تمام فیلمها و انیمیشنهایی که از دیزنی تاکنون پخش شدهاند پر از رنگ و نور هستند؛ به همین خاطر برخی از صحنههای چند مورد از فیلمهای دیزنی تاکنون حذف شده است.
یکی از مسائل جالبی که شاید ندانید این است که دیزنی برخی از قسمتهای فیلمها و شخصیتهایش را به دلیل اینکه خیلی تاریک بودند حذف کرده است! انیمیشنهای دیزنی معمولاً بهعنوان پروژههای مورد علاقه کودکان و نوجوانان شناخته میشوند؛ چرا که پر از موسیقی شاد و رنگهای روشن هستند، اما آیا چیزی در فیلمهای دیزنی وجود دارد که دیدن آن برای بچهها ترسناک باشد؟ قطعا اینطور نیست! فیلمهای دیزنی مملو از معانی عمیق و اتفاقات جذاب هستند.
به گزارش مایکت، تمام فیلمها و انیمیشنهایی که از دیزنی تاکنون پخش شدهاند، پر از رنگ و نور هستند؛ به همین خاطر برخی از صحنههای چند مورد از فیلمهای دیزنی تاکنون حذف شده است. حتی داستان فیلمهای پیکسار، مانند «داستان اسباببازی» (Toy Story)، «بالا» (Up) و «ماشینها» (Cars) هم در برخی صحنهها بریده شده است تا مناسب کودکان و مخاطبین فیلمهای دیزنی باشد.
بهطور کلی در دنیای سینما، حذف شدن برخی صحنهها از داستانهای اصلی فیلم کار چندان عجیبی نیست و ممکن است در پروژههای زیادی رخ بدهد. دیزنی هم از این قاعده مستثنی نیست و در برخی از محبوبترین فیلمهای خود، خط داستانی فیلم را تغییر داده و برای اینکه مخاطبان خود را از دست ندهد، صحنههای تاریک و ناراحت کننده را از داستان حذف کرده است. در ادامه، به معرفی و بررسی ۱۰ مورد از فیلمهای دیزنی که صحنههایی از آنها حذف شده است، میپردازیم.
فیلم تارزان، محصول دیزنی، داستان عشق تارزان و جین را دنبال میکند. در داستان این فیلم آمده، وقتی جین با تارزان روبرو میشود، او مانند یک حیوان زندگی میکند و تمام عمرش را در جنگل گذرانده است. به همین خاطر او تصمیم میگیرد که به تارزان معنای انسان بودن را بیاموزد و به او در مورد نحوه خواندن آموزش دهد. با این حال، اتفاقی که برای والدین تارزان میافتد، او را بسیار ناراحت میکند.
صحنهای که از این فیلم کات شده است، مرگ والدین تارزان را به تصویر میکشد!
این صحنه به جای اینکه تنها نحوه کشته شدن والدین تارزان را نشان دهد، لحظه ترسناک نحوه حمله حیوانات خطرناک به آنها را به تصویر میکشد. از آنجاییکه چنین صحنهای احتمالاً برای بچههای کوچک بسیار ترسناک خواهد بود، بنابراین، تصمیم برای حذف چنین صحنهای از فیلم، به خصوص که در ابتدای فیلم اتفاق میافتاد، ایده مناسبی بود. این صحنه زمانی حتی وحشتناکتر میشد که موسیقی فیل کالینز به نام “You’ll Be in My Heart” هم در پسزمینه پخش میشد.
بامبی یکی دیگر از فیلمهای دیزنی است که داستان آهوی جوانی را روایت میکند که در نهایت با یک خرگوش به نام تامپر دوست میشود. بامبی داستانی است که در مورد رشد یک آهو، ترس او از شکارچیان انسان در جنگل و عواقب مرگ غمانگیز مادرش روایت میشود.
مرگ مادر بامبی میتوانست بدتر از این باشد!
