«مجبورم تکرار کنم، هیچ برنامهای ندارید، هیچ. نه شما و نه رقبایتان. ممکن است برای کاری اجرایی و البته با هزینه بسیار زیاد مفید باشید ولی اداره کشور فراتر از امور اجرایی است. لطفا وقت مردم را تلف نکنید.»
عباس عبدی در اعتماد نوشت: پیش از ۱۱ اسفند نمیخواستم که در نقد آقای قالیباف حرفی بزنم یا بنویسم، چون میدانستم تحت فشار تندروها است، ولی از آنجا که مسوولیتناپذیری ویژگی ثابت همه جناحهای حاکم است و نمونه آن را در گفتار اخیر ایشان نیز میتوان دید، پرداختن به آن ضروری بود.
آقای قالیباف معتقد است که «اگر وضع اقتصادی کشور رونق داشت و بداخلاقیهای سیاسی نبود، نرخ مشارکت در انتخابات متفاوت میشد. مردم با صندوق رای قهر نیستند ولی، انتظار کارآمدی بیشتری دارند.» به قول یک فعال توییتری: «فکر کنم [آقای قالیباف]به من تیکه انداخته، چون من سالها رییس پلیس کشور، رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، شهردار پایتخت، عضو مجمع تشخیص مصلحت و رییس مجلس بودم...» اضافه کنید عضویت در شورای سران، شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت و... فارغ از اینکه پایین بودن سطح مشارکت مردم که رقم واقعی آن و پس از کسر آرای باطله و آرای اضافی باید محاسبه شود، ربطی به وضع بد اقتصادی ندارد.
این نحوه رفتار مردم ناشی از نگاهی است که به آینده و تاثیر انتخابات در آینده کشور دارد. به عبارت دیگر ناامیدی آنان از آینده و ندیدن ارادههای روشن برای بهبود آینده در میان خیل بزرگ نامزدهای نمایندگی است. همچنین یکدست بودن مجریان و ناظران انتخاباتی، موجب شد که به طور موقت و تا اطلاع قانونی از این صندوق روی برگردانند، چراکه امیدی به کارایی آن نبود.
فرض کنیم که این تحلیل بنده درست نباشد و مردم به همان دو علتی که آقای قالیباف گفتهاند از انتخابات روی گردان شدهاند، پس ایشان به صراحت معتقدند که رونق اقتصادی نداریم و به طور ضمنی خواستهاند خود را از چنین وضعی تبرئه کنند. درحالی که وی رییس مجلس و اکثریت نمایندگان هم با او همراه بودند. آیا ایشان نقشی در این وضعیت که مورد انتقاد است، ندارد؟ اگر رییس مجلس با اکثریت نمایندگان همسو، نقشی در اقتصاد نداشته باشد، پس چه کسانی نقش دارند؟ مگر شما نبودید که برای رایگیری مکرر تاکید میکردید که ما یک خیزش هستیم برای فلان و بهمان، پس اثرات این خیزش در ریاست مجلس شما کجاست؟
شما بودجه کشور را تصویب میکنید؛ قوانین را مینویسید؛ وزرا را تایید و رد میکنید؛ نظارت بر امور کشور و فساد دارید. آیا این مسوولیتها را انکار میکنید؟ آیا این اختیارات را نداشتید؟ اگر هیچ کاره بودید، پس چرا دوباره برای انتخابات چنین نهاد بیخاصیتی نامزد شدید؟ اگر صاحب برنامه و دارای قدرت بودید، پس نقش خود را در این وضعیت اسفبار چه میدانید؟ چرا همین حرف را حالا که باختید، میزنید؟ چرا در این سه سال سخنی بر زبان نیاوردید که نشان دهد اقتصاد در رونق نیست؟
و اگر در رونق نیست، علل آن چیست؟ آیا حاضرید یک گفتوگوی مطبوعاتی ترتیب دهید و به چند پرسش ساده درباره تحلیل چرایی این وضع پاسخ دهید؟ یا مثل رییس دولت و سایر مقامات از گفتوگوی مستقل رسانهای پرهیز میکنید؟ به علاوه بداخلاقی سیاسی موردنظر شما چیست؟ ما کاری نداریم که افشاکنندگان علیه شما با چه انگیزههایی دست به این کارها زدند، یا این اسناد و اطلاعات را کدام باند درون ساختار به آنان داده است.
