رئیس جمهور ترکیه با ایجاد تعادل بین منافع رقیب به یک بازیگر اصلی در امور جهانی تبدیل شده است. اما در جنگی که خاورمیانه را متلاطم میکند او نقشی به عنوان میانجی ندارد.
فرارو- ریچ اوتزن؛ عضو ارشد غیر مقیم در شورای آتلانتیک در ترکیه و تحلیلگر و مشاور ژئوپلیتیک است که در حال حاضر به مشتریان بخش خصوصی خدمات ارائه میدهد. سرهنگ اوتزن از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ در وزارت امور خارجه ایالات متحده به عنوان مشاور نظامی و غیرنظامی فعالیت داشته و در دفتر برنامه ریزی و سیاستگذاری و سپس در دفتر نماینده ویژه در امور سوریه آن وزارتخانه حضور داشت. او سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ به عنوان وابسته نظامی ایالات متحده در کابل حضور داشت. او پیشتر به عنوان هماهنگ کننده امنیت ایالات متحده در بیت المقدس حضور داشته است. از او مقالات و آثار گستردهای در حوزه امور سیاستگذاری و استراتری با تمرکز بر خاورمیانه منتشر شده اند. او به شکل گیری بحثهای بین سازمانی و گزینههای سیاستگذاری ملی برای نقاطی، چون عراق، افغانستان، ترکیه، اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین کمک کرده است. او بیش از یک دهه را در مأموریتهای نظامی و دیپلماتیک ایالات متحده در خارج از کشور از جمله عملیاتهای جنگی در عراق و افغانستان گذرانده است. سرهنگ اونزن مشاور چندین وزیر امور خارجه امریکا بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از اندیشکده شورای آتلانتیک، رجب طیب اردوغان به دنبال این بوده است که پیشتاز حفظ تعادل ژئوپولیتیکی در جهان باشد پس چرا تا این اندازه در مورد بحران غزه متفاوت عمل میکند؟ پاسخ به این پرسش مستلزم درک عمل متعادل کننده ترکیه است که شاید به قرنها پیش از اردوغان باز میگردد. این رویکرد تا حدی ناشی از موقعیت جغرافیایی مرکزی ترکیه به عنوان یک قدرت میانه بین اروپا، خاورمیانه، آفریقا و اورسیا است که انعطاف پذیری در قبال همه همسایگان را با تغییر تهدیدها و فرصتها ضروری میسازد. هم چنین، این عمل از فرهنگ راهبردی ترکیه سرچشمه میگیرد که در طول چندین نسل به دنبال اهرم فشار در بحران ها، قراردادهای صلح، ترتیبات تجاری و سایر نتایج ژئوپولیتیکی شکل گرفته است. هیچ کس مانند ترکها بازی تعادل و استفاده از اهرمها را به خوبی انجام نداده است.
اردوغان به تمرین کنندهای ماهر برای این عمل تبدیل شده است. او همچنین ترکیه را به مرکز فعالیتهای دیپلماتیک و تصمیم گیریهای جهانی بازگرداند.
با این وجود، نزاع بین اسرائیل و فلسطینیان اردوغان را از موضع تعادلی خارج ساخته است. در طول جنگ کنونی غزه مانند بحران غزه در فاصله سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹ اردوغان رفتار بینابین با هر دو طرف را کنار گذاشته و در عوض تصمیم گرفته وزن خود را به شدت پشت سر طرف فلسطینی قرار دهد. اکنون سوالی که وجود دارد این است که آیا اردوغان و ترکیه میتوانند تعادل ژئوپولیتیکی خود را دوباره به دست آورند؟
جنگ روسیه علیه اوکراین بارزترین نمونه از الگوی تعادلی اردوغان در دولت ترکیه است. از یک سو، آنکارا تعهدات جدی و اساسی به حاکمیت اوکراین ارائه داد؛ از جمله برداشتن گامهای حقوقی و برسمیت نشناختن الحاق کریمه به روسیه و انتقاد از حملات روسیه در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲. ترکیه هم چنین پیش از هر کشور غربیای کمکهای نظامی قدرتمندی به اوکراین ارائه داد. از سوی دیگر اردوغان برای حفظ روابط اقتصادی و دیپلماتیک با مسکو با احتیاط رفتار کرده است. آنکارا از محکوم کردن روسیه توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد حمایت کرده، اما از تحریمهای گسترده و عمیق آمریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه حمایت نکرده است.
اردوغان با تلاشهای غرب برای منزوی کردن دیپلماتیک ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه مخالفت کرده و به تعامل با وی در زمینههای مختلف ادامه میدهد. تجارت دو جانبه ترکیه و روسیه از زمان حمله روسیه افزایش یافته است. رویکرد ترکیه را میتوان به عنوان نوعی "بی طرفی طرفدار اوکراین" توصیف کرد که از منافