کابین خلبان A – ۱۰ توسط یک پوسته تیتانیومی حدوداً ۵۴۰ کیلویی به نام “وان حمام” (bathtub) محافظت میشود. در طول آزمایش ها، این پوسته توانست در مقابل شلیکهای مستقیم ناشی از توپخانه ۲۳ میلی متری و شلیکهای غیرمستقیم ناشی از ترکشهای توپ ۵۷ میلی متری را تحمل کند.
برخلاف ابرقهرمانان کتابهای کمیک آمریکایی مانند سوپرمن با بدن ضد گلوله اش، جتهای جنگنده مدرن ضد گلوله نیستند. جتهای جنگنده زره پوش نیستند، زیرا فلز مورد نیاز برای محافظت از هواپیما باعث سنگین شدن بیش از حد آن و کاهش عملکرد آیرودینامیکی اش میشود. با این حال، برخی هواپیماهای تهاجم زمینی پشتیبانی نزدیک خاص با سرعت زیر سرعت صوت مانند جنگنده آمریکایی Fairchild Republic A-۱۰ Thunderbolt II (Warthog) و جنگنده روسی Sukhoi Su-۲۵ با نام رمز فراگ فوت در ناتو، دارای ویژگیهایی شبه ضد گلوله برای محافظت از خلبان در برابر آتش زمینی سلاحهای کوچک هستند.
به گزارش روزیاتو، کابین خلبان A – ۱۰ توسط یک پوسته تیتانیومی حدوداً ۵۴۰ کیلویی به نام “وان حمام” (bathtub) محافظت میشود. در طول آزمایش ها، این پوسته توانست در مقابل شلیکهای مستقیم ناشی از توپخانه ۲۳ میلی متری و شلیکهای غیرمستقیم ناشی از ترکشهای توپ ۵۷ میلی متری را تحمل کند. روسیه نیز یک پوسته تیتانیومی جوش خورده به شکل وان حمام را روی کالین سوخوی سوخو ۲۵ نصب کرد، زیرا به دلیل نقش آن به عنوان یک هواپیمای با سرعت پرواز پایین و پشتیبانی نزدیک، در برابر آتش زمینی آسیب پذیر بود.
در روزهای اولیه جنگهای هوایی، سازندگان هواپیماهای نظامی بیشتر به ساخت هواپیماهای سریعتر و مانورپذیرتر علاقهمند بودند. با این حال، با پیشرفت فناوری، آنها به دنبال راههایی برای محافظت از بخشهایی از هواپیما بودند که در برابر گلوله آسیب پذیری بیشتری داشتند. با فرا رسیدن جنگ جهانی دوم، توجه بیشتری به حفاظت از خلبانان در برابر شلیک گلوله و ترکش ناشی از انفجار گلولههای ضدهوایی صورت گرفت.
با پیشرفت جنگ، لوفت وافه آلمان شروع به مقاوم سازی جنگندههای مسرشمیت بی اف ۱۰۹ خود با صفحات فولادی در پشت سر خلبان و تیرک پشت کابین خلبان کرد. آنها همچنین ضخامت پنل شیشهای جلویی کابین خلبان را با این فرض که در طول نبرد احتمال برخورد گلوله با قسمت جلو یا عقب هواپیما بیشتر است، افزایش دادند.
در اواخر جنگ جهانی دوم، با سریعتر شدن هواپیماها و بالا رفتن ارتفاع پروازی شان، تلاش برای شلیک به آنها با گلولههای ضد هوایی بی فایده بود. در طول جنگ، سلاح اصلی زمین به هوای آلمان، توپ ضدهوایی و توپخانه ضدتانک ۸۸ میلی متری بود. اگر یک هواپیمای بوئینگ B-۱۷ Flying Fortress در محدوده توپهای آنها قرار میگرفت، آلمانیها محاسبه میکردند که برای سرنگون کردن یک هواپیما باید بیش از ۲،۸۰۰ گلوله شلیک شود.
هنگامی که بی -۲۹ با کابین فشرده سازی شده وارد جنگ شد، میتوانست در ارتفاعات بالاتر پرواز کند که توپهای ضدهوایی آلمان را بلااستفاده میکرد. راه حل واضح آلمانی ها، توسعه یک موشک زمین به هوا بود که بتواند برای سرنگون کردن هواپیما مورد استفاده قرار گیرد. ژوزف استالین که نگران بود مسکو مانند بمبارانهای شهرهای آلمان توسط متفقین در معرض بمباران قرار گیرد، به مهندسان خود دستور داد تا چنین سلاحی را توسعه دهند. اولین این موشکهای جدید، سیستم S-۲۵ Berkut بود که در بهار ۱۹۵۵ وارد خدمت شد.
اکنون با در دسترس بودن موشکهای زمین به هوا، گام بعدی توسعه یک موشک هوا به هوا بود که بتواند از یک هواپیما شلیک شود. اولین باری که از یک موشک هوا به هوا استفاده شد در سپتامبر ۱۹۵۸ بود که یک F-۸۶ Sabers تایوانی از موشکهای آمریکایی AIM – ۹ B سایدوایندر در چند درگیری علیه میگ -۱۷ جمهوری خلق چین استفاده کرد.
با پیشرفت تکنولوژی و روشهای جدید قفل کردن یک موشک زمین به هوا بر روی هدف، ایده قرار دادن هر زرهی بر روی هواپیما بیهوده به نظر میرسید و این مساله در کنار وزن اضافه شده، دلیل اصلی انجام نشدن این کار است.