bato-adv
کد خبر: ۷۲۴۹۶۵

چرا بایدن نمی‌تواند نتانیاهو را متوقف کند؟

چرا بایدن نمی‌تواند نتانیاهو را متوقف کند؟

دولت بایدن به دلیل عدم توقف حملات اسرائیل در غزه، با انتقاد‌های بی‌امانی مواجه شده است. گزارش شده که جو بایدن و دستیارانش از افزایش تعداد تلفات فلسطینیان نگران و از امتناع اسرائیل از اجازه ورود کمک‌های بشردوستانه کافی به صد‌ها هزار فلسطینی که مجبور به فرار از خانه‌های خود شده‌اند، ناامید هستند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۵۸ - ۲۴ فروردين ۱۴۰۳

بحران غزه بار دیگر چالشی بزرگ برای سیاست خارجی آمریکا ایجاد کرده است. منتقدان دولت بایدن معتقدند که ایالات متحده می‌تواند با استفاده از نفوذ خود بر اسرائیل، این کشور را به توقف حملات و برقراری آتش‌بس وادار کند. استفان والت، استاد دانشگاه هاروارد به بررسی دامنه نفوذ واقعی آمریکا بر اسرائیل و عوامل تأثیرگذار بر آن می‌پردازد.

به گزارش اکوایران، دولت بایدن به دلیل عدم توقف حملات اسرائیل در غزه، با انتقاد‌های بی‌امانی مواجه شده است. گزارش شده که جو بایدن و دستیارانش از افزایش تعداد تلفات فلسطینیان نگران و از امتناع اسرائیل از اجازه ورود کمک‌های بشردوستانه کافی به صد‌ها هزار فلسطینی که مجبور به فرار از خانه‌های خود شده‌اند، ناامید هستند.

با این حال، بایدن جریان تسلیحات آمریکایی به اسرائیل را متوقف نکرده و ایالات متحده چندیدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد را که خواستار آتش‌بس می‌شد را وتو کرده است. بر خلاف کانادا، ایالات متحده هنوز تصمیم خود برای قطع بودجه آژانس امداد و کار برای فلسطینیان (آنروا) را لغو نکرده، اگرچه اکنون اتهامات مبنی بر این‌که کارکنان آنروا در غزه پر از حامیان حماس بوده، مورد تردید قرار گرفته است.

مقاومت در برابر فشار‌های واشنگتن

به نوشته استفان والت، استاد دانشگاه هاروارد و نظریه‌پرداز روابط بین‌الملل در فارن پالیسی، منتقدان بایدن بر این باورند که ایالات متحده نفوذ زیادی بر این وضعیت داشته و حتی یک کلمه محکم از او، همراه با تهدید به کاهش یا توقف کمک‌های آمریکا، سریعاً اسرائیل را مجبور به تغییر رویکرد می‌کند.

با این حال، این فرضیه نیاز به بررسی دقیق دارد، زیرا کشور‌های ضعیف‌تر اغلب از پذیرش خواسته‌های آمریکا سر باز می‌زنند و گاهی اوقات از پس تبعات آن برمی‌آیند. صربستان در کنفرانس سال ۱۹۹۹ رمبویه خواسته‌های ناتو را رد کرد. چندین دهه است که ایران و کره شمالی تحریم‌ها را تحمل کرده و همچنان مقابل آن ایستاده‌اند. نیکلاس مادورو هم چنان بر ونزوئلا حکمرانی کرده و علی‌رغم اصرار قبلی آمریکا مبنی بر اینکه «اسد باید برود»، رهبر سوریه همچنان در مسند قدرت است.

این رهبران توانستند در برابر فشار‌های آمریکا مقاومت کنند؛ زیرا به حمایت آمریکا وابسته نبوده و هر یک باور داشتند که از تسلیم‌شدن بیشتر از مقاومت ضرر خواهند کرد. اما متحدان نزدیک ایالات متحده نیز گاهی اوقات در برابر فشار‌های آمریکا می‌ایستند؛ همانطور که علی‌رغم مخالفت‌های ایالات متحده، آلمان به ساخت خط لوله نورد استریم ادامه داد. حتی دولت‌های بسیار وابسته نیز می‌توانند به طرز شگفت‌آوری از خود سرسختی نشان دهند.

رهبران افغانستان بار‌ها از اجرای اصلاحاتی که مقامات آمریکایی خواستار آن بودند، سر باز زده و فرماندهان اوکراینی در هنگام برنامه‌ریزی برای ضدحمله ناموفق خود در تابستان سال گذشته، توصیه‌های آمریکا را رد کردند. کابل و کی‌یف تقریباً کاملاً به حمایت مادی آمریکا متکی بودند، اما واشنگتن نتوانست آن‌ها را به انجام کاری که می‌خواست وادار سازد.

