آمریکا پس از بمباران گسترده ایران به اسرائیل، خواستار خویشتنداری است. نشریه اکونومیست نوشت: بر اساس گزارش اکسیوس، در پس تعارفات تماس تلفنی بایدن با نتانیاهو، تمایل آمریکا برای اجتناب از اقدام تلافیجویانه اسرائیل نهفته است که میتواند به تشدید وحشتناک تنشهای منطقهای منجر شود و عمو سام را به ورطهای عمیقتر در خاورمیانه بکشاند. با این حال، پس از رویارویی ایران و اسرائیل به عنوان دو قدرت اصلی نظامی در منطقه، ممکن است همه چیز به این سادگی نباشد.
شبکه الجزیره و روزنامه نیویورکتایمز در دو گزارش مجزا روایت خود را از تلاشهای بینالمللی برای بازگرداندن ایران و اسرائیل به خویشتنداری و پرهیز از تنش بیان کردند. در همین ارتباط الجزیره مینویسد: بعد از عملیات تنبیهی ایران علیه اسرائیل که واپسین ساعت شنبه شب آغاز شد و تا نزدیکهای صبح یکشنبه ادامه داشت، شاهد مجموعهای از تحرکات و واکنشها از سوی مقامات، سازمانها و کشورهای مختلف هستیم که اغلب خواستار خویشتنداری تهران و تل آویو شده اند.
به گزارش دنیای اقتصاد، سازمان ملل متحد از ایران و اسرائیل خواسته است که خویشتنداری نشان دهند، زیرا خطر یک درگیری مستقیم تمام عیار بین این دو کشور بر سر خاورمیانه وجود دارد. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد روز یکشنبه در نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد به دو طرف هشدار داد که پس از حملات هوایی متقابل طی دو هفته گذشته، تنش در منطقه را با حملات بیشتر تشدید نکنند. گوترش در این نشست گفت: «نه منطقه و نه جهان توان تحمل جنگ بیشتر را ندارند.
اکنون زمان تنشزدایی است.» او اعلام کرد: «زمان آن رسیده که از لبه پرتگاه عقبنشینی کنیم.» ایران در اواخر روز شنبه صدها پهپاد و موشک به سمت اسرائیل پرتاب کرد. جنگ غزه باعث درگیریهای مداوم بین متحدان منطقهای ایران - مانند حزبالله، حماس و حوثیها - و اسرائیل شده است.
حمله مستقیم ایران، انتقام از حمله به کنسولگری ایران در دمشق بود که اسرائیل هنوز مسوولیت آن را به طور رسمی نپذیرفته است. در این نشست، رابرت وود، معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل از این نهاد ۱۵ نفره خواست تا حمله ایران را به صراحت محکوم کنند. وی تاکید کرد که شورای امنیت سازمان ملل موظف است که اقدامات ایران را بیپاسخ نگذارد و ایالاتمتحده در روزهای آینده اقدامات بیشتری را برای پاسخگویی ایران بررسی خواهد کرد.
وی گفت: «اجازه دهید واضح بگویم: اگر ایران یا نیروهای نیابتی آن اقداماتی علیه ایالاتمتحده یا اقدامات بیشتری علیه اسرائیل انجام دهند، ایران مسوول خواهد بود.» در این نشست سخنان تندی بین ایران و اسرائیل رد و بدل شد و نمایندگان آنها از شورا خواستند که طرف مقابل را تحریم کنند. امیر سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد، اقدام کشورش علیه اسرائیل را ضروری و متناسب دانست.
وی گفت که شورای امنیت سازمان ملل «به وظیفه خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی ناکام ماند»، زیرا حمله اسرائیل به نمایندگی دیپلماتیک ایران در سوریه را محکوم نکرد. وی با بیان اینکه تهران «چارهای جز پاسخ نداشت» گفت که کشورش «به دنبال تشدید تنش یا جنگ نیست»، اما به هر «تهدید یا تجاوز» پاسخ خواهد داد. ایروانی با تاکید بر اینکه «زمان آن فرا رسیده است که شورای امنیت مسوولیت خود را به دوش بکشد و به تهدید واقعی صلح و امنیت بینالمللی رسیدگی کند» از شورای امنیت خواست که «اقدامات عاجل و تنبیهی برای وادار کردن این رژیم (اسرائیل) به توقف نسل کشی علیه مردم غزه اتخاذ کند.»
گیلاد اردان، سفیر اسرائیل در سازمان ملل نیز در این نشست مدعی شد که ایران «حامی جهانی شماره یک ترور» است. او ادامه داد: «نقاب برداشته شده است و بنابراین رضایت جهان [از وضعیت موجود]نیز باید پایان یابد. تنها گزینه محکوم کردن ایران و اطمینان از این است که میداند جهان دیگر بیکار نخواهد ماند.» وی تصریح کرد: «این حمله از همه خطوط قرمز عبور کرد و اسرائیل این حق را برای خود محفوظ میدارد که تلافی کند.»
اردان گستاخانه از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند و «قبل از اینکه خیلی دیر شود، همه تحریمهای ممکن را علیه ایران اعمال کند.» تنشهای فزاینده بین ایران و اسرائیل با پس زمینه جنگ ۶ ماهه اسرائیل علیه غزه که پس از حمله حماس در ۷ اکتبر در اسرائیل آغاز شد، رخ میدهد.
همزمان با الجزیره روزنامه نیویورکتایمز نیز نوشت: پس از پاسخ تلافیجویانه ایران، رهبران جهان خواستار خویشتنداری هستند، در حالی که اسرائیل در حال بررسی انتقام از ایران است. کابینه جنگ اسرائیل بار دیگر برای بحث در مورد چگونگی پاسخ به حمله ایران تشکیل جلسه داد. اعضای راست افراطی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، خواستار اقدام سریع شدهاند. کابینه جنگی اسرائیل روز دوشنبه دوباره تشکیل جلسه داد، زیرا با فشارهای بینالمللی فزایندهای مواجه شد تا علیه ایران به خاطر حمله موشکی و پهپادی تلافی نکند، حتی در شرایطی که برخی از اعضای راست افراطی بنیامین نتانیاهو، خواستار واکنش تهاجمی شدند.
نتانیاهو با یک محاسبات ظریف روبهرو است: حمله مستقیم بی سابقه از سوی ایران، حتی حملهای که خسارت کمی به بار آورد، بدون پاسخ نظامی میتواند او را در معرض انتقادهایی قرار دهد که اسرائیل را به خطر میاندازد. اما تلافی بیش از حد هم میتواند به طور قابلتوجهی شانس یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه را افزایش دهد، زیرا نیروهای اسرائیلی به نبرد با حماس در غزه ادامه میدهند. در حال حاضر، زندگی در اسرائیل در حال بازگشت به حالت عادی است و مقامات ایرانی روز یکشنبه اعلام کردند که به دنبال جلوگیری از تشدید بیشتر تنش هستند.