مرگ مادر آهوی جوان که به عنوان یکی از غمانگیزترین لحظات در تاریخ فیلمهای دیزنی شناخته میشد، میتوانست بسیار غمانگیزتر باشد. همانطور که این صحنه در فیلم پخش میشود، مادر بامبی او را تشویق میکند که فرار کند، اما در این حین مادر بامبی با شلیک گلوله کشته میشود و بامبی پس از فرار متوجه میشود مادرش پشت سرش نیست! اگر دیزنی تصویر کامل لحظه اصابت گلوله به مادر بامبی را نمایش میداد، فیلم میتوانست بهطور قابلتوجهی آزار دهنده باشد. به علاوه اینکه بچهها احتمالاً این صحنه را با جزئیات بیشتری به خاطر میآوردند و آسیب میدیدند.
داستان اسباببازی یکی دیگر از جذابترین فیلمهای دیزنی است که سفر اسباببازیهای اندی را دنبال میکند که وقتی او اتاق را ترک میکند، دوستیها و ماجراجوییهای خود را به نمایش میگذارند. در این فیلم، اسباب بازی مورد علاقه اندی، وودی، زمانی که اندی به باز وابسته میشود، حسادت میکند. اگرچه حسادت وودی بخش بزرگی از فیلم است، اما وودی میتوانست شخصیت بسیار شرورتری هم داشته باشد.
نشان دادن شخصیت اصلی وودی مانع از محبوبیت او میشد!
وقتی وودی و باز از اندی و بقیه اسباببازیهای فیلم جدا میشوند، یک اتفاق پیشبینی نشده رخ میدهد که بقیه اسباببازیهای اندی حسادت وودی را دلیل این کار میدانند. در یک صحنه کوتاه از داستان اسباببازی، وودی عمداً باز را از پنجره بیرون میاندازد تا از شر او خلاص شود. این صحنه هم به دلیل اخلاقی نبودن و رفتار وودی با اسباب بازیهایش از داستان حذف شده است.
Up یکی از بهترین و معروفترین فیلمهای دیزنی است که در مورد شخصیت کارل که همیشه دوست داشت با همسرش الی به ماجراجویی برود روایت میشود. ماجراجوییهای کارل سرانجام منجر به پیدا کردن خانوادهای با راسل و داگ میشود. اما در طول این ماجراجویی داستان دیگری رخ میدهد که در آن کارل با فرد محبوب دیرینه خود، چارلز مونتز، ملاقات میکند.
محصول نهایی این فیلم این تصور را ایجاد میکند که چارلز مونتز مرده یا شکست خورده است و دیگر مشکلی برای قهرمانان فیلم نیست. با این حال صحنهای که او فیلم را ترک میکند، برای بسیاری از بینندگان خوشایند است. چارلز در ابتدا قرار بود کوین را در درون صخرههای هزارتویی تعقیب کند و در نهایت به او آسیب برساند. اگرچه در فیلمی که برای نوجوانان یا بزرگسالان ساخته میشود، میتوان چنین پایان برای فیلمها داشت، اما این با صحنههای کلاسیک خانوادهپسند دیزنی و پیکسار مطابقت ندارد، بنابراین آنها تصمیم گرفتند بخشی از صحنههای ترسناک و غیراخلاقی فیلم را حذف کنند.
زوتوپیا یکی از جذابترین فیلمهای دیزنی است که در مورد موضوعاتی مانند نژادپرستی و تعصب روایت میشود. در این فیلم، جودی هاپس، خدمتکاری است که میخواهد ثابت کند میتواند به اندازه سایر همکارانش یک افسر پلیس قوی باشد. در طول مسیر هم زمانی که برای مبارزه با افراد شرور با نیک وایلد همکاری میکند، فرصتی برای شناخت بهتر یکدیگر پیدا میکنند که به هر دوی آنها چشمانداز قویتری از مبارزه طرف مقابل میدهد و با یکدیگر تلاش میکنند رازی را کشف کنند.
