مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «پویاییشناسی مسائل و نابسامانیهای فضای مجازی در ایران» به موضوع متغیرهای اصلی اثرگذار بر نابسامانیهای فضای مجازی و روابط آنها پرداخته است.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با مطالعه متغیرهای اصلی اثرگذار بر نابسامانیهای فضای مجازی به این یافته رسیده است که امکان حضور در این فضا برای درصد بالایی از مردم وجود دارد، اما کیفیت پایین اینترنت، وجود اختلال، محدودیت در اینترنت و سرعت پایین آن و همچنین ضعف در امنیت الکترونیکی، حضور در اینترنت را با چالش مواجه میکند.
مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «پویاییشناسی مسائل و نابسامانیهای فضای مجازی در ایران» به موضوع متغیرهای اصلی اثرگذار بر نابسامانیهای فضای مجازی و روابط آنها پرداخته است.
با بررسی نابسامانیهای فضای مجازی نوشته شده است برخی از نابسامانیهای فضای مجازی در سطح نهادی و در ارتباط با نظام حکمرانی (سیاستگذاری و تنظیمگری) و قانونگذاری و اجرای قوانین مربوط به فضای مجازی در زمینه بومی آن است. درحقیقت خود فضای مجازی بستری متغیر است و برای مثال، همگام نبودن سرعت سیاستگذاری و قانونگذاری فضای مجازی با سرعت پیشرفتهای فناورانه، منشأ بروز نابسامانیهایی در این فضا میشود که نظام پاسخگویی و مدیریتی نهادی را ناکارآمد جلوه میدهد.
علاوه بر این، تداخل وظایف تصمیمگیران و تعدد یا تصدیگری بیضابطه نهادهای تصمیمگیر میتواند منشأ بخشی از نابسامانیهای فضای مجازی باشد. برای مثال در حوزه فیلترینگ مشاهده میشود که هرچند نهاد و سازوکار مشخصی برای فیلترینگ وجود دارد، اما پیچیدگی و اهمیت این موضوع، باعث ورود نهادهای دیگری در تصمیمگیری در این حوزه میشود که سردرگمیها و پیچیدگیهای آن را چند برابر میکند. یا در ارتباط با سند صیانت از کودکان و نوجوانان در فضای مجازی تصدیگری بیضابطه دستگاههای دولتی و حاکمیتی بهعنوان یکی از چالشهای موجود در چرخه تولید محتوا و خدمات بومی در زیستبوم فضای مجازی کودک و نوجوان مطرح شده است.
ضعف در اجرای احکام و ضمانت اجرای آن نیز از دیگر منابع نابسامانیهای فضای مجازی محسوب میشود. برای نمونه، براساس بررسی عملکرد قانون برنامه ششم توسعه در حوزه رسانه و فضای مجازی، عدم توفیق این برنامه عبارتند از:
- کمتوجهی دستگاههای اجرایی مرتبط در پیگیری احکام
- تصویب دیرهنگام و ابلاغ آئیننامه اجرایی پس از انقضای زمانبندی پیشبینی شده
- عدم تناسب سازوکار نظارتی
- پراکندگی اطلاعات عملکرد دستگاههای مرتبط
- ضعف منابع مالی جهت اجراییسازی احکام
- کمبود شاخصهای ترکیبی مناسب برای سنجش و ارزیابی عملکرد احکام
در سطح نهادی نابسامانیهای فضای مجازی، شاخص نظارت بر تنظیمگری فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظر گرفته شده است. بررسی اجمالی وضعیت ایران در این شاخص نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۰، شاخص نظارت بر تنظیمگری، مبتنی بر کیفیت عملکرد تنظیمگری کشورها برای نسلهای اول تا چهارم اینترنت بود که بر این اساس، ایران امتیاز ۸۶ را داشت که مجموع امتیازات ایران در چهار زیرشاخص است:
اما این ردهبندی از سال ۲۰۲۱ با تمرکز بر اینترنت نسل پنجم تغییر یافت که براساس زیرشاخصهای جدید، امتیاز ایران در این سال به امتیاز ۴۸. ۴۶ سقوط کرد.
