سینمای ایران در سال جاری ستارههای بیتکراری را از دست داد که جایشان هرگز پرشدنی نیست.
در واپسین روزهای سال در کنار مرور بخشهای مختلف سینما میتوان، یک قسمت دیگر را مرور کرد؛ بخشی که البته یادآوری آن همراه با اندوه است و آن درگذشت چهرههای مختلف سینمایی است، سینمای ایران وامدار نقشآفرینان و نقشسازان بیتکراری است که در رشد و بالندگی آن سهم بسزایی داشتهاند و جای خالیشان هرگز پرشدنی نیست.
به گزارش ایرنا، به سنت سالهای قبل گرامی میداریم یاد همه آنهایی که حالا در میان ما نیستند:
هنوز هم یادآوری نوع درگذشتش بهتآور است، کارگردانی که گرچه در فیلمهایش بهنوعی از امید و زندگی میگفت، اما خود گویی به پایان راه رسید. کیومرث پوراحمد سینماگر خاطرهساز دهه ۷۰ و ۸۰ است که هنوز هم گاهی «قصههای مجید» او از تلویزیون پخش میشود، که هنوز هم میشود پای آن نشست و از ماجراهایی که مجید رقم میزند، لذت برد.
زندهیاد کیومرث پوراحمد
یا هنوز این «خواهران غریب» اوست که هر ساله همزمان با روز مادر از سیما پخش میشود تا خاطره روزهای اوج کارگردان کهنهکار سینما زنده شود.
با آنکه ساختههای متاخر کیومرث پوراحمد عمدتا با نقدهایی جدی مواجه شده بود، اما او در سالهای اخر زندگی، سویه دیگر دنیای هنر را هم آزمود و پا به عرصه بازیگری گذاشت و به همین واسطه نقشهای کوتاهی از خود به یادگار گذاشت به طوری که همین حالا «ویلای ساحلی» با بازی افتخاری او روی پرده است.
کیومرث پوراحمد ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ در بندر انزلی درگذشت.
همین امسال بود که حضورش در «شکار حلزون» در ویترین جشنواره فیلم فجر و نقش بستن او بر پرده سینما، افسوس مخاطبان را برانگیخت، حسام محمودی که بیشتر به واسطه سریالهای تلوزیونیاش، چون «لحظه گرگ و میش»، «دلدار» و ... شناخته میشد در سینما هم با فیلمهایی مثل «رمانتیسم عماد و طوبا» و «غریب» شناخته شد.
زندهیاد حسام محمودی
او البته آثاری همچون «شب بیرون»، «خسته نباشید!»، «امروز»، «حق سکوت»، «مردن به وقت شهریور»، «آستیگمات»، «مرگ ماهی» را هم در کارنامه داشت، اما درگذشت زودهنگامش در حالی که فقط ۳۷ سال داشت، باعث شد از آن به عنوان یک شوک بزرگ یاد کنند.
حسام محمودی ۱۲ اردیبهشت ماه دار فانی را وداع گفت.
میشود کارنامهاش را مرور کرد و به فهرست بلندبالایی از فیلمهای سینمایی، آثار تلویزیونی و تئاتری رسید، بازیگر باسابقهای که هر دوره از زندگیاش یادآور اثری ماندگار است و تجربه همکاری با بزرگانی همچون عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، جمشید لایق، پرویز فنیزاده، جعفر والی، عباس جوانمرد و ... را داشت.
فخری خوروش، اما از دهه ۸۰ از بازیگری کنارهگیری و در همان دهه ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
زندهیاد فخری خوروش
او را میتوان با آثاری همچون «تاراج»، «صاعقه»، «قرنطینه» و... یاد کرد که در ۲۰ خردادماه درحالی که ۹۴ سال داشت، در لسآنجلس درگذشت.
بیش از آنکه آثارش برای مخاطبان شناخته شده باشد، نامش آشناست. فریماه فرجامی کارش را در عرصه هنر ابتدا با گویندگی نمایشهای رادیویی آغاز کرد و بعدش راهش برای ورود به سینما در سال ۵۹ با «گفت هر سه نفرشان» هموار شد. او گرچه آثار شاخصی همچون «اجارهنشینها»، «مادر»، «نرگس» و... را در کارنامه خود دارد، اما دوری خودخواستهاش از سینما باعث شد تا حضورش کمرنگ و کمرنگتر شود و هرچند همین اواخر «لامینور» را روی پرده داشت، اما بعید است نسل تازه سینمادوستان ایرانی با آثار او آشنایی داشته باشند.
زندهیاد فریماه فرجامی
فریماه فرجامی، اما بازیگر توانمندی بود که حتماً کیفیت نقشآفرینیاش در خاطره مخاطبان آن روزها باقی مانده است.
این بازیگر در ۹ تیرماه و درحالیکه تنها چند روز از رسانهای شدن خبر به کما رفتنش بر اثر سکته مغزی میگذشت، در سن ۷۱ سالگی از دنیا رفت.
