«نکتهای که در این بین نادیده انگاشته شده، اختلافات عمیق میان جلیلی و قالیباف است؛ این دو نه فقط در ظاهر که در گفتمان و عقایدشان گسلهای عمیقی وجود دارد؛ این گسلها هم مربوط به امروز و دیروز نیست؛ حداقل از سال ۱۳۹۲ که هر دوی اینها در انتخابات حاضر بودند، نمایان شده است. در آن سال نه قالیباف و نه جلیلی حاضر نشدند به نفع دیگری کنارهگیری کنند؛ چراکه جلیلی به «تکلیف» و با منطق «اصلح» بودن و مقبول افتادن از سوی مصباح یزدی پا به انتخابات گذاشت و بابت همین «تکلیف» بود که کنار هم نرفت.»
با نزدیک شدن به روز رایگیری، بازار نظرسنجیها هم داغتر میشود؛ البته در بین این نظرسنجیها، بعضا خبرسازیهایی هم انجام میشود. چنانکه روز جمعه یک نظرسنجی منسوب به صدا و سیما در فضای مجازی دست به دست میشد که در آن نامزد «اصلح» یک جریان خاص جایگاه نخست را داشت که چندی پس از انتشار توسط برخی رسانههای همان جریان، از سوی مرکز تحقیقات صدا و سیما تکذیب شد. اما آمار و ارقام نظرسنجیهای انجام شده، چه میگویند؟
به گزارش اعتماد، روز شنبه مرکز پژوهشهای مجلس، نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که دادههای آن نکات قابلتوجهی دارد.
این نظرسنجی در سه مقطع زمانی «۶ تا ۹» خرداد (مقطع یک)، «۲۱ تا ۲۴» خرداد (مقطع ۲) و «۲۹ تا ۳۱» خرداد (مقطع ۳) انجام شده است.
نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که درصد افراد شرکتکننده قطعی در انتخابات، از ۵۳.۴درصد در مقطع یک، به ۴۵.۵درصد در مقطع ۳ کاهش یافته است؛ یعنی در سه هفته، حدود ۸درصد از آمار شرکتکنندگان قطعی در انتخابات کم شده است.
اما این میزان از مشارکت قطعی کاسته شده، صرفا در ردیفعدم شرکت قطعی نرفته است و به ستون مرددین اضافه شده است. به این ترتیب که مرددین از حدود ۲۹درصد در اوایل خرداد، به ۲۸.۴درصد در اواسط خرداد کاهش پیدا کرده اما از نیمه خرداد تا پایان آن، به حدود ۳۲ درصد رسیده است.
آمار آنهایی هم که قطعا شرکت نمیکنند، از ۱۷.۷درصد در مقطع یک، به ۲۷.۴درصد در مقطع دو افزایش پیدا کرده بود. اما از نیمه خرداد این آمار ۶درصد کاهش پیدا کرد و به ۲۱.۴درصد در اواخر خرداد رسیده است.
به این ترتیب مجموعا مشارکتکنندگان قطعی از اوایل خرداد، به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده اما هنوزعدم مشارکت آنها قطعی نشده است.
اما در این نظرسنجی که مرکز پژوهشها انجام داده، نشان از تغییرات در آرای نامزدهای این انتخابات دارد. از بین پزشکیان، قالیباف و جلیلی، دو نامزد محافظهکار دچار ریزش رای شدهاند و در مقابل پزشکیان جهش کمی به سمت بالا پیدا کرد. طبق این آمار، رای قالیباف از ۲۶.۶درصد در ۲۱ تا ۲۴ خرداد، به ۲۰.۵درصد در ۲۹ تا ۳۱ خرداد سقوط کرده است. جلیلی هم به همین صورت اما اختلاف بیشتری پیدا کرده است؛ از ۲۵.۴درصد در مقطع ۲۱ تا ۲۴ خرداد، به ۱۷.۲درصد در ۲۹ تا ۳۱ خرداد کاهش یافته است. در مقابل، مسعود پزشکیان در مقاطع مشابه زمانی، از ۱۸.۵درصد به ۱۹.۳درصد افزایش داشته است.
به عبارت دیگر، در این مدت زمانی، از آرای قالیباف و جلیلی ریخته شده و به سبد، «عدم تصمیمگیری» اضافه شده است؛ عدم تصمیمگیری همانهایی هستند که مشخص نیست به کدام نامزد رای خواهند داد. در این بین آرای علیرضا زاکانی هم از ۳.۷درصد به ۲درصد سقوط کرده است.