ایران از نظر ضریب نفوذ اینترنت با چالش جدی مواجه نیست. در طول دهه گذشته، ضریب نفوذ اینترنت در کشور یک روند افزایشی را تجربه کرده و بالاتر از میانگین جهانی بوده است. در نتیجه فاصله رتبه کشور با رتبه کشورهای منطقه که ضریب نفوذ بالاتری دارند، زیاد نیست، اما فاصله زیادی میان ضریب نفوذ اینترنت پهنباند ثابت و سیار در کشور به چشم میخورد.
در ارتباط با شکاف زیاد در ضریب نفوذ پهنباند ثابت و سیار در ایران باید گفت که در ایران توسعه شبکه فیبر نوری کشور در دست بخش خصوصی است و بنابراین توسعه په نباند ثابت علاو هبر ملاحظات مربوط به ویژگیهای محیطی کشور ایران، متأثر از ملاحظات اقتصادی بخش خصوصی نیز است و هرچند دولت سیزدهم بر دستیابی مردم به اینترنتی با سرعت و کیفیت مطلو بتر تأکید دارد و حمای تهای مالی دولتی از توسعه آن صورت میگیرد، اما همچنان توسعه آن برای بخش خصوصی، هم منطقی و هم سودآور نیست.
در ارتباط با شاخص کیفیت اینترنت در ایران، آمار و گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد کیفیت اینترنت ایران در همه ابعاد وضعیت بحرانی را ندارد. برای مثال در ارتباط با سرعت اینترنت در ایران براساس آمار وبگاه شاخص جهانی تست سرعت در ژانویه سال ۲۰۲۴ میانگین جهانی سرعت دانلود در پهنباند سیار، ۵۰ مگابایت بر ثانیه و در پهنباند ثابت ۹۱.۹۳ است که این رقم در ایران، برای پهن باند سیار ۳۲.۷۷ مگابایت بر ثانیه و پهن باند ثابت ۱۳.۵۸ مگابایت بر ثانیه است.
براساس گزارش نظرسنجی ایسپا در بهمنماه سال ۱۴۰۲، ۴۶.۵ درصد ایرانیان از اینستاگرام؛ ۳۵.۳ درصد از واتساپ، ۳۴.۶ درصد از تلگرام، ۲۵.۲ درصد از ایتا، ۲۴.۱ درصد از روبیکا و ۸.۷ درصد از بله استفاده میکنند و میزان استفاده از سایر پیامرسانها و شبکههای اجتماعی کمتر از ۷ درصد است.
از مهمترین چالشهای پیشروی پیامرسانها و رسانههای اجتماعی داخلی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- محدودیت ترافیکی
- اعتمادپذیری پایین
- قابلیتهای نسبی محدود
- محدودیت در کاربرپسندی و شخصیسازی (بهطورکلی جنبههای فنی)
- محدودیت شبکه و امکان ارتباط با کاربران جهانی
همانطور که آمار مربوطه نیز نشان میدهند، سه مورد اول پیامرسانها و رسانههای اجتماعی که بیشترین کاربران ایرانی در آن حضور دارند، همگی پیامرسان یا رسانهاجتماعی خارجی و غیربومی هستند که در ایران فیلتر شدهاند. این موارد روی انگیزه استفاده از فیلترشکن و نصب آن اثرگذار است و به محدودیت دسترسی به اینترنت اشاره میکند.
متغیر «حضور در فضای مجازی» بهعنوان متغیر محوری در نظر گرفته شده است. در این مدل، متغیر حضور در فضای مجازی متأثر از دو متغیر مهم ضرورت حضور در فضای مجازی و جذابیت حضور در فضای مجازی است و رابطه مثبتی بین آنها وجود دارد. به این معنا که هرچه جذابیت حضور در فضای مجازی و همچنین ضرورت حضور در فضای مجازی بیشتر شود، مقدار حضور در فضای مجازی نیز افزایش پیدا میکند. از سوی دیگر، متغیر حضور در فضای مجازی روی پنج متغیر وابستگی خدمات به فضای مجازی، ارتباطات نامطلوب، اشتراکگذاری محتوا، فهم مشترک میان مردم و کنشگری در فضای مجازی تأثیرگذار است.
