«این افراد شکلی از روابط با جهان را تعریف میکنند که در آن به صورت دائم افراد گرسنه و محروم و ضعیف نگاه داشته شده و تولید میشود. متاسفانه سالهاست که سکان امور به دست چنین افرادی است. امروز هم این افراد سعی میکنند خود را نماینده محرومان معرفی کرده و وعده توزیع گوشت دهند.»
صادق پیوسته، جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه در تحلیلی از وعده زاکانی گفت: دادن وعده گوشت به درب خانهها «وعده به یک کشور گرسنه» است. اینگونه صحبتها در شأن شهروندان نیست اما زاکانی و همفکران او شرایطی را ایجاد کردهاند که سطح وعدههای انتخاباتی تا این حد پایین آمده است. »
به گزارش دیدبان ایران، صادق پیوسته جامعهشناس درباره رواج نگاه کمیته امدادی به نیازهای ملت میگوید: «کمیته امداد همانطور که از نام آن پیداست کمیتهای برای حل یک مشکل و بعد به پایان رسیدن ماموریتش ایجاد شده است. اما این کمیته و نهادهایی مانند آن تبدیل به سازمانهایی دائمی شدند زیرا فلسفه وجودی آنها وجود محرومان در کشور است. گویی که با اتخاذ برخی سیاستها باید در جامعه محروم، تولید شود تا برخی افراد خود را نماینده آنها نشان دهند. دو حالت برای یک کشور متصور است؛ نخست، گسترش عدالت اقتصادی و رفاه در جامعه و به تبع آن پیشرفت جامعه و دوم، جامعهای که همواره در آن محروم تولید میشود و عدهای هم خود را نماینده آنها نشان میدهند.»
او نوع نگاه این افراد را محرومساز توصیف میکند: «این افراد شکلی از روابط با جهان را تعریف میکنند که در آن به صورت دائم افراد گرسنه و محروم و ضعیف نگاه داشته شده و تولید میشود. متاسفانه سالهاست که سکان امور به دست چنین افرادی است. امروز هم این افراد سعی میکنند خود را نماینده محرومان معرفی کرده و وعده توزیع گوشت دهند. برخی راه ثروتمند کردن کشور را نمیدانند تنها راهی که برای مخفی کردن این موضوع بلد هستند تولید محرومان بیشتر و معرفی خود بهعنوان نماینده آنهاست.»
پیوسته درباره نقش مردم در ایجاد چنین نگاهی در میان دولتمردان، از تله فقر میگوید: «اگر مردم در فقر و محرومیت بیفتند مسلماً فکرشان به بیش از این وعدهها نمیرسد. فرد دوشغلهای که مجبور است در روز ۱۰ تا ۱۵ ساعت کار کند، نمیتواند به نیازمندیهای ابتدایی زندگی خود برسد و این نیازها را تامین کند، طبیعیاست غالب این جمعیت بهشکلتودهوار به سمت افرادی سوق پیدا میکنند که در کوتاهمدت بیشترین وعده را میدهند. این شیوه از دوره احمدینژاد آغاز شد و هنوز هم پیگیری میشود.»
این جامعهشناس سیاسی همچنین اظهار میکند: «باید آنطرف ماجرا را هم دید. مگر به جز این است که بیشترین فسادها، اختلاسها و… پیرامون افرادیست که چنین شرایطی را رقم زدهاند. مثلاً برخی در دوران کاندیداتوری، خود را طرفدار دهکهای کمدرآمدی که بیشترین جمعیت را در بر میگیرند، نشان دادند اما بعدها چهرههای اصلیشان مشخص شد. جالب اینکه افشاکنندگان شرایط این افراد راهی زندان میشدند.»
پیوسته نهادمندی قوی در یک کشور را از ضروریات توسعه سیاسی میداند: «اگر یک کشور، نهادمندی قویای داشته و در آن احزابی قوی فعالیت کنند که میتوانند مردم را جذب کرده و رای بیاورند، و از طرف دیگر مردم هم با عضویت در انجمنها و احزاب به صورت نهادینه و در چارچوبی قانونمند بتوانند بر افراد برای عمل به وعدههایشان فشار بیاورند، آن زمان کاندیداها متوجه میشوند که در صورت دادن وعدههای اشتباه، کنار گذاشته خواهند شد. اما در شرایط فعلی هر کس میتواند هر سخنی بگوید، مردم هم بعد از دادن رای، نمیتوانند رای خود را پس بگیرند و از فرد سوال کنند. در نبود نهادمندی، آرا شکلی بوده و محتوایی دموکراتیک ندارد.»