این درصدها از بین کسانی است که قطعا و احتمالا در انتخابات شرکت خواهند کرد. بنا بر این در نتیجه این نظرسنجی، احتمالا رایدهندگان به جلیلی و قالیباف، در تصمیم خود برای نامزد مدنظرشان تجدیدنظر خواهند کرد؛ آنهم در شرایطی که بر آرای پزشکیان اضافه میشود. از زاویه دیگر میتوان گفت آرای منفی جلیلی و قالیباف به مراتب بیشتر از پزشکیان بوده و احتمال ریزش آنها در روزهای آینده میرود.
از سوی دیگر، روزنامه وطنامروز یک نظرسنجی به نقل از مرکزی که آن را «مرکز معتبر افکارسنجی» خوانده، منتشر کرده که نتایج آن قابلتوجه است. طبق ادعای وطنامروز، این نظرسنجی که مشخص نیست توسط کدام نهاد انجام شده، معتقد است که پزشکیان ۲۹درصد، قالیباف ۲۵.۲درصد و جلیلی ۲۴.۱درصد از آرای شرکتکنندگان در این نظرسنجی را به خود اختصاص دادهاند.
اما به نظر میرسد نظرسنجی ادعایی وطنامروز بیشتر برای طرح این بخش از آن بوده است؛ بنا بر این آمار، اگر قالیباف از حضور در انتخابات کنارهگیری کند، ۳۸.۲درصد آرای او به سبد جلیلی و ۲۰.۱درصد به سبد پزشکیان خواهد رفت. اما اگر جلیلی انصراف دهد، ۴۵.۷درصد از آرای او به سمت قالیباف و تنها ۵.۱درصد به سبد پزشکیان میرود.
بیش از آنکه این نظرسنجی دیتا و اطلاعات مرتبط با انتخابات را منتشر کرده باشد، بیشتر شبیه به زنهار خطاب به نامزدهای «جبهه انقلاب» است؛ زنهار برای تاکید بر اینکه اگر هر دوی جلیلی و قالیباف در صحنه بمانند، پزشکیان نفر اول خواهد شد و اگر بنا بر کنارهگیری باشد باید جلیلی کنارهگیری کند و اگر چنین نباشد و قالیباف کنار برود، شانس «جبهه انقلاب» از دست میرود و پزشکیان نفر اول برنده میشود. به عبارت دیگر، کمپین پزشکیان نباید به چنین نظرسنجیهایی توجه و روی آن حساب باز کند؛ چراکه بیشتر شبیه به عملیات روانی جهت تاثیرگذاری بر کشمکشی است که میان قالیباف و جلیلی برای کنارهگیری در جریان است.
این نظرسنجی پیامی برای جلیلی دارد که اگر در صحنه بماند، «جبهه انقلاب» شکست خواهد خورد و ریاست جمهوری به پزشکیان خواهد رسید؛ پیامی که بیشتر شبیه به هشدار است تا نظرسنجی.
اما آخرین نظرسنجی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انتشار عمومی داده، به دو مقطع در روزهای ۲۲ تا ۲۴ خرداد و ۲۹ تا ۳۰ خرداد مربوط میشود؛ در این نظرسنجی آنهایی که تصمیم بر شرکت نگرفتهاند، از ۴۰.۳درصد به ۲۷.۴درصد در آخر خرداد رسیده است. رای سعید جلیلی هم در این نظرسنجی از ۲۳.۷درصد در مقطع اول، به ۲۶.۲درصد صعود کرده است؛ یعنی حدود ۲.۵درصد افزایش.
نفر دوم این نظرسنجی، مسعود پزشکیان است که از ۱۳.۷درصد در مقطع زمانی اول به ۱۹.۸درصد در پایان خرداد ماه رسیده است؛ یعنی بیش از ۶درصد افزایش.
محمدباقر قالیباف نفر سومی است که در این فهرست جای گرفته است؛ آرای او از ۱۵.۳درصد در مقطع ابتدایی، به ۱۹درصد در پایان خرداد رسیده است؛ یعنی ۳.۷درصد رشد.
نتیجهای که از این نظرسنجی برداشت میشود، افزایش آرای این سه نامزد اصلی است. اما نکته قابلتوجه، شیب تند افزایش آرای پزشکیان نسبت به قالیباف و جلیلی است؛ هرچند که آرای ابتدایی پزشکیان نسبت به دو نامزد دیگر در سطح پایینتری قرار داشته؛ در این بین همچنین باید آرای منفی قالیباف و جلیلی را هم درنظر گرفت؛ این دو در طول مناظرهها و روزهای تبلیغات، دارای آرای منفی بیشتری از پزشکیان دارند و این امر، بیشتر به نفع پزشکیان خواهد بود.
