سینمای ایران سالی پر از اتفاقات را پشت سر گذاشت، از سختگیری درباره صدور مجوز ساخت فیلمها و محدود کردن سینمای اجتماعی تا ممنوعالکاری بعضی بازیگران و سانسور و ممیزی و رواج ساخت فیلمهای زیرزمینی و قاچاق فیلمها.
به گزارش اعتماد، گفتوگوی فریدون جیرانی با روحالله سهرابی، مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی درباره مجموعه مشکلات سینما در سال ۱۴۰۲ است که پیش روی شماست.
آقای روح الله سهرابی، میخواهم کمی بیشتر با هم آشنا شویم. شما اسفند ۵۷ به دنیا آمدهاید؟
بله.
درست یک ماه بعد از انقلاب و همدانی هستید.
بله.
خانم هانیه توسلی هم همدانی است که با ایشان کار کردهام. فیلمساز همدانی زیاد داریم. در همدان به مدرسه رفتید؟
بله، شروع تحصیل ابتدایی و راهنمایی من در همدان بوده منتها بعد از دانشگاه، تهران بودم.
پدرتان چه شغلی داشت؟
شغل آزاد داشت.
فرزند بزرگ خانواده هستید؟
بله.
برادر و خواهر هم دارید؟
بله.
فرزند بیشتر زندگی بهتر. [با خنده]قدیمیها که معتقد بودند.
دانشگاه چه رشتهای درس خواندید؟
در دانشگاه اراک لیسانس را رشته تئاتر خواندم. ولی کارشناسی ارشد و دکتری را علوم سیاسی خواندم.
چه خوب. کجا؟
علوم و تحقیقات و فکر کردم کمی هم به فضای علوم سیاسی بیایم.
«خاکستر و برف» خیلی فیلم خوبی است. از نظر فیلمنامه و کارگردانی خیلی خوب است یعنی دوربین تاکیدهای اغراقآمیز ندارد. چهار هفته قبل که مجددا فیلم را دیدم، احساس کردم خیلی در فیلم دقت شده است. اولا فیلم شعاری نیست، دوما ایدئولوژیک نیست و در فیلم کارگردانی دارد و شعارها را روی چهره خانم ریحانه انداختهاید و بازی بسیار خوبی از کامبیز دیرباز داریم یعنی فکر میکنم یکی از بهترین بازیهایش است و قصه عجیبی هم هست. بعد از ۲۵ سال استخوانهای یک شهید را میآورند، همرزمش که دیپلمات بیمار و در حال مرگ است... خیلی فیلم تلخی است. اگر الان این سناریو میآمد، پروانه میدادند؟ [با خنده]احتمالا با کمی اصلاحیه [با لبخند]، الان کمی سخت است.
چرا آن زمان سخت نبود و الان سخت است؟
ببینید آقای جیرانی، آن فیلم حدود سه، چهار سال در نوبت اکران ماند و واقعا دوست داشتم کسی آن زمان در پروانه ساخت به من توصیههایی میکرد، آن متن را اجازه نمیداد بسازم و به من میگفت اگر این فیلم را تولید کنی، احتمالا در مرحله اکران به مشکل خواهی خورد و با یکسری اصلاحات و تغییرات و جرح و تعدیل به نظرم یک فیلم سرحالتر و کممسالهتری میشد که زودتر به جریان توزیع وصل شود.
این عقیده امروزتان است نه دیروز.
بله، تفاوتش این است که تعداد خیلی زیادی از این فیلمسازان را دیدهام که امروز دچار همان دیدگاه و مساله هستند. یعنی مسالهای که برای گرفتن پروانه ساخت میآیند و تصوری از فردای تولید ندارند یا لااقل اگر تصوری دارند در یک امید و آرزویی هستند که احتمالا سخت محقق شود. به همین دلیل به شخصه حس میکنم وظیفهام این است که به این بچهها بگویم ایرادی ندارد، متنی که شما برای پروانه ساخت ارایه کردهاید این قابلیتها را دارد خیلی هم خوب است. ولی اگر یک جاهایی اصلاح شود ایرادی ندارد، شما تولید میکنید دو سال بعد، پنج ماه بعد گرفتار میشوید. به دلیل اینکه سیستم کلی حاکمیت فرهنگی ما که با تغییر دولت یا تغییر یک مدیر دچار تحول بنیادین نمیشود. همهمان به این قائل هستیم. ما یک روندی داریم که پیرو آن روند پیش میرویم و اگر تغییری هست نسبی و محدود است. اثری که ملاحظات و موازین کلی را رعایت نکند، تصورم این است که پتانسیل گرفتار شدن در پیچ و خم مجوزهای بعدی را خواهد داشت.
اما اگر به شما توصیه میکردند و اصلاحاتی میدادند فیلمتان ظرافتهای کنونی را نداشت.
آقای جیرانی ببینید، این یک طرف قضیه است؛ بله قائل به این هستم که ممکن بود این ظرافت را نمیداشت.
فیلمتان پر از ظرافت است یعنی آنتاگونیستتان مورد ظرافت واقع نمیشد، اگر توصیه میکردند.
ولی الان یک بحثی هست. شاید از حوصله مخاطب خارج باشد، اما به شما عرض کنم که در این دوره جدید شاید برای بعضی پروژهها و آثار بیش از ۱۰ بار با دوستان جلسه داریم. یعنی وقت اساسی از شورا میگیرد. شورا افرادی هستند که اگر اسم ببرم بالاخره در این عرصه فعال و آدمهای موثر و قابل دفاعی هستند.
بله، ولی شورا از یک تفکر میآید. من در شوراهای مختلف مطالعه دارم. در شورایتان آدمها از یک تفکر هستند؛ غیر از آدمهایی که از سینما به آن شورا آمده اند، مثل قدیم که دو نفر از سینما میآمدند، بقیهتان از یک تفکر هستید.
در همان گروه که شما میفرمایید از یک تفکر میآیند، میتوانید از نمایندههای صنوف صحت ادعای بنده را بپرسید. اتفاقا معمولا اختلافنظرهای شدیدی در شورا وجود دارد، یعنی چلنج [چالش]بین اعضا... همان اعضایی که از نظر شما از یک تفکر میآیند به شدت با هم دچار چالش هستند به دلیل اینکه از دل آن چالش است که یک موضوع بیرون میآید و فکر میکنم شاید بخشیا ش چیزی باشد که شما میفرمایید. بخش مهمتر شاید این مقوم آن جریان کیفی فیلمنامه است. یعنی اینکه یک جریانی ذهنشان نزدیک به هم است و ایدهها و اصلاحاتی که میدهند معمولا- حداقل بنده شاهد این قضیه بودهام- سعی شده از سلیقه شخصی به دور باشد. اگر همین عضوی که نزدیک تفکر ماست و ما یا نمایندگان صنف چیزی میگویند که واقعا منطقی و قابل پذیرش است، کسی آنجا گاردی ندارد که نشود. شما میتوانید بپرسید، آقای شاهسواری، میری. آقای حسینی اهل قلم است، فیلمنامههای درجه یک دارد و آقای اسماعیلی اهل تحلیل هستند...
همان تحلیلها خطرناک است. [با خنده]به هر حال هر شورا ملاحظات خاص خودش را دارد. ما سعی کردهایم در این دوره موانع را به حداقل برسانیم ناظر به همان دوران پخش.
ولی خروجیتان این نیست. خیلی دوست دارم حرف شما را قبول کنم. خروجی شما این است که سختگیرتر هستید. گفتید یک روند را ادامه دادید، ما یک روند نداریم. دوره روحانی یک روند داشتیم، حتی دوره آقای ایوبی یک روند داشتیم. دوره آقای انتظامی، شمقدری، جعفریجلوه، دوره اصلاحات یک روند داشتیم. خروجی شما این نیست. اتفاقا خیلی دوست دارم این بحث را داشته باشیم. خروجی شما این است که شما سختگیر هستید در حالی که وقتی با نماینده خودمان صحبت میکنیم، گفته میشود خیلی از سناریوها پروانه گرفته، اما خروجی شما این است که از دورههای قبلتر سختگیر هستید و خیلی نگاه ایدئولوژیک در شورایتان حاکم است.
