم این است که همانها که در این نزدیک ۳۵ سال کمر ایران را شکستهاند، دوباره رنگ عوض کردهاند. ببینید این افراد چقدر توانایی دارند که یکی از آنها در دولت خاتمی پست سطح بالا داشته، در دولت احمدی نژاد و روحانی همان پست را حفظ کرده و در دولت رئیسی هم پست کلیدی داشته و اکنون هم جزء کاندیداهای پست کلیدی است.
وی گفت: آقای پزشکیان، آنها را که تحت عنوان نمایندهی این سو و آن سو، اطراف خود جمع کردهاید که برایتان صلاحیت جمع کنند، تنها با شاقول صلاحیت تحصیلی، با آن حیطهای که برایش کاندید شده چک کنید تا متوجه شوید در حال تدارک دیدن چه کلاههای گشادی برای خودتان و ملت هستند. به اعتبار اینکه پزشکیان میداند و دوستانم میدانند که چقدر برای ایشان احترام و ارزش قائل هستم این میزان صریح صحبت میکنم. برای من هم بسیار تلخ و گزنده است که یک مرد شرافتش را گرو بگذارد و بگوید هرگز به سمت شوک درمانی نخواهم رفت، اما اولین حرفی که از نزدیکترین افراد اطراف ایشان گفته میشود این باشد که راه نجات شوک درمانی است! بسیار تلخ و مشکوک است.
مومنی خاطرنشان کرد: صمیمانه و مشفقانه میگویم ضربه اصلی که شوک درمانی وارد میکند به بخشهای مولد است. این مساله هم در سطح نظری و هم در سطح تجربی اثبات شده است. بیان تئوریک مساله این است که سیاستهای شوک درمانی و تورم زا، ضمن ایجاد بحران تولد واحدهای تولیدی جدید در کشور و همزمان استمرار واحدهای تولیدی موجود را دچار چالش میکند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بازارگرایی مبتذل عرضه گرایی مشکوک را در دستور کار قرار داده و تحت عنوان تقویت تولید به طرز مشکوکی مجوز احداث واحدهای تولیدی میدهد در حالی که گزارشهای رسمی میگوید نزدیک به ۶۰ درصد ظرفیت تولیدی واحدهای موجود بلا استفاده است، ادامه داد: آیا کسی است که نفهمد تا زمانی که ریشههای بلا استفاده ماندن ۶۰ درصد واحدهای تولید حل و فصل نشده باشد، هر واحد تولیدی جدید که مجوز میگیرد هم همین شرایط را خواهد داشت.
همین مجوز بهانه کسب ارز و ریال به قیمتهای ویژه میشود، بعد میبینید مثلا در جاده خراسان چقدر سوله نیمه کار بیداد میکند! همه اینها حساب و کتاب رانتی دارد به نام تولید به کام مفتخورها! به نام مستاجران به کام سوداگران! این حدیث بازارگرایی مبتذل در ایران طی بالغ بر ۳۵ساله گذشته شده، که واقعا بساطی است!
وی گفت: نکته دوم که برای مسعود پزشکیان بسیار حیاتیتر است؛ چرا که شرافت خود را گرو گذاشت، این است که در سطح نظری گفته میشود شوک درمانی، کشورها را با بحران انباشت سرمایه انسانی روبرو میکند. شوک درمانی نیروی محرکه جهش هزینههای سلامت و هزینههای آموزش و هزینههای تغذیه مردم میشود. اینها مواردی است که آقای پزشکیان قول داده و رسیدن به آنها با اجرای شوک درمانی مغایرت دارد و ایشان تا امروز در برابر این مسائل سکوت کرده است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه آنچه که مسئله شوک درمانی را به یک مسئله امنیت ملی تبدیل میکند این است که شوک درمانی نیروی محرکه بحران توانمندی حکومت میشود، ابراز عقیده کرد: یعنی حکومت چنان ضعیف میشود که در داخل ناچار است به لاشخورهای داخلی باج دهد و در خارج به لاشخورهای بیرونی. چرا جرات نمیکنند قراردادهایی که با خارجیها امضا کردند را منتشر کنند؟
به این دلیل که علائمی وجود دارد که برخی از امتیازاتی که به قدرتهای خارجی داده شده، شرمآور است. اینها نشان دهنده این است که زورگو، زورگوست؛ اسمش هرچه میخواهد باشد. روس و انگلیس، یا چین و آمریکا! هر جنایت و قصاوتی که هر کدام دارند، بقیهشان هم دارند و نکته کلیدی این است که آنها هیچ مشکلی هم با یکدیگر ندارند اما عدهای دچار این توهم هستند که زیر چتر یک طرف بروند تا از شر طرف دیگر مصون بمانند.
مومنی گفت: حدود ۲۵ سال پیش، دوست دانشمند من آقای دکتر «حسین راغفر»، کتابی منتشر کرد با عنوان «دولت، فساد و فرصتهای اجتماعی»، که در آن آمده قدرتهای بزرگ بر سر زورگویی به ضعفا با هم هماهنگ هستند. در این زمینه تضادی وجود ندارد که بخواهی از آن استفاده کنی! اگر آنقدر زرنگ بودی که میتوانستی از تضاد میان ابرقدرتها استفاده کنی که این میزان فلاکت گریبانت را نگرفته بود و اینها هر کدام ماجراهایی دارد. وقتی میشنویم دولت جدید در زمینه انتخاب افراد و جهتگیریها، همان مسیر ۳۰ سال گذشته را میرود نگران میشویم.