«همانطور که این خطای محاسباتی است که گمان کنیم مذاکره به صورت مستقیم با هر یک از اعضای ۱+۵ از جمله امریکا برقرار نشود، امتیازی ندهیم و بتوانیم امتیازی بگیریم و اشتباه بزرگتر اینکه اصولگرایان گمان میکنند از آنجایی که روسیه و امریکا در موضوع اوکراین روابط بسیار خصمانهای دارند، مسکو در رقابت با واشنگتن از هستهای شدن ایران حمایت میکند.»
روزنامه اعتماد در یادداشتی تحت عنوان «آیا روسیه مقصر بنبست در برجام است؟» نوشت: گزاف نیست اگر بگوییم بخش قابل ملاحظهای از کنشگران سیاسی ایران به واسطه اینکه در کدام جریان سیاسی قرار دارند، دچار افراط و تفریطهای عجیب و غریبی هستند: اصولگرایانی که به واسطه دشمنی ایدئولوژیک با امریکا، عامل تمام مشکلات را امریکای جنایتکار میدانند و اساسا غرب را مایه نگونبختی میخوانند و در مقابل اصلاحطلبانی که دلیل هر بنبستی را خنجر از پشت روسیه تحلیل میکنند و در گامی وسیعتر در مخالفت با اصولگرایان، رابطه با شرق را شوربختی تعبیر میکنند.
بنابراین هر گاه موضوعی به بنبست میرسد، سادهترین پاسخ همان راهکار همیشگی است: اصولگرایان از امریکای جنایتکار و انگلیس خبیث بگویند و اصلاحطلبان از بدعهدی چینیها و خنجر از پشت روسیه صحبت کنند.
بد نیست با این مقدمه به یکی از عینیترین مصداقها توجهی داشته باشیم: بنبست در برجام. هنگامی که بهواسطه سیاستهای هیجانی و غیرعقلانی احمدینژاد که رویکرد «ترمزها را کندهایم» را در قبال برنامه هستهای ایران دنبال میکرد و با کاغذ پاره خواندن قطعنامههای سازمان ملل، قطعنامه پشت قطعنامه در مقابل منافع ملی ایران رقم زد؛ ما با اصولگرایانی روبهرو بودیم که همچنان عامل این روند را امریکا توجیه میکردند و اصلاحطلبانی که طلبکار بودند چرا روسیه و چین هم با امریکا و دیگر اعضای شورای امنیت برای محکومیت هستهای ایران همراه شدند. اما پرسش اصلی این بود که دولت احمدینژاد چگونه تهدید مشترکی را ایجاد کرد که شرق و غرب را به اجماع رساند؟
بنابراین ما با یک رویکرد سطحینگر در هر دو طیف سیاسی روبهرو هستیم که مبتنی بر سیاستزدگی استوار بر ایدئولوژی میکوشد همواره یک کشور خارجی را عامل بنبستها معرفی کند تا از سوءمدیریت وعدم فهمپذیری بگریزد: روندی که در سه مقطع مذاکرات برجام، شکست برجام و تلاش برای احیای برجام نیز ملاحظه میکنیم.
اجازه بدهید برای تبیین عینیتر، خاطرهای از چند روز پس از خروج امریکا از برجام تعریف کنم: «سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه ۱۵ مه ۲۰۱۸ در جمع کارشناسان خاورمیانه باشگاه والدای سخنرانی داشت. من هم آنجا حضور داشتم؛ او مشخصا گفت: «… در واقع امریکا منظور این است که امریکا و متحدانش این مساله را مطرح کردند و خود این قرارداد هم قرار نبود تا ابد باقی بماند که از لحاظ دیپلماتیک هم غیرممکن است.