درباره سختگیری شورا یا اینکه فرمودید خروجی این نیست، اگر اشتباه نکنم آخرین آماری که دارم مربوط به ۲۰ روز قبل است که حدود ۳۰۰ فیلمنامه متقاضی پروانه ساخت بودند. از این ۳۰۰ فیلمنامه چیزی حدود ۱۸۰ یا ۱۸۵ اثر مجوز ساخت گرفتهاند. یعنی چیزی بیش از ۶۰ درصد متقاضی. از دوستان نماینده صنوف بپرسید که متوجه شوید سطح و کیفیت آثاری که رد شدهاند در چه حد بوده است.
شما از زاویه کیفیت سناریو صحبت میکنید؛ از اینکه سناریوها از نظر ساختار اصلاح شوند، اما این وظیفه شورا نیست.
درست است، اما این وظیفه چه کسی است؟
وظیفه تولید، تهیه کننده و کارگردان است.
چرا انجام نمیشود؟ اتفاقا زمانی که این وظیفه به درستی انجام نشود، جای دیگری مجبور میشود آن وظیفه را انجام دهد.
اصلا نباید مجبور شود.
چون مواجه میشویم با فیلمهایی که الان در صندوق توقیف مانده.
اشکالی ندارد. ساختار تولید باید درست شود.
پس سرمایه سرمایهگذار چه میشود؟
من همین دعوا را در شورای قبلی که بودم، داشتم که به ما ربطی ندارد که سناریو خوب است یا بد.
جسارتا اتفاقا من معتقد هستم که ربط دارد، میدانید چرا؟ چون پروانه ساخت سازمان سینمایی یک اعتبارنامه و تضمین برای آن سرمایهگذار است.
شما پروانه ساخت تفکر هستید، پروانه ساخت ساختار نیستید.
اتفاقا ساختار برمیگردد به گروه تولید. ببینید به کدام فیلم، پروژه و کدام فیلمساز گفتهایم ساختار فیلم یا ژانر فیلمت چطور باشد. بحث اصلی ما روی موضوع و محتوا و مضمون است، هر چیزی درباره ساختار بگوییم نکات توصیهای است.
شما برای مضمون و فکر آمدهاید. شوراها سر مضمون دعوا دارند. اما اینکه سناریو درست نوشته شده یا نه...، چون آقای مستغاثی رفیق سابق قدیمی ما مصاحبه کرد و گفت این سینما بد و ضعیف است. ربطی به ایشان ندارد.
در آن شورا بحث من با دوستان مثل آقای دکتر کرمی هم این بود که این شورا را نمیفهمم. این شورا اصلا چرا باید تشکیل شود؟ ۴۵ سال است از انقلاب گذشته و اهالی سینما میدانند چه چیزی بسازند و چه چیزی نسازند.
آقای جیرانی عزیز، من بگویم شوراها را چه کسانی نگه داشتهاند؟
تهیهکنندهها؟
آفرین. اینقدر معروف است که شما فرمودید. طبیعی هم هست من هم اگر تهیهکننده باشم زیر بار چنین قانونی نمیروم. من یک تضمین حداقلی اولیه برای آوردن سرمایه و هزینه کردن در یک فیلم میخواهم.
آقای سهرابی عزیز، همین الان اگر بخواهیم بررسی کنیم وقتی دولتهای قبلیمان را قبول نداریم، وقتی فیلمهای دوره اصلاحات را قبول نداریم، وقتی فیلمهای دوره روحانی و میانهروها را قبول نداریم- آقای وحید جلیلی کتاب «سینمای سانسور» را نوشته- وقتی دورهها را قبول نداریم، وقتی تمام رییسجمهورهایمان ردصلاحیت میشوند معلوم است... از مدیریت فرهنگ ثابت میگویم یعنی در جمهوری اسلامی بعد از ۴۵ سال باید مدیریت فرهنگی ثابت شود. یک نفر نگوید آن دوره مزخرف بود. این قضیه خیلی تلخ است. میخواهم به این مساله برسیم که اگر این شورا نباشد و شورای پروانه نمایش داشته باشید چه اتفاقی میافتد؟
چه اتفاقی میافتد؟
هیچ اتفاقی نمیافتد، آدمها اتفاقا محافظهکارتر میشوند و فیلمهایی میسازند که از شورای پروانه نمایش رد شوند.
آقای جیرانی، ما الان به فیلمها پروانه ساخت میدهیم. ۱۸ تیتر یا ماده منهیات را امضا میگیریم. یعنی تعهد میدهند که این موارد را رعایت کنند مثل بحث مصرف مشروبات و دخانیات. بعد از چند صفحه تعهد و امضا میرود یک فیلم دیگری میسازد.
طبیعی است.
نه، طبیعی نیست.
من مستقیما با دولت شما صحبت نمیکنم در مورد شورایی صحبت میکنم که سالهاست تشکیل شده.
ذات شورا را میگویید.
بله، زمانی که در شورا نماینده بودم بحثم این بود، یکبار هم رفتند حذف کنند. مرحوم سیفالله داد هم میخواست شورا را حذف کند که البته آن زمان شورا خیلی کمرنگ بود و کلا در حد درجهبندی فیلمنامه و مدتی هم کلیت فیلمنامه بود. نکته اینجاست که شورا کمکم سفت و سختتر و پیچیدهتر شد. من خودم فیلم ساختهام؛ هیچ وقت فیلمنامهای را که به شما دادهام، نساختهام. چیز دیگری ساختهام. نکته اینجاست که این کار طبیعی است و پروانه نمایش گرفتهام.
این را قبول دارم. اتفاقا همیشه به دوستان هم میگویم که تا ۲۰، ۳۰ درصد به شرط آنکه در مفهوم کلی تغییری ایجاد نشود، طبیعی است. من و شما فیلم ساختهایم و میدانیم. طبیعتا بعضی اتفاقات لحظهای و حسی و اقتضای سر صحنه است و اینطور نیست که از پیش در متن آورده باشم. منتها عرض من این است که اگر این اتفاق بیفتد... از همان ابتدای دولت آقای خزایی شعاری بود که به نظرم خیلی شعار مهمی بود و به نظرم اگر سینماگرها و اهالی سینما به این امر دقت کنند، ایشان نکته مهم و قول بزرگی داده است. ایشان گفت هیچ فیلمی در دوره ما توقیف نخواهد شد مشروط بر آنکه به فیلمنامهای که داده و پروانه ساخت گرفته، وفادار بماند. حالا آن ۱۰، ۱۵ درصد که طبیعی است و به ذوق و سلیقه کارگردان برمیگردد. میخواهم عرض کنم سختگیریای که شما میگویید، اگر در جلسات شورای پروانه ساخت باشید، سختگیری شورای فعلی اتفاقا از جنس بگیر و ببند و محدود کردن و اصطلاحا گرفتن حقی از کسی نیست.
توصیه است.
سختگیری از این جنس که یک نمودار تولید داریم، بررسی میکنیم که طی شش ماه اخیر مثلا حدود ۱۲ فیلمنامه کمدی را مجوز دادهایم. ظرفیت اکرانمان مگر چقدر است؟ چگونه میتوانیم سال بعد این تعداد فیلم مخاطب را پوشش بدهیم و روی پرده بفرستیم؟ طبیعی است که از آن تاریخ به بعد کمی فتیله فیلم کمدی را پایین میکشیم و میگوییم بخش اجتماعیمان ضعیف است، این را بالا ببریم. در واقع یک بازی میشود، استانداردسازی در تولید در موضوعات و تنوع مضمونی فیلمهاست. اگر سختگیری هم هست شاید خیلیها الان معترض باشند.
من با اینکه شما به فیلمهای کمدی پروانه ساخت بدهید هیچ مشکلی ندارم. سینمای شما احتیاج به فیلم کمدی دارد، نیاز به فسیل و هتل دارد. مشکل من این است که یک جریانی در شما وجود دارد که بحث اصلی هم همین است که دنبال سینمای ایدئولوژیک است. خودت فیلم ایدئولوژیک نساختهای ولی جریانی که الان در این مدیریت حاکم است، میخواهد سینمای ایدئولوژیک را ترویج کند و رشد بدهد.