حیوانات به طور وحشیانهای شکنجه شدند!
در زوتوپیا، فیلم نقشه شکارچیان را به تصویر میکشد که قصد دارند حیوانات را شکنجه کنند. نمایش صحنههای شکنجه حیوانات در فیلم هرگز تصمیم درستی نبود و چنین انتخاب داستانی در یک فیلم دیزنی احتمالاً با بازخوردهای منفی قابلتوجهی مواجه میشد، بنابراین این صحنه هم از این فیلم حذف شده است.
داستان فروزن، رابطه خواهران آنا و السا را روایت میکند که رفتار آنها کلید اصلی انگیزههای آنا در طول فیلم است. زیرا او ناامید است تا دوباره با خواهرش که از کودکی او را منجمد کرده است آشتی کند. با این حال، عشق بی قید و شرط بین خواهران ممکن است آنطور نباشد که فروزن فکر میکرد!
السا میتوانست شخصیت شیطانی داشته باشد!
مردم آرندل در ابتدا از قدرت السا میترسند و ترس آنها هم قابل توجیه بود. در این فیلم، السا به خاطر دلایلی که پدر و مادرش او را به آن مجبور کردهاند، از قدرتهای خود وحشت دارد. او حتی برای این ایده آماده شده بود که اگر شکست بخورند، السا باید برای محافظت از دیگران شهر را ترک کند. در حالی که به نظر میرسد السا در ابتدا از خودش هم میترسد، اما در طول فیلم متوجه میشود که میتواند از قدرتهایش برای همیشه استفاده کند و تبدیل به یک قهرمان میشود که در نهایت شهر را از برف دائمی نجات میدهد. یک خط داستانی دیگر میتوانست السا را به عنوان شخصیت شرور اصلی فیلم که میتوانست رابطه بسیار تیرهتری با آنا ایجاد کند، تعریف کند و طرفداران فیلم را به کلی از دست بدهد.
آلیس در سرزمین عجایب یکی دیگر از محبوبترین فیلمهای دیزنی است که داستان متفاوتی را روایت میکند. هنگامی که آلیس وارد سرزمین عجایب میشود، با موجوداتی مانند گربه چشایر، کلاهک دیوانه، کاترپیلار، ملکه قلبها و خرگوش سفید آشنا میشود. آلیس در داستان با موقعیتهای خطرناکی مواجه میشود و چیزهای جدیدی در مورد این دنیای اسرارآمیز کشف میکند.
دنبال کردن خط داستانی کتاب، میتوانست فیلم را ترسناکتر کند!
قبل از اینکه آلیس در سرزمین عجایب یک فیلم باشد، رمانی بود که داستان آن هم برای کودکان چندان مناسب نبود. فیلم در ابتدا میخواست تا حد امکان به داستان کتاب نزدیک شود، اما انجام این کار به معنای ثبت صحنههای بسیار ترسناک برای آلیس بود که در پایان حتی منجر به اعدام آلیس میشد؛ بنابراین قسمتی از داستان برای جلوگیری از پخش صحنههای ترسناک و نامناسب حذف شد.
شیر شاه داستان سیمبا را روایت میکند که پس از فریب خوردن و گمان اینکه مرگ موفاسا تقصیر او بوده است، از خانهاش فرار میکند؛ چراکه اسکار سرزمین پراید راک را ویران کرده است. در پایان داستان، سیمبا متوجه میشود که اسکار همان تبهکاری است که سرزمینهایشان را ویران کرده و با شکست دادن عمویش، کنترل پادشاهی جنگل را به دست میگیرد.
اسکار شخصیتی فراتر از یک قاتل در داستان دارد!
