«به هر کس میگوییم برو ازدواج کن، میگوید وضعیت اقتصادی چه میشود؟ اما معجزه قرآن است که هر کس ازدواج میکند وضعیت بعد از ازدواجش بدتر از قبل از ازدواج نمیشود.» این بخشی از اظهارنظر ابراهیم رئیسی رئیسجمهور است که روز گذشته در دومین رویداد اهدای جایزه ملی جوانی جمعیت عنوان شد. او معتقد است که در این زمینه نیازمند باز کردن گرههای ذهنی جامعه هستیم: «منظورم این نیست که در زمان حاضر نیز همان دیدگاه وجود دارد قطعاً شرایط و سبک زندگی متفاوت از گذشته شده است، اما در صورت توجه به فرهنگ قناعت میتوان نعمتهایی را که به چشم نمیآید، به چشم آورد.»
رئیسی تأکید میکند که «دولت باید امکانات و مشوقها از جمله تامین مسکن، پرداخت تسهیلات و وامهای ازدواج و اشتغال را تامین کند. قانون جوانی جمعیت باید اجرا شود و سهم هر یک از مشوقها در فرزندآوری تفکیک و شناسایی شود. بین وام ازدواج و وام ماشین باید نقش تسهیلاتی که در فرزندآوری بیشتر است، مشخص شود. مردم از دولت نسبت به تعهداتش طلب دارند و کاری به این دولت و دولتهای قبل ندارد. ۲۴۰ هزار خانواده در سراسر کشور به مسکن نیاز دارند. ۱۴۰ هزار خانه تحویل شده و ۱۰۰ هزار مسکن دیگر هم تحویل میشود.»
به گزارش هممیهن، او همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود گفته است که آمار سقط جنین متفاوت، بالا و نگرانکننده است: «باید جلوی سقط جنین غیرقانونی گرفته شود مگر به تشخیص پزشکان حاذق. دختران و پسران جوان باید بدانند سقط جنین غیرمجاز از نظر شرعی، قتل نفس است. باید آثار همه از جمله مجری، مباشر و معاون سقط جنین برای جامعه روشن شود، آثار اجتماعی آن هم باید روشن شود.»
رئیس دولت سیزدهم همچنین از دولت و قوه قضائیه خواسته است که اقداماتشان را در حوزه سقط جنین استمرار دهند تا جلوی سوداگری و پول درآوردن افراد سقطکننده جنین گرفته شود و موارد خلاف شرع و قانون حتماً مورد پیگیری قرار گیرد.
او اضافه میکند: «موفقیت ما در افزایش جمعیت و در گرو مشارکت مردم است. یک کارگر شرکتی ۱۲ فرزند دارد و در یکی از مناطق محروم زندگی میکند. «طلاب» هم پایینترین دریافتی حقوق را دارند، اما فرزندآوری میکنند. دشمن سالهاست این ادراک را بین جمعیت ما جا انداخته است که «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، اما حالا معلوم شده که این نگاه درست نیست و رهبری هم به موقع هشدار دادند. باید زمینه برای مشارکت عمومی در این امر مهم فراهم شود.» در مراسم روز گذشته جایزه ملی جوانی جمعیت به خانوادهای با ۱۲ فرزند از شهرستان سروستان استان فارس جایزه ملی جوانی جمعیت داده شد.
اگرچه تردیدی در وضعیت بحرانی کشور به لحاظ آمار جمعیتی و ضرورت فرزندآوری زوجها وجود ندارد، اما سخنان رئیسی این سوال را ایجاد میکند که چه اتفاقی رخ داده که مردم طی دو دهه اخیر ازهمان شعار «فرزند کمتر» که بهزعم او ترفند دشمن است، استقبال کردهاند؟ آیا فرزندآوری زیاد در شرایط اقتصادی نامطلوب میتواند نیروی انسانی باکیفیت در اختیار کشور قرار دهد؟
با توجه به آمار بالای مهاجرت از کشور آیا شرایط کشور در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهگونهای هست که نیروی جوان و تازهنفس آینده را در داخل مرزهای جغرافیایی کشور نگه دارد یا اینکه قرار است فرزندان آینده نیز به خیل مهاجران بپیوندند.
