طبق گفته یکی از ماموران آگاهی شاپور تعداد دزدی موبایل در محدوده غرب تهران بهطرز عجیبی بالا رفته است.
بهگفته یکی از ماموران، اولا تعداد دزدیها در محدوده اعلامی شاکی حدودا ۱۰ روزی است که بهطرز عجیبی بالا رفته و گویا یک باند سرقت آنجا را قرق کردهاند و روزانه مشغول دزدی هستند. ثانیا بهگفته همان مامور شانس با این مالباخته- که از دوستان نزدیک من هم هست- یار شده و گوشی سامسونگ بوده! حالا سامسونگ بودن گوشی چرا باید شانس و مزیت باشد؟ چون بهگفته مامور گوشیهای آیفون خیلیسریع در کمتر از یکهفته به افغانستان میرسند و سامسونگها مدت زمان بیشتری اینور ماندگارند و بهقولی بدفروشترند.
به گزارش فرهیختگان، حوالی ساعت پنج عصر، اتوبان حکیم شرق به غرب نرسیده به خروجی اشرفیاصفهانی. طبق معمول همیشه، بهخاطر شرایط کاری و وابستگی شدید به استفاده از تلفنهمراه و البته فرصتی که ترافیک سنگین اتوبان فراهم کرده بود، مشغول پیام دادن و تماس گرفتن و... با موبایل بود که شیشه نیمهپایین ماشین کار دستش داد.
غفلت کرده بود و به هر چیزی غیر از این فکر میکرد که یکنفر آهسته به او نزدیک شود و تلفنهمراه را پشتفرمان در ترافیک از دستش قاپ بزند و بدوناسترس و نگرانی سوار موتورسیکلتی بشود که چند متر جلوتر بود و بعد هم در چند ثانیه حتی امکان دیدن و تعقیب کردنش با چشم هم نباشد و خب هیچ کدام از فکرهایی که کرده بود دیگر فایدهای نداشتند.
انبوهی از اطلاعات، شمارهها، فایلها و... بهعلاوه هزینه گزافی که برای خرید گوشی جدید کرده بود، همه در چند ثانیه از جلوی چشمانش گذشت و او حالا بلاتکلیفترین آدم اتوبان بود.
ماشین را کنار کشید، با پلیس تماس گرفت و بعد از مدتی پلیس در محل حاضر شد و شرح ماجرا را شنید و شکایتی تنظیم کرد و فردا هم در کلانتری باقی امور اداری پیشرفت و همهچیز به این جمله ختم شد: «شما تشریف ببرید گوشیتون پیدا شد اطلاع میدیم.»
کمی گذشت تا اینکه بهمدد تکنولوژی روی نقشه محل تلفنهمراه دزدیدهشده پیدا شد. دوباره به آگاهی مراجعه کرد و این بار خیلی بیشتر از تکنولوژی و شانس و اعتماد، روابط و آشناییهایی که بود، کارساز شد و ماموران پذیرفتند پیگیریهای بیشتری کنند.
به آگاهی شاپور رفت و دوباره شرح ماجرا و کمک آشناها و پیگیریها وارد فاز جدیدی شد. آنجا اتفاق جالبی افتاد و سخنان عجیبی شنیده شد.
بهگفته یکی از ماموران، اولا تعداد دزدیها در محدوده اعلامی شاکی حدودا ۱۰ روزی است که بهطرز عجیبی بالا رفته و گویا یک باند سرقت آنجا را قرق کردهاند و روزانه مشغول دزدی هستند. ثانیا بهگفته همان مامور شانس با این مالباخته- که از دوستان نزدیک من هم هست- یار شده و گوشی سامسونگ بوده! حالا سامسونگ بودن گوشی چرا باید شانس و مزیت باشد؟
چون بهگفته مامور گوشیهای آیفون خیلیسریع در کمتر از یکهفته به افغانستان میرسند و سامسونگها مدت زمان بیشتری اینور ماندگارند و بهقولی بدفروشترند. این یعنی میشود به پیدا شدن گوشی امیدوار بود. ثالثا آن محدودهای که در نقشه مشخص بوده و گویا تلفنهمراه دزدیدهشده آنجا بوده، ضلع جنوبی یکی از پارکهای جنوب تهران و محل تجمع مالخرها بوده است.
مالخرها هر شب آنجا با دزدهای شهر ملاقات میکنند و گوشیهای دزدیده شده را به قیمت ۳۰ - ۲۰ میلیونی میخرند و آیفونها را زودتر و سامسونگ و بقیه را کمیدیرتر به افغانستان میفرستند جهت فروش چند برابر قیمتی و. تلفنهمراه دزدیدهشده هنوز پیدا نشده، آخرین اطلاع همان اطلاع اول بود، اما کمی کاملتر؛ شاید یکساعت دیگر، یکروز، یکهفته، یکماه یا یکسال دیگر موبایل را پیدا میکنند و بهمحض پیدا شدن، اطلاع میدهند.
القصه چیزی که جدید بود، خارج شدن تلفنهایهمراه دزدیدهشده از ایران بهسمت افغانستان و بعد هم تعدد و توالی سرقت از خودروها در ترافیکها بود. حالا هزاری هم توصیه کنیم درها قفل باشند و با تلفنهمراه پشتفرمان کاری نداشته باشیم یا شرکتهای مختلف پنجره جدید بیمه تلفنهمراه باز کرده باشند و از این ناامنی موجود به فکر سود خودشان باشند و...، اما کسی که قصد دزدی کرده باشد، چه اینطور ساده دست داخل خودرو بیندازد و بدزدد، چه اینکه با قمهکشی و تهدید و زور مال مردم را قاپ بزند، چه فرقی میکند؟ هیچ وقت فکر نمیکردم تومخیتر از سختی و انتظار تحمل ترافیک هم چیزی باشد که حالا پیدا شد.