تحریمها موجب افزایش ریسک و نا اطمینانی در اقتصاد ایران شدهاند؛ افزایش ریسک از مهمترین عواملی است که تمایل به سرمایهگذاری در بخش تولید را در ایران کاهش داده و بسیاری از افراد بهجای تولید ترجیح میدهند به سفته بازی و دلالی روی بیاورند.
علی نیکبخت در دنیای اقتصاد نوشت: یک درخت میوه را تصور کنید که با میوههای رسیده پر شده است و شاخههایش با سیم خاردار خفه شدهاند. این تقریبا تصویری از اقتصاد ایران تحت فشار تحریمها است. با بررسی ترکیب جمعیت ایران در سالهای منتهی به ۲۰۱۰ و همچنین دیگر پتانسیلهای بالقوهای که اقتصاد ایران در اختیار داشت، امید میرفت که ۱۰ سال بعد اقتصاد ایران رشد و شکوفایی بسیاری را تجربه کند؛ اما با شدت گرفتن تحریمها علیه ایران در ابتدای باز شدن پنجره جمعیتی، این امیدها تا حد زیادی از بین رفته و پژوهشگران امروز به دنبال راههایی برای جراحیها یا اصلاحات اقتصادی مختلف هستند.
با توجه به ترکیب جمعیت ایران، افراد تحصیلکرده و دیگر ویژگیهای مثبت اقتصاد ایران، اگر تحریمها تشدید نمیشدند و دولتها نیز سیاستهای اقتصادی بهتری را در پیش میگرفتند شاید در این یادداشت به دلایل موفقیت اقتصاد ایران پرداخته میشد و نه بررسی آثار تحریمها. آثار منفی تحریم، بهخصوص پس از شدت گرفتن آن در اواخر دهه ۸۰ و ابتدای دهه ۹۰ بر هیچ شخصی پوشیده نیست. هزینههای مالی بسیاری بهواسطه تحریم بر پیکره اقتصاد ایران وارد شده، اما دو هزینه بسیار با اهمیت از دید کارشناسان پنهان مانده است.
تحریمها موجب از دست رفتن فرصتهای مختلفی برای اقتصاد ایران شدهاند. این فرصتها میتوانند شامل موارد زیر باشند:
دسترسی به منابع مالی روز دنیا: تحریمها، دسترسی ایران به منابع مالی بینالمللی را محدود کردهاند. این امر سبب شده که ایران نتواند از سرمایهگذاری خارجی برای توسعه زیرساخت ها، فناوری و سایر بخشهای اقتصادی خود استفاده کند.
دسترسی به بازارهای جهانی: تحریم ها، دسترسی ایران به بازارهای جهانی را محدود کردهاند؛ موضوعی که دسترسی ایران به مزایای تجارت آزاد و رقابتی را برای افزایش صادرات و رشد اقتصادی تا حد زیادی کاهش داده است.
دسترسی به فناوریهای نوین: تحریمها، دسترسی ایران به فناوریهای نوین را محدود کردهاند. این امر باعث شده است تا ایران نتواند از مزایای فناوری برای افزایش بهره وری و رقابت پذیری خود استفاده کند.
دسترسی نداشتن به منابع مالی روز دنیا تا انحصار ایجاد شده در خریداران نفت ایران و تامین کنندگان کالاها و خدمات موردنیاز را میتوان بخشی از هزینههای فرصت تحمیلی بهواسطه تحریمها دانست.
فاصله بین ایران و جهان با شدت گرفتن تحریمها و طولانیتر شدن آنها روزبهروز بیشتر میشود. این فاصله تنها محدود به فاصله اقتصادی و مالی نیست. تحریمها بر تبادلات فرهنگی، اجتماعی و علمی ایران نیز تاثیر منفی بسیاری گذاشتند. این فاصله یا به دلیل اثر مستقیم تحریمها بوده که ارتباط میان اتباع دیگر کشورها با ایران را با دلایل گوناگون محدود میکند یا به واسطه تاثیر منفی تحریمها بر قدرت اقتصادی مردم ایران ایجاد شده است. دسترسی پژوهشگران به مطالب روز دنیا با دشواریهای بسیاری همراه است. حضور پژوهشگران ایرانی در رویدادهای بینالمللی هزینههای بسیاری دارد. شرکتها و کارآفرینان داخلی احتمالا بدون حمایتهای دولتی امکان حضور در نمایشگاههای مرتبط را برای بازاریابی و جذب مشتری ندارند و حتی اگر شرکت کنند، تحریمها مسیر جذب درآمد و گسترش بازار را بسیار سخت کرده اند.
ارتباط پایین نظام پولی و مالی ایران با نظام مالی دنیا سبب ایجاد شکاف عمیقی بین ساختار داخلی و خارجی شده است، به گونهای که حتی اگر تحریمها حذف شوند، احتمالا زمان زیادی طول میکشد تا فعالان این صنعت بتوانند خود را به رقبای خارجی نزدیک کنند. نبود امکان رقابت میان شرکتها و فعالان اقتصادی داخلی، نیاز به نوآوری را در آنها کاهش داده است و طبیعی است که با حذف تحریمها فشار بسیاری به اقتصاد ایران وارد شود. کارآفرین ایرانی پس از گذر از هفت خوان مجوز ها، آغاز فعالیت و عبور از موانع بسیار، اگر قصد توسعه فعالیتهای خود را در حد منطقهای نیز داشته باشد با سد تحریم مواجه خواهد شد.
تحریمها موجب افزایش ریسک و نا اطمینانی در اقتصاد ایران شدهاند. افزایش ریسک از مهمترین عواملی است که تمایل به سرمایهگذاری در بخش تولید را در ایران کاهش داده و بسیاری از افراد بهجای تولید ترجیح میدهند به سفته بازی و دلالی روی بیاورند.
با شدت گرفتن تحریمها در اوایل دهه ۹۰، دسترسی اقتصاد ایران به منابع مالی و بازارهای خارجی، بسیار محدود شد و همین امر به قدرت گرفتن رقبا در بخشهای مختلف اقتصادی انجامید. امروز اگر تمام تحریمها نیز رفع شوند، زمان و هزینه زیادی توسط فعالان اقتصادی باید صرف شود تا بازارهای قدیمی دوباره احیا شوند.
درآمدهای نفتی در ۵۰ سال گذشته، این امکان را برای جامعه ایرانی ایجاد کرد تا با سختی کمتری بتواند از امکانات و تکنولوژیهای روز استفاده کند. این شرایط در دهه ۸۰ و تا پیش از خروج آمریکا از برجام نیز تا حد زیادی میسر بود. طبقه متوسط دسترسی نسبتا راحتی به کالاهای روز دنیا داشت و با اندکی پس انداز یا کار بیشتر بهراحتی میتوانست ابزار موردنیاز خود را که عمدتا مصرفی هم بودند تهیه کند. دولتها نیز با پیش گرفتن سیاستی مشابه، درآمدهای نفتی را عمدتا صرف هزینههای جاری کردند. با کاهش دسترسی به این منابع که به واسطه تحریمها رخ داد، دیگر امکان دسترسی به اضافه رفاه ناشی از درآمدهای نفتی نیست. استفاده نکردن صحیح از این منابع در گذشته در کنار آثار دیگر تحریمها که پیش از این گوشهای از آن مطرح شد اگر ادامه دار باشد، در نهایت احتمالا شکاف میان اقتصاد ایران و دیگر کشورها را بسیار بیشتر میکند. دیدن پیشرفتها و تکنولوژیهای روز و دسترسی بسیار سخت به آنها برای اکثریت جامعه ایرانی شاید سبب حیرت زده شدن مردم ایران شود.
زمان محدود است. ساختار قوانین، عملکرد، تکنولوژیها و... هر روز در حال تغییر هستند. به عنوان نمونه، دنیا جدا از انتقاداتی که به سیاستهایی نظیر کربن صفر وارد است هر روز تلاش میکند آن سیاستها را در پیش بگیرد. همین یک سیاست تغییرات زیادی در ساختار اقتصادی جهان پدید خواهد آورد. از دیگر سو، پنجره جمعیتی ایران نیز رو به بسته شدن است و اندک زمانی باقی مانده تا از پتانسیل نسل جوان برای رشد و توسعه کشور استفاده کرد؛ بنابراین هر چه شرایط امروز ایران بیشتر ادامه یابد، بهبود سختتر خواهد بود.