ولی این را خوب میدانیم که پژواک شعارهای شما در مورد خیزشها! و ۹۶درصدی و ۴درصدی یا نشان دادن برگهای درباره ثروت و پولهای موجود در حساب خود و فرزندانتان هنوز هم در گوش مردم هست. مگر آقای مهندس زنگنه در برابر ادعاهای شما درخواست نکرد که اموالش را با شما مبادله کند، چرا نپذیرفتید؟ مگر آقای جهانگیری چه چیزی گفت که خلاف آن ثابت شده باشد؟ چرا علیه بداخلاقان سیاسی امروز شکایت نمیکنید؟
بگذریم؛ چرا یک کلمه پاسخ در خور نمیدهید؟ مشکل مردم این نیست که منسوبان شما برای گردش یا خرید به ترکیه بروند یا درخواست اقامت کانادا کنند یا لیست صورتحساب صدها هزار دلاری حسابشان را به مقامات کانادایی بدهند و از مردم ایران پنهان کنند. مشکل این است که با اعتماد به نفس فراوان ادعاهایی میکنید که به کلی مغایر با این حقایق است. این رفتار دوگانه است که مورد انزجار جامعه است.
تظاهر به فقر و خالی بودن یخچال، بعد ولخرجیهای فراتصور در انتخابات و نیز اسناد غیرقابل انکار علیه فرزندان مبنی بر داشتن خانه در خارج و حسابهای پرپول و سفرهای پیاپی به خارج و درخواست اقامت در کانادا و این توجیه بدتر از گناه که میخواستهاند شهریه تحصیلی را ندهند، درحالی که اصولا به گواه کارنامهها، سواد چندانی نیز در میان نیست. البته این را میدانیم که دسترسی به اسناد منتشره، ساده نیست و از عهده افراد عادی خارج است و اگر روزی اسناد همه جناحهایی که مصون ماندهاند، افشا شود مصداقِ «نه از تاک نشان و نه از تاک نشان» خواهد شد.
پس لطفا فکر نکنید که این نقدی علیه شماست. تردیدی ندارم که وضع رقبای شما بهتر از شما نیست که قطعا بدتر است و اگر روزی هیچ راهی نداشته باشم و مجبور به انتخاب میان شما و رقبای تندروی شما شوم، ترجیح میدهم که شما باشید، ولی چه باید گفت که خود کرده را تدبیر نیست. متاسفانه نه با سیاست آشنایی کافی دارید و نه مشاورانی آگاه و خیرخواه. این نقد علیه محیطی است که اجازه میدهد شما با چنین رفتاری برکشیده شوید و این نقد از محیط سیاسی است که برای همه برکشیدگان دیگر نیز وجود دارد و هر کدام به نوعی در همین مسیر هستند.
پس مساله شخص آقای قالیباف نیست، ساختاری که پاسخگو نباشد، هر کس به دلایلی و عللی میتواند در جایی قرار گیرد که با ادعاهایش سازگار نیست. بدشانسی شما این است که عناصری در داخل ساختار حضور دارند که رقیب شما هستند و میتوانند علیه شما افشاگری کنند والا اگر کسی امکان ورود به جزییات پرونده چای دبش و انواع و اقسام مسائل دیگر را داشت، شاید موضوعات پیرامون شما به حاشیه میرفت.
مسوولیتناپذیری یعنی اینکه مشکلات را شما تقصیر دولت میاندازید، دولت هم تقصیر قبلیها و در این میان مردم هستند که هزینه این بیمسوولیتیها را میپردازند. مجبورم تکرار کنم، هیچ برنامهای ندارید، هیچ. نه شما و نه رقبایتان. ممکن است برای کاری اجرایی و البته با هزینه بسیار زیاد مفید باشید ولی اداره کشور فراتر از امور اجرایی است. لطفا وقت مردم را تلف نکنید.