همستر در دسته بازیهای ایردراپی است؛ مفهومی مخصوص به حوزه ارزهای دیجیتال که اغلب به معنای بهدست آوردن بدون دردسر کریپتو تلقی میشود و میتوان با ایردراپ بدون خرید آنلاین ارز دیجیتال، رمزارز به دست آورد. ایردراپ نوعی روش بازاریابی و تبلیغاتی است که توسط استارتاپها و شرکتهای نوپا پیادهسازی میشود.
اگر اطلاعات درباره احتمال لیستشدن کوین همستر صحت داشته باشد، کمتر از یکماه برای طرفداران آن فرصت وجود دارد و شاید بعد از آن یک مینیاپ تلگرامی دیگر جایش را بگیرد و موج تازهای در ایران و کشورهای دیگر به راه بیفتد. درحالیکه هنوز از تعداد کاربران این بازی در ایران اطلاعی نداریم، پلیس فتا و مرکز ملی فضای مجازی بهصورت مداوم درباره استفاده از این بازی هشدار میدهند و ماجرا به دریافت استفتا از مراجع عظام هم رسید و حتی اظهاراتی از طرف ائمه جمعه و متخصصان علوم شناختی هم به میان کشیده شد.
به گزارش هم میهن، روایتهای کاربران همستر را بهراحتی میتوان پیدا کرد؛ آنهایی که تازه تلگرام نصب کردهاند، یک آشنای خانوادگی که لینک دعوتی فرستاده یا دوستی که مدتهاست به کاربر حرفهای این بازی تبدیل شده است. آنها تجربههای مشترکی دارند؛ همهشان این روزها مشغول یک بازی تلگرامی «همستر کامبت» اند که بهعنوان یک بازی کریپتویی (مربوط به ارزهای دیجیتال) است و حالا بیش از ۱۱۶ میلیون کاربر در سراسر جهان دارد. با توجه به تعداد کاربران بالای تلگرام در ایران، این بازی در هفتههای اخیر بهشدت فراگیر شده است؛ از یک طرف هشدارهای متعددی درباره این بازی مطرح میشود و از طرف دیگر تعداد کاربرانی که بعد از مدتها به تلگرام برگشتند بیشتر میشود.
همستر در دسته بازیهای ایردراپی است؛ مفهومی مخصوص به حوزه ارزهای دیجیتال که اغلب به معنای بهدست آوردن بدون دردسر کریپتو تلقی میشود و میتوان با ایردراپ بدون خرید آنلاین ارز دیجیتال، رمزارز به دست آورد. ایردراپ نوعی روش بازاریابی و تبلیغاتی است که توسط استارتاپها و شرکتهای نوپا پیادهسازی میشود؛ در یک رویداد ایردراپ، معاملهگران ارزهای دیجیتال بهطور رایگان توکن یک پروژه را به دست میآورند و تنها کاری که از آنها خواسته میشود، تبلیغ حداقلی پروژه مورد نظر است.
امیر، اهل سیستان در جنوب شرقی ایران است و از دو هفته پیش به ۱۱۶ میلیون کاربر بازی همستر اضافه شده. او تقریباً روزانه یک تا دو ساعت از این بازی استفاده میکند. امیر اعتماد چندانی به این بازی ندارد و تصور میکند ریسک آن زیاد است، اما هنوز میتواند روی آن حساب کند: «من روی آن پنجاه-پنجاه حساب کردم و چند نفری زیرمجموعه جمع کردم. البته اگر بتوانی زیرمجموعه جمع کنی، در آینده نزدیک سودش بیشتر میشود، البته اگر به درآمد برسد. من فقط همان پنج میلیون سکه روزانه و یک میلیون کد مخفی را انجام میدهم.»
او روی این نوع درآمد نظر مثبتی دارد؛ چون همین حالا هم بخش زیادی از درآمدش از راه اینترنت به دست میآید: «من خودم چون توی این بازار هستم، به آن ایمان دارم. در جلسات شرکتهای نتورکی هم دو جلسه شرکت کردم، اما چون آن زمان پولی نداشتم، ادامه ندادم. هرچی الان دارم از کار کردن با همین ابزاری است که دستمان است (گوشی همراه).» بخش زیادی از اطرافیان او هم از این بازی استقبال کردهاند: «خواهرزادههایم، برادرزادههایم و اقوامم هم کاربر این بازی شدهاند. آنها هم میگویند اگر مثل طلا و دلار بالا برود یا مثل بیتکوین شود، سود میکنند.»