با این اوصاف میتوان گفت که حتی اگر هر سه نامزد، همین شیب افزایشی را ادامه دهند، وضعیت به نفع پزشکیان خواهد بود. البته که طبق تجربه، هر چه زمان به سمت روز انتخابات نیل کند، شیب افزایش آرا و شفاف شدن تصمیم آنهایی که هنوز تصمیمی نگرفتهاند، تندتر خواهد شد.
از طرفی در همین بازه زمانی، از جمعیت آنها که هنوز تصمیمی برای رای دادن نگرفتهاند، یا در حال حاضر قصد رای دادن ندارند، کاسته میشود؛ به عبارت دیگر جمعیت آرای خاکستری، با نزدیک شدن به انتخابات کمتر میشود که این آرا طبق تجربه به سبد اصلاحطلبان و میانهروها میرود و نه محافظهکاران.
اما احتمالاتی هم وجود دارد که انتخابات به دور دوم کشیده شود. سه نامزد یعنی قالیباف، جلیلی و پزشکیان بیشترین شانس را برای رفتن به مرحله دوم دارند؛ البته دو تن از این سه نفر.
بنا بر احتمالات، پزشکیان و قالیباف، پزشکیان و جلیلی، قالیباف و جلیلی سه حالتی است که چنانچه انتخابات به مرحله دوم برود، قابل انتظار است.
در این حالت، تکلیف نتیجه را فقط آرای ۴ نامزد حذف شده در مرحله اول تعیین نمیکند؛ اگر مشارکت که طبق برخی آمارها، تا ۴۵درصد برآورد شده، حساب شود، با رفتن انتخابات به مرحله دوم، این احتمال وجود دارد که مشارکت ۱۰ تا ۱۵درصد افزایش یابد؛ به عبارت دیگر آرای خاکستری وارد میدان میشوند؛ در انتخابات ریاستجمهوری ایران، آرای خاکستری همیشه نقش تعیین کنندهای دارند؛ این آرا میتوانند با حضورشان اتفاقی مانند نتیجه سالهای ۹۲ و ۹۶ را رقم بزنند و هم میتوانند باعدم حضورشان، اتفاق انتخابات سال ۱۴۰۰ را.
البته حضور این قشر از آرا بستگی به شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه دارد؛ در سال ۱۴۰۰ به سبب حسی که به واسطه رد صلاحیتهای عجیب در جامعه ایجاد شده بود، قشر خاکستری کلا دور انتخابات را خط کشیدند. در حالت پزشکیان-قالیباف، احتمال اینکه قشر خاکستری به نفع پزشکیان وارد شوند، میرود؛ به این معنا که جامعه آرای خفته، برای جلوگیری از رای آوردن چهرهای مانند قالیباف تا حدی وارد میدان شود.
اما در این بین نباید از یاد برد که به واسطه افشاگریها درباره او و خانوادهاش و همچنین موجهای منفی که حضور دخترش در یک برنامه تلویزیونی و توضیحاتش درباره ماجرای سفر به ترکیه ایجاد کرد، آرای منفی قالیباف شیب تندتری نسبت به آرای مثبت او خواهد داشت؛ در کنار اینها باید اجرای احکام سه تن از منتقدان رسانهای قالیباف و رفتنشان به زندان از ابتدای اعلام نتیجه صلاحیتها نیز آثار منفی و زیانباری برای او به همراه داشته است.
این اقدامات، فضای جامعه را به سمتی هدایت کرد که برای صاف شدن راه قالیباف تا ریاستجمهوری، در این مقطع زمانی منتقدان او که دارای حکم زندان هستند، به اجرای احکام رفتهاند تا از اثرگذاری منفی آنها جلوگیری شود؛ غافل از اینکه چنین اقداماتی به ضرر قالیباف تمام شده است.
ازسوی دیگر سبد رای سعید جلیلی نیز گرچه از محافظهکاران تشکیل شده است، اما بعید به نظر میرسد در صورت دو قطبی قالیباف-پزشکیان آرای آنها همگی به سمت قالیباف برود؛ به نظر میرسد در چنین شرایطی، بخشی از سبد رای جلیلی که بیشتر بر مدار «تکلیف» است، به حساب قالیباف واریز شود، اما بخشی که کم نخواهند بود، رای سفید باشد و بخشی هم رای به پزشکیان.
در جمعبندی این حالت، میتوان احتمال داد که آرای دو طرف به یکدیگر بسیار نزدیک خواهد بود و براساس گمانهزنیها پزشکیان میتواند قالیباف را شکست دهد.
در شرایط دیگر، یعنی پزشکیان-جلیلی، وضعیت کمی متفاوت با حالت قبلی میشود؛ در این دو قطبی، جلیلی نیز در میان سبد رای قالیباف، آرای منفی زیادی دارد؛ این بخش از سبد رای به واسطه آنکه جلیلی را نماینده جبهه پایداری و طیف تندروی حاکمیت و همچنین پیامآور تحریم و نماد انزوای ایران میدانند؛ از این بابت او در بین هواداران قالیباف از اقبال پایینی برخوردار است. این نکته را هم باید درنظر گرفت که قالیباف به سبب آنکه در میان محافظهکاران وجههای تکنوکرات دارد، بخشی از هوادارانش ترجیح میدهند رایشان به سبد پزشکیان برود تا سبد جلیلی.
در دوقطبی پزشکیان-جلیلی، انتظار میرود طیف گستردهتری از آرای خاکستری و آرای خاموش به میدان بیایند؛ از این جهت که در دوران محمود احمدینژاد و سه سال دولت ابراهیم رییسی، جامعه طعم حکمرانی نگاهی که جلیلی آن را نمایندگی میکند، چشیدهاند و میان تحریم انتخابات و رای دادن به پزشکیان بعید به نظر میرسد گزینه اول انتخاب شود. در این حالت پیشبینی میشود، میزان مشارکت نسبت به مرحله اول، ۱۵ تا ۲۰درصد افزایش پیدا کند که در چنین شرایطی، پیروزی پزشکیان محتملتر از پیروزی جلیلی خواهد بود.
با پدید آمدن این حالت، سبد رای پزشکیان به دو بخش تقسیم میشود؛ آنهایی که ناامیدانه دست از کنشگری برمیدارند و کنار میروند و پای صندوق نخواهند رفت و دستهای که برای رای نیاوردن جلیلی، به قالیباف رای میدهند. سعید جلیلی در میان اصلاحطلبان و میانهروها، از آرای منفی بیشتری نسبت به قالیباف برخوردار است. آنها نیز مانند همان طیف هواداران قالیباف، جلیلی را نماینده تحریم و انزوا و بستهتر شدن فضای اجتماعی و سیاسی کشور میدانند؛ از این رو بخشی از سبد رای پزشکیان، لاجرم به سمت قالیباف میرود تا جلیلی را از ریاستجمهوری دور کنند.
اما در این شرایط نباید از یاد برد که میزان آرای خاکستری جامعه که به سمت صندوقها حرکت خواهند کرد، بسیار کمتر از دو حالت قبلی خواهد بود، چراکه آرای خاکستری در دوگانه قالیباف-جلیلی، ترجیحی ندارند و اساسا تفاوتی میان آنها نمیبیند. البته کارنامه محمدباقر قالیباف در مجلس تحت امر او، این ادعا را به واقعیت نزدیک میداند.
شاید از همین رو باشد که روزنامه وطن امروز، در نظرسنجی منتشره یا به عبارت بهتر، در هشدارش به قالیباف و جلیلی، نتیجه کشیده شدن انتخابات به مرحله دوم در حالت قالیباف-پزشکیان را به نفع قالیباف و در حالت جلیلی-پزشکیان به نفع پزشکیان پیشبینی کرده است.
در نظرسنجی ادعایی روزنامه وطن امروز، اینطور آمده که اگر «رقابت فقط بین آقایان قالیباف و جلیلی برگزار شود؛ ۴۴.۲درصد به قالیباف و ۴۱.۸درصد به جلیلی رای خواهند داد. در صورتی که رقابت فقط بین آقایان جلیلی و پزشکیان برگزار شود؛ ۴۷.۷درصد به پزشکیان و ۳۹.۹درصد به جلیلی رای خواهند داد. در صورتی که رقابت فقط بین آقایان قالیباف و پزشکیان برگزار شود ۵۵.۱درصد به قالیباف و ۳۵درصد به پزشکیان رای خواهند داد.»
