«از همین حالا پیشبینی میکنم طرح صیانت در دستور کار، فرجامی جز شکست همانند طرح جمعآوری ماهوارهها نخواهد داشت و مهمترین نتیجه آن درگیری بیشتر حکومت با مردم و دوقطبیسازی خواهد بود و هیچ کدام از کارکردهای فرهنگی و سیاسی مدنظر طراحان را هم در بر نخواهد داشت.»
علی ربیعی در یادداشتی تحت عنوان «اخلال ارتباطی صیانت شکستخورده» برای روزنامه اعتماد نوشت: بیست و هفتم اردیبهشت روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی نامگذاری شده است. به بهانه این روز، میتوانیم به وضعیت ارتباطات جامعه امروز ایران نگاهی داشته باشیم. ارتباطات مفهومی گسترده است که از جنبههای مختلف قابل مطالعه است؛ از تکنولوژیهای ارتباطی تا میزان ارتباطات، اثربخشی، میزان فهم مشترک از پیامهای رد و بدل شده، معنایابیهای مشترک، فاصلههای ادراکی و…
۱) اثربخشی ارتباطات تابعی از میزان اعتماد در جامعه است. غالب مطالعات و شواهد عینی نشان میدهد پیامهای رسمی اثربخشی فراگیر در جامعه ندارند و گویی پیامهای تولید شده از ساختارهای رسمی، تنها برای بخش محدودی از جامعه تولید میشوند و فاقد ارتباط معنایی مشترک با اکثریت جامعه هستند. این امر موجب یک دوگانگی ادراکی از مسائل وعدم فهم مشترک بین اکثریت جامعه و ساخت قدرت شده است.
این وضعیت در برخی شرایط به اندازهای حاد میشود که به این احساس دامن میزند که گویی دو جامعه متفاوت در درون یک سرزمین زیست میکنند. بدینسان فهم از هویت مشترک دچار اخلال میشود و جامعه، پیامهای هویتی تولید شده را بازخوانی نکرده و درون خود، هویتجویی دیگری را دنبال میکند. حتی مفهوم مهمی مثل امنیت و منافع نیز، چه در مسائل داخلی و چه مسائل منطقهای و جهانی دچار اخلال مفهومی میشود.
فقدان اثربخشی ارتباطات و پیامهای رسمی از طریق ابزارهای ارتباطی قدرتمند مثل صداوسیما، علایم نگرانکنندهای است که نیاز به تجدیدنظر در سیاستگذاریها را الزامی میکند. به نظر میرسد اولین راهحل در اصلاح سیاستهای ارتباطی، دریافت پیامهای جامعه و احساسی (که در جامعه در جریان است) و همچنین معناشناسی درست است.
۲) ارتباطات از وجهی دیگر، ارتباطات میانمردمی است که از ارتباطات میانفردی تا ارتباطات در خانواده و اقشار مختلف اجتماعی را در برمیگیرد. مطالعات صورتگرفته نشان میدهد اخلال ارتباطی بیننسلی در جامعه فزونی گرفته و حتی نهاد خانواده را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
عدم مفاهمه در خانوادهها، موضوع مبتلابه غالب خانوادههاست. تغییرات اجتماعی و تحولات کمی و کیفی جمعیتی نهاد خانواده را متاثر کرده است. علاوه بر دگرگونی در پدیدههایی همچون شیوههای همسرگزینی و نحوه ازدواج، شکل خانواده، نگاه به فرزندآوری، بخشی از افزایش طلاقها در سالهای اخیر ناشی از به هم خوردن ساخت قدرت در خانواده، ارتباطات سنتی و مفاهمه همسران را متاثر کرده است.
این اخلال ارتباطی موجب طلاقهای زودرس و بالا رفتن نسبت طلاق به ازدواج شده است. متاسفانه در سیاستگذاریهای فرهنگی و همچنین سیاستگذاریهای جمعیتی، واقعیتهای تغییرات ارزشی و الزامات ارتباطات، اساسا فاقد جایگاه بوده و نتیجه معکوس سیاست جمعیتی پرهزینه را شاهدیم.
۳) با یک نگاه سطحی به جامعه ایران امروز، پدیده چندقطبی و دوگانههای مختلف را شاهدیم. خطرناکترین دوقطبیها در حوزه سیاسی رخ داده است و این دوقطبی وقتی به بین مردمی تبدیل شده، در صورت تداوم آثار خطرناکی خواهد داشت. به هر میزان ارتباطات و مفاهمه و خوانشهای متفاوتی شکل بگیرد به سمت جامعه دوقطبی «تیزشده» حرکت خواهیم کرد. بخش کوچکی از زدوخوردها و مقابلهها، در اتفاقات خیابانهای پاییز ۱۴۰۱ قابل مشاهده است. این دوقطبیهای ارزشی بر بستر تکنولوژیهای ارتباطی حالت عمیقتری برجای گذاشته است.
شبکههای اجتماعی میتوانستند به ابزاری یاریرسان برای ارتباطات بیشتر و گفتوگوهای مفاهمهای تبدیل شوند، اما سیاستهای اتخاذ شده در قبال شبکههای اجتماعی باعث شده تا خود این شبکهها و مصرفکنندگان هر یک از آنها در فضایی جدا از هم، ارتباطاتی محدود را شکل داده و عمیقتر شدن دوقطبی را سبب شوند. نگاه کنید به ارتباطات و گفتوگوهای درون شبکه اجتماعی «ایتا» و مباحث شکل گرفته در «اینستاگرام» و «ایکس». گویی هر یک از این ابزارها مقوم ابزارهای یک قطب شده است.
این پدیده در کمتر کشوری قابل مشاهده است که گرایشهای سیاسی و فرهنگی؛ فضای ارتباطاتی متفاوت برای خود انتخاب میکنند که این امر موجب قطع ارتباطات بهطور عمومی بین گروههای مختلف و تقویت درونگروهی و قطبیسازی خطرناک خواهد شد.
آنچه در این شرایط نیازمندیم تغییر سیاستهای گسترش ارتباطات در کشور، سیاستگذاریهای دارای مخاطبان گسترده در رسانههای رسمی، ارسال پیامهای جامع و فراگیر از سوی ساخت قدرت نه صرفا پیامهای محدود به گروهی خاص که بیشتر حالت تحکیمی دارند، تغییر در سیاستهای شبکههای اجتماعی و خارج کردن مصرف شبکههای اجتماعی از قطبیشدن است. من معتقدم و از همین حالا پیشبینی میکنم طرح صیانت در دستور کار، فرجامی جز شکست همانند طرح جمعآوری ماهوارهها نخواهد داشت و مهمترین نتیجه آن درگیری بیشتر حکومت با مردم و دوقطبیسازی خواهد بود و هیچ کدام از کارکردهای فرهنگی و سیاسی مدنظر طراحان را هم در بر نخواهد داشت.