مساله اصلی [که امریکاییها در این مدت مطرح کردند] سیاست ایران در منطقه و همین طور برنامه موشکی ایران موجب خروج ناگهانی امریکا شده است و سعی شده که این موضوعات را در صدر قرار بدهند و آن طور نشان بدهند که بدون حل این مسائل، اگر بیتعارف بخواهیم بگوییم بدون دادن امتیازهایی از سوی ایران، حفظ برجام امکانپذیر نخواهد بود.»
قسمتی از این صحبتها را خبرنگار آسوشیتدپرس در صفحه توییتر خود منتشر کرد؛ روزنامهنگاری نزدیک به جواد ظریف نوشت که خبرنگار AP درست ترجمه نکرده، خبرگزاری دیگری نزدیک به دولت روحانی متنی از گفتوگو با ریابکوف منتشر کرد و مدعی شد ریابکوف این حرفها را نزده است.
در آن هنگام چون دولت روحانی در تعامل با ترامپ به بنبست رسیده بود، جواد ظریف تقریبا هر ماه به بهانهای به مسکو سفر میکرد و روسیه را دوست روزهای سخت میخواند اگرچه بعدتر که در احیای برجام ناکام ماند به جای آنکه صراحتا از دلایل اصلی شکست که ریشه در داخل داشت، سخن بگوید و همچنین انتظارات آرمانگرایانه دولت روحانی از یک توافق را آسیبشناسی کند، تصمیم گرفت بگوید روسیه در همان سال ۲۰۱۵ هم مخالف برجام بود.
اگر چه جورج سنسریونی، مشاور جان کری در مذاکرات برجام و نویسنده کتاب کابوس هستهای در گفتوگو با بیبیسی با صراحت گفت که در سال ۲۰۱۵ به دلیل کشمکشهایی که میان امریکا و روسیه به واسطه بحران اوکراین و الحاق کریمه شکل گرفته بود، ما گمان میکردیم که روسها با ما [امریکا] برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای کمک نکنند؛ اما آنها [روسیه] بیش از انتظار ما همراهی کرد.
بنابراین ما از یک سو با رقابت داخلی دو جریان سیاسی در داخل ایران مواجه هستیم که یکی بر شعار «نه شرقی» پافشاری میکند و دیگری بر «نه غربی» اصرار دارد؛ حال آنکه منافع ملی حداکثری مبتنی بر موازنه مثبت هم شرقی و هم غربی حاصل میشود.
در این میان اصولگرایان میتوانند چشم خود را به صحبتهای واقعگرایانه سرگی ریابکوف برای چگونگی احیای برجام ببندند و امریکا را مقصر مطلق بنبست برجام بدانند؛ اصلاحطلبان میتوانند صحبتهای ضد و نقیض اکنون ظریف که نه فقط در تناقض با صحبتهای دیپلماتهای امریکایی بلکه با اظهارات خود او میان سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ است را نادیده بگیرند و روسیه را مقصر بدانند.
اما اظهارات مقامات روسیه و امریکا نشان میدهد آنها در هر موضوعی در تقابل با یکدیگر باشند، در کنترل برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، وحدت دارند. فراموش نکنیم که پیمان (قرارداد) منع موشکهای هستهای میان برد (INF) که میان گورباچوف و ریگان در سال ۱۹۸۷ امضا شد نیز با تصمیم ترامپ در سال ۲۰۱۹ به آخر رسید.
بنابراین این کاملا خطای محاسباتی بود که دولت روحانی وعده میداد که یک توافقنامه میتواند برای همیشه ماندگاری داشته باشد؛ همان طور که این خطای محاسباتی است که گمان کنیم مذاکره به صورت مستقیم با هر یک از اعضای ۱+۵ از جمله امریکا برقرار نشود، امتیازی ندهیم و بتوانیم امتیازی بگیریم و اشتباه بزرگتر اینکه اصولگرایان گمان میکنند از آنجایی که روسیه و امریکا در موضوع اوکراین روابط بسیار خصمانهای دارند، مسکو در رقابت با واشنگتن از هستهای شدن ایران حمایت میکند.
نویسنده: احمد وخشیه