در واقع این روزنامه خواسته هشداری داده باشد به آنچه «جبهه انقلاب» خوانده میشود؛ هشدار از این بابت که اگر جلیلی به نفع قالیباف کنار نرود، ریاستجمهوری از دست این طیف خواهد رفت و در هر شرایطی، از بین جلیلی و پزشکیان، این پزشکیان است که پیروز خواهد شد. اما آنچه این نظرسنجی درنظر نگرفته است، آرای منفی گسترده قالیباف است که در بین طیف هواداران جلیلی جاری است.
بر همین اساس آنها تصور میکنند در صورت دوگانه پزشکیان-قالیباف، این قالیباف است که پیروز میشود؛ اما در این احتمال، شک و تردید زیاد است؛ آنهم از بابت قشر خاکستری و مهمتر آرای منفی قالیباف در کمپین جلیلی.
نکتهای که در این بین نادیده انگاشته شده، اختلافات عمیق میان جلیلی و قالیباف است؛ این دو نه فقط در ظاهر که در گفتمان و عقایدشان گسلهای عمیقی وجود دارد؛ این گسلها هم مربوط به امروز و دیروز نیست؛ حداقل از سال ۱۳۹۲ که هر دوی اینها در انتخابات حاضر بودند، نمایان شده است. در آن سال نه قالیباف و نه جلیلی حاضر نشدند به نفع دیگری کنارهگیری کنند؛ چراکه جلیلی به «تکلیف» و با منطق «اصلح» بودن و مقبول افتادن از سوی مصباح یزدی پا به انتخابات گذاشت و بابت همین «تکلیف» بود که کنار هم نرفت.
قالیباف هم در آن سال با اتکا به کارنامه شهرداریاش امید به پاستور داشت. قالیباف اما تا روزهای آخر هم شانس اول بود ولی با اشتباه هولناکی که در مناظره آخر انجام داد و با حسن روحانی درگیری لفظی پیدا کرد، شانس خود را از دست داد. در سال ۹۶ هم قالیباف نهایتا به هر ترتیبی که بود، از انتخابات انصراف داد تا «جبهه انقلاب» با ابراهیم رییسی در انتخابات بماند؛ اما در آن زمان این حربه هم کارگر نیفتاد و رییسی هم نتوانست پیروز شود.
البته در آن زمان هم قالیباف معتقد بود کسی که باید کنار برود رییسی است و نه او؛ چراکه طبق آنچه بعدها مشاورانش گفتند، در نظرسنجیها او بالاتر از رییسی بوده و باید رییسی کنار میرفته است؛ اما هرگز هم از فعل و انفعالات داخل و خارج «جبهه انقلاب» خبری درز نکرد که چه نیرویی قالیباف را به خروج از انتخابات «راضی یا مجبور» کرد.
در سال ۱۴۰۰ هم قالیباف با حملاتی که جبهه پایداری نسبت به او ترتیب دادند، متوجه شد که تا ابراهیم رییسی در صحنه است، نباید وارد گود انتخابات شود؛ چرا که اجماع محافظهکاران بر رییسی بود و قالیباف در آن فضا شانسی نداشت؛ گرچه او میتوانست با حضور در انتخابات، آن طیف را راضی کند که حالا نوبت کنارهگیری رییسی است؛ در پاسخ به انصراف او در سال ۹۶. اما تصمیم این نبود و آن شد که آن سال رخ داد جلیلی هم که در آن انتخابات بود، به سبب قرابت گفتمانیاش با گفتمان رییسی یا به عبارت بهتر، انطباق گفتمانی این دو، راضی شد که به نفع رییسی کنار برود.
حالا در این انتخابات زودهنگام، بعید است قالیباف اشتباهات گذشتهاش را تکرار کند و از سوی دیگر، شخصی مانند رییسی که در بین محافظهکاران مقبولیت داشته باشد هم وجود ندارد؛ بر این اساس ماندنش در انتخابات میتواند از جانب کمپینش، منطق داشته باشد.
در سوی دیگر، جلیلی هم که خود را اصلح میداند، این بار دیگر رییسی نیست که بخواهد به دلیل نزدیکی گفتمانها، به نفع او کنار برود و از همین بابت، منطقش برای ماندن تا پایان را درست میداند و مهمتر اینکه کمپینهای دو طرف در حال نیش و کنایه زدن به یکدیگر هستند و یکی طرف مقابل را دگم و تحریمزا میداند؛ دیگری طرف مقابل را در حوزه اقتصادی و سبک زندگی خود و خانوادهاش مورد انتقاد قرار میدهد.