البته تنها اظهارات رئیسجمهور سوالبرانگیز نیست، چند روز پیش هم فاطمه محمدبیگی، رئیس فراکسیون جمعیت مجلس شورای اسلامی پشنهاد داده بود که با توجه به اینکه پنجره جمعیتی در کشور در حال بسته شدن است «اگر در این پنج سال هر خانواده حداقل بین سه تا پنج فرزند به دنیا نیاورد، ما داخل سیاهچاله جمعیتی فرو خواهیم رفت که تبعات زیاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد»؛ اظهارنظری که به نظر میرسد با مؤلفههای علمی و شرایط امروز جامعه ایرانی همخوانی ندارد.
علی پژهان، جمعیتشناس و استاد دانشگاه اظهارات خود را با این سوال از رئیسجمهور آغاز میکند که چرا میزان موالید در سال ۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۱، ۱۷ هزار مورد و میزان ازدواج در همین مدت ۵۰ هزار مورد کاهش یافته است.
او میگوید: «تا امروز نگاه رؤسایجمهور کشور به جمعیت، نگاهی کمی بوده است. آنها فقط میگویند به جمعیت اضافه کنید، اما به کیفیت جمعیت توجه نمیکنند. چرا تا امروز سیاستهای جمعیتی عملکرد موفقی نداشتهاند و حتی برعکس عمل کردهاند و سیاستهای جمعیتی عقیم شدهاند. با یک نگاه اجمالی متوجه میشوید که به لحاظ آمار ازدواج، طلاق و موالید در وضعیت مطلوبی به سر نمیبریم. برخی رسانهها اعلام کردهاند که میزان طلاق کاهش یافته است. درحالیکه علت این موضوع کاهش آمار ازدواج است. به نظر تنها تعداد کمی از افراد جامعه به جوانی جمعیت توجه دارند که باید ریشهیابی کرد.»
او این را هم اضافه میکند که براساس یافتههای من و همکارانم مردم به فرزندآوری علاقه دارند، اما سوالشان این است که با کدام رفاه اقتصادی: «آیا با گوشت کیلویی ۷۰۰ هزار تومان و پوشک و شیرخشک گرانقیمت توان فرزندآوری دارند؟»
پژهان تاکید میکند که بهعنوان یک جمعیتشناس ۱۰۰ درصد موافق فرزندآوری است. او این را هم میگوید که رشد جمعیت به لحاظ اقتصادی، نظامی و... مولد است: «هر قدر جوان بیشتر باشد، تفکر و خلاقیت و علم هم در کشور بیشتر خواهد بود؛ بنابراین نیروی جوان بسیار خوب است، اما جوانان باید هدفمند بوده و شغل داشته باشند. نمیتوان به جوانان آموزش داد که زندگی سالمی داشته و حتی ریاضت بکشند، اما آنها در عمل مشاهده کنند که رفتار برخی مسئولان بهگونهای دیگر بوده و زندگیهای آنچنانی دارند.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا جمعیت باکیفیت و جمعیت بیکیفیت در جمعیتشناسی معنای خاصی دارد؟ میگوید: «اگر در یک کشور طی یک دهه نرخ رشد اقتصادی ۷ برابر نرخ رشد جمعیت باشد، به آن جمعیت، جمعیت کیفی میگویند. درحال حاضر، اما در ایران ماجرا برعکس شده و در این یک دهه نرخ رشد جمعیت بیش از نرخ رشد اقتصادی بوده است.»