با افزایش حضور مردم در فضای مجازی، فهم مشترک میان مردم نیز بیشتر میشود که درنهایت، پایداری اجتماعی را بالا میبرد.
در یک رابطه خطی، با افزایش حضور مردم در فضای مجازی، فهم مشترک میان مردم نیز بیشتر میشود که درنهایت، پایداری اجتماعی را بالا میبرد و در پیوند با دینامیک فرهنگ عمومی قرار میگیرد. در اینجا، فهم مشترک، مفهومی برآمده از تجارب پایداری است که در یک زمینه معنایی مشترک در افراد به وجود آمده و پایداری اجتماعی نیز ناظر بر نیازهایی است که از ضرورت حفظ برخی ساختهای اجتماعی و سنن و میراث فرهنگی برمیخیزد.
همچنین، این افزایش حضور در فضای مجازی، در کنار متغیر دیگری به نام نیاز به دیده شدن، اشتراکگذاری محتوا را افزایش میدهد که روی دو متغیر آثار اینفلوئنسرها و شیوع محتوای نامناسب و خلاف واقع اثرگذار است و ارتباط مثبتی با آنها دارد.
تشریح متغیرها و روابط آنها با متغیر اثر مخرب رسانهها و تصویرسازیها آغاز میشود. طبق این مدل، اثر مخرب رسانهها و تصویرسازیها، تأثیرگذاری منفی بر متغیرهای پایداری اجتماعی دارد که درعینحال، در ارتباط با دینامیک فرهنگ عمومی و همینطور دینامیک کنش سیاسی قرار میگیرد.
ازسوی دیگر، دو متغیر کارآمدی رسانهها و کیفیت و نوع محتوا بر اثر مخرب رسانهها و تصویرسازیها تأثیر منفی دارند و با بیشتر شدن کارآمدی رسانه و بهتر شدن کیفیت و نوع محتوا، اثر مخرب رسانهها و تصویرسازیها کمتر میشود. همینطور با کاهش آثار اینفلوئنسرها، آثار مخرب رسانهها و تصویرسازیها نیز کاهش مییابد. همچنین با افزایش کارآمدی رسانهها، جذابیت رسانههای سنتی نیز بیشتر میشود که رابطه معکوسی با جذابیت حضور در فضای مجازی دارد.
پژوهشهای مختلف بینالمللی تأیید میکند که با محدودیت یا اشکال در دسترسی به فضای مجازی، میزان خشم تجربه شده کاربر بیشتر میشود.
شیوع محتوای نامناسب و خلاف واقع در فضای مجازی، کیفیت و نوع محتوای موجود در این فضا را کاهش میدهد و بر دینامیک خانواده و دینامیک سلامت نیز اثر منفی دارد. همزمان، با افزایش شیوع چنین محتوایی، انگیزه محدودسازی در حاکمیت بیشتر میشود که در یک ارتباط حلقهای میتواند منتهی به اقدام به محدودیت دسترسی به محتوا شود. این اقدام، ظرفیت افزایش خشم انباشته و درنهایت، شیوع بیشتر محتوای نامناسب و خلاف واقع را دارد. پژوهشهای مختلف بینالمللی در ارتباط با بروز خشم در رابطه با مسدودسازی دسترسی به فضای مجازی وجود دارد که تأیید میکند که با محدودیت یا اشکال در دسترسی به فضای مجازی، میزان خشم تجربه شده کاربر بیشتر میشود.
افزایش تولید محتوا، انباشت داده را بیشتر میکند. انباشت داده نیز علاوه بر تولید محتوا، متأثر از متغیر دسترسی به محتوا و نقض حریم خصوصی است. یعنی با افزایش نقض حریم خصوصی، انباشت داده کاهش مییابد و برعکس، با افزایش تولید و دسترسی به محتوا، انباشت داده نیز بیشتر میشود.
متغیر انباشت داده، بر شکلگیری دادههای بزرگ یا کلاندادهها اثرگذار است. با شکلگیری و افزایش چنین دادههایی، ارزش داده اهمیت بیشتری پیدا میکند.
همچنین متغیر انباشت داده، بر شکلگیری دادههای بزرگ یا کلاندادهها اثرگذار است. با شکلگیری و افزایش چنین دادههایی، ارزش داده اهمیت بیشتری پیدا میکند که در یک طرف، در یک رابطه حلقهای، به ترتیب روی متغیرهای وابستگی خدمات به فضای مجازی، خدمات ارائه شده در فضای مجازی، ضرورت حضور در فضای مجازی، کنشگری در این فضا و درنهایت تولید محتوا و انباشت داده اثرگذار است.
در یک رابطه حلقهای دیگر نیز مشاهده میشود که با بیشتر شدن ارزش داده، انگیزه فروش و پردازش داده نیز افزایش مییابد که هم امکان نوآوری را بیشتر میکند (و در پیوند با دینامیک نوآوری و دینامیک اقتصاد قرار میگیرد) و هم میتواند روی نقض حریم خصوصی اثرگذار بگذارد و نقض حریم خصوصی نیز روی انباشت داده اثر منفی دارد. ازطرف دیگر، هرچه هزینه جرائم و تخلفات بیشتر شود، نقض حریم خصوصی کاهش م ییابد که با دینامیک نظام قانونگذاری در ارتباط است. همچنین در یک رابطه حلقهای دیگر، نقض حریم خصوصی احساس عدم امنیت را بیشتر میکند و در نتیجه، جذابیت حضور و کنشگری در فضای مجازی و در نهایت تولید محتوا و انباشت داده کاهش پیدا میکند.
درصورتیکه امکان دسترسی به محتوا کاهش پیدا کند، انگیزه استفاده از فیلترشکن بیشتر میشود و کاربران بیشتری آن را نصب میکنند که در یک رابطه حلقهای، درنهایت باعث افزایش دسترسی به محتوا میشود. در این حلقه، متغیر هزینه فیلترشکن که خود، تحت تأثیر پیشرفت فناوری است، روی نصب فیلترشکن تأثیر میگذارد. همچنین نصب بیشتر فیلترشکن علاوه بر اینکه دسترسی به محتوا را افزایش میدهد، در یک ارتباط منفی با متغیر هزینه جرائم و تخلفات ارتباط قرار دارد.
علاوه بر متغیر نصب فیلترشکن، متغیر هزینه جرائم و تخلفات متأثر از متغیرهای دیگری، چون کیفیت قانون، امکان حکمرانی داده و حاکمیت قانون است. متغیر امکان حکمرانی داده، متأثر از دینامیک مدیریت داده است و درعینحال، روی متغیر انگیزه محدودسازی در حاکمیت اثر میگذارد. دو متغیر کیفیت قانون و حاکمیت قانون نیز متأثر از دینامیک نظام قانونگذاری هستند. ازسوی دیگر، هرچه محدودیت دسترسی کاربران بیشتر شود، دسترسی کاربران به محتوا و آزادی انتشار نیز کمتر میشود و درعین حال، باعث میشود که سهم گردش داده در داخل بیشتر شود که در پیوند با دینامیک مدیریت داده است. همینطور محدودیت بیشتر در دسترسی باعث خشم انباشته بیشتری میشود که در پیوند با دینامیک سلامت است و میتواند شیوع محتوای نامناسب و خلاف واقع را بالا ببرد.
این گزارش نشان میدهد:
۱) فشار ناکارآمدی رسانهای با کنش سیاسی و فرهنگی عمومی در ارتباط است.
۲) فشار تولید محتوای نامناسب با دینامیک کنش سیاسی، خانواده، فرهنگ عمومی و همچنین سلامت ارتباط دارد.
۳) فرصت بهرهبرداری از داده با پویائی نوآوری، پویائی اقتصاد، کیفیت حکمرانی، پویائی فرهنگ عمومی و پویائی نظام قانونگذاری در ارتباط است و در نهایت ناکارآمدی حکمرانی داده در پیوند با پویائی مدیریت داده، کنش سیاسی، سلامت و نظام قانونگذاری است.