یک مقام مسوول که در جریان نشست کابینه اسرائیل قرار گرفت؛ گفت، کابینه جنگ نتانیاهو عصر یکشنبه بدون تصمیمگیری درباره نحوه پاسخگویی به حمله ایران تشکیل جلسه داد و ارتش هنوز جزئیات گزینههای احتمالی را اعلام نکرده است. اسرائیل با درخواستهای ایالاتمتحده، گروه ۷، اتحادیه اروپا و دبیرکل سازمان ملل برای خویشتنداری مواجه شده است. اقدامات بعدی اسرائیل پیامدهای راهبردی برای جنگ آن در غزه علیه حماس و برای غیرنظامیان فلسطینی که ماهها با خشونت و گرسنگی شدید دستوپنجه نرم میکنند، خواهد داشت.
شاهدان گفتند که نظامیان اسرائیل روز یکشنبه به سوی جمعیت در شمال غزه تیراندازی کردند. تقریبا اغلب پهپادها و موشکهایی که ایران روز شنبه به سمت اسرائیل شلیک کرد - به تلافی تهاجم هوایی به ساختمان سفارت ایران در سوریه- با کمک بریتانیا، اردن و ایالاتمتحده سرنگون شدند.
شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا روز سه شنبه در بروکسل تشکیل جلسه میدهد تا راههای کاهش تنشها در خاورمیانه را بررسی کند. پیتر استانو سخنگوی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا به خبرنگاران نگفت که آیا وزرای خارجه تحریمهای جدید علیه ایران را علاوه بر تحریمهایی که در حال حاضر اعمال شده اند، از جمله در مورد اشاعه سلاح، نقض حقوق بشر و سایر موارد را در نظر خواهند گرفت. استانو گفت: جوزپ بورل، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، روز یکشنبه با وزیر امور خارجه ایران برای «مطمئن شدن از عدمتشدید تنش بیشتر» صحبت کرده است.
حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل واقعیت جدید خاورمیانه را غیرقابلانکار کرده است: مهار درگیریها روزبه روز دشوارتر میشود. به گزارش نیویورکتایمز، کشورهای عربی، از امارات متحده عربی و عمان گرفته تا اردن و مصر، ماهها تلاش کردهاند تا آتش درگیری میان اسرائیل و حماس را مهار کنند، به ویژه پس از اینکه دامنه این درگیریها به گروههای مسلح مورد حمایت ایران در عمق جهان عرب گسترش یافت.
اما پاسخ متقابل ایران به حملات اسرائیل که کل منطقه را در وضعیت آمادهباش قرار داده است، واقعیت جدید را غیرقابلاجتناب کرده است: برخلاف درگیریهای گذشته اسرائیل و فلسطینیان و حتی اقدامات اسرائیل در لبنان و سوریه که پس از مدتی فروکش میکردند، آتش بحران اخیر پیوسته در حال گسترش است. به گفته راندا اسلیم، کارشناس ارشد موسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن، بخشی از دلیل مهار این رویاروییها این بود که از نوع مواجهه مستقیم بین اسرائیل و ایران نبود.
اما اکنون وارد دورهای شدهایم که ایران و اسرائیل مستقیما به مقابله با هم پرداختهاند که میتواند به کل منطقه کشیده شود و حتی آمریکا را هم درگیر کند. اکنون به نظر میرسد چشمانداز بروز جنگ منطقهای همیشه روی میز است. به گفته جوست هیلترمن، مدیر برنامه گروه بینالمللی بحران برای خاورمیانه و شمال آفریقا، در حال حاضر تنها عامل خنثیکننده چنین شرایطی میتواند تمایل ایالاتمتحده و دشمن دیرینهاش ایران، برای پیشگیری از گسترش این منازعه باشد. از نگاه او، این واقعیت که تنها کسانی که خواهان جنگ هستند اسرائیل و حماس هستند، دلگرمکننده است.
وی با اشاره به پیامهایی که در روزهای اخیر میان تهران و واشنگتن از سوی کشورهای واسط از جمله سوئیس و عمان ارسال شده است، گفت: ایرانیها همچنان با آمریکاییها صحبت میکنند. هیلترمن میافزاید رویکرد ایران به وضوح نشان میدهد آنها به دنبال نمایش قدرت هستند و نه گسترش جنگ. «آنها از قبل اعلام کردند خواهان انجام یک حمله هستند؛ اما دامنه آن محدود خواهد بود.»
با این حال، برای شهروندان کشورهای عربی که بسیاری از آنها روز شنبه شاهد عبور صدها پهپاد و موشک از آسمان بودند، تمایل به اجتناب از یک جنگ گستردهتر، رشته باریکی است که آینده خود را به آن آویختهاند. نارضایتی از اقدام ایران در برخی اظهارات عمومی و خصوصی مشهود بود، اما دستهای دیگر آن را جشن گرفتند. مقامات و تحلیلگران منطقه در مورد اینکه آیا حمله ایران کشورهای دارای روابط دیرینه با ایالاتمتحده را به تعامل بیشتر و کسب تضمینهای امنیتی از واشنگتن ترغیب میکند یا منجر به فاصلهگرفتن آنها از واشنگتن برای حفظ امنیت خود در برابر حمله احتمالی ایران میشود، اختلافنظر داشتند.
البته بیشتر این کشورها در واکنشهای خود، بر کاهش تنشها تاکید کردهاند. تنها استثناها در جهان عرب گروه یمنی انصارالله در شمال یمن و لبنان که محل استقرار متحد ایران یعنی حزبالله لبنان است، بودهاند. عمان اعلام کرده است که دستیابی به آتشبس فوری در جنگ بین اسرائیل و حماس که طی شش ماه گذشته در نوار غزه ادامه دارد لازم و ضروری است. کویت هم بر ضرورت رسیدگی ریشهای به علل بحرانها در منطقه تاکید کرده است.
همچنین عربستان سعودی که از زمان برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با ایران طی سال گذشته تلاش کرده است روابط نسبتا گرمی با تهران ایجاد کند، نسبت به «پیامدهای خطرناک تشدید تنش نظامی در منطقه» شدیدا ابراز نگرانی کرده است. بیانیه وزارت خارجه این کشور از همه طرفها خواسته است «نهایت خویشتنداری را به خرج دهند و از منطقه و مردم آن در برابر مخاطرات بروز جنگ محافظت کنند.» حتی قبل از حمله حماس به اسرائیل که جنگ غزه را در ۷ اکتبر آغاز کرد، کشورهای عربی در حال تعدیل روابط ژئوپلیتیک خود بودند.