شخصیت اصلی اسکار در فیلم شیر شاه از قدرتطلبی و حسادت او نسبت به موفاسا و سیمبا ناشی میشود. با این حال، یک صحنه از فیلم که او در آن شخصیتی ترسناک که قصد قتل دارد، حذف شده است. در صحنهای که هرگز به محصول نهایی راه پیدا نکرد، اسکار اعلام میکند که قصد دارد نالا را برخلاف میل او همسر خود کند، چرا که اسکار باید به هرآنچه که میخواهد برسد. تمایل اسکار برای فشار آوردن به نالا خوب نبود و اگر دیزنی این صحنه را در فیلم پخش میکرد، میتوانست به عنوان یک فیلم بسیار متفاوت و غیراخلاقی از آن یاد شود.
لو و استیچ داستان دو دوست را روایت میکند که پس از مدتی، یکدیگر را پیدا میکنند. لیلو که هرگز هیچ دوست واقعی نداشته است، تلاش میکند تا در میان دیگر بچههای هم سن و سال خود جای بگیرد، بچههایی که او برای آنها خیلی عجیب و غریب است. در همین حال، استیچ که از سیاره دیگری آمده است، در طول فیلم با لیلو دوست میشوند.
استیچ میتوانست شخصیت خشنتری داشته باشد!
در برداشت قبلی از فیلم، لیلو و استیچ میتوانستند تصویری خشنتر از استیچ را به تصویر بکشند. در صحنهای از فیلم که حذف شده، لیلو و ماهی خانگیاش، پاج، توسط گروهی از مرغهای دریایی مورد حمله قرار میگیرند و استیچ به جای اینکه به آنها کمک کند، در گوشهای نظارهگر این ماجراست و به آن میخندد. اگرچه او خودش به کسی حمله نمیکند، اما مطمئناً میتوانست از لیلو حمایت کند. در پایان صحنه هم لیلو ماهی خود را در کنار قبر والدینش دفن میکند. پخش این صحنه به عنوان فیلمی که برای بچهها ساخته شده بود، بسیار نادرست بود، بنابراین این صحنه هم از فیلم اصلی حذف شده است.
در این فیلم، زندگی لایتنینگ مک کوئین، قهرمان اتومبیلهای مسابقهای وقتی که از ریل خارج میشود و او به شهری کوچک میرود، برای همیشه تغییر میکند. اکنون، این ماشین مسابقه شهری بزرگ در میان وسایل نقلیه شهرهای کوچک گیر کرده است. اما بودن در شهر، زندگی لایتنینگ مک کوئین را به سمت بهتر شدن تغییر میدهد و ماتر هم به بهترین دوست او در سه گانه این فیلم تبدیل میشود.
اجتناب تماشاگران از تماشای یک منظره آزار دهنده!
در یک صحنه حذف شده از داستان اصلی، لایتنینگ مک کوئین در ابتدا قرار بود از یک قبرستان ماشین عبور کند و شاهد چندین ماشین مرده باشد. این منظره بسیار غمانگیزی بود و نه لایتنینگ مک کوئین و نه تماشاگران به آن نیاز نداشتند. اگرچه این صحنه چندان ترسناک و خشونتآمیز نیست، اما همچنان صحنهای بود که برای مخاطبان فیلمهای دیزنی و به خصوص کودکان چندان مناسب نبود.
دیزنی با محبوبترین آثاری که برای کودکان و نوجوانان ساخته است، مشهور است و داستانهای فیلمهای آن یادگار دوران خوش کودکی ماست! با وجود اینکه بیشتر داستان فیلمهای دیزنی از برخی از رمانها اقتباس شده است، اما برخی صحنهها به دلایلی، چون طولانی یا بسیار غمانگیز و ترسناک بودن از خط اصلی داستان حذف شدهاند. در این مقاله، ۱۰ مورد از صحنههای تاریک و غمانگیزی که از فیلمهای دیزنی بریده و حذف شدهاند را بررسی کردیم که بدون شک خواندن آن خالی از لطف نیست!