انتظار میرود که انتخابات به آرامی برگزار شود، و مرگ ناوالنی احتمالاً بیش از اظهارات او از زندان توجهها را به خود جلب کرده است. این احتمال وجود دارد که قتل او غیرمستقیم بوده باشد. اما همین منطق در مورد مسمومیت مامور دوگانه روسی-بریتانیایی، سرگئی اسکریپال و دخترش یولیا دو هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸ نیز صدق میکرد. هیچ یک از قربانیان خطری قریب الوقوع برای پوتین ایجاد نمیکردند و مرگ آنها توجه منفی بین المللی زیادی را به خود جلب کرد.
از رهبری تظاهرات علیه انتخابات تقلبی پارلمانی سال ۲۰۱۱ گرفته تا تحقیق در مورد فساد نخبگان روسیه تا تلاش برای سرنگونی رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، الکسی ناوالنی در کمپین تقریبا دو دههای خود علیه فساد در کرملین و اطراف آن خستگی ناپذیر بود.
به گزارش اکوایران به نقل از پراجکت سیندیکیت، پوتین همانطور که هر مستبد روس پاسخ میدهد پاسخ داد. در سال ۲۰۱۳، زمانی که الکسی ناوالنی، منتقد کرملین با اتهامات جنایی ساختگی روبرو بود، زمانی را به یاد آوردم که پدربزرگم، رهبر شوروی، نیکیتا خروشچف، روسیه را با یک وان پر از خمیر نان مقایسه کرد. «دستت را در آن میگذاری و تا ته پایین میبری» و «وقتی دستت را بیرون میکشی، یک سوراخ کوچک باقی میماند». اما پس از آن، «در مقابل چشمانت، خمیر به حالت اولیه خود باز میگردد» - یک «توده اسفنجی و پف کرده». مرگ ناوالنی در یک مستعمره کیفری دورافتاده در قطب شمال، بیش از یک دهه بعد از این اظهارات ثابت میکند که اوضاع تغییر چندانی نکرده است.
زندانی که ناوالنی در آن درگذشت زندانی بسیار وحشتناک است. این گولاگ با نام مستعار «گرگ قطبی» یک زندان سرد برای جنایتکاران خشن است. اما ناوالنی - وکیل و وبلاگ نویس ضدفساد – به خاطر خشونتش معروف نبود. در سال ۲۰۱۳، او در حال مقابله با اتهامات ساختگی اختلاس بود و محکومیتهایی که باعث شد در سال ۲۰۲۱ به گرگ قطبی فرستاده شود، نقض آزادی مشروط، کلاهبرداری و تحقیر دادگاه بود. زمانی که در زندان بود، محکومیتهای بیشتری به اتهامات ساختگی از جمله حمایت از افراطگرایی برای خود جمع کرد.
البته جنایت واقعی ناوالنی، به چالش کشیدن رئیس جمهور ولادیمیر پوتین بود. اقدامات قانونی علیه او محاکمههای نمایشی به سبک استالینی بود - با هدف ایجاد توهم عدالت، در حالی که یک منتقد سرشناس را از برگههای رای و صفحههای تلویزیونی حذف میکرد. اما در حالی که محاکمههای دوران استالین از مجازات اعدام (و همچنین اردوگاههای کار اجباری) استفاده میکردند، هیچ پروندهای علیه ناوالنی، هر چقدر هم که جعلی باشد، تضمین کننده چنین مجازاتی نبود – حداقل نه بهطور رسمی.
سرویس زندان روسیه ادعا میکند که ناوالنی پس از پیاده روی از هوش رفته و علیرغم تلاشهای فراوان کارکنان فوریتهای پزشکی نتوانسته است او را احیا کند. اما ناوالنی روز قبل، زمانی که در دادگاه آنلاین شرکت کرد، یا روز قبل از آن، زمانی که وکیلش با او ملاقات کرد، «بد حال» به نظر نمیرسید. این بدان معنا نیست که مرگ ناوالنی قطعاً یک ضربه مستقیم به دستور خود پوتین بوده است، زندگی در گرگ قطبی سلامت هر کسی را از بین میبرد. اما به طور مستقیم یا غیرمستقیم، این پوتین بود که ناوالنی را کشت.