نگرانی آنها این بود که با افزایش روزافزون تحرکات گروههای تحت حمایت ایران، دیگر نتوانند بر دولت ایالاتمتحده که بهطور فزایندهای تمرکز خود را به شرق آسیا معطوف کرده است، تکیه کنند. به گفته رناد منصور، پژوهشگر ارشد در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس، ناراحتی و نگرانی رهبران عرب بعد از شروع حمله نظامی اسرائیل به غزه که ایالاتمتحده از آن دفاع کرده بود، افزایش یافت؛ اقدامی که در چشم شهروندان این کشورها نفرتانگیز بود. برای عربستان سعودی، شرایط جدید به معنای برقراری روابط دیپلماتیک با ایران بود، با وجود اختلافات عمیق میان دو کشور و حملاتی که ادعا میشود ایران به زیرساختهای عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ انجام داد. با میانجیگری چین (که اخیرا تلاشهایی را برای افزایش نفوذ خود در منطقه انجام داده است)، نگاه عربستان به ایران تعدیل شد. در این میان بسیاری از کشورهای عربی به توسعه روابط تجاری و دیپلماتیک با چین روی آوردهاند.
سپس جنگ در غزه آغاز شد و کشورهای حاشیه خلیجفارس، همراه با مصر و اردن، مستقیما به دینامیک این منازعه که عاجزانه خواهان اجتناب از آن بودند، وارد شدند. اکنون، شاهد آن هستیم که اردن به سرنگونی پرتابههای ایرانی کمک کرده است و به دفاع از اسرائیل متهم شده است. این در حالی است که حمله نظامی همهجانبه اسرائیل به غزه تاکنون منجر به جانباختن بیش از ۳۰ هزار فلسطینی که بیش از دو سوم آنها زن و کودک بودند، شده است.
روز یکشنبه، دولت اردن پس از مشارکت در سرنگونی حداقل یک موشک ایرانی، از جانب دیگر همسایگان عربی آماج انتقادات شدید قرار گرفت. هرچند یکی از وزرای اسبق اطلاعات اردن از تصمیم کشورش دفاع کرد. او در این باره گفت وظیفه اردن حفاظت از سرزمین و شهروندانش است. «کاری که اردن دیروز انجام داد، حفاظت از حریم هوایی خود بود.» وی همچنین گفت، موضع اردن در قبال این درگیری این است که در میانه منازعه دو کشور به نوعی گرفتار شده است. صادرات نفت کشورهای خلیجفارس تاکنون از حملات اخیر در امان مانده است، زیرا عمده نفت صادراتی کشورهای عربی از خلیجفارس و دریای سرخ میگذرد. البته حملات حوثیهای یمنی به مسیرهای کشتیرانی در منطقه که به جنگ غزه مرتبط است، افزایش هزینهها و تنشها را در پی داشته است. در این میان نمیتوان به قطعیت گفت که آیا درگیری بین اسرائیل و ایران، بهبود نسبی روابط نوپا بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی را تحتالشعاع قرار خواهد داد یا خیر. از زمان شروع جنگ در غزه، این روابط رو به سردی گذاشته است، اما به نظر میرسد هیچ یک از دولتهای عربی که اخیرا با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کردهاند، آماده نیستند که این روابط را بهطور کامل کنار بگذارند.
امارات متحده عربی و بحرین دو کشوری که در سال ۲۰۲۰ توافق عادیسازی روابط با اسرائیل را امضا کردند، در برخی موارد از زمان آغاز جنگ غزه، معاملات تجاری خود را متوقف کرده یا بهطور علنی از آن فاصله گرفتهاند. عربستان سعودی که در حال بررسی امکان عادیسازی دیپلماتیک با اسرائیل بود، اصرار داشت که هرگونه توافقی مستلزم ایجاد مسیری «غیرقابل بازگشت» به سوی یک کشور فلسطینی است که در فضای سیاسی کنونی اسرائیل دور از ذهن به نظر میرسد. به اعتقاد تحلیلگران این فاصلهگذاری احتمالا ادامه خواهد داشت، اما تاکنون هیچ یک از آنها روابط با اسرائیل را قطع نکرده یا در مورد عربستان سعودی، بهطور کامل احتمال ایجاد روابط دیپلماتیک با اسرائیل رد نشده است.
به اعتقاد یاسمین فاروق، محقق غیرمقیم بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، یکی از دلایلی که عربستان سعودی همچنان احتمال عادیسازی روابط با اسرائیل را باز گذاشته، آن است که اکنون بیش از هر زمان دیگری، سعودیها امیدوار به اخذ تضمین امنیتی آمریکا در صورت حمله ایران هستند. خانم فاروق میافزاید، اقدامی که کشورهای غربی تحت رهبری ایالاتمتحده برای محافظت از اسرائیل انجام دادند، دقیقا همان چیزی است که عربستان سعودی برای خود میپسندد. وی تاکید کرد با وجود سابقه دشمنی عربستان سعودی با ایران، سختگیری افکار عمومی عربستان علیه اسرائیل و آمریکا بر سر جنگ غزه، محاسبات رهبران سعودی را تغییر میدهد. تمرکز آنها اکنون بر افزایش فشار بر ایالاتمتحده برای وادارکردن اسرائیل به پایاندادن جنگ است.
شاید چشمگیرترین تحول منطقهای، فشار فزاینده برخی از کشورهای عربی برای نقشآفرینی در زمینه ارائه راهکارهای دیپلماتیک باهدف جلوگیری از وقوع یک منازعه گسترده در منطقه است. کشورهای عربی اجلاسی را در ماه نوامبر در ریاض برگزار کردند تا درباره چگونگی استفاده بهینه از نفوذ خود برای توقف جنگ بحث کنند.
دو کشور قطر و عمان با هدف برقراری آتشبس در اسرائیل و ازسرگیری تلاشهای دیپلماتیک میان آمریکا و ایران برای جلوگیری از در گرفتن یک منازعه وسیع و بیثباتکننده در منطقه، تحرکات و اقداماتی را در پشتصحنه انجام دادهاند. روابط نزدیک قطر با حماس، ایران و ایالاتمتحده، نقش وزرا و مقامات ارشد این کشور را در پیگیری دیپلماسی رفتوبرگشت، کلیدی ساخته است. همچنین عمان به واسطهای برای ردوبدل پیام بین ایالاتمتحده و ایران تبدیل شده است.
به گفته یک مقام ارشد امنیتی در عراق و یک مقام ارشد دولت آمریکا در واشنگتن که نخواستند نامشان فاش شود، تنها طی روزهای گذشته، واشنگتن از طریق پیامهایی که عمانیها و همچنین سوئیس ارسال کردهاند با تهران تماس داشته است. خانم اسلیم از موسسه خاورمیانه افزود، سوال جدید این است که کدام کشور میتواند نقش واسطه و مذاکرهکننده بین اسرائیل و ایران را ایفا کند. «قوانین بازی تغییر کردهاند، خطوط قرمز تغییر کردهاند و آنها باید بتوانند ارتباط برقرار کنند.»