مهتاب، زن جوانی است که هفتههای پیش مانند هزاران نفر دیگر در ایران با بازی «همستر» آشنا شد و تصور میکرد میتواند از آن درآمد داشته باشد. مدت کوتاهی هر روز روی صفحه گوشی ضربه میزد تا سکههای بیشتری جمع کند؛ شاید این سکهها مانند ناتکوین به ارز باارزشی تبدیل شود، اما درنهایت مدت کوتاهی از این بازی استفاده کرد و به پیشنهاد خانواده آن را کنار گذاشت؛ چون تصور میکرد که هیچ منطق اقتصادیای پشت آن نیست و نوعی سوءاستفاده است: «اولینبار یکی از آشناهایمان لینک دعوت فرستاد و من هم به این واسطه با این بازی آشنا شدم. بعد از آن یکی دیگر از آشنایان که در بورس کار میکند، گفت قبلاً یکسری از مردم از بازی دیگری شبیه این توانستند پولی به دست بیاورند و خودش هم این بازی را به ما یاد داد. بعد از چند روز، با پدرومادرم که صحبت کردیم، گفتیم این بازی منطقی نیست و نمیشود از آن پول درآورد. احساس کردیم نوعی بردهداری است و از ما میخواهند کاری را انجام دهیم، ما هم انجام میدهیم؛ به همین دلیل دیگر به بازی کردن ادامه ندادیم.»
میثم ۳۴ساله است و از هفته گذشته بازی همستر را شروع کرده و تقریباً زمان زیادی از روز را صرف آن میکند. او پیش از این هم با فضای ارزهای دیجیتال آشنایی داشت، اما این اولینبار است که بازیهای کریپتویی را امتحان میکند: «من اصلاً اهل چنین بازیهایی نیستم و قصد هم نداشتم بازی کنم؛ چون از اول فکر میکردم یا پولی از آن در نمیآید یا بسیار ناچیز است، اما وقتی دیدم همهجا از آن صحبت میشود و مدام با ناتکوین مقایسه میشود، کنجکاو شدم که آن را امتحان کنم. کسی ناتکوین را جدی نمیگرفت اما الان رشد کرده است.»
او میگوید به پول این بازی امیدی ندارد، اما خود بازی طوری طراحی شده که اعتیادآور است: «وقتی بازی را شروع میکنی دوست داری سکه و سود بیشتر به دست بیاری و انگیزه و توهم پولدارشدن به مخاطب میدهد. هرچند با حساب و کتاب منطقی میبینی که در دنیای واقعی پولی از آن در نمیآید. دو، سه روز اول که بیکار بودم زیاد روی آن وقت گذاشتم، اما الان شاید روزی یک یا دو بار آن را باز کنم که ببینم چقدر به سکههایم اضافه شده. بین اطرافیانم کسی نبود که این بازی را انجام دهد، اما کلی مخاطب داشتم که تو همین چند روز عضو تلگرام شدند و مثل اینکه این داستان مخصوص ایران هم نیست؛ چون امروز دیدم تعداد کسانی که عضو این بازی شدند از ۱۱۶ میلیون نفر گذشته.»
او هم مثل باقی کسانی که این بازی را انجام میدهند، نگران کلاهبرداری بودن آن نیست: «من نه پولی گذاشتم، نه کیف پول دیجیتالم را به آن وصل کردم، پس اصولاً کسی نمیتواند از من کلاهبرداری کند. لازم نیست مدام به صفحه گوشی ضربه بزنی؛ چون راههای بهتری برای جمعکردن سکه و امتیاز وجود دارد؛ درنهایت اگر چند دلار گیرمان آمد که چه بهتر، اگر نیامد هم چیز خاصی را از دست ندادیم؛ مگر بقیه بازیهای کامپیوتری که انجام میدهیم قرار است پولی به ما داده شود؟
این بازی را رسانهها بزرگ کردند و بیش از حد به آن پرداختند. همین الان چندین بازی تلگرامی دیگر وجود دارد که شبیه همین بازی است، اما کسی نام آنها را هم نشنیده. همین که رسانهها این موضوع را تیتر یک اخبار کردند، باعث کنجکاوی بیشتر مردم میشود و آدمهای بیشتری سمت آن میروند که هیچ اطلاعات و ایدهای درباره دنیای کریپتو و بازیهای آن ندارند.»