اتفاقا معتقد هستم که چنین چیزی نیست. اگر باشد، برمیگردد به بخش محدودی از فیلمها و تعداد معدودی از فیلمها که رویکرد و نگاه ایدئولوژیک دارند که همان هم باید باشد. مطلقا اینطور نبوده که بگوییم همه سینمای ما باید ایدئولوژیک باشد. گرچه معتقدم سینما بالذات ایدئولوژیک است. سینمای امریکا ایدئولوژیک است. آخرینش اوپنهایمر است که ذات و خود ایدئولوژی است. با اینکه به این معتقد هستم ولی باز ما به سینما ایدئولوژیک نگاه نکردهایم. جایی که باید ایدئولوژیک نگاه میکردیم، نگاه کردهایم، پیش هم بردهایم و پشتش هم ایستادهایم. ولی عمده سینمای ما همین فیلمهایی هستند که طی این سالها تولید شدهاند.
این گلگی اساسی که این حجم از حمله به سینمای کمدی که هیچ وقت متوجه نشدم به چه دلیل بود.
من به شما میگویم. اگر شما به برادران لیلا، «شب، داخلی، دیوار» پروانه داده بودید و بهطور طبیعی اکران شده بودند من به فیلم کمدی اعتراض نمیکردم. خروجی شما فقط کمدی شده است. آن طرف ممنوعیت، فیلمهای اجتماعی شدهاند.
من به شما باید پروانه نمایش بدهم؟ شما به من مراجعه کردهاید که پروانه نمایش بگیرید؟
منظورتان «شب، داخلی، دیوار» است که مراجعه نکرده.
بله، من که در رویاها و توهمات خودم نمیتوانم تصمیم بگیرم یک چیزی صادر کنم.
اعلامیه دادهاند که شما ممیزی دادهاید.
اینها رفقای ما هستند. ما قبل از جشنوارههای سال قبل که این فیلم به جشنواره برود...
ممیزی دادید یا نه؟
اصلا این فیلم به شورای پروانه نمایش نرسید. ما فقط یک نکته گفتیم که به همه میگوییم. گفتیم اگر قائل به این هستید که تحت مقررات و موازین تعریف شده و مرسوم سازمان سینمایی در جشنوارهها شرکت کنید و به شکل روتین و معمول به اکران برسید، حتما فیلمتان توسط شورای پروانه نمایش دیده شود و بعد بروید... نمونه قبلی «جنگ جهانی سوم»، «تفریق» و نمونههای زیادی داشتیم که این مسیر را رفتند. بپرسید این فیلمها چه میزان اصلاح خوردند. وقتی این مسیر را نمیپذیرید و خودسر میروید، مسیری که تصورتان است که درست است، در این زمینه بحثی ندارم. شاید آنها فکر کردهاند آن مسیر درست است. ولی اگر میآمدند و در شورای پروانه نمایش این فیلم دیده میشد، چه بسا با چند اصلاح، فیلمی که ۱۱۰ دقیقه است چهار تا ۲۰- ۱۰ ثانیه دربیاید، چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ دوم اینکه در شلوغیهای سال گذشته، اینها معنی دارد. وقتی یک اتفاقی میافتد غائلهای در جامعه و کف خیابان به پا میشود، اعتراضات، شلوغیها، ناآرامیها، شما وقتی برشی از یک فیلم را که اصطلاحا معنی اتفاق روز است بدون اینکه مجوزی از سازمان سینمایی گرفته باشید، بیرون میدهید و فضا را کمی ملتهب میکنید و اتفاقات بدتر را رقم میزنید، معتقد هستم که دیگر از دست من مدیر سینمایی خارج است و تصمیم ممکن است جای دیگری گرفته شود. شما اگر استاد دانشگاه، معلم آموزش و پرورش، پزشک سازمان نظام پزشکی باشید هم همین است. مادامی که فعالیت و رویکردت صنفی و حرفهای است و مربوط به فضای حرفهای خودت است، مدیر مربوطهات میتواند ورود کند و اصلاح کند. از لحظهای که از این غائله عبور کنید، جای دیگری باید درگیر شوید.
چرا فیلمهایی را که باید به فستیوال بروند شورای پروانه نمایش میبیند؟ قبلا نمیدیدند. قبلا یکی، دو نفر میدیدند و میرفت.ای کاش قبلا میدیدند.
چرا؟ای کاش از قبلتر دیده میشد که این فضای فضاحت بار از کشوری که همهمان بالا و پایینش را میدانیم به بیرون مخابره نمیشد. کسانی بودهاند که نزد من آمدهاند، طی همین دو سال فیلمی داشتهایم که- نمیخواهم اسم ببرم- در جشنواره کن یا ونیز سال قبل بوده، از دوستان سینماگر همفکر شما میگفتند از شدت خجالت و شرم از روی صندلی بلند شدیم که این فضا و تصویر را از کشوری که من در آن زندگی میکنم، نشان میدهد و آنقدر دروغ، به خاطر یک جایزه. اتفاقا اگر این مراقبت و نظارت طبق چیزی که داشتیم... جنگ جهانی نمونه عینی ماست.
خیلی فیلم خوبی است.
همه مولفههای انتقادی و هجمه را علیه یک سیستم دارد. ولی با کارگردان فیلم تعامل کردیم. بحثم این است به آن بخشی که ممکن است باعث شرم یک مخاطب ایرانی شود ما قائل نیستیم و فکر میکنم اگر قبلا این اتفاق نمیافتاده، غلط بوده. امیدوارم اسامی را درست بگویم، سال قبل آقایی از ما برای فیلم «تا فردا» به تهیهکنندگی خانم نیکی کریمی پروانه نمایش گرفت. به فیلمی که به غایت تلخ است ما پروانه نمایش دادیم. پنج یا شش ماه بعد با فیلم «آیههای زمینی» بدون پروانه نمایش به جشنواره کن رفت. به چه دلیل یک فیلمساز که قبلا یک مسیر باز را جلوی چشمش دیده، یک فیلم با آن شدت تلخی توانسته از ما پروانه نمایش بگیرد، از این مسیر عبور میکند.
زمان پروانه نمایش دادن به فیلمها برای جشنواره نیست. این فضا گذشته. وقتی فضای مجازی باز است، وقتی دموکراسی به شما تحمیل شده زمان گذشته. من عاشق فیلم خودتان هستم، اگر فیلم شما به ممیزی خورده بود این زیبایی و ظرافتی را که الان داشت، نمیداشت. اجازه دهید فیلمها برود والا سینمای زیرزمینی رشد میکند.
من یک سوال از شما میپرسم: فیلم اوپنهایمر که تمام جشنوارههای دنیا را چرخید به نظرتان قبل از فاینال شدن چه میزان اصلاحیه داشته است؟
مقایسه بین ایران و امریکا اشتباه است. داستان ایران متفاوت است. آنجا به هر حال دموکراسی نهادینه است. اینجا که دموکراسی نداریم. نکته اینجاست ما با جامعهای مواجه هستیم که پر از تناقض است. بین خودتان پنج تا لیست برای انتخابات درآمده است، شما همین لیستها را که نگاه کنید متوجه اختلافات در اصولگراها میشوید. ما دیگر اینقدر متوجه هستیم. با این میزان اختلافات و نگرشهای متفاوت در این جمهوری و در عرصه فرهنگ، شما انتظار دارید... من میگویم اگر شما آزاد نکنید...
خوشحالم که شما پاسخ نقد اول خودتان را میدهید. به قولی «جانا سخن از زبان ما میگویی»؛ اتفاقا همه مساله ما همین است به دلیل شرایط حاکم بر این مملکت، تنوع دیدگاهها، فرهنگها، اقلیم، قومیت یا هر چیز دیگری...
این تنوع نیست.
اتفاقا لازمهاش یک مراقبت نسبی و اولیه است.
این نبودِ آزادی است.
آنجا که میشود، میشود دموکراسی.
وقتی میگویم لیستهای اصولگراها با هم اختلاف دارد، منظورم دموکراسی نیست.
اتفاقا این نشان میدهد که چقدر فضا باز و به قولی متنوع است.
داستان زمانه امروز متفاوت است. عصبانی نیستم و قصهها در فستیوال جایزه گرفتند و اینجا هم اکران شدند. چه اتفاقی افتاد؟ ما تجربه کردهایم. اولینبار است که برخورد با برادران لیلا را در دولت میبینیم. حتی در دوره اول آقای احمدینژاد با فیلم سنتوری این برخورد نشد که با برادران لیلا شد. این خیلی تلخ است. مگر چه چیزی دارد؟
ترجیحم این بود که وارد خیلی مصادیق نشوم. ولی، چون با آن دوستان مفصل جلسه داشتیم و صحبت کردیم و خودشان شرایط را میدانند، میگویم. درباره برادران لیلا خودم معتقد هستم که بیشترین تعامل را کردیم. از هر دوره قبل از ما بیشتر تعامل کردیم. همین اسامی که بردید، مثلا یک فیلم از فیلم فیلمساز «عصبانی نیستم» را پروانه نمایش دادیم به نام «مجبوریم» که سالها توقیف بوده است و فیلمهای دیگر. کسانی که برادران لیلا را نگه داشتند همانها هستند که به «مجبوریم»، ابلق، روشن، قاتل وحشی پروانه نمایش دادند.
قاتل وحشی که هنوز پروانه نمایش ندارد.
اصطلاحا تدبیری بود که این مرحله را عبور کنیم، یک اکران بینالملل بدهیم و دوباره وارد مذاکره شویم. فیلمی که مطلقا امکان نمایش نداشت، لااقل فضایی را باز کردیم؛ جمله آقای نعمتالله است که گفت ما صد سال مدیون شما هستیم. حالا امیدوارم که هنوز بر همین اعتقادشان باشند. برای اکران در بینالملل. میخواهم بگویم اینکه چه اتفاقی میافتد، یک جریانی که شروع کرده تکتک مشکلات فیلمها را حل میکند، چطور میشود که در یک جا میایستد و اتفاقا مر قانونی رفتار میکند. مراودهای با دوستان برادران لیلا داشتیم، مفصل هم صحبت کردیم. ابتدای امر هم اعلام آمادگی کردند. منتها اصلاحات انجام نشد یعنی گفتند زمان نداریم، اصلاحاتی که باید، انجام نشد. به کن رفتند، حواشی پیرامون فیلم در کن به گونهای بود که به کل مغایر با توافقات و تفاهمات ما بود. یعنی قرار بود جوری رفتار شود که این فیلم پروانه نمایش دارد. ولی نهتنها در این باره سکوت نشد، بلکه با صدای بلند اعلام شد که ما بدون پروانه نمایش آمدهایم. اصطلاحا این کار خط و نشان کشیدن یا هر چیزی اسمش را بگذاریم، است. آقای جیرانی، یک مدیر سینما چطور میتواند یک سینما با این همه مسائل را مدیریت کند؟ دوستان حی و حاضر هستند، تمام شرایط حضور در جشنواره را برایش فراهم کردیم. نگفتیم که شما نمیتوانید بروید. سه مورد اصلاح دادیم که جمعش به سه دقیقه نمیرسید از کل ۱۰۶ دقیقه فیلم.
به صحنه سیلی اصلاحیه دادید.
بله، من که به شخصه معتقد بودم به آقای روستایی هم گفتم، بحثم فنی و سینمایی نبود. یک گپ درددلانه بود و مدل خودم به ایشان گفتم. دوست دارم اینجا هم بگویم شاید برای فیلمسازان دیگر هم خوب باشد. گفتم سعیدجان، ما که معتقد هستیم فیلم کتاب رسالت یک فیلمساز است و اگر این پیش فرض را قبول داشته باشیم که نمیخواهم بگویم ۱۰ میلیون نفر، بگوییم یک میلیون نفر، نه بگوییم ۱۰۰ هزار نفر یا هزار نفر، فیلم شما را ببینند و بابت این پلان از فیلم شما تاثیر بگیرند برای اسائه ادب به ساحت و جایگاه پدر؛ گفتم به شخصه معتقدم که نه به تو، به خانواده و زندگی یک فیلمساز برمیگردد به دلیل اینکه یک خطی را شکسته که نه الان، نه قبل از انقلاب، از نیاکان ما نه حتی از دوره بعد از اسلام، مساله بوده و اصطلاحا خط قرمز بوده که ایشان هم پذیرفت و گفت از این منظر نگاه نکرده بودم و منطقی است و اصلاحش میکنم. آخرین دیالوگهای ما بود و قرار بود بعد از کن اصلاح شود و بعد از این اصلاحات فیلم به اکران برسد. یعنی همه کارهایش انجام شد. ما در آخرین مراوده و مذاکرات با عوامل برادران لیلا، حتی به اولین اکران بعد از نوروز ۱۴۰۲، فکر میکردیم که متاسفانه فیلم قاچاق شد.
آقای سهرابی، من صحبتهای شما را متوجه هستم و از زاویه دیگری میتوانم نگاه کنم. اما برای اولینبار است که در سینمای ایران، یک وزیر فرهنگ در مورد یک فیلم با آن لحن صحبت میکند. من یک پادکست زدم و در سینماروتایم، گذاشتم که ما در تاریخ سینمای ایران نداریم، ۴۵ سال مدیران مختلف داشتهایم و اولینبار است که مدیری میگوید این فیلم نمیتواند و مدیر فرهنگی میگوید. قبلا نمیگفتند سانسور میکنیم. مدیر شما افتخار میکند که سانسور میکند.
اتفاقا این مورد محل بحث خیلی خوبی است. به نظر شما نگوییم و مثل ادوار قبل اعمال کنیم، بهتر است یا اتفاقا بگوییم که دوستان مراقبت کنند؟ شما مرتبط با سینماییها هستید، بپرسید خیلی از کسانی که الان با هم مراوده داریم و صحبت میکنیم، یکی از بحثهایی که بیشتر از هر مورد دیگری مطرح میکنند، درباره مدیریت فعلی سینما این است که تکلیف ما با شما روشن است. به من، آقای خزایی، ایلبیگی و دوستان میگویند تکلیف روشن است یعنی میفهمیم فیلم کجایش باید درست شود یا این فیلم سه ماه بعد به چه نقطهای میرسد یا برعکس. اتفاقا میخواهم دورهای را که واکنش و رویکرد منفعلانه بوده، نقد کنم که گفته نشده. چه ایرادی دارد؟ من در مصاحبه هم بگویم آقای فلان فیلمساز، آقای بازیگر فلان، حواستان باشد به دلیل حساسیتهای جامعه و شرایط موجود به دلیل اتفاقاتی که میافتد یا افتاده، مراقبت کنید که فیلمتان و پروژهتان دچار مساله و مشکل نشود.
آقای سهرابی عزیز، کارگردان خوب، در همین مدیریت سینما... یک دورهای برای فیلم نیمه پنهان قوه قضاییه تهمینه میلانی را به زندان انداخت. بیانیهای که قوه قضاییه داد، تندتر از آن امکان نداشت. وزیر وقت فرهنگ با رییسجمهور نزد رهبر انقلاب رفتند و تهمینه میلانی را از زندان آزاد کردند و شما برادران لیلا را به زندان انداختید؟ این خیلی مهم است. این دو مقایسه را کنار هم بگذارید، این تاریخ است. من تاریخ سینما را از حفظ هستم.
آفرین. من اشتباه شما درباره تاریخ سینما را اصلاح میکنم. ورودی به غائله قبلی ندارم. در مورد امروز و اتفاقات امروز و وزیر فرهنگ امروز و برادران لیلا و مسائلش میگویم. آقای جیرانی عزیز، یک روز من پرونده همه سینماگرهایی را که دچار مسائل عدیده امنیتی و قضایی شدهاند، نشان شما خواهم داد که ببینید اتفاقا همین وزیر فرهنگ و ارشاد و همین رییس سازمان سینمایی برایشان چه کار کردهاند. برای برادران لیلا باید ببینید که این آدم در قوه قضاییه چه ریشی گرو گذاشته است.
یک پرانتز هم باز کنم از شما تعریف زیادی شده که به تمام اهالی سینما در این مسائل کمک کردهاید. ولی در مورد برادران لیلا خروجی شما این بود که...
لیست جلسات من با اهالی سینما موجود است. تقریبا بیش از ۱۵۰۰ نشست خصوصی و چهره به چهره با سینماییها طی یکسال و نیم اخیر داشتهام و الان فکر میکنم حدود دو هزار جلسه شده است. یعنی روزهایی بوده که ۱۰، ۱۵ جلسه مرتب مفصل صحبت کردهایم. یک سوال از شما میپرسم. کسی در موقعیت و جایگاه من به عنوان یک مدیر میانی، چنانچه چراغ سبز آن مسوول اصلی، چه رییس سازمان چه وزیر فرهنگ نباشد، آیا یک، واقعا امکان برگزاری چنین جلسات و رویکردی را دارد؟ دوم نتیجهای دارد؟ در حالی که جلسات ما عموما منجر به نتیجه شد.
چرا پای قوه قضاییه وسط کشیده شد؟
به خاطر اینکه سینما وظیفه حرفهای و صنفی خودش را فراموش کرد.
چرا شما جلوی قوه قضاییه را نگرفتید؟
ما جلسات متعددی برگزار کردیم، با همین خانه سینماییها به قوه قضاییه رفتیم. با بعضی از نمایندگان صنوف، با بعضی از سینماگرها. اگر بخواهم نام ببرم از حوصله شما و این برنامه خارج است که ببینید برای چه تعداد سینماگر با قوه قضاییه صحبت کردیم. شما فکر کنید دادستان کل کشور یک نماینده تامالاختیار برای حل و فصل مشکلات گذاشت که در تاریخ انقلاب چنین چیزی نداشتیم. اینکه کسی را مامور کنند صرفا برای اینکه فلانی شما حتما برای حل و فصل مشکلات سینماگران کار کنید که اتفاقا به دلیل حمایت و مساعدت وزیر و رییس سازمان و نگاه دولت این بود. اگر سازمان سینمایی ورود نمیکرد الان واویلا بود. خیلی از فیلمهایی که امسال در جشنواره فجر بودند، نمیتوانستند تولید شوند. نمیخواهم اسم ببرم، ممکن است افراد راضی نباشند. خیلی از آدمهایی که در فیلمهای امسال حضور دارند و در عرصههای مختلف جلوی دوربین یا پشت دوربین حضور داشتند، ممنوعالکار بودند و رفع شد. رفع ممنوعیتها اتفاقا به خاطر پیگیری سازمان سینمایی بود و از دل همان تعامل و پیگیری و خواهش و تمنا از قوه قضاییه حاصل شد وگرنه ما در سینما الان وضعیت بغرنجی داشتیم.
آقای سهرابی عزیز، من میدانم که شما تعامل کردید و این پرانتز را باز کردم و خیلی کارها کردید تا برخی مشکلات حل شود. اما چرا باید برای برادران لیلا مشکل به وجود بیاید. این بحث اول من است. یک فیلم ساخته شده به جشنواره رفته و میخواهید اکران کنید. این پلانش را بردارید و اکران کنید. نکته اینجاست که در جشنواره فلانطور شده.
همه عرض ما هم همین بود که دو، سه اصلاح را انجام بدهید تا اکران کنیم ما چیزی غیر از این نخواستیم و نگفتیم. ما گفتیم دوستان این موارد را اصلاح کنید. یادمان نرود آقای جیرانی عزیز، در جامعهای که زندگی میکنیم، چند بار قبل هم عرض کردم، به دلیل بافتار اجتماعیای که داریم طبیعتا بعضی دیالوگها و صحنهها- که حتما شما هم با بنده موافق هستید- حساسیتزاست و چه بهتر که در فیلم نباشد. یک وقتی چیزی ضد خانواده است. یک چیزهای دیگر بحث سلیقه نیست.
الان جامعه ایران جامعه خاصی است. من نمیگویم همه تکههایی که فیلمها دارند، درست است. اما شما باید فضا را باز کنید تا آدمها نظراتشان را بگویند. برادران لیلا اعتراض نسل جوان به نسل قدیم است. در جامعه هم همینطور است. الان بچه من به من اعتراض دارد. به نسل قدیمی اعتراض دارد. تعبیرهای سیاسی را کنار بگذارید. این اعتراضها به نسل قدیم موضوع روز جامعه ماست.
استنباط و برداشت ما غیر از این نیست. در این مقوله اتفاقا نگاهمان یکی است. ما که قائل به این هستیم و معتقد هستم هیچ ربطی به مباحثی که گفتم، ندارد که اگر اینطور بود، آن همه برای حل و فصلش تلاش نمیکردم. دوستان هستند و میتوانند شهادت بدهند. آقای روستایی، نوروزبیگی یا دوستان دیگر. تمام تلاشم برای رفع مشکل برادران لیلا به این دلیل بود که اتفاقا قائل به آن تحلیل نبودم و فکر میکردم چنین چیزی درست است. من یکسری مسائل روی سطح این فیلم داشتم، حتی نمیخواستم به لایههای دوم، سوم و چهارم برسم. در همان لایه اول یکی همان زدن سیلی بود. مورد دیگر همان...
ادرار کردن.
بحثهایی است که شأن خانواده ایرانی مطرح است. ما چیز زیادی از این پروژه نخواستیم. میتوانند شهادت بدهند. چیزی که خواستیم، انجام نشد. اگرچه در کنار دو، سه اصلاح اصلی که اصلاح مبنایی بود، در جریان اصطلاحا بنایی فیلم هم چند اصلاح دیالوگی بود که باید مراقبت کنیم از مخاطبی که از ما متوقع است. چطور ماها متوقع هستیم که سازمان غذا و دارو یا شرکتهای مربوطه از کیفیت محصولی که قرار است مصرف کنیم، مراقبت کنند. حالا آن خوراک بدن و جسم ماست، این هم خوراک ذهن و فکر ماست. این مراقبت چه زمانی و توسط چه کسی باید شکل بگیرد؟ توسط کجا باید شکل بگیرد؟
برای سال آینده شورای پروانه ساخت تغییر میکند یا همین ترکیب را خواهد داشت؟
چون احکام شورای پروانه ساخت تازه است، مگر اینکه یکی، دو عضو شورا نتوانند برسند که در این شرایط حتما تغییر میکند؛ ولی در این لحظه که بنده خدمت شما هستم، تصمیمی گرفته نشده.
نمیخواهید سلیقه دیگری را که مخالف خودتان باشد به شورا بیاورید؟
الان هم همین فضا را داریم.
من نمیفهمم واقعا. [با خنده]اگر صورت جلسات را بخوانید [با خنده]متوجه خواهید شد همین الان این تنوع سلیقه وجود دارد.
رییس موزه سینما با آقای مستغاثی سر اصول کلی اختلافی ندارند.
سر اصول کلی نمایندههای صنوف هم با هم اختلافی نداریم. ما یک رویکردی داریم، حتی آن دوستان هم انصافا همراه هستند و به آن مبانی قائل هستند. میخواهم بگویم هدف از این تغییر یا ترمیم قرار است چه چیزی باشد؟
باز کردن فضا. یکسری کارگردانها به شما سناریو نمیدهند، میترسند و نگران هستند و فکر میکنند نمیتوانند مجوز بگیرند. اگر شما فضا را طوری آماده کنید که این ترکیب عوض شود، عده زیادی اعتماد میکنند و میآیند.
من در این برنامه عرض میکنم، اگر هر فیلمساز و هر برنامهنویس به آن چیزی که در ابتدا هم عرض کردم به آن مبانی و اصول اصلی کلان قائل باشد، در سلیقه و جزییات و زیر متن واقعا بحثی نداریم. واقعا به یاد ندارم کسی این مسیر را آمده باشد و پروانه ساخت نگرفته باشد. شاید یک یا دو مورد بوده که دوستان قائل به آن تغییر نبودهاند. نمیخواهم نام ببرم مخاطبان، اسامی کسانی را که پروانه ساخت گرفتند، ببینند متوجه میشوند.
به فیلم «شب، داخلی، دیوار» چقدر ممیزی دادید؟
اصلا بررسی نشد. این فیلم به شورای پروانه نمایش نرفت. فوریتی بود که قرار شد در آن جشنواره حاضر شوند که جشنواره را از دست ندهند و وقتی برگشتند فیلم دیده و موارد گفته شود.
از نظر خودتان فیلم ممیزی دارد؟
به نظرم خیلی نه ولی با یک ممیزیهایی درست میشود.
خیلی فیلم خوبی است. خودتان فیلم را دوست دارید؟
به لحاظ سینما و بماهو سینما بله ولی به لحاظ نگاه و رویکرد احتمالا اختلاف سلیقه داریم.
به نظرم نگاهش خیلی سالم است.
معتقدم با جرح و تعدیلی همان هم قابل دفاع است و درست میشود. منتها بعد از اتفاق قاچاق فیلم ممکن است سینمادار زیر بار این کار نرود که یک پرده را اختصاص دهد به فیلمی که نسخهاش در خانههای مردم هست. به هر حال فقط ما تصمیمگیر نیستیم سینمادار هم باید تصمیم بگیرد.
چرا مشکل «قصیده گاو سفید» را حل نمیکنید. میدانم که مربوط به دوره قبل است.
ظاهرا اصلیترین مشکلش برمیگردد به قوه قضاییه. ولی اصل ریشه ماجرا برمیگردد به جشنوارههای اسراییلی ظاهرا، چون آنجا پخش شده و آنجا شرکت کرده است یک مقدار فرامتن شد. ولی اگر اشتباه نکنم آن هم قاچاق شد.
در جشنواره ۳۷ در فستیوال این فیلم را دیدیم.
چون این فیلم را مثال زدید بد نیست بگویم؛ یک مساله و معضلی که من به شخصه در سازمان سینمایی با آن درگیر هستم، یکی از گلهمندیهایم از سینماگران این است کهای کاش به اعتماد هم درست پاسخ بدهیم. شما به عنوان فیلمساز وقتی نزد بنده تشریف میآورید و با هم قرار و مدار میگذاریم- ولو به غلط- و شما آن قرارها را میپذیرید، یا ما- حتی به غلط- میپذیریم، منتها به تعهد فیمابین میرسیم و میپذیریم که طبق آن تعهد پیش برویم، اگر شما به عنوان سینماگر عهدشکنی کنید و من به این باور برسم که شما دروغ گفتهاید و من را فریب دادهاید و امتیاز و مجوز را گرفتهاید، ممکن است به نفر بعد از شما بدبین شوم. یعنی اعتماد در من از بین برود. کما اینکه شما هم همینطور هستید. اگر من به عنوان مدیر به شما میگویم این اصلاح را انجام بدهید، به شما پروانه نمایش میدهم و در فلان تاریخ هم اکران خواهید داشت. اگر انجام ندهم اعتماد شما به من که از بین رفته هیچ، اعتمادتان به مدیران دیگر آن مجموعه هم از بین خواهد رفت. دوستان ما تعهدات را امضا میکنند، اصلاحات را انجام میدهند و اظهار همراهی، تعامل و همدلی دارند و ما هم با تمام نیرو پشتشان میآییم، پروانه ساخت میدهیم. یکسال میگذرد و یک دفعه خبری یا عکسی از فیلم میآید که میبینیم بازیگر اصلی فیلم بیحجاب است. در فلان جشنواره هم هست. هیچ ایرادی ندارد. شما که قرار است بازیگر بیحجاب به فیلمتان ببرید اصلا نیاز ندارید پروانه ساخت بگیرید. با مدلی که معتقد هستید، بروید تولید کنید. پس چرا پروانه ساخت میگیرید؟ شما که قرار است بدون حجاب کار کنید، وقتی پروانه ساخت هم میگیرید یعنی هم سر سیستم کلاه میگذارید و هم اعتماد سیستم به سینما را سلب میکنید. آن فیلم را اکران میکنید. امروز در یک جلسهای صحبت میکردم که انگار جشنوارهها هم فهمیدهاند و حنای برخی دوستان برای آنها هم رنگی ندارد. یعنی برلین هم فهمیده سینما باید اول سینما باشد و بعد به مسائل دیگر بپردازد.
چون فیلم را ندیدهایم، نمیتوانیم قضاوت کنیم. [با خنده]میخواهم بگویم این خیلی درد بزرگی برای مدیر است و حال بدی به مدیر میدهد. به عنوان مدیری که پشت آن فرد ایستاده میتوانید ازشان بپرسید که به شخصه، بنده یا دوستانی که در مجموعه بودند، چقدر برای گرفتن پروانه ساخت آن فیلم جنگیدهاند. ابزار بعدی من برای گرفتن مجوز یا هر چیز دیگر را از من میگیرند. مگر منِ مدیر چند بار میتوانم اعتماد کنم؟
مگر در آن فیلم از کلاهگیس استفاده نشده؟
فرقی نمیکند. اگر قرار بود درست باشد که فیلم «کاناپه» آقای عیاری بیرون آمده بود. پس معلوم است هنوز این مساله حل نشده. مسالهای که حل نشده را باید مراقبت کنید تا مدیری را که به خاطر ما پیش چند نفر تعهد داده و ریش گرو گذاشته زیر سوال نبریم. دوم اینکه در جریانات سال قبل که خیلی هم اصطلاحا شلوغپلوغ شد و بالا گرفت، سینماگری داشتیم که در یکی از ۱۵۰۰ جلسهای که داشتهام میآمده، بازیگری نزد من آمده و با هم صحبت کردهایم و درددل کرده و بغضش ترکیده. اگر مصاحبه من را میشنود حتما خودش میتواند شهادت بدهد. گفته ۲۰ میلیون تومان بیشتر در حساب من نیست من را کمک کنید که از این وضعیت دربیایم، ممنوعالخروجی من رفع شود. ما با همان نماینده تامالاختیار دادستان جلسه گذاشتهایم درخواست کردهایم و یک نشست مشترک گذاشتهایم. همین بندهخدایی که بهزعم خودش ۲۰ میلیون در حسابش بوده، برای بدهیای که به یک ارگان دیگر داشته با مدیرعامل آن ارگان تماس گرفتم و گفتم با فیلمی که قبلا ایشان تهیه کرده بدهیاش را تهاتر کنید. آنها هم پذیرفتند و گفتند بررسی کنیم. یعنی تا این حد به حل مشکل یک فرد ورود کردهایم. دو روز بعد از طریق فضای مجازی مطلع میشوم که ایشان از ایران فرار کرده. یعنی ممنوعالخروجی که رفع شده رفته و تمام بالا تا پایین همه مبانی و اصول و پایههای یک سیستم و مملکت را زیر سوال برده.
به هر حال با کسانی که این رفتار دوگانه را دارند کسی رابطه خوبی ندارد. حالا اینکه کسی میخواهد برود ما کاری نداریم.
آفرین، اگر بخواهم مصداق بگویم چند مثال بزنم، باورتان نمیشود بعضی از دوستان که با ما صحبت میکنند، تعجب میکنند که هنوز هم ما به این جماعت اعتماد میکنیم.
شما با این حس و حال خوب که اعتماد میکنید، چرا مشکل بازیگران خوب سینمایمان مثل ترانه علیدوستی و فاطمه معتمدآریا را حل نمیکنید؟ اینها اگر بخواهند فیلم بازی کنند باید روسری سر کنند. اگر قرار بود فیلم بازی کنند چرا گفتید بازی نکنند؟ اگر خواستند بازی کنند باید قانون را رعایت کنند. اگر نخواستند بازی کنند که قانون را رعایت نمیکنند.
آقای جیرانی، بحث حجاب در سینما شاید بحث مبنایی و حتی فراسازمانی است. یعنی تصمیمی است که اتفاقا باید در مراجع دیگر، در محافل بالادستی گرفته شود. بماند که با بعضی از این دوستان ارتباط گرفتیم و صحبت و تلاش کردیم که به این فضا برگردند. میتوانید بپرسید مثلا جلسات کمی با خانم معتمدآریا نداشتم.
بله، شنیدم که شما جلسات مختلفی داشتهاید.
مفصل جلسه داشتم و اتفاقا رویکردم این بوده که خانم معتمدآریا به این فضا برگردد. منتها این برگشت مقدمات و شرایطی دارد.
چرا؟
بحث حجاب در کشور ما شاید فراتر از بحث قوانین و مقررات آییننامهای یک وزارتخانه است...
اینقدر بزرگش نکنید. اگر قرار است فیلم بازی کند روسری سرش میکند.
در صلاحیت و اختیار من نیست و ممکن است هر چیزی بگویم، اشتباه باشد. منتها میتوانم این را به شما بگویم که حتی برای چیزی که خیلی در اختیار ما نبوده، تلاش کردهایم. دوستان هستند و میتوانند شهادت بدهند. حتی یادم هست در ختم یکی از سینماگرها تماسی داشتیم یا در جلسهای به یکی از دوستان گفتم این مراسم خیلی بهانه خوبی است برای شرکت شما در همان موازین قبلی که به نوعی التزام شما به قوانین و مقررات را نشان دهد. بعضیهایشان را موفق شدیم و بعضیهایشان شاید هنوز مواضع و ملاحظاتی دارند. به نظرم شاید زمان حلال این مشکل باشد.
ما از شما که تا به حال حسن نیت داشته و کمک کردهاید، میخواهیم که اجازه ندهید ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، فاطمه معتمدآریا که همهشان سیمرغ گرفتهاند و بازیگران خوبی هستند، نتوانند کار کنند. یعنی باید کار کنند. وظیفه شماست که اینها را برگردانید تا کار کنند. شما دو فیلم دارید که فروشهای استثنایی در سالهای اخیر داشتهاند. فسیل و هتل رکورد بیننده را شکستهاند. در گذشته فیلمهایی مثل عقابها، کانی مانگا، بگذار زندگی کنم را داشتهایم ولی در سالهای اخیر نداشتیم. آخرین سال فروشمان سال ۶۹ است که همه فیلمهای جشنواره ۶۸ که یکی از بهترین جشنوارههای سینمایی ایران است، فروش داشتهاند. فروش دو فیلم «فسیل» و «هتل» را چطور ارزیابی میکنید؟ البته «شهر هرت» هم نسبتا فروخته ولی این دو فیلم میزان فروششان خیلی بالا بوده است.
شاید از دو منظر بتوان به فروش فیلمها در ایران اشاره کرد. یکی از منظر زمانی است که در این بازه زمانی شاید به دلیل شرایط اجتماعی که در جامعه ما حاکم بود نیاز مخاطب به نشاط، حال خوب، سرگرمی و فراغت از دغدغه ذهنی و اصطلاحا مساله درونی بوده. بخشی هم تحلیل من این است که به دلیل ذائقهشناسی درست سینماگر است که در چه مقطعی چه اثری را تولید کند. شاید همین فیلمها ۱۵ سال قبل به این موفقیت نمیرسیدند یا شاید چند سال بعد اینطور موفق نمیشدند. اما این شناخت موفقیت توسط فیلمساز به نظرم خیلی کمک کرد. در بحث «فسیل» به نوعی میتوان گفت مولفههای یک اثر پرفروش رعایت شده؛ از ویترین فیلم که بازیگرانش هستند که برای مخاطبان محبوبند تا سطح کمی فیلم، حتی «هتل». معتقد هستم «هتل» بهترین فیلم آقای اطیابی است و بهترین فیلم آقای شایسته در مقام تهیهکنندگی. خاطرم هست که شما هم در تحسین این فیلمها و فضای کمدی مطلب نوشتید و خوشحالم هنوز هستند کسانی که این ژانر را به رسمیت میشناسند.
معتقدم این ژانر باید تقویت شود. البته کمدی باید پالایش و فیلمهای خوبتری ساخته شود، نمیگویم کمدی نباید ساخته شود.
شاید بتوان گفت هنر این دوره این بود که فروش را اقتضایی مدیریت کرد. بیمسالهترین دوره سازمان سینمایی و تعاملش با صنوف شاید در بحث تعاملش با شورای صنفی نمایش ظهور و بروز پیدا کرده. قریب یکسال و نیم است که حتی یک اختلاف جزیی بین شورای صنفی نمایش و سازمان سنمایی پیدا نمیکنید. اگر هم چیزی بود خیلی خفیف و در همان جلسه تمام شده، چون نگاه و رویکرد همه کمک به سینما بوده. مدیریت سینما اقتضایی بوده و انعطاف بر قوانین که گاهی ضرورت دارد بر اینکه از یک وضعیت بدتر خارج شوید، مجبور هستید بعضی مقررات و آییننامهها را نادیده بگیرید. این تعامل اقتضایی باعث شد در چینش سانسها، روی چینش فیلمها بتوانیم بهتر مدیریت کنیم. حتی فیلم «بچه زرنگ» به عنوان فیلم انیمیشن کودک عنقریب است به ۷۰ میلیارد برسد که در سینمای کشور باورنکردنی است.
فیلم خوبی است.
من به دوستان نقد دارم که شما در مقایسه با فسیل و هتل است که میگویید فیلمهایمان نمیفروشد. اگر این دو فیلم نبودند و روند بقیه فیلمها معمول بود، فیلم ملاقات خصوصی، علفزار و بچه زرنگ فروشهای درخشانی داشتند. ۳۰ میلیارد، ۲۵ میلیارد، ۶۰ میلیارد در سینمایی که قبلا یکی، دو میلیارد میفروخت فروش کمی نبوده. ولی، چون آن دو فیلم آن عدد عجیب را رکورد زدند و به دوم و سوم تاریخ لیست مخاطب کشور رسیدند به نظر میرسد در مقایسه با آن است که برخی دوستان نقد دارند که چرا بخش غیرکمدی نمیفروشد. به زودی «بیبدن» را اکران داریم که فروش سینمای اجتماعی را هم خواهید دید.
اگر فروش سینمای اجتماعی بالا برود خیلی خوب خواهد بود.
در بحث اکران چیزی که تهیهکنندها و پخشکنندهها به من میگویند اینکه در این یکی، دو سال اولینبار است که یک دفتر پخش و تهیهکننده در سینما نمیتواند برای اکران فیلمش تاریخ تعیین کند.
پدرخوانده را جالب گفتید. [با لبخند]قبلا اینطور بود که یک تهیهکننده میگفت من این فیلم را میسازم، در این تاریخ هم اکران میکنم. چه سازمان سینمایی و بقیه سینماگران بخواهند چه نخواهند. الان اینطور نیست و اتفاقا عدالت در اکران را رعایت میکنیم. همین چینش اکران عید نوروز را ببینید. هفت فیلم از تنوع ژانری و مضمونی گرفته تا تنوع پخش و تهیهکنندگی اکران میکنیم. اینطور نیست که یک دفتر بتواند در یک بازه زمانی واحد دو یا سه فیلم پخش کند. حتما باید فاصله رعایت شود، دو، سه هفته بگذرد و طبق آییننامه یک فیلم دیگر بیاورد. در حالی که من و شما و برخی علاقهمندان به سینما میدانیم که اینطور نبوده. یک فرد تصمیم میگرفته حتما یک فیلم را در عید نوروز اکران کند. به همین خاطر یک نفر ۱۰، ۱۵ سال عید نوروز برای خودش اکران فیلم میگرفته. رانت از این بالاتر؟ الان این فضا شکسته. قابلیتهای فیلمها ارزیابی میشود؛ در تاریخی که اکران میشود آیا مناسب هست یا نه و به نظرم این رانت حداقل تا جایی که من اطلاع دارم از بین رفته.
تیزرها را در جم میبینید؟ چرا همه چیز را مشکل میکنید؟
ما به تهیهکنندگان هشدارهای لازم را دادهایم، نامههایمان را میزنیم و همیشه تذکر دادهایم که اگر هرگونه برخوردی با شما شود، ما نقشی نداریم و تذکرات را دادهایم، چون مراجع مربوطه پیگیر هستند که مراقبت کنند و اجازه ندهند. بارها با تهیهکنندگان جلسه داشتهام که مدعیاند نقشی ندارند و بعضا از اینستاگرامشان یا کانالها برداشته میشود که من در صحت و سقمشان بحث نمیکنم. آنها هم اصطلاحا رایگان کاری انجام نمیدهند. اما به این بخش ورود میکنم که جلسات متعددی آقای خزایی با رییس محترم صداوسیما داشتند، نامههای متعدد زدیم، حتی آقای وزیر پیگیری کردند تا بتوانیم مثل دورهای که تیزرهای سینما در تلویزیون خیلی خوب تبلیغ میشد، اتفاق بیفتد.
دورهای که قرمز اکران شد. ولی الان فکر نمیکنم این اتفاق بیفتد، چون کسی تلویزیون نگاه نمیکند.
اما درصدی که تلویزیون نگاه میکنند، میتوانند درصد قابل توجهی در فروش و تعداد مخاطبان سینما تاثیر بگذارند. ما که معتقد هستیم تیزرهای سینما اتفاقا به تلویزیون رنگ میدهد.
به شرطی که رقصها را نزنند. اتفاقا تیزرهای ماهواره را اگر ببینید همه رقص است.
ممکن است یکی، دو کار رقص باشد. [با لبخند]عزیز من همه تیزرها رقص است. میدانید چرا؟ چون تلویزیون عبوس است. موسیقی و رقص ندارد. اینها واکنش است دوست من. تو که اهل سینما و فیلم هستی، کارگردانی.
میخواهم از این منظر نگاه کنم. فیلمی داشتهایم که ۲۰، ۳۰ ثانیه رقص داشته و ۹۰، ۱۰۰ دقیقه شرایط عادی بوده. به نظرم این یکجور خبط و خطا و فریب مخاطب است که شما از فیلمی که ۱۰۰ دقیقه تلخ است، ۲۰ ثانیه رقص را پخش میکنی تا مخاطب ما را فریب بدهی، مخاطب اعتمادش به سینما از بین میرود و تبلیغات بعدی را هم خیلی جدی نمیگیرد. میگوید اینها از صفر تا صد دروغگو هستند. یعنی چیزی را در تیزر نشان میدهند که اصلا در فیلم نیست.
من تیزر فسیل و هتل را در جم دیدهام. شهر هرت را هم دیدهام. رقصهایشان هست. این رقصها شادی است. آقای ضرغامی به درستی گفتند چیزی که در ایران گم شده، شادی است. شادی به موسیقی و نشاط برمیگردد. تلویزیون انگار نه انگار. آدمها در خلأ آواز میخوانند. پس سینما به سمت موسیقی، ساز و رقص میرود، چون مردم میخواهند. شادی خیلی مهم است. حرف آقای ضرغامی در آن مراسم خیلی مهم بود که در این سالها شادی گم شده.
من معتقد هستم جامعه ما نیاز به شادی و نشاط دارد و اتفاقا چه چیزی بهتر و ارزانتر از سینما که تفریح سالم و ارزانی حتی در مقایسه با تئاتر است.
یکی از گلهمندیهایم از سینماگران این است کهای کاش به اعتماد هم درست پاسخ بدهیم. شما به عنوان فیلمساز وقتی نزد بنده تشریف میآورید و با هم قرار و مدار میگذاریم- ولو به غلط- و شما آن قرارها را میپذیرید یا ما- حتی به غلط- میپذیریم، منتها به تعهد فیمابین میرسیم و میپذیریم که طبق آن تعهد پیش برویم، اگر شما به عنوان سینماگر عهدشکنی کنید و من به این باور برسم که شما دروغ گفتهاید و من را فریب دادهاید و امتیاز و مجوز را گرفتهاید، ممکن است به نفر بعد از شما بدبین شوم. یعنی اعتماد در من از بین برود. کما اینکه شما هم همینطور هستید. اگر من به عنوان مدیر به شما میگویم این اصلاح را انجام بدهید، به شما پروانه نمایش میدهم و در فلان تاریخ هم اکران خواهید داشت. اگر انجام ندهم اعتماد شما به من که از بین رفته هیچ، اعتمادتان به مدیران دیگر آن مجموعه هم از بین خواهد رفت. دوستان ما تعهدات را امضا میکنند، اصلاحات را انجام میدهند و اظهار همراهی، تعامل و همدلی دارند و ما هم با تمام نیرو پشتشان میآییم، پروانه ساخت میدهیم. یک سال میگذرد و یکدفعه خبری یا عکسی از فیلم میآید که میبینیم بازیگر اصلی فیلم بیحجاب است. در فلان جشنواره هم هست. هیچ ایرادی ندارد. شما که قرار است بازیگر بیحجاب به فیلمتان ببرید اصلا نیاز ندارید پروانه ساخت بگیرید. با مدلی که معتقد هستید بروید تولید کنید. پس چرا پروانه ساخت میگیرید؟ شما که قرار است بدون حجاب کار کنید، وقتی پروانه ساخت هم میگیرید یعنی هم سر سیستم کلاه میگذارید و هم اعتماد سیستم به سینما را سلب میکنید. آن فیلم را اکران میکنید. امروز در یک جلسهای صحبت میکردم که انگار جشنوارهها هم فهمیدهاند و حنای برخی دوستان برای آنها هم رنگی ندارد. یعنی برلین هم فهمیده سینما باید اول سینما باشد و بعد به مسائل دیگر بپردازد.
با اینکه شما به فیلمهای کمدی پروانه ساخت بدهید هیچ مشکلی ندارم. سینمای شما احتیاج به فیلم کمدی دارد، نیاز به فسیل و هتل دارد. مشکل من این است که یک جریانی در شما وجود دارد که بحث اصلی هم همین است که دنبال سینمای ایدئولوژیک است. خودت فیلم ایدئولوژیک نساختهای ولی جریانی که الان در این مدیریت حاکم است، میخواهد سینمای ایدئولوژیک را ترویج کند و رشد بدهد.
اگر شما به «برادران لیلا»، «شب، داخلی، دیوار» پروانه داده بودید و بهطور طبیعی اکران شده بودند من به فیلم کمدی اعتراض نمیکردم. خروجی شما فقط کمدی شده است.
ما در تاریخ سینمای ایران نداریم، ۴۵ سال مدیران مختلف داشتهایم، قبلا نمیگفتند سانسور میکنیم. برای اولینبار است که مدیر شما افتخار میکند که سانسور میکند.
یک دورهای برای فیلم نیمه پنهان قوه قضاییه تهمینه میلانی را به زندان انداخت. بیانیهای که قوه قضاییه داد، تندتر از آن امکان نداشت. وزیر وقت فرهنگ با رییسجمهور نزد رهبر انقلاب رفتند و تهمینه میلانی را از زندان آزاد کردند و شما برادران لیلا را به زندان انداختید؟ این خیلی مهم است. این دو مقایسه را کنار هم بگذارید، این تاریخ است.
ما از شما که تا به حال حسن نیت داشته و کمک کردهاید، میخواهیم که اجازه ندهید ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، فاطمه معتمدآریا که همهشان سیمرغ گرفتهاند و بازیگران خوبی هستند، نتوانند کار کنند. یعنی باید کار کنند. وظیفه شماست که اینها را برگردانید تا کار کنند.
الان جامعه ایران جامعه خاصی است. من نمیگویم همه تکههایی که فیلمها دارند، درست است. اما شما باید فضا را باز کنید تا آدمها نظراتشان را بگویند. برادران لیلا اعتراض نسل جوان به نسل قدیم است. در جامعه هم همینطور است. الان بچه من به من اعتراض دارد. به نسل قدیمی اعتراض دارد.