علی واعظ، مدیر برنامه ایران در گروه بحران در مطلبی برای فارن افرز نوشت: در ۱۳ آوریل، ایران عملیات «وعده صادق» را آغاز کرد که پاسخ آن به حمله اول آوریل اسرائیل به کنسولگری این کشور در سوریه بود. در کمتر از ۲۴ ساعت، تهران ترکیبی از بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک را به سمت تاسیسات نظامی اسرائیل شلیک کرد. فرماندهان ارشد این حمله که اولین حمله مستقیم علیه اسرائیل از خاک ایران بود، در ارسال پیام موفق بودند؛ حتی اگر اسرائیل و متحدانش تقریبا تمام پرتابهای وارده را با موفقیت سرنگون کرده باشند.
سیاستگذاران و صاحب نظران از روزها پیش میدانستند که جمهوری اسلامی حمله اسرائیل به دمشق را که منجر به کشته شدن چند فرمانده و پرسنل ارشد ایرانی شد، تلافی خواهد کرد. اما تا زمانی که پهپادها و موشکها به پرواز درآمدند، مشخص نبود که آیا تهران آنچه را که قبلا یک درگیری پنهان و غیرمستقیم بود، به درگیری آشکار و مستقیم تبدیل خواهد کرد یا خیر.
اکنون طرفین از نقطه بی بازگشت عبور کرده اند و فصل بعدی نامشخص و مملو از خطر برای ایران، رژیم اسرائیل و کل منطقه است. اما با مشخص شدن ویژگیهای عملیات تلافی جویانه ایران و موفقیت اسرائیل در مقابله با آن، بیشتر سیاستگذاران و ناظران خارج از خاورمیانه ابراز خوشبینی محتاطانهای داشتند مبنی بر اینکه میتوان از تشدید بیشتر تنش جلوگیری کرد. با این حال، برای آسودگی خاطر خیلی زود است: هر دو هنوز در حال نمایش قدرت برای یکدیگر هستند و اسرائیل ممکن است با حملات بیشتر به حملات ایران پاسخ دهد. دو طرف میتوانند به مبادله تنش فزایندهای ادامه دهند که منجر به گسترش جنگی شود که ایالات متحده را درگیر کرده و کل منطقه را در بر بگیرد.
سالها، ایران با ایجاد آنچه که استراتژیستهای اسرائیلی «حلقه آتش» در سراسر کشور مینامند، به دنبال مبارزه با اسرائیل بوده است. ایران این کار را با تامین تسلیحات و کمکهای مالی به آنچه تهران محور مقاومت مینامد، انجام داد؛ مجموعهای از بازیگران همسو که شامل حزب الله، حماس، جهاد اسلامی فلسطین و شبهنظامیان کرانه باختری میشود. همچنین شامل سوریه، حوثیهای یمن و سازمانهای شبه نظامی در عراق میشود. ایران در ابتدا از گروههای نام برده به عنوان ابزاری برای کنترل عربستان سعودی و ایالات متحده حمایت میکرد، اما از زمان شروع جنگ در نوار غزه در اکتبر گذشته، این شرکا به عملیات ایران علیه اسرائیل نیز کمک کردند.
تهران همچنین یک برنامه هستهای را دنبال میکند که اکنون به ادعای مقامات غربی بیش از هر زمان دیگری به تولید سلاح نزدیک شده است و مقامات اسرائیلی آن را تهدید وجودی میدانند. در پاسخ به این اتحاد چندجانبه، اسرائیل کارزار خود را علیه ایران تشکیل داده است. اسرائیل بارها فعالیتهای مخفیانه در خاک ایران انجام داده است، از جمله عملیاتهایی که تاسیسات هستهای و دانشمندان و همچنین تاسیسات و کارشناسان متعارف را هدف قرار داده است. در خارج از ایران، در کارزاری که سیاستگذاران اسرائیلی آن را «جنگ بین جنگ ها» نامیده اند، اسرائیل مرتبا انتقال تسلیحات ایران، به ویژه آنهایی که به لبنان و سوریه فرستاده میشد، هدف قرار میداد.
البته دو طرف مراقب بودند که اجازه ندهند حملاتشان علیه یکدیگر که اغلب از الگوی تلافی جویانه پیروی میکرد، از کنترل خارج شوند. اما این تعادل ظریف پس از ۷ اکتبر، زمانی که حماس به جوامع اسرائیلی اطراف نوار غزه حمله کرد، شروع به تغییر کرد. در نمایش همبستگی با ساکنان غزه و با هدف پایان دادن به جنگ در غزه، اعضای محور ایران با حمایت صریح تهران حملات خود را علیه اسرائیل و تاسیسات آمریکا تشدید کردند.
در پاسخ، اسرائیل به گروههای تحت حمایت ایران در لبنان و سوریه و سپس به خود پرسنل نظامی ایران حمله کرد. بین اوایل دسامبر تا اواخر مارس، اسرائیل نزدیک به دوازده فرمانده و مستشار نظامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و نیروی قدس را به شهادت رساند. این حملات با حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق در ماه آوریل به اوج خود رسید که در آن سردار محمدرضا زاهدی، شخصی که بنا بر گزارشها مسوول هماهنگی عملیات نیروی قدس در سراسر شام بود و معاون وی و چند تن دیگر از اعضای سپاه به شهادت رسیدند.
حمله دمشق برای تهران، پیامدهای جدی داشت. این بار گسست اطلاعاتی به شهادت یک فرمانده ارشد نظامی دیگر منجر شد و این سوال را مطرح کرد که نیروهای ایران واقعا تا چه حد از حملات نیروهای اسرائیلی در امان هستند. آیتالله خامنهای رهبر معظم ایران در بیانیهای اعلام کردند: «حمله به کنسولگری ما مانند حمله به خاک ماست.» رهبری ایران و گروهی از رهبران سیاسی و نظامی دیگر متعهد شدند که اسرائیل را مجازات کنند.
واکنش نهایی ایران نشاندهنده تغییر آشکار در تفکر ایرانی است. برای سالها، رویکرد این کشور در قبال اسرائیل و ایالات متحده عمدتا حول محور چیزی بود که مقامات ایرانی آن را «صبر استراتژیک» توصیف میکنند، رویکردی بلندمدت که مستلزم تقویت گروههای نیابتی بدون توسل به انتقام جویی فوری و تحریک آمیز است. این استراتژی بر این باور استوار بود که شبکههایی که ایران ایجاد کرده بود، به آن امکان میداد تا بدون خطر درهم تنیدگی مستقیم، قدرت را به نمایش بگذارد، و در عین حال هزینههایی را متحمل شود و همچنین پوششی از انکار را حفظ کند.
اما برخی افراد و جناحها در حکومت که امروز در حال قدرت گرفتن بیشتر هستند، به طور فزایندهای چنین صبری را نشانه ضعف میدانستند؛ بنابراین آنها دولت را تحت فشار قرار دادند تا تحمل ریسک خود را افزایش دهد و از رویارویی استقبال کند. این تفکر در رفتار چند ماه اخیر ایران مشهود بود. در ژانویه، ایران به اهدافی در شمال عراق و سوریه حمله و ادعا کرد که آنها با اسرائیل یا دولت اسلامی مرتبط هستند.
روز بعد، در خاک پاکستان حمله کرد و به گفته خودشان، به پایگاههای عملیاتی گروههای شبه نظامی که به ایران حمله کرده بودند، حمله کرد. اکنون نیز ایران به اسرائیل حمله کرده است. یک مقام ارشد ایرانی در ۱۴ آوریل در توییتی نوشت: «دوران صبر استراتژیک به پایان رسیده است. معادله تغییر کرده است.» با این حال، به نظر نمیرسد که دولت ایران علاقهای به ادامه این روند داشته باشد.
رگبار ۱۳ آوریل به گونهای طراحی شده بود که طیفی بین طرح قدرت نظامی و اجتناب از انتقامگیری از سوی اسرائیل (و احتمالا ایالات متحده) باشد. مقامات ایرانی پیش از حمله پیامهای زیادی را با واشنگتن و پایتختهای منطقه خاورمیانه رد و بدل کردند و به همه فرصت دادند تا سامانههای دفاعی را آماده کنند. ایران در پیامهای علنی و دیپلماتیک خود در مورد این حملات تاکید کرد که درگیر پاسخی محدود و متناسب است.
به گفته کاخ سفید، ایران گفته است که تنها به «تاسیسات نظامی» حمله خواهد کرد. با فرونشستن گرد و غبار، صبح روز بعد از حملات، رئیس ستاد ارتش ایران اعلام کرد: «عملیات ما به پایان رسیده است و قصدی برای ادامه آن نداریم.»، اما بیانیه رسمی ایران ممکن است با اسرائیل در حوزه «نتیجه»گیری اختلافنظر داشته باشد. در واقع در اینجا اسرائیل در این مورد نظر دارد.
یسرائیل کاتس، وزیر امور خارجه اسرائیل، در پیشبینی انتقام جویی از سوی ایران، اعلام کرد که «اگر ایران از خاک خود حمله کند، اسرائیل پاسخ خواهد داد و به ایران حمله خواهد کرد.» اگرچه یک دفاع قوی با موفقیت تلفات احتمالی حملات موشکی و پهپادی ایران را کاهش داده است - مقامات اسرائیلی فقط خسارت خفیف، بدون مرگ و تنها یک جراحت را گزارش کرده اند - آنها ممکن است تصمیم بگیرند که ادامه دهند. در واقع، دلایل خوبی وجود دارد که فکر کنیم این کار را انجام خواهند داد.
حملات تهران همچنین همدردی بینالمللی (با محوریت غرب) برای اسرائیل ایجاد کرده و تا حدودی پویایی بینالمللی چند روز قبل را معکوس کرده است. اگر اسرائیل با حمله به خاک ایران پاسخ دهد، وضعیت میتواند به سرعت مارپیچ طور شود. دو طرف ممکن است خود را در خصومتهای مستمر و مستقیمی بیابند که منجر به تلفات زیاد و بی ثباتی منطقه بیشتر از قبل از تنش میشود. چنین درگیر یای میتواند به سرعت گسترش یابد. ایالات متحده که مجبور به دفاع از اسرائیل است، ممکن است مستقیما وارد معرکه شود. متحدان غیردولتی ایران ممکن است خشنتر و جنگ طلبتر شوند و احتمالا ایران خود را بیشتر با چین و روسیه هماهنگ کند.
علاوه بر این، مواضع غرب در مورد تشدید تحریمها میتواند تهران را به هماهنگی بیشتر با پکن و مسکو وادار کند و تهران ممکن است سعی کند از برنامه هستهای بسیار پیشرفته خود برای تولید سلاح هستهای استفاده کند. دلیلی برای امیدواری وجود دارد که بتوان از چنین تشدید تنشی اجتناب کرد.
واشنگتن از ماه اکتبر در تلاش برای جلوگیری از یک درگیری کامل منطقهای بوده است و بر اساس گزارش اکسیوس، پیامش به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل این بوده است که دفاع موفق از کشورش را به عنوان یک پیروزی تلقی کند و ادامه دهد. ایالات متحده اهرم قابلتوجهی در مقابل اسرائیل دارد؛ بنابراین ممکن است پیروز شود. اما اسرائیل نیروی نیابتی ایالات متحده نیست، بنابراین واشنگتن نمیتواند تضمین کند که نتانیاهو ساکت خواهد ماند. تهران در عملیات بی سابقه خود، با استفاده از محاسبات خاص خود، خطرات را در مقابل منافع سنجید و به این نتیجه رسید که برای جلوگیری از عبور از خطوط قرمز (مانند حمله به کنسولگری خود) باید بر اسرائیل برتری یابد. اسرائیل نیز ممکن است به نتیجه مشابهی برسد.
ایرانیها قبلا گفته اند که در صورت تلافی اسرائیل، واکنش نشان خواهند داد. اسرائیل هم میتواند پس از آن دوباره حمله کند؛ بنابراین خاورمیانه در ۱۳ آوریل منفجر نشد، اما همچنان در معرض خطر یک درگیری بزرگتر است که هیچ برندهای نخواهد داشت.
در رژیمی به شدت قطبیشده که بار دیگر مورد حمله قرار گرفته است، سرنوشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر ممکن است به اتفاقات بعدی بستگی داشته باشد. ایزابل کرشنر ۱۴ آوریل در نیویورکتایمز نوشت: در اسرائیل عمیقا تقسیم شده، حتی صحنه دراماتیک روز یکشنبه بر فراز آسمان این سرزمین اشغالی قابل تفسیر سیاسی است. برای حامیان نخست وزیر بنیامین نتانیاهو، نمایش فناوری دفاعی اسرائیل در برابر حملات ایران که شامل صدها هواپیمای بدون سرنشین و موشک بود، ثابت میکند که نتانیاهو مدت هاست که در مورد تهدید ایران هشدار داده است.
مخالفان او از دادن اعتبار به او بیزارند، اما ستایش خود را برای نیروی هوایی محفوظ میدارند. مزال معلم، مفسر سیاسی اسرائیلی برای المانیتور، گفت: «مثل همه چیز در اسرائیل در سالهای اخیر، داستان به دو روایت تقسیم شده است. تفرقه و دوقطبی شدن در جامعه اسرائیل مانع از آن میشود که مردم تصویر کامل را ببینند.» حملات گسترده ایران در روز یکشنبه، که در پاسخ به حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق در ماه جاری بود که منجر به شهادت چند فرمانده عالیرتبه در نیروهای مسلح ایران شد، در زمان خطرناکی برای نتانیاهو رخ داد. در داخل، او یک رهبر منفور است که بسیاری او را مسوول سیاستهای اسرائیل و شکستهای اطلاعاتی میدانند که منجر به حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر شد، که اسرائیل را وادار به جنگ در غزه کرد. در خارج، او کانون سرزنش بین المللی درباره پیگرد قانونی اسرائیل در این جنگ است که منجر به کشته شدن دهها هزار نفر از مردم غزه شده است.
اینکه او در نهایت چگونه از این فضا بیرون میآید ممکن است به اتفاق بعدی بستگی داشته باشد. نتانیاهو اکنون باید انتخاب کند. آیا او با یک ضدحمله قوی به ایران پاسخ خواهد داد و به طور بالقوه اسرائیل و سایر کشورها را درگیر یک جنگ گستردهتر خواهد کرد؟ یا او حمله را جذب خواهد کرد و به پشتگرمی ائتلافی که به دفاع از اسرائیل در راستای ثبات منطقه کمک کند، تسلیم خواهد شد؟ متحدان اسرائیل بر خویشتنداری تاکید کردهاند.
افرایم هالیوی مدیر موساد، در اواخر دوره اول ریاست جمهوری نتانیاهو، گفت: «مساله این است که آیا اسرائیل فورا تلافی میکند یا ایرانیها را غافلگیر میکند.» هیچ یک از رهبران اسرائیلی به اندازه نتانیاهو به طور مداوم در مورد ایران هشدار نداده و مدت زیادی را در این سمت سپری نکرده است. اما کارشناسان مدعیاند شاید نگرانکنندهتر این است که ایران بیش از هر زمان دیگری به دستیابی به سلاح هستهای نزدیک شده است.
گاهی اوقات نتانیاهو برای جلب توجه به پیشرفت هستهای ایران به حقهها و شیطنتها متوسل میشود و در گذشته مخالفت با ایران را به بخش مهمی از دیپلماسی جهانی خود تبدیل کرده است. نتانیاهو یکبار، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نقاشی از یک بمب که نشاندهنده سطح غنیسازی ایران بود، در دست گرفت. بار دیگر، در کنفرانس امنیتی مونیخ، او تکهای از لاشه هواپیمای بدون سرنشین ایرانی را که از سوریه پرتاب شده بود، به حضار نشان داد.
در برخی زمانها، کارزار نتانیاهو علیه ایران، روابط اسرائیل با روسای جمهور آمریکا را به شدت متشنج کرده است، اگرچه حمایت دوحزبی ایالات متحده از اسرائیل مدت طولانی است که به عنوان یک دارایی استراتژیک تلقی میشود. در حوالی سال ۲۰۱۲، نتانیاهو برای تعیین خط قرمزهای واضح در مورد پیشرفت هستهای ایران که ایالات متحده را وادار به انجام یک حمله نظامی کند، خشم دولت اوباما را برانگیخت. پیش از آن، نخست وزیر اسرائیل در مواجهه با مخالفت شدید واشنگتن و انتقاد عمومی از سوی تعدادی از روسای سابق امنیتی اسرائیل، برنامههایی را برای حمله یکجانبه اسرائیل طراحی کرد. هرگز مشخص نبود که نتانیاهو در حال بلوف زدن است یا خیر.
او همچنین در سال ۲۰۱۵ درسخنرانی پرشور در نشست مشترک کنگره- آنچه را که او «توافق بد» در حال مذاکره با ایران و ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی با ایران برای محدود کردن برنامه هستهای آن خواند- محکوم کرد. هنگامی که دونالد ترامپ به قدرت رسید، نتانیاهو او را تشویق کرد که از توافق خارج شود، اقدامی که بسیاری از کارشناسان اسرائیلی آن را اشتباه فاحش و شکست سیاست نتانیاهو در قبال ایران خواندند.
ایساچاروف گفت: «از آن زمان، هیچ محدودیتی برای برنامه وجود نداشته است» و افزود: «این برنامه هرگز پیشرفتهتر از این نبوده است.»، اما همچنین تحت نظارت نتانیاهو بود که اسرائیل با کشورهای عربی بیشتری که بخشی از محور میانهرو و ضد ایرانی محسوب میشوند، از جمله امارات متحده عربی، روابط دیپلماتیک برقرار کرد. خانم معلم، زندگی نامه نویس نتانیاهو، گفت: «بی بی هنوز در بازی است.» او یک بازیکن مرکزی است و از نظر دیپلماتیک یا سیاسی تمام نشده است. او یک بازی طولانی انجام میدهد.
آمریکا پس از بمباران گسترده ایران به اسرائیل، خواستار خویشتنداری است. نشریه اکونومیست نوشت: بر اساس گزارش اکسیوس، در پس تعارفات تماس تلفنی بایدن با نتانیاهو، تمایل آمریکا برای اجتناب از اقدام تلافیجویانه اسرائیل نهفته است که میتواند به تشدید وحشتناک تنشهای منطقهای منجر شود و عمو سام را به ورطهای عمیقتر در خاورمیانه بکشاند. با این حال، پس از رویارویی ایران و اسرائیل به عنوان دو قدرت اصلی نظامی در منطقه، ممکن است همه چیز به این سادگی نباشد.
اسرائیل نگران است که به قدرت بازدارندگی اش ضربهای وارد شده باشد و ممکن است احساس کند مجبور به واکنش است. در ۱۴ آوریل کابینه جنگ اسرائیل با این معضل دست و پنجه نرم کرده است. خواه ناخواه این حمله قواعد بازدارندگی در منطقه را دوباره ترسیم میکند و نشان میدهد که چگونه آمریکا در هر تلاش منطقهای برای مهار ایران نقشی حیاتی خواهد داشت.
پس از ۶ ماه جنگ طاقتفرسا در غزه، تمایل فوری اکثر طرفها اجتناب از یک جنگ منطقهای همهجانبه است. آمریکا به اسرائیل گفت که به حمله اسرائیل به ایران نخواهد پیوست. سرمایهگذاران نگران هستند که جنگ بیشتر منجر به افزایش شدید قیمت نفت شود. اما ایران اشاره کرده که مایل به افزایش تنش نیست. در توییتی از سفیر ایران در سازمان ملل آمده است: «مساله را میتوان پایانیافته تلقی کرد.» با این حال، ایروانی نسبت به پاسخ «به طور قابلتوجهی شدیدتر» در صورت اقدام اسرائیل هشدار داد و تاکید کرد ایالات متحده باید دور بماند.
پیشینهای برای خویشتنداری اسرائیل در برابر حمله مستقیم موشکی وجود دارد. در سال ۱۹۹۱ عراق دهها موشک اسکاد را در جریان توفان صحرا -حمله به رهبری آمریکا برای بیرون راندن نیروهای عراقی اشغال کننده کویت-، به سوی اسرائیل و عربستان سعودی شلیک کرد. به طور غیرمعمول، اسحاق شامیر نخستوزیر، تلافی نکرد و در برابر فشارهای آمریکا تعظیم کرد. حملات نادرست اسکاد صدام حسین تحریکی بود که هدف آن کشاندن اسرائیل به جنگ و تضعیف حمایت اعراب از ائتلاف آمریکایی بود. او حدود ۴۰ موشک با کلاهکهای معمولی شلیک کرد که باعث آسیبهای محدودی در اسرائیل شد، جایی که بیشتر کشته شدگان، بر اثر سکته قلبی و استفاده نادرست از ماسکهای گاز تلف شدند.
این اپیزود برای نتانیاهو که معاون وزیر امور خارجه در دولت لیکود شامیر بود، آشناست. برخلاف عراق، ایران در جنگ با یک ائتلاف قرار ندارد. حملات مستقیم هواپیماهای بدون سرنشین و موشکی ایران به اسرائیل نقطه اوج یک جنگ نیمه پنهان چند دههای است که به طرز خطرناکی آشکار شده است.
ایران نهتنها از حماس، بلکه از شبکهای از گروههای متحد ذیل «محور مقاومت» حمایت میکند. پدافند هوایی اسرائیل بهبود یافته است. تحقیقات پس از سال ۱۹۹۱ به این نتیجه رسید که نرخ رهگیری نسخه قبلی باتریهای پاتریوت آمریکایی ارسال شده به اسرائیل ممکن است کمتر از ۱۰درصد بوده باشد. از سوی دیگر، تهدید موشکی بسیار بزرگتر است: ایران و متحدانش اکنون صدهاهزار موشک و راکت از انواع مختلف در اختیار دارند. این ایده که آنها را میتوان بدون پاسخ به اسرائیل پرتاب کرد، ممکن است برای اسرائیل غیرقابل قبول باشد.
استراتژی نتانیاهو با تلاش مذبوحانه او برای ماندن در قدرت در مواجهه با عدممحبوبیت گسترده رنگآمیزی شده است. شرکای ائتلاف راست افراطی او برای یک جنگ طولانیمدت برای نابودی حماس در غزه فشار آوردهاند و اکنون از او میخواهند که علیه ایران اقدام کند. در لبنان و جاهای دیگر، اسرائیل اغلب به فرماندهان ارشد حمله کرده است. در ایران، اهداف بالقوه احتمالا متفاوت خواهند بود: غنی سازی اورانیوم و سایر تاسیسات هستهای ایران که مدتها در دید آنها بوده است. پایگاههای نظامی؛ یا شاید امکاناتی برای ساخت پهپاد و موشک.
با این حال، با انزوای اسرائیل در غزه، حملات ایران نشان داده که چگونه امنیت گسترده اسرائیل به کشورهای دیگری بستگی دارد که تمایل کمتری به تشدید تنش دارند. بسیاری از موشکها و پهپادها قبل از رسیدن به اسرائیل توسط نیروهای آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی سرنگون شدند. اردن نیز کمک کرد و تسلیحات ایرانی را در فضای هوایی خود رهگیری کرد و سایر کشورهای عربی نیز ممکن است به طور غیرمستقیم در آن دخالت داشته باشند. دفاع هوایی لایه لایه اسرائیل که با کمک گسترده آمریکا توسعه یافته، باقی کارها را انجام داد.
وقتی صحبت از حمله به ایران به میان میآید، اسرائیل جتها و تانکرهای سوخترسان موردنیاز را در اختیار دارد - به غیر از هواپیماهای بدون سرنشین، موشکها و زیردریاییها. اما هرچه کمکهای بیشتری از ایالات متحده دریافت کند، ضربه قویتری میتواند وارد کند. به عنوان مثال، هواپیماهای اسرائیلی در حالت ایده آل با قابلیتهای جستوجو و نجات آمریکا برای کمک به خلبانانی که سرنگون میشوند، پشتیبانی میشوند.
نتانیاهو باید بسنجد که چقدر میتواند فشار بیشتری بر روابط با آمریکا وارد کند. او میداند که شامیر در انتخابات سال ۱۹۹۲ شکست خورد تا حدی به این دلیل که روابط با آمریکا بر سر شهرکسازی تیره شد. حملات ایران در حال حاضر شکاف بین بایدن و نتانیاهو را التیام بخشیده است. اما یک انتقام بزرگ آن را به خطر میاندازد. با وارد کردن اسرائیل به منطقه سنتکام، آمریکا برای یکپارچه کردن دفاع هوایی منطقه تلاش کرده است.
با این حال، کشورهای عربی تمایلی به گرفتار شدن در جنگ بین ایران که از آن میترسند و اسرائیل که نمیتوانند آشکارا از آن حمایت کنند، ندارند. ریشی سوناک، نخست وزیر بریتانیا نیز از انتقام جویی جلوگیری کرده است: «هیچ کس نمیخواهد خونریزی بیشتری ببیند.» همه اینها نشان میدهد که اسرائیل تحت فشار شدید بایدن و دیگران برای خویشتنداری است. قبل از دیدار کابینه جنگ این کشور، بنیگانتس، یکی از اعضای آن و رقیب نتانیاهو، پیشنهاد کرد که اسرائیل میتواند وقت خود را بگذراند؛ ما یک ائتلاف منطقهای میسازیم و بهای آن را به روش و زمانبندی مناسب از ایران دریافت میکنیم.
با این حال، حتی اگر اسرائیل پاسخی ندهد، مشکل دیرینه ایران با انتقام بازمیگردد. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر، دونالد ترامپ نامزد احتمالی جمهوریخواهان، این حمله را ناشی از «ضعف» بایدن در خارج از کشور دانست. بهرغم درخواست هایشان برای اقدام سخت، تعداد کمی از جمهوریخواهان از احتمال غرق شدن در جنگ علیه ایران لذت میبرند.
با وجود این ممکن است بایدن به چیزی شبیه به سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران، از جمله تحریم شدیدتر آن برگردد. این ممکن است حتی دشوارتر از گذشته باشد، زیرا چین و روسیه تمایلی به اجرای تحریمها ندارند. همچنین بایدن نمیخواهد چشم انداز دلهره آور تلاش برای تضمین آتش بس کوتاه مدت در غزه، مبادله گروگانها و اسیران و در حالت ایده آل، آغاز یک فرآیند سیاسی را که با توافق عادی سازی عربستان سعودی با اسرائیل همراه با پیشرفت باشد، تضعیف کند.
در سال ۱۹۹۱ آمریکا پس از پایان جنگ سرد در اوج قدرت خود بود. در مقابل، بایدن تلاش کرده است تا آمریکا را از مشکلات خاورمیانه خارج کند و آن را غیرممکن دانسته است. هنوز یک الگوی قدیمی که در سال ۱۹۹۱ آشکار شد، دوباره در حال ظهور است: زمانی که اسرائیل با فلسطینیهای بدون تابعیت میجنگد، دوستان اسرائیل دو دسته میشوند. زمانی که دولتهای رادیکال مانند عراق و ایران به آن حمله میکنند، پشت آن جمع میشوند.
بایدن یک ائتلاف بینالمللی اعلام نشده برای دفاع از آسمان اسرائیل تشکیل داده است. او با رهبران گروه ۷ تماس گرفته است تا درباره پاسخ به ایران گفتگو کنند. شورای امنیت سازمان ملل نیز این موضوع را بررسی کرد. بایدن درس دیگری را از سال ۱۹۹۱ میداند: هر چه قدرتهای خارجی برای مقابله با دشمنان اسرائیل بیشتر دیده شوند، احتمال اینکه خود اسرائیل با خویشتنداری رفتار کند، بیشتر میشود.
فایننشال تایمز در مطلبی به بررسی حمله تنبیهی موشکی و پهپادی بامداد یکشنبه ایران به اسرائیل پرداخت و نوشت: ساعاتی پس از پرتاب رگبار پهپادها و موشکهای مسلح از سوی ایران به اسرائیل، فرماندهان ارتش ایران با اعمال تغییری در تاکتیکهای طراحیشده برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی، اعلام کردند «ماموریت انجام شده است». تهران در آغاز اولین حمله مستقیم خود علیه دشمن دیرینه اش، قصد داشت این حمله را یک نمایش قوی و نمایش قدرت نشان دهد و جنگ سایه طولانیمدت خود را با دولت یهود آشکار کرد. هیچ یک از ۱۷۰ پهپاد وارد حریم هوایی اسرائیل نشد. به ادعای نیروهای نظامی اسرائیل، ۲۵ موشک از ۳۰ موشک کروز قبل از عبور از مرزها سرنگون شده و اکثر ۱۲۰ موشک بالستیک توسط سامانههای دفاع هوایی اسرائیل منهدم شدند.
با این حال، در ایران، این عملیات به عنوان یک موفقیت مورد ستایش قرار گرفت: یک واکنش مدنظر برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی و تقویت وجهه خود در میان نیروهای نیابتی منطقه و وفاداران داخلی. همچنین به عنوان مدرکی تلقی میشد که تهران از تهدیدها و آمادگی خود برای اقدام قاطع در صورت تحریک اسرائیل حمایت میکند. یکی از منابع داخلی در ایران گفت: «پیام ایران واضح بود: ما بیمحاباتر از آن چیزی هستیم که شما تصور میکنید و آماده هستیم تا در صورت لزوم عواقب جنگ را تحمل کنیم.» این به معنای بازدارندگی و سیگنالی برای ایالات متحده و اسرائیل است که «کافی است».
تصمیم برای حمله مستقیم به اسرائیل یک قمار سیاسی مهم برای ایران بود که به طور سنتی سیاست «صبر استراتژیک» را در پاسخ به دشمنانی مانند آمریکا و اسرائیل دنبال میکرد. این به آن معنا بود که تصمیمگیرندههای نهایی جمهوری اسلامی به دنبال اجتناب از درگیری مستقیم هستند، حتی پس از اینکه اسرائیل را به ترور دانشمندان هستهای و مقامات امنیتی ایران در داخل ایران متهم کردند. در عوض، بر جنگ نامتقارن و استفاده از نیروهای نیابتی منطقهای مانند حزبالله و شبهنظامیان در عراق و سوریه تکیه کردند.
احمد دستمالچیان، سفیر سابق ایران در لبنان، گفت حمله به اسرائیل «فصل جدیدی در سیاست دفاعی ایران گشوده» و نشاندهنده «تغییر پارادایم از صبر استراتژیک به دفاع چندلایه» است. این حمله به تلافی حمله مشکوک اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق که منجر به کشته شدن هفت عضو سپاه پاسداران از جمله دو فرمانده ارشد شد، انجام گرفت. اسرائیل از زمانی که حمله حماس در ۷ اکتبر جنگ غزه را آغاز کرد و موجی از تنشهای منطقهای را با مشارکت گروههای شبه نظامی تحت حمایت ایران آغاز کرد، مجموعهای از حملات را علیه اهداف ایرانی در سوریه انجام داده است. حداقل ۱۸ عضو سپاه پاسداران در سوریه ترور شده اند، در حالی که حملات اسرائیل به جنوب لبنان منجر به جان باختن بیش از ۲۵۰ جنگجوی حزبالله، قدرتمندترین و مهمترین نیروی نیابتی ایران شده است. در تمام این مدت، مقامات ایرانی بارها گفته اند که جمهوری اسلامی میخواهد از یک جنگ منطقهای گستردهتر یا درگیری مستقیم با اسرائیل اجتناب کند.
با این حال، تهران فکر میکند که اسرائیل با حمله به کنسولگری ایران در دمشق از خط قرمز جمهوری اسلامی عبور کرده و نگران است که عدمپاسخ «اسرائیل را در اعمال تهدیدهای بیشتر جسورتر کرده و ایران را ضعیف نشان دهد.» مقامات ایرانی این حمله را «محدود» توصیف کردند؛ حملاتی با صدها موشک و پهپاد که برای هدف قرار دادن یک پایگاه هوایی و یک مرکز اطلاعاتی طراحی شده بود.
مرکزی که به گفته مقامات ایران، اسرائیل در حمله اول آوریل خود به کنسولگری دمشق از آن استفاده کرده بود. هر چند اسرائیل تعداد زیادی پهپاد «کامیکازه» را رهگیری کرد، اما حمیدرضا ترقی، سیاستمدار اصولگرای ایرانی، میگوید: هدف ایران با پرتاب رگبار پهپادها این بود که بر پدافند هوایی چندلایه اسرائیل غلبه کند تا موشک هایش بتوانند به این سامانه نفوذ کنند. جمهوری اسلامی موفق شد با هفت موشک به یک پایگاه نظامی کلیدی حمله کند. ارتش اسرائیل اعلام کرد که حمله به یک پایگاه هوایی در جنوب این کشور آسیب کمی وارد کرده است. در جریان عملیات شبانه تلفات جانی گزارش نشد، و فقط یک فرد بر اثر سقوط ترکش به شدت مجروح شد.
سرلشکر حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران ایران، گفت که حمله ایران «میتوانست بسیار بزرگتر باشد، اما ما آن را فقط به تاسیساتی که رژیم برای حمله به کنسولگری استفاده کرده بود، محدود کردیم». حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران نیز گفت که تهران۷۲ ساعت پیش از عملیات به «دوستان خود» در منطقه هشدار داده که حمله انجام خواهد شد. او گفت که تهران روز یکشنبه پیامی به واشنگتن ارسال کرده است که «عملیاتش با هدف دفاع مشروع و مجازات اسرائیل محدود خواهد شد» - که نشاندهنده تمایل به اجتناب از هرگونه تشدید تنش با ایالات متحده است.