شعیب شاهزمانی، روزنامهنگار و سردبیر یک رسانه در حوزه سلامت است و پیگیر بازیهای کریپتویی است. او میگوید، به پول این بازی تا حدودی امیدوار است: «به هیچ وجه نگران کلاهبرداری نیستم. دلیل آن هم این است که من از مدتها پیش میدانستم ایردراپ و ارزهای دیجیتال و کارکرد آن چیست و متاورس چطور کار میکند و چطور میتوانی وارد این فضا شوی؟ میدانستم ان. اف. تی چیست و درحالحاضر و آینده چه جایگاههایی دارد؟ بنابراین میتوانم تشخیص دهم چه پروژهای کلاهبرداری است. من آدمی نیستم که توهم توطئه داشته باشم و آنچه تا الان میدانم این است که این پروژه بههیچوجه کلاهبرداری نیست، اما هر چیزی در جهان ممکن است روزی یک روی پنهانی هم داشته باشد.»
دلیل علاقه او به بازیهای کریپتویی، علاقه به آشنایی با این فضاست: «بحث پول از دلایل کماهمیت آن است، من دوست دارم به این فضا مسلط شوم، چون اعتقاد دارم دنیای آینده ما بهخصوص با این جریان بهویژه بر مبنای اناف. تی پیش میرود و اتفاقاً امکان تقلب و کلاهبرداری بسیار کاهش پیدا میکند؛ بههمیندلیل شناخت این فضا برای من اهمیت زیادی دارد و هرگز حاضر نیستم از این فضا عقب بمانم.»
شعیب هم با بازار ارزهای دیجیتال آشنایی زیادی دارد: «بسیاری از اطرافیانم از این بازی استفاده میکنند، اما بسیاری از آنها هم اعتماد یا حوصله ندارند و تحتتاثیر تبلیغات منفی، دست از کار کشیدهاند، اما تعدادی را میشناسم که بسیار جدی روی آن کار میکنند.»
محمد هم در دسته موافقان این بازیهاست و آن را روی ارزهای دیجیتال تاثیرگذار میداند: «این بازی برای من موضوعیت و جذابیتی ندارد، اما مسئله خاصی هم با آن ندارم و ممکن است به چیز قابل ارزشی تبدیل شود. شخصاً ترجیح میدهم تاثیر آن را روی تونکوین ببینم. این ماجرا را میتوان از جنبه بازاریابی بزرگی که پشت آن قرار دارد در نظر گرفت؛ استفاده از ابزارهای اقتصادی دیجیتال جدید که بهصورت کاربردی در این زمینه استفاده میشود. بههرحال این موضوع نسبتاً تازه، کمنظیر و جذاب است و میتواند توجه مردم را جلب کند. هزاران پروژه دیگر در جهان انجام میشود که با الگوی مشابه نظر مردم را به خود جلب میکند.»
او میگوید، نباید با تحلیلهای نادرست درباره موج استفاده از این بازی مردم را تحقیر کرد: «مشکل من با کسانی است که موضوعاتی زودگذر را تحلیل و مردم را تحقیر میکنند و نوعی نگاه از بالا به پایین دارند. مسائل مهمتری برای تحلیل وجود دارد، اما چون احتمالاً برایشان هزینه دارد، از آنها صحبت نمیکنند، اما درباره موجهایی مشابه همستر تحلیل دارند.»
علی ۱۷ساله و دانشآموز سال دوم دبیرستان است. او قبل از استفاده از بازی همستر، با فضای ارزهای دیجیتال آشنایی نداشت و بعد از موفقیت بازی کریپتویی ناتکوین علاقهمند شد که وارد این فضا شود: «بهواسطه آشنایی با فضای ناتکوین، توانستم از بازی همستر هم استفاده کنم و شاید یکساعت در روز سرگرم آن شوم. به نقد شدن آن هم تقریباً اعتماد دارم؛ چون این بازی هم مانند ناتکوین از طرف خود تلگرام ارائه شده، ولی تصور نمیکنم که ارزش زیادی داشته باشد.»
