«ریل حکمرانی به سمت و سویی رفته است که واقعا نمیتوان از رئیس دولت، انتظار معجزه داشت. با این حال، میتوان در لیستی کوتاه عنوان داشت که اگر رئیسجمهوری فکر میکند میتواند کاری انجام دهد باید چه گامهایی بردارد. به نظر ابتدا باید از سیاست خارجی شروع کرد. ارتباط با دنیا باید متوازن شود، هم با شرق و هم با غرب.»
پویا جبلعاملی، سردبیر روزنامه دنیایاقتصاد نوشت: مدتهاست که فرصت برای اقتصاد ایران از کف رفته است. سوت پایان بازی خیلی وقت است خورده شده و تماشاچیان میدانند دیگر اتفاق خاصی نخواهد افتاد. در همان دهه۱۳۸۰ باید از دستاوردهای اقتصادی دولت آقای خاتمی محافظت میشد؛ اما به یمن درآمدهای سرشار نفتی، همه چیز به فراموشی سپرده شد.
ریل حکمرانی به سمت و سویی رفته است که واقعا نمیتوان از رئیس دولت، انتظار معجزه داشت. با این حال، میتوان در لیستی کوتاه عنوان داشت که اگر رئیسجمهوری فکر میکند میتواند کاری انجام دهد باید چه گامهایی بردارد. به نظر ابتدا باید از سیاست خارجی شروع کرد. ارتباط با دنیا باید متوازن شود، هم با شرق و هم با غرب. اینگونه هدف فراتر از فروش نفت ۲میلیون بشکهای، سرازیر شدن سرمایه مالی، علمی، مدیریتی و تکنولوژیک به کشور خواهد بود.
سیاست خارجی که اولویت اولش اقتصاد و معیشت باشد. گام دوم، بازگرداندن اعتماد به جامعه از طریق پذیرش خواستههای اکثریت و احترام به آزادیهای فردی و تقویت جامعه مدنی است. اعتماد به دولت و نهادهای رسمی پتانسیل عظیمی برای تغییر ایجاد خواهد کرد. گام بعدی عقب کشیدن از قیمتگذاری و به عبارتی احترام به آزادی اقتصادی و مالکیت خصوصی است؛ امری که به انگیزه افراد برای ساختن ایران از طریق کسبوکار بهتر برای خود، کمک میکند.
گام چهارم کوچک کردن دولت و برطرف کردن کسری بودجه به شکل تدریجی البته نه از طریق کاهش حقوق و دستمزد کارمندان دولت است که در سالهای اخیر زیر فشار معیشتی بودهاند. گام پنجم شامل دیگر اصلاحات اقتصادی میشود. از برطرف ساختن ناترازی انرژی تا یکسانسازی نرخ ارز و سیستم بانکی و سبک کردن موانع کسبوکار. راهکارها مشخص است؛ اما آیا میتوان در ساخت فعلی آنها را اجرایی کرد؟