به طور مشابه، رهبران اسرائیل از دیوید بن گوریون گرفته تا بنیامین نتانیاهو، در موارد متعددی اگرچه نه همیشه در برابر فشار‌های آمریکا مقاومت کرده‌اند که نشان می‌دهد میزان نفوذی که ایالات متحده در هر لحظه، به چیزی فراتر از وسعت سخاوتمندی آمریکا بستگی دارد. نباید به طور خودکار فرض کنیم که یک تماس تلفنی از بایدن و تهدید به قطع کمک‌های آمریکا اسرائیل را وادار به اجرای دستورات واشنگتن می‌کند.

پایه‌های نفوذ ابرقدرت‌ها بر دولت‌های وابسته

اما نفوذ از کجا حاصل می‌شود؟ ارائه کمک‌های اقتصادی و نظامی، حمایت دیپلماتیک و اعطای سایر مزایا به دولت‌های وابسته زمانی اهرم فشار قابل توجهی را در اختیار حامیان قرار می‌دهد که آن‌ها انحصار تقریباً کاملی بر کمک‌های ارائه‌شده داشته، تقریباً به اندازه کشور وابسته به مسائل موجود اهمیت داده و هیچ مانع داخلی در دولت حامی برای دستکاری سطح کمک به منظور تحت فشار قرار دادن کشور وابسته وجود نداشته باشد. زمانی نفوذ کاهش می‌یابد که دولت وابسته بتواند کمک مشابهی را از شخص دیگری دریافت کرده، یا اینکه به مسائل مورد مناقشه بسیار بیشتر از حامی خود اهمیت دهد و در نتیجه، مایل به پرداخت هزینه کاهش حمایت باشد یا اینکه به دلیل محدودیت‌های داخلی یا نهادی، دولت حامی نتواند حمایت خود را کاهش دهد.

این شرایط نشان می‌دهند که چرا و چگونه برخی از دولت‌های وابسته قادر و مایل هستند تا در برابر ترجیحات حامیان خود سرپیچی کنند. اگر حامی معتقد باشد که متحد ضعیف‌ترش ذاتاً باارزش بوده (به عنوان مثال، به دلیل اینکه در موقعیت استراتژیک حیاتی قرار داشته، از ارزش‌های مشابهی برخوردار بوده و...) یا اگر موفقیت کشور وابسته به شهرت یا اعتبار حامی آن گره خورده باشد، در این صورت و حتی با فرض سرکشی سرسختانه، دولت حامی از قطع حمایت از کشور وابسته خودداری خواهد کرد.

به عنوان مثال، اتحاد جماهیر شوروی مشکلات زیادی برای هماهنگ نگه داشتن کشور‌های وابسته عرب خود داشت، زیرا آن‌ها برای نفوذ رژیم شوروی در خاورمیانه حیاتی بوده و کرملین نمی‌خواست آن‌ها شکست بخورند یا با ایالات متحده همسو شوند. به طور مشابه، ایالات متحده نمی‌توانست با تهدید به قطع حمایت، بر رهبران ویتنام جنوبی یا افغانستان فشار بیاورد، زیرا می‌دانست که در صورت انجام این کار، این کشور‌ها فرو می‌پاشند. بدیهی است که رؤسای جمهور وقت ویتنام و افغانستان این موضوع را به خوبی درک می‌کردند؛ به همین دلیل، کنترل رفتار آن‌ها برای واشنگتن تقریباً غیرممکن بود.

حتی در کوتاه‌مدت، نفوذ حامی پس از ارائه کمک‌ها را کاهش می‌دهد؛ زیرا پس از اعطا، راهی برای بازپس‌گیری آن‌ها وجود ندارد. هنری کیسینجر این پویایی را به خوبی توضیح می‌دهد: «وقتی از اسحاق رابین (نخست‌وزیر وقت اسرائیل) می‌خواهم که امتیازاتی قائل شود، او می‌گوید که نمی‌تواند امتیاز بدهد، زیرا اسرائیل ضعیف است.

اما زمانی که من به او سلاح بیشتری می‌دهم، می‌گوید که نیازی به امتیازدهی ندارد، چون اسرائیل قوی است». علاوه بر این، دولت‌های ضعیف و وابسته به حمایت، به دلیل آسیب‌پذیری بیشتر و داشتن گزینه‌های کمتر، اغلب بیشتر از حامیان خود به موضوعات مورد نظر اهمیت می‌دهند. اگر متحدی از سوی گروه‌های سیاسی کلیدی در کشور خود حمایت شود، حتی کمتر احتمال دارد که دولت حامی از اهرم فشاری که در اختیار دارد استفاده کند.

پویایی روابط واشنگتن-تل‌آویو

حالا بیایید به وضعیت فعلی روابط آمریکا و اسرائیل نگاه کنیم و ببینیم این نکات به ما در مورد اهرم فشار واقعی که ممکن است بایدن به کار گیرد، چه می‌گوید.