علی میگوید دوستانی دارد که روزانه چهار تا پنج ساعت در روز با همستر بازی میکنند: «از بسیاری از اطرافیانم شنیدم که این بازی سودی ندارد و حتی ممکن است کلاهبرداری باشد. چند وقت پیش هم در اخبار اعلام شد که ممکن است برخی به کمک روشهایی از حسابهای کاربری سوءاستفاده کنند اما تقریباً در فضای مجازی هیچ حرفی از بیاعتبار بودن آن زده نمیشود و بعضی هم در حال کسب درآمد از آن هستند، مثلاً میگویند اگر میخواهید در همستر به درآمد برسید، در دایرکت پیام دهید یا فلان کلمه را ارسال کنید. یکی از دوستانم به یکی از این صفحههای اینستاگرامی پیام داده بود و آنها هم گفته بودند که باید پکیجهای آموزشی کار با رمزارز را از ما تهیه کنید.»
مصداق گفتههای او خبری است که دو روز پیش از طرف پلیس فتا منتشر شد که طبق آن ۱۸ پرونده کلاهبرداری از کاربران بازی همستر کلید خورد. در این پروندهها افرادی مدعی شده بودند که میتوانند کارت بازی یا کدهای اضافی را برای دریافت ششمیلیون سکه اضافه به کاربران بفروشند.
اگر اطلاعات درباره احتمال لیستشدن کوین همستر صحت داشته باشد، کمتر از یکماه برای طرفداران آن فرصت وجود دارد و شاید بعد از آن یک بات تلگرامی دیگر جایش را بگیرد و موج تازهای در ایران و کشورهای دیگر به راه بیفتد. درحالیکه هنوز از تعداد کاربران این بازی در ایران اطلاعی نداریم، پلیس فتا و مرکز ملی فضای مجازی بهصورت مداوم درباره استفاده از این بازی هشدار میدهند و ماجرا به دریافت استفتا از مراجع عظام هم رسید و حتی اظهاراتی از طرف ائمه جمعه و متخصصان علوم شناختی هم به میان کشیده شد. همه این هشدارها هم درباره تبعات احتمالی این بازی – از ابزار جاسوسی تا کلاهبرداری- است که هنوز کسی از آن خبر ندارد.
درست مانند هر اتفاق پرمخاطب دیگر، جستوجو درباره کلیدواژههای مربوط به این بازی در ویکیپدیای فارسی رشد داشته است. میلاد نوری، برنامهنویس است و در کانال تلگرامیاش اطلاعات جالبی درباره میزان جستوجوی مقالههای مربوط به تلگرام، همستر و کد مورس منتشر کرده که طبق آن روند جستوجوی کاربرها به دنبال تلگرام، همستر و کد مورس طبق آمار ویکیپدیای فارسی در یکماه گذشته روبه رشد بوده است: «۱۴خردادماه تلگرام در لیست ۱۰۰ مقاله پربازدید ویکیپدیای فارسی برای اولینبار در چندماه گذشته قرار گرفت. ۱۵ خردادماه تلگرام به رتبه پربازدیدترین مقالهها صعود کرد و ۱۶ خردادماه در میان سه مقاله پربازدید قرار گرفت.
۱۷ خردادماه و در اوج فراگیرشدن کدهای مورس بازی همستر، مقاله کد مورس ویکیپدیا به رتبه ۱۶ پربازدیدترینها رسید و تا روز ۱۹ خردادماه تلگرام به رتبه ۳، کد مورس به رتبه ۱۹ و ظاهرشدن همستر کامبت به رتبه ۵۸ مقالههای پربازدید ویکیپدیای فارسی رسید. درحالحاضر همستر کامبت تنها در زبان فارسی دارای صفحه ویکیپدیاست. این موضوع شاید به این دلیل باشد که بازی همستر در هیچ کشور و زبان دیگری به اندازه ایران همهگیر و سرشناس نشده است، چراکه معمولاً موضوعات سرشناس روز در هر زبانی توسط ویراستارهایی داوطلب به ویکیپدیا اضافه میشوند.»
حالا در این شرایط باید این بازی کریپتویی را یک پدیده جدید قابل تحلیل بدانیم و رواج استفاده از آن را بررسی کنیم؟ آیا باید نگران آن باشیم یا مثل یک ترند زودگذر آن را در نظر بگیریم؟ جامعهشناسان میگویند برای تحلیل این موضوع باید زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی را در نظر بگیریم.
مهران صولتی، جامعهشناس میگوید که اگر استقبال از بازیهایی مانند همستر به نحوی فراگیر شده باشد که اقشار مختلف را در برگرفته و به دغدغه ذهنی آنها تبدیل شده باشد، میتوان آن را مورد تحلیل جامعهشناختی قرار داد: «پدیده بورس در سال ۹۸ و در ابعادی کوچکتر داستان کوروش کمپانی هم از این ویژگی برخوردار بودند و نشان میدهند صرفاً با منطق سودجویی و منفعتطلبی اقتصادی قابل تحلیل نبوده و واجد لایههای اجتماعی- روانی عمیق و پیچیدهتریاند.»
او اعتقاد دارد اگرچه وضعیت نامساعد اقتصادی و تنگناهای معیشتی در اوجگیری پدیدههایی مانند همستر بیتاثیر نیستند، ولی این پدیده واجد نشانگان اجتماعی دیگری هم شده است: «واقعیت این است که هر چه افق جامعه محدودتر و امکان تغییرات مسدودتر میشود، ویژگیهایی مانند دمغنیمتی و فرصتطلبی بهمعنای نشستن در کمین لحظهها به نیت بهرهجویی آسان از امکانات افزایش پیدا میکند.
وقتی مردم به فراست درمییابند که مسیر حرکت جامعه نه از اقتصاد تولیدی، کارآفرینی و سختکوشی بلکه از اقتصاد دلالی، واسطهگری و راحتطلبی میگذرد، روشن است که استقبال از پدیدههایی مانند همستر رشدی فزاینده مییابد. همچنین وقتی فقدان حاکمیت قانون چشماندازهای آینده را تیره کرده و شمایلی از یک جامعه کوتاهمدت را به نمایش میگذارد، نمیتوان از شهروندان انتظار داشت که نسبت به بهرهمندی از اندک روزنههای برخورداری مادی آنهم در شکل بیزحمت آن بیتفاوت باشند.»
صولتی ادامه میدهد: «روشن است که در این میان فرهنگ متأثر از حضور یک اقتصاد نفتی و دولت رانتیر در یک بازه زمانی ۱۰۰ساله نقش مهمی در نهادینهشدن روحیه رقابت برای کسب درآمدهای بادآورده را در خاطره جمعی ایرانیان ایفا کرده است. ما در ایران با یک جامعه تودهای مواجهیم که بهراحتی تحتتاثیر چنین پدیدههایی قرار میگیرد.
البته در این میان فرصتهای بادآورده اقتصادی مانند بورس یا همستر قدرت بیشتری برای موجآفرینی و تاثیرگذاری بر تودههای ناراضی از وضع موجود دارند. بهنظرم هیچ تحلیل تکعاملیای نمیتوان درباره شکلگیری چنین پدیدههایی ارائه کرد و درحقیقت منظومهای از تنگناهای معیشتی، فرصتطلبی اقتصادی، جامعه تودهای، موجآفرینی رسانهای، تجربه اعتمادساز تلگرام در دورههای پیشین و بالاخره حضور در نوعی رقابت کاذب برای بهرهمندی مادی میتواند تببینکننده پدیدههایی مانند استقبال فزاینده از همستر و موارد مشابه دیگر باشد.»
سمیه توحیدلو، جامعهشناس هم اعتقاد دارد که برای تحلیل فراگیر شدن موضوعاتی مانند بازی همستر باید ساختارهای اقتصادی و اجتماعی را در نظر گرفت: «این شرایط برآمده از آنومیهای اقتصادی و اجتماعی است؛ یعنی نابهنجاریهایی که ریشه در مسائل دیگری دارد و برای دستیابی به علل آن، باید مسائل کلیتر و ساختاری را هم درنظر بگیرید.
پدیدهای مثل این بازی و سایر گرایشهای عمومی که بهیکباره بروز میکنند، قابلیت تحلیل دارند؛ پدیدههایی که خیلی تحقیقپذیر نبوده و شاید آینده آنها هم معلوم نباشد و فقط چشماندازی از آنها عرضه میشود. این موارد فقط در ایران رخ نمیدهد و همهجای دنیا وجود دارد و ویژگی جوامع جدید و جامعه شبکهای است. شاید ما بهدلیل فیلترینگ و استفاده نکردن از ظرفیتهای بیشتر شبکههای اجتماعی و اینترنت، به بسیاری از درآمدهایی که از این راه به دست میآید دسترسی نداریم و کمتر به آن میپردازیم؛ مانند درآمدهایی که از راه تحلیل محتوا در یوتیوب یا انواع بازیها به دست میآورند.»
او معتقد است که تحلیل اجتماعی باید فاقد ارزش باشد و نمیتوان گفت این روند خوب است یا بد، اما واقعیت ماجرا این است که وقتی در فضای اجتماعی زندگی مردم نیازمند برخی موارد باشد، اما ابزارهای آن به دست نیاید، جامعه دچار آنومی میشود و دنبال مسیرهای جایگزین میگردند: «جامعهای که تحرک عمومی امکانپذیر نیست و تحرک افقی هم وجود ندارد.
بهعنوان مثال با استناد به آمارهای رسمی، خرید خانه با دستمزدهای فعلی ۱۵۰ سال طول میکشد. چیزی که به اکثریت جامعه مخابره میشود این است که در مسیری قرار داریم که نمیتوانیم رشد کنیم و به جایی برسیم؛ بنابراین به میانبرها و تختههای پرتاب نیاز داریم. حالا این میانبرها یک روز شرکتهای هرمی است، یک روز خرید سکه، یک روز بورس و یک روز هم بازی همستر کامبت است. هرکدام از اینموارد بهنوعی راهی میانبر است و کاملاً پدیدهای عقلانی محسوب میشود؛ چون با روشهای مرسوم نمیتوانید تحرک عمودی داشته باشید.»
توحیدلو معتقد است که امکان پیشرفت و تحرک عمودی جامعه در شرایط فعلی از دست رفته است: «در دهه ۷۰ بهواسطه تحصیلات امکان پیشرفت وجود داشت و گفته میشد، باید به هرترتیبی درس بخوانیم تا بهترین رشته و بهترینجا قبول شویم. حتی دانشجویان مناطق محروم هم با تحصیلات امکان رشد داشتند، اما الان آنچه به جامعه مخابره میشود این است که این امکان با کمک تحصیلات و آموزش از دست رفته است؛ مسیرهایی طبیعی که میتوانند تحرک عمودی و رشدی فراتر از یک روند معمولی را ایجاد کنند. بنابراین بهنظر میرسد مسیرهای میانبر عقلانیتر است.»
این جامعهشناس میگوید مسیرهایی که یکبار پاداش دهند، تکرار میشوند: «با وجود اینکه بسیاری از مردم در بورس شکست خوردند، اما در نظر افکار عمومی بورسبازان اولیه پیروز شدند، کسانی که سراغ رمزارزها رفتند، بهدلیل نرخ دلار تا جایی به پیروزیهایی دست پیدا کردهاند، کسانی که در زنجیره اول شرکتهای هرمی بودهاند هم پیروز شدهاند، هرچند زنجیرههای آخر شکست خورده باشند؛ بنابراین احتمال پیروزی بهعنوان یک مشوق پیشروی آدمها قرار داد و میتوان گفت از نظر شرایط موجود و آنومی که درگیر آن هستیم، این راهها هم عقلانی است و همهجا پدیدهای عقلانی محسوب میشوند، اما مسائل خودش را هم به همراه دارد. شرایط آنومی یعنی ابزارهای موجود برای رسیدن به رشد را نداریم و تقریباً راههای طبیعی تحرک عمودی بسته شده است.»
او این رفتار را واجد منطق اقتصادی و آگاهانه میداند: «بااینحال ممکن است چنین رفتارهایی تودهوار باشد و کنشگری بخش زیادی از مردم این باشد که نفعی ببرند. ماجرا این است که به شکل جهانی در یک جامعه منفعتگرا زندگی میکنیم و نفع فردی به دلایل فردی مهم است، اما باور نداریم که ناآگاهانه است. درحالحاضر پربازدیدترین ترندها در اینستاگرام مربوط به راههای میانبر برای بازی همستر است. چرا به این سمت حرکت میکند؟ چرا افراد انگشت خود را برای ضربهزدن روی صفحه خسته میکنند و دنبال مسیرهایی هم برای انجام این بازی میگردند که کمتر انگشت بزنند؟
چون میتوانند سکه بیشتری جمع کنند که درنهایت به یک کوین تبدیل میشود. شاید بتوان گفت این آگاهی ناقص است و ممکن است با مشکلاتی روبهرو شود، اما نمیتوان آن را ناآگاهانه دانست. حتی ممکن است بهعنوان یک مصلح اجتماعی بگوییم نظام اقتصادی مانند رمزارزها که ریشههای پولی مشخصی ندارند، به نوعی جامعه را با مشکل روبهرو میکند، اما وقتی قرار است در این فضا تحلیل اجتماعی ارائه دهیم، میبینیم که مردم کار نادرستی انجام نمیدهند.
درواقع این رفتار نه از سر تنبلی است و نه به معنی پولدوست شدن آنهاست، انسانها هزینه و فایده میکنند و کنشهای عقلانی افرادی که درگیر این روندها میشوند را باید جداگانه تحلیل کرد. اگر قرار است نقدی بر این رفتار داشته باشیم، باید ساختارها، چشماندازها، امید به آینده و موارد دیگر را نقد کنیم. ممکن است کسی که درگیر شغل مشخصی است، درگیر این بازی نشود؛ چون چشماندازی برای خود دارد و اگر همین زمان را صرف کار دیگری کند، نفع بیشتری به دست میآورد و برای او عقلانی محسوب نمیشود؛ بنابراین باید تحلیل این ماجرا را مبتنی بر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی انجام دهیم.»
رابعه موحد، روانشناس اجتماعی میگوید، مکانیسمهای روانی ما در پیگیری برخی از ترندهای روز و تصمیمگیریهای اقتصادی ما دخیل است: «برای تحلیل دلیل سوق پیدا کردن مردم به مواردی مثل بازی همستر، باید ببینیم وضعیت اقتصادی مردم به چه صورت است و چطور در این بستر برخی سرگرمیها و راههای کسب درآمد هوادار پیدا میکند. همه الان میخواهند درآمد دلاری داشته باشند؛ چون درآمدها سنخیتی با واقعیت ندارد. زمانی میتوانیم بگوییم این بازیها جنبه سرگرمی دارد که با بستر اجتماعی در تضاد باشد، اما حالا دقیقاً در یک راستا قرار دارد.
ممکن است بگوییم این بازی اصلاً ضمانتی ندارد، اما همیشه ما اینقدر منطقی نیستیم که وارد روندی نشویم که خطر محسوب میشود و اصلاً معلوم نیست چه اتفاقی میافتد. مثل همان بازیهای هرمی که در دورانی باعث شد بسیاری از افراد زندگی خود را ببازند. اینکه وقتی ذهن و سیستم روانی ما مضطرب است، عقلانیت کاهش پیدا میکند.
وقتی برانگیخته رفتار میکنیم، برای نجات خود به همهجا چنگ میاندازیم.» او میگوید: «در حالت برانگیختگی، اضطراب و ناامنی، بخش هوشیاری و منطق ما ضعیف میشود. جنبه دیگر این است که این نوع بازی و ترندها، بهمرور زمان باعث ایجاد عادت مشخصی در فرد میشود. در این بستر هر دو مکانیسم مغز ما کار میکند. ما در همه امور احساس رهاشدگی میکنیم و هیچ نهادی نیست که امنیت پول من را تضمین کند. در این شرایط همه میگویند خودم به دنبال این مسیر میروم.
در این رهاشدگی احساس اضطراب و ناامنی میکنیم و هرجا نشانی از کسب درآمد به دلار پیدا میشود، به سمت آن میرویم. در چنین وضعیتی با این مکانیسمهای عصبی نمیتوان از خود انتظار داشت که در زمان بحران بسیار عاقلانه عمل کنیم. چشم ما به نهادهای رسمی است که ببینیم برای زندگی ما چه برنامهای دارند، اما چیزی نمیبینیم. در این شرایط وقتی به دنبال راهحلی برای مشکلات خود میگردیم، به رفتارهای همدیگر نگاه میکنیم و از هم تبعیت میکنیم.»