ایرج تقیپور نه فقط یک تهیهکننده که تجربه سالها فعالیت در امور تبلیغاتی و داوری بخش مواد تبلیغی جشنواره فیلم فجر را هم داشت. او در عرصه تهیهکنندگی، اما آثار ماندگاری را از خود به جای گذاشت. ایرج تقیپور یک بار با همکاری اصغر فرهادی «شهر زیبا» را تولید کرد «رقص در غبار»، «صندلی خالی» هم از دیگر تولیدات او بود.
زندهیاد ایرج تقیپور
او را گرچه میتوان از تهیهکنندگان استخوانخوردکرده سینمای ایران دانست، اما آخرین فیلمش با عنوان «عموزادگان» را به دلیل فراهم نبودن شرایط ساخت نتوانست بسازد و همین تبدیل به حسرتی برای بازماندگان و دوستدارانش شد.
ایرج تقیپور ۲۹ تیرماه به دلیل ابتلا به بیماری درگذشت.
هم عکاس بود هم فیلمساز، هم نویسنده بود و هم روزنامه نگار، او البته مترجم هم بود. تلفیقی از هنرهای مختلف را در وجودش داشت و از پیشگامان موج نو در سینمای ایران بود. ابراهیم گلستان به واسطه زندگی پر فراز و نشیبش چهرهای آشنا برای اهالی فرهنگ و هنر و البته هنردوستان است. اما فیلمسازی او در همان دهه ۵۰ متوقف ماند و دیگر فیلمی نساخت.
ابراهیم گلستان البته خانوادهای هنردوست را هم پرورش داد، فرزندش لیلی گلستان از هنرمندان هنرهای تجسمی است و مانی حقیقی به عنوان نوه او کارگردان و بازیگر سینماست.
ابراهیم گلستان ۳۱ مردادماه در سن ۱۰۱ سالگی در انگلیس درگذشت.
هامونبازان او را با نقش سیدمرتضی در این فیلم به یاد میآورند همانجا که نقش یک روحانی روشنفکر را بازی میکرد و با شخصیت اصلی فیلم یعنی خسرو شکیبایی دوستی نزدیکی داشت. امرالله صابری هم از جمع بازیگران فیلمهای داریوش مهرجویی بود که گویی امسال سالشان بود و هر کدام در برههای رخت از این دنیا بستند.
زندهیاد امرالله صابری
امرالله صابری در رشته بازیگری و کارگردانی در دانشگاه آلمان تحصیل و کار در عرصه هنر را با تئاتر آغاز کرده بود تا اینکه با داریوش مهرجویی و با نقش کوتاهی در فیلم «پستچی» پا به عرصه سینما گذاشت. بازیگری، اما تنها پیشه او نبود، با مروری بر کارنامه امرالله صابری میتوان دریافت سابقه ترجمه برخی از کتابها را هم داشته است.
این بازیگر ۶ مهرماه و درحالی که ۸۲ سال داشت بر اثر کهولت سن درگذشت.
۱۰ اردیبهشت ماه بود که مراسم نکوداشتش در خانه هنرمندان برگزار شد، تنها ساعتی پس از برگزاری این مراسم، تصاویرش به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد تا یک واقعیت را عیان کند؛ اینکه حال آقای بازیگر خوب نیست. آتیلا پسیانی راه هنر را از کودکی در پیش گرفت، او فرزند جمیله شیخی بازیگر باسابقه سینما و تئاتر بود و همین امر باعث شده بود از سنین کم در فضای هنر تنفس کند.
زندهیاد آتیلا پسیانی
سرتاسر زندگی ۶۶ ساله او بویی از هنر داشت، گاه بازیگری سینما را میآزمود، گاه در آثار تلویزونی حضور پیدا میکرد و گاه خودش نمایشی را کارگردانی میکرد. بازیگری که در آثار ماندگاری همچون «کشتی آنجلیکا»، «دو فیلم با یک بلیت»، «مسافران»، «خاکستر سبز»، «هیوا»، «گاوخونی» و... ایفای نقش کرد.
او ۱۴ مهرماه به دلیل عوارض ناشی از بیماری سرطان در فرانسه درگذشت.
بامداد ۲۲ مهرماه بود که ناگهان خبر درگذشت داریوش مهرجویی به همراه همسرش وحیده محمدیفر فضای مجازی و رسانههای رسمی را فراگرفت تا از آن بهعنوان یک قتل فجیع یاد کنند. کارگردان صاحبسبک سینمای ایران و وحیده محمدیفر درحالیکه در ویلای شخصی خود به سر میبردند توسط چند تن از اتباع افغانستانی به قتل رسیدند تا خبر درگذشت بهتآورشان در صدر اخبار قرار بگیرد.
زندهیاد داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی از کارگردانان موج نوی سینمای ایران بود که تلفیق هنر، فلسفه، سینما و اقتباس در کارش باعث شده بود به یکی از نامآورترین سینماگران ایرانی تبدیل شود.
حتی اگر دیگر آثار او را هم ندیده باشید حتماً «مهمان مامان» یا «گاو» را دیدهاید، اما او خالق «سارا»، «لیلا»، «پری» و... هم بود.
وحیده محمدیفر هم از فیلمنامهنویسان و طراحان لباس سینما بود.
او را در قامت زنی سرکش در «هامون» میشناسید، با همان بگومگوها با خسرو شکیبایی. بیتا فرهی را میتوان از زنان تاثیرگذار سینمای ایران دانست بازیگری که خیلی زود پذیرای نقشهای مادری شد و احتمالاً پررنگترین خاطره از او در این نقش به «خونبازی» گره بخورد، مادری که سعی داشت فرزند گرفتار در اعتیادش را نجات دهد.
زندهیاد بیتا فرهی
احتمالاً او را با «بانو» و «اعتراض» هم به یاد بیاورید، اما آخرین حضور او روی پرده سینما به فیلم سینمایی «لامینور» بازمیگردد.
بیتا فرهی مدتی را نزد دخترش در پاریس زندگی میکرد، اما در پی عوارض بیماری ریوی به ایران بازگشت و در نهایت ۴ آذرماه درگذشت.
همزمان با روزهای پخش چندین و چندباره سریال «یوسف پیامبر» از تلویزیون بود که خبر درگذشتش رسانهای شد، بازیگری که البته سالها بود که تهران را به مقصد رشت ترک کرده و بهواسطه همین موضوع، حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی کمرنگ شده بود.
زندهیاد پروانه معصومی
او را علاوه بر «یوسف پیامبر» در سینما احتمالاً بیشتر بهخاطر بازی در فیلمهای «گلهای داوودی»، «جهیزیهای برای رباب»، «شکوه زندگی» و... بشناسید. پروانه معصومی بازیگری است که بهرام بیضایی او را به سینمای ایران معرفی کرد و بعدها در نقشهای مادرانه در سینما و تلویزیون ماندگار شد.
او که به دلیل ابتلا به بیماری ترجیح داده بود از تهران خارج شود ۶ آذرماه در رشت درگذشت.
از بازیگران نسل اول انقلاب بود که حضورش در نقشهای منفی هنوز هم در خاطرات باقی مانده، او به «طوفان» سینمای ایران شهرت داشت که فعالیتش در عرصه ورزشهای رزمی او را به بیماری پارکینسون مبتلا کرد. رضا صفاییپور را بدمن سینمای ایران توصیف میکنند که اتفاقاً در آثار پرمخاطبی همچون «قهرمانان»، «مردی در آتش»، «انفجار»، «شکار در شب»، «کانی مانگا»، «چشم عقاب» و... حضور داشت که در کنار جمشید هاشمپور و حسن رضایی بهعنوان سه ستاره اصلی سینما معرفی میشدند.
زندهیاد رضا صفاییپور
رضا صفاییپور در سال ۱۳۲۸ به دنیا آمد و برای اولینبار در سال ۴۲ کارش را با بدلکاری در سینما آغاز کرد و بعدها با آنکه به شهرتی رسیده بود، اما از پیمودن این مسیر نادم بود بهطوری که یک بار در مصاحبهای گفته بود: «اگر به گذشته برگردم ادامه تحصیل میدادم و یک پزشک خوب میشدم چرا که این گونه احساس میکردم از تواناییهای ما استفاده میشود. درحالیکه بهخاطر فعالیت بیش از ۴۰ سالهام آن چیزی که انتظار داشتم نشده است و این تفکرم نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است، من آنقدر کار در پرونده کاریام دارم که از نسل جدید متوقع کارهای خوب باشم.»
آخرین نقشآفرینی رضا صفاییپور در سینما به سال ۹۹ در فیلم «گیجگاه» ساخته عادل تبریزی باز میگشت. او سرانجام در ۲۶ آذرماه دار فانی را وداع گفت.
خانواده بزرگ سینمای ایران در کنار چهرههای مطرحی که درگذشت آنها بازتاب رسانهای پررنگتری داشت، در سالی که گذشت شاهد فقدان هنرمندان دیگری هم بود که شاید چهرههایی کمترآشنا برای مخاطبان بودند، اما بیشک در بالیدن سینمای ایران و تولیدات آن سهم داشتهاند.
در پایان این گزارش یاد هنرمندانی، چون سعید بخشعلیان فیلمبردار و مستندساز، حمیدرضا مرادی بازیگر نوجوان فیلمهای دهه ۷۰ سینمای ایران، ابراهیم بصیرت بازیگر سینما، بیژن سراجی بازیگر «سیزده»، اسفندیار ابراهیمی بازیگر «پری»، مازیار شیخ محبوبی صدابردار «مهمان مامان»، خسرو امیرصادقی تهیهکننده «پسر تهرانی»، بهاره حسینی منشی صحنه «رحمان ۱۴۰۰»، نورمحمد ذوالفقاری بازیگر «غلامرضا تختی»، مهدی امامی کارگردان سینمای مستند، رضا نوروزی مدیر تدارکات و مدیر تولید «سن پترزبورگ»، فریدون فرشباف مستندساز و پژوهشگر حوزه انیمیشن را هم گرامی میداریم.