او به این موضوع اشاره میکند که به دلیل کم بودن رشد اقتصادی، جامعه ما تبدیل به جامعهای مخاطرهآمیز شده است: «محصول جامعه مخاطرهآمیز، رشد اقتصادی، رشد جمعیت و افزایش باروری نیست. وقتی مشکلات جامعه ما هر روز از یک حوزه خاص سربلند میکنند و با انواع مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی مواجه هستیم، یعنی جامعه ما مخاطرهآمیز است. باید از سالها پیش فکر مشکلات رخداده در چنین روزهایی را میکردند.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه آمارها میگویند که امروز روند جمعیتی به نفع ما نیست، ادامه میدهد: «وقت آن است که مسئولان از خواب بیدار شوند و با رویکردی مناسب در این خصوص عمل کنند. همچنین ضروریست که توسط رسانهها در حوزه جمعیت، مدیریت پیشگیری صورت گیرد در غیر اینصورت حکمرانی جمعیت رخ نمیدهد. گام اول در حکمرانی جمعیت کشف ضرورت و اهمیت جوانی جمعیت است، اما آیا واقعاً این اتفاق رخ داده است؟
گام دوم رصد مسئله جمعیت است. آمارها حکایت از آن دارد که در آینده وضعیت جمعیت کشور خوشایند نیست. در نتیجه در آینده شاهد جمعیت سالمند سالم نخواهیم بود، زیرا رشد اقتصادی ما ضعیف است. اروپا اگر جمعیت سالمند دارد ابتدا به رشد اقتصادی رسید و بعد صاحب سالمندی شد.
گام سوم در حوزه جمعیت سیاستگذاری کلان در این خصوص است. در سال ۱۳۹۶ مقام رهبری سیاستهای خود را در این خصوص اعلام کردند، اما نتیجه آن چه بود؟ سازمان بازرسی کشور مسئول رصد و پایش دستگاههایی است که در این حوزه وظایفی را برعهده دارند، اما در این مدت این سازمان کدام دستگاهها را بررسی کرد و در صورت لزوم آنها را به دلیل عدم انجام وظیفه در این حوزه توبیخ کرده است؟»
پژهان گام چهارم در حوزه حکمرانی جمعیت را وضع قوانین مناسب میداند: «چند درصد از متولیان، قانون جوانی جمعیت و خانواده را به مرحله اجرا رساندند. گام پنجم هم گفتمانسازی و فرهنگسازی پیرامون مسئله جمعیت است؛ اقدامی که باید از طریق ابزارهای نوین مانند فضای مجازی و رسانه انجام شود. رسانه باید به مردم اعلام کند که فرزندآوری خوب است، اما به صورت باکیفیت.
اگر والدین به فکر آینده فرزند خود نباشند و بدون آگاهی اقدام به فرزندآوری کنند به نظر من در آینده با چالش مواجه خواهند شد و به فرزند حاصل از چنین والدینی نمیتوان عنوان «فرزند کیفی» اطلاق کرد. فرزندان آینده باید در جامعهای پرامید متولد شوند. باید نسبت به کارکردهای نیروی جوان نگاهی اثباتی داشته باشیم. در عین حال باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا قرار است فرزندآوری کنیم تا او به دلیل شرایط موجود به کشورهای دیگر مهاجرت کند؟»
اگرچه به دلیل مواجهه جامعه با ساعت شنی در حوزه جمعیت نباید سخنان امیدسوز گفت. ساعت شنی جمعیت به معنای آن است که با کاهش ازدواج، کاهش باروری و افزایش مهاجرت مواجهیم و جمعیت روزبهروز در حال کاهش است.»
این استاد دانشگاه معتقد است که جمعیتشناسان باید مانند یک قطبنما عمل کنند: «ما باید مدام به مسئولان یادآوری کنیم که در آینده و در سالهای ۱۴۳۰ با معضلاتی مانند ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی مواجه خواهیم شد، درحالیکه هزینه نگهداری از سالمندان هفت برابر هزینه جوانان است. آیا بودجه لازم برای رسیدگی به جمعیت سالمند آینده را خواهیم داشت.»
او تصریح میکند که درخت جمعیتی کشور، چند صباحی است که به بار نشسته. به این معنا که امروز جمعیت کشور، بهترین نوع جمعیت است به بیان دیگر پنجره جمعیتی ما باز شده و دوسوم جمعیت کشور در پنجره جمعیتی قرار دارد. در حال حاضر آمار جمعیت ۱۵ تا ۲۹ ساله ما ۱۶ میلیون نفر است. همچنین ۳ میلیون کودک زیر ۱۸ سال در جامعه داریم. مشارکت اقتصادی زنان افزایش یافته است. این موارد نشان میدهد که به لحاظ جمعیتی در حال حاضر در وضعیت بدی قرار نداریم.»
این جمعیتشناس درباره اظهارنظر رئیسی مبنی براینکه یک نفر در منطقه محروم ۱۲ فرزند به دنیا آورده است و رویکرد مناسب به این تعداد فرزند، میگوید: «این تعداد فرزندآوری به احتمال قوی از روی آگاهی نیست. این مورد یک استثناست. باید علت این کار زوج را بررسی کرد که نگاهشان به آینده اقتصادی فرزندشان چه بوده است؟ باید چند سال دیگر سراغ این زوج رفت و با او مصاحبه کیفی کرد. ما در آمار به استثناها کار نداریم بلکه حقایق مدنظر است. باید این مسئله را مدنظر قرار داد که چرا میزان فرزندآوری ما در کل جامعه چنین رو به کاهش رفته است.»
او معتقد است که جمعیت پویا آثار مثبتی برای جامعه به دنبال دارد، اما رسیدن به چنین جمعیتی مستلزم برنامهریزی مناسب است که بدون شناخت عمیق و تخصصی تحولات جمعیتی، تدوین پیشنهاد در خصوص رشد جمعیت مؤثر نخواهد بود: «هفته جوانی جمعیت است و باید رئیسجمهور گزارش میداد که با کدام دستگاهها به دلیل ترک فعل احتمالی خود در این زمینه برخورد شده است و اقدامات دستگاههای ذیربط چه بوده است. رئیسی باید بگوید که چرا روند آمار جمعیتی به نفع ما نیست.»
فاطمه آذرتاش، مشاور خانواده و استاد دانشگاه، اما بالا بودن میزان فرزندان در خانواده را از منظر نیازهای روانی و مادی خانواده مورد بررسی قرار داده و تاکید میکند که با توجه به شرایط نامطلوب جمعیت کشور در سالهای آینده، حتماً با فرزندآوری موافق است به شرط اینکه طبق اصول و قواعد بوده و به سلامت جسم و روان کودک، مادر و پدر بهطور کلی آسیب نرساند.
این مشاور خانواده با اشاره به اظهارات اخیر محمدبیگی، رئیس فراکسیون جمعیت مجلس درباره ضرورت فرزندآوری خانوارهای ایرانی در پنج سال آینده میگوید: «اگر تعداد ۳ تا ۵ فرزند مدنظر این نماینده را میانگین بگیریم به معنای آن است که زنان باید هر ۱۵ ماه یک زایمان کنند. یعنی یک مادر ۶ ماه پس از به دنیا آوردن فرزندش، باید برای بارداری مجدد و تولد فرزند بعدی اقدام کند. این درحالیست که بعضی زنان تا زمانی که به فرزند خود شیر میدهند، قدرت بارداری ندارند. زیرا بدن مادر باید مجدد اقدام به ذخیرهسازی برای تغذیه جنین بعدی کند».
او این را هم میگوید که به لحاظ روانشناختی، بهتر است اختلاف بین کودکان ۱۵ ماه نباشد. چراکه فرزند اول هنوز توقعات بچگانهای برای استراحت، تغذیه، جلب توجه والدین و... دارد و باید نیازهای اولیهاش برآورده شود: «اما با ورود ناگهانی یک نوزاد دیگر، فرزند اول سردرگم و دلتنگ مادر میشود که چرا او را کنار گذاشته و در کنار فرزند دوم است. این مشاور خانواده تاکید میکند که مادر در زمان بارداری با مسائلی مثل اختلالات خواب، حالت تهوع، ویار و مانند آن دستوپنجه نرم میکند که این مسائل باعث دور شدن او از فرزند میشود.»
این مشاور خانواده عنوان میکند که فرزند اول ابتدا باید به حدی از استقلال و خودکفایی برسد و وابستگیاش به والدین کم شود، مثلاً راه بیفتد، زبان باز کند و نیازش به رسیدگیهای شبانه روزی از بین برود تا مادر بتواند بار دیگر بچهدار شود.»
مسئله مهمی که آذرتاش بر آن تاکید میکند تامین اقتصادی والدین است: «قاعدتاً توصیه برای داشتن فرزندان زیاد برای خانوادههای با وضعیت اقتصادی خوب است نه اقشاری که زیر خط فقر زندگی میکنند یا نمیتوانند نیازهای اقتصادی چند بچه را طی ۵ سال برآورده کنند. بچهدار شدن هزینههایی مثل خرید شیر و پوشک دارد که اقشار با وضعیت اقتصادی متوسط به پایین از عهده آن برنمیآیند. توصیهها باید به گونهای باشد که قشر متوسط جامعه بتوانند به آن عمل کنند. زیرا در جامعه ما امنیت اقتصادی برای قشر متوسط وجود ندارد و دولت باید آنها را مورد حمایت قرار دهد.»
او بهترین فاصله سنی میان فرزندان را ۱۸ ماه تا ۳ سالگی عنوان میکند به این دلیل که کودک در این زمان میتواند صحبت کند، نیازهایش را بگوید و دلبستگی ایمن هم در او شکل میگیرد؛ که باعث میشود به مراقبت کمتری نیاز داشته باشد: «در جامعه امروزی متوسط سن ازدواج دختران به بالای ۲۳ سال رسیده و امکان تولد ۱۰ تا ۱۲ فرزند برای خانوادهها وجود ندارد مگر آنکه مانند گذشتهها کودکهمسری رخ دهد که شایسته نیست، اما اگر دهکهای اقتصادی بالای جامعه توانایی فرزندآوری به تعداد زیاد را دارند خوب است.»
او تامین اتاق خواب برای کودکان را مسئلهای مهم در تربیت جنسی آنها میداند: «خانواده باید بتواند برای هر فرزندش اتاقی جداگانه داشته باشد. والدین هم باید اتاقی مخصوص داشته باشند. آیا درست است که والدین و ۱۰ فرزندشان در یک اتاق باشند. جنسیت بچهها باید در به اشتراک گذاشتن اتاقها مورد توجه قرار گیرند، زیرا فرزند دختر و پسر نمیتوانند در یک اتاق استراحت کنند؛ این موضوع از نظر روانشناختی اشتباه است. حالت دیگر این است که دو اتاق بین دخترها و پسرها تقسیم شود. باز هم اختلاف سنی از لحاظ تربیت جنسی کودک مناسب نیست.»
آذرتاش معتقد است که باید ازدواج جوانان را تسهیل کنیم و به خانوادهها امکانات مناسب بدهیم نه اینکه مادر و نوزاد به خاطر این مدل زایمان با آسیب روبهرو شوند. این آسیبها از یک سو به اقتصاد ضربه میزند و از سوی دیگر آسیبهای روانی دارد.
به گفته این مشاور خانواده مادری که فاصله میان دو بارداریاش کم است، احتمال سقط بیشتری دارد. وقتی هم سقط صورت میگیرد، آسیبهای روانی برای مادر و پدر ایجاد میشود بنابراین ضروریست بسترهای افزایش جمعیت و فرزندآوری فراهم و آموزشهایی در این زمینه داده شود؛ بهعنوان مثال مسئولان باید توجه کنند که برخی مادران دچار افسردگی پس از زایمان میشوند که چنین مادری کیس مناسب برای بارداری مجدد نیست و باید تحت مراقبت ویژه باشد، زیرا او نمیتواند بهخوبی از فرزند خود مراقبت کند.»
او تاکید میکند که با چنین تصمیماتی، به بچهای که در حال حاضر وجود دارد آسیب میزنیم تا بچه دیگری به دنیا بیاوریم.