اولاً، اگرچه اسرائیل به اندازه قبلاً به حمایت آمریکا وابسته نیست، اما همچنان شدیداً به دسترسی به تسلیحات آمریکایی، از سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته مانند هواپیما‌های اف-۳۵ یا موشک‌های دفاع هوایی پاتریوت گرفته تا بمب‌های هدایت‌شونده دقیق و گلوله‌های توپخانه‌ای متکی است.

البته ایالات متحده تنها کشوری نیست که تسلیحات پیشرفته تولید می‌کند و اسرائیل صنایع دفاعی پیشرفته‌ای از خودش دارد، اما در صورت قطع حمایت از سوی آمریکا (که اتفاق بعیدی است)، بازآرایی نیروهایش فرآیندی دشوار و پرهزینه خواهد بود. مدت‌هاست که استراتژیست‌های اسرائیلی بر این باورند که حفظ برتری کیفی نسبت به دشمنان بالقوه حیاتی بوده و از دست دادن حمایت آمریکا توانایی آن‌ها برای انجام این کار در بلندمدت را به خطر می‌اندازد.

علاوه بر این، ارزش حمایت دیپلماتیک آمریکا، چه به شکل وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد یا فشار بر سایر کشور‌ها برای خودداری از انتقاد از اسرائیل را نیز باید به لیست حمایت‌های واشنگتن اضافه کرد و واضح است که جایگزین‌کردن حمایتی که اسرائیل از ایالات متحده دریافت می‌کند، دشوار یا غیرممکن خواهد بود. به همین دلیل، بسیاری از ناظران بر این باورند که تنها کاری که بایدن باید انجام دهد این است که تهدید به کاهش حمایت آمریکا کند و نتانیاهو چاره‌ای جز تسلیم نخواهد داشت.

ثانیاً، اگرچه فشارآوردن بر دولت‌های وابسته و ضعیف‌تر در زمانی که آن‌ها بیشتر به مسائل مورد نظر اهمیت می‌دهند، دشوار است، اما شاید اکنون توازن قاطعیت به شکلی در حال تغییر باشد که دست آمریکا را تقویت کند. ایالات متحده توانسته زمانی که منافع خود بیشتر درگیر بوده، رفتار اسرائیل را تغییر دهد، همانطور که در بسیاری از درگیری‌های پیشین خاورمیانه مشاهده کرده‌ایم.

دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهور وقت آمریکا پس از جنگ دوم عرب‌ها و اسرائیل در سال ۱۹۵۶، با موفقیت اسرائیل را تحت فشار قرار داد تا از سینا عقب‌نشینی کند و در طول جنگ فرسایشی ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ و جنگ سال ۱۹۷۳ عرب‌ها و اسرائیل، مقامات آمریکایی توانستند به متقاعدکردن اسرائیل برای پذیرش آتش‌بس کمک کنند. در هر یک از این موارد، رهبران ایالات متحده با قاطعیت و موفقیت عمل کردند، زیرا معتقد بودند که منافع گسترده‌تر آمریکا در خطر است.

با این حال، اکنون گفتن اینکه کدام طرف قاطعیت بیشتری دارد، دشوار است. اگرچه محبوبیت نتانیاهو در داخل اسرائیل به طور فزاینده‌ای کاهش یافته، اما افکار عمومی از عملیات نظامی در غزه حمایت می‌کند و حتی نزدیک‌ترین رقبای سیاسی نتانیاهو نیز تاکنون با او همراهی کرده‌اند. مخالفت نتانیاهو با راه‌حل دو کشوری (یا هر نوع توافق منصفانه با فلسطینیان)، تمایل او برای اجتناب از پیگرد قانونی به اتهام فساد و وابستگیش به اعضای راست افراطی کابینه برای ماندن در قدرت را نیز به این معادله بیافزایید و نتیجه این‌گونه می‌شود که ممکن است رهبر اسرائیل در برابر تهدید آشکار ایالات متحده برای قطع کمک سرکشی کند.

علی‌رغم هشدار‌های صریح آمریکا، نتانیاهو با ادعای اینکه اسرائیل یک «دموکراسی پوشالی» نیست، بر ادامه حملات نیرو‌های دفاعی اسرائیل به شهر پرجمعیت رفح در غزه تأکید کرده است. اما او همچنین موافقت کرده که برای مشورت در این‌باره، هیئتی را به واشنگتن اعزام کند.

علاوه بر این، بحران غزه واقعاً به وجهه آمریکا در سراسر جهان آسیب زده و باعث شده که دولت بایدن هم بی‌رحم و هم ناکارآمد به نظر برسد. تناقضات در سیاست آمریکا مضحک و نتایج آن آشفته‌بار است. در حالی که واشنگتن به ساکنان آواره و گرسنه غزه از طریق هوایی غذارسانی می‌کند، همزمان تسلیحات اسرائیل را تأمین کرده که آن‌ها را مجبور به فرار و در معرض خطر گرسنگی بیشتر قرار می‌دهد. این وضعیت همچنین می‌تواند شانس پیروزی مجدد بایدن را به خطر بیندازد که دلیل دیگری برای سرسختی کاخ سفید است.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین