تحقیقات نشان میدهد بسیاری از سرمایهگذاران نسبت به حد ضرر و حد سود خود پایبند نیستند و معاملات خود را زودتر از رسیدن به حد سود میبندند تا جلوی از دستدادن سود خود را بگیرند و در عوض حد ضرر خود را لغو میکنند تا از زیان قطعی جلوگیری کنند.
در بازار سهام، اکثریت سرمایهگذاران عمدتا بر تدوین استراتژی خرید تمرکز میکنند و به دنبال فرصتهای مناسب برای خرید سهام هستند؛ اما سرمایهگذاران حرفهای علاوه بر استراتژی خرید، به استراتژی فروش نیز توجه میکنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، این رویکرد جامع نه تنها امکان بهرهگیری از فرصتهای سودآور را فراهم میآورد، بلکه از مخاطرات ناشی از نگهداری بیش از حد سهام جلوگیری میکند. براساس نشست اخیر بانک مرکزی نروژ، تدوین استراتژیهای دقیق برای خرید و فروش، هر دو به یک اندازه مهم هستند و نقش بسزایی در بهینهسازی عملکرد سرمایهگذاری و مدیریت ریسک ایفا میکنند.
صحنه حرفهای پوکر، بهویژه در تگزاسهولدم (Texas Hold’em)، نشاندهنده بازیکنانی است که بهطور مکرر و زود هنگام از بازی خارج میشوند. در حالی که بازیکنان آماتور تمایل دارند با دست اولیه خود بازی را ادامه دهند، حرفهایها تا ۸۵ درصد مواقع از بازی خارج میشوند و با این کار نشان میدهند که توانایی قضاوت دقیق درباره احتمال برد یا باخت کارتهای اولیه خود را دارند. اکونومیست در مقالهای به بررسی استراتژی فروش در بازار سهام براساس الگوی غیربازاری پرداخته است.
دانستن مفهوم زمان ترک بازی در پوکر درسهای ارزشمندی برای سرمایهگذاران در بازار سهام دارد. در کنفرانس اخیری که بانکمرکزی نروژ برگزار کرد، آنی دوک، بازیکن حرفهای سابق پوکر، درباره تجربیات خود درباره نحوه تصمیمگیری برای خروج از بازی صحبت کرد.
دوک تاکید کرد: عوامل مختلفی مردم را مجبور به ادامهدادن بهجای خروج میکند که اغلب به تصمیمات غیرمنطقی منجر میشود. این موضوع برای بازیکنان پوکری که در حال اندیشیدن به خروج از بازی هستند و سرمایهگذارانی که در حال تصمیمگیری برای فروش یک سهم هستند، مهم است. فروش یک سهم چالش برانگیزتر از خرید آن است.
اقتصاد رفتاری علت آن را با اصل زیانگریزی و اصل مالکیت توضیح میدهد. اصل زیانگریزی یک خطای ادراکی است که در آن افراد اغلب تاثیر از دستدادن دارایی خود را بیشتر از بهدست آوردن همان دارایی احساس میکنند. همچنین اثر مالکیت میتواند ما را وادار کند دارایی که مالک آن هستیم را، بیش از ارزش آن، ارزشگذاری کنیم؛ در نتیجه مانعی برای فروش بهموقع دارایی باشد.
این تعصبات باعث میشود تا برای سرمایهگذاران از نظر احساسی دشوار باشد که از موقعیت زیانده خارج شوند، زیرا این کار بهمعنای اذعان به یک زیان قطعی و از دستدادن یک دارایی است که آن را غیرمنطقی ارزشگذاری کردهاند.
معاملهگران خرده فروش معمولا در تصمیمگیری برای فروش بهموقع مشکل دارند. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از سرمایهگذاران نسبت به حد ضرر و حد سود خود پایبند نیستند و معاملات خود را زودتر از رسیدن به حد سود میبندند تا جلوی از دستدادن سود خود را بگیرند و در عوض حد ضرر خود را لغو میکنند تا از زیان قطعی جلوگیری کنند. این رفتار منجر به تصمیمگیریهای ضعیف و نتایج نامطلوب سرمایهگذاری میشود. حتی سرمایهگذاران حرفهای، با وجود اینکه راحتر از سایرین از معاملات زیانده خارج میشوند، با این حال در تصمیمات فروش خود دچار مشکل میشوند.
یک مطالعه روی ۷۸۳ پورتفولیو نهادی نشانداد در حالیکه مدیران تصمیمات خرید سودآوری میگرفتند، تصمیمات فروش آنها اغلب به از دستدادن سودهای بالقوه منجر میشد. سرمایهگذاران حرفهای بهجای استفاده از یک استراتژی منطقی فروش، اغلب بر اساس عملکرد نسبی داراییها از موقعیتها خارج میشدند که منجر به از دستدادن بخش زیادی از سودهای خریدهای هوشمندانه شان میشد.
دوک معتقد است؛ تصمیمات خرید باید به اندازه تصمیمات فروش حیاتی تلقی شوند. سرمایهگذاران باید همانطور که فهرست دقیقی از سهمها را برای خرید تحتنظر قرار میدهند، فهرستی از تمام داراییهایی که باید بفروشند نیز داشته باشند تا بهطور مداوم بتوانند دقت تصمیمگیریهای خود را ارزیابی کنند. پایبندی به حدود ضرر تعیین شده اصل مهمی است که بسیاری از سرمایهگذاران آن را فراموش کردهاند.
حرفهایها با محدودیتهایی مواجه هستند که ممکن است مانع از فروش بهموقع آنها شود، بهعبارت دیگر، زمانبندی فروش یک سهم ممکن است همیشه در کنترل آنها نباشد، زیرا ممکن است نیاز به سرمایه برای سرمایهگذاریهای دیگر یا بازگشت سرمایه به سرمایهگذاران داشته باشند، با اینحال افزایش آگاهی و پایبندی بر استراتژی فروش میتواند بهطور قابلتوجهی نتایج سرمایهگذاری را بهبود بخشد.