و این حتی اولین تلاش او نبود. در تابستان ۲۰۲۰، ناوالنی توسط عامل اعصاب نوویچوک - ساخته شوروی - مسموم شد و برای بهبودی به برلین منتقل شد. او میدانست که بازگشت به روسیه به معنای محاکمههای سیاسی با انگیزههای بیشتر است. او حتی میدانست که ممکن است مانند بوریس نمتسوف، آنا پولیتکوفسکایا و افراد بیشمار دیگر کشته شود. اما او بازگشت به روسیه را برای ادامه رویارویی با پوتین انتخاب کرد.
ناوالنی بلافاصله پس از فرود در مسکو دستگیر شد. تظاهراتی که در پی آن رخ داد و دهها هزار روس به خیابانها آمدند و خواستار آزادی او شدند، تنها دیدگاه کرملین را درباره او بهعنوان تهدیدی که باید خنثی میشد، تقویت کرد. در محاکمههای نمایشی که پس از آن انجام شد، هیچ مقام دولتی حتی جرأت نکرد از نام او استفاده کند و در عوض از او به عنوان «بیمار آلمانی» یاد کردند.
در سال ۲۰۱۳ که ناوالنی در محاکمههای نمایشی محکوم، اما حبس تعلیقی گرفت، تصور میشد که روسیه ممکن است در حال تکامل باشد، البته به کندی. آن چه نمیدانستیم این بود که بعداً از این دوره به عنوان «دوران گیاه خواری» کرملین یاد میشود، زمانی که رسانههای مستقل سرکوب شدند، اما ممنوع نشدند، اعتراض عمومی مجازات میشد، اما نه با محکومیتهای طولانی زندان، و دشمن سرشناس کرملین مانند ناوالنی میتوانست به اداره یک بنیاد ضد فساد و سخن گفتن علیه بی عدالتی ادامه دهد. اما از زمان تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، کرملین گوشتخوار شده است.
از زمان تهاجم، تقریباً ۳۰۰ پرونده فقط برای «بی اعتبار کردن نیروهای مسلح روسیه» تشکیل شده است. امروزه، تنها چیزی که برای محاکمه نمایشی شما در روسیه لازم است، خواندن یک شعر ضد جنگ است. تراژدی استبداد این است که این جنگ هرگز پایان نمییابد. هر چه یک رژیم محاکمههای نمایشی بیشتری برگزار کند، باید برای کنترل مردم بیشتر این کار را کند. هرچه مردم سرکوب بیشتری را تحمل کنند، سرکوب بیشتری برای جلوگیری از واکنشهای متقابل مورد نیاز است. هر چه خون بیشتری ریخته شود، در ادامه نیز خون بیشتری باید ریخته شود.
هیچ نقطه پایانی برای مستبدی مانند پوتین وجود ندارد. او باید امروز قدرت را حفظ کند و فردا دوباره این کار را انجام دهد؛ بنابراین منطقی است که فرض کنیم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری ساختگی بعدی روسیه در ماه آینده، تحمل پوتین برای مخالفت به پایینترین حد خود رسیده است.
بله، انتظار میرود که انتخابات به آرامی برگزار شود، و مرگ ناوالنی احتمالاً بیش از اظهارات او از زندان توجهها را به خود جلب کرده است. این احتمال وجود دارد که قتل او غیرمستقیم بوده باشد. اما همین منطق در مورد مسمومیت مامور دوگانه روسی-بریتانیایی، سرگئی اسکریپال و دخترش یولیا دو هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸ نیز صدق میکرد. هیچ یک از قربانیان خطری قریب الوقوع برای پوتین ایجاد نمیکردند و مرگ آنها توجه منفی بین المللی زیادی را به خود جلب کرد. اما پوتین نیاز به ارسال پیام داشت: دشمنان مراقب باشند؛ و خمیر دوباره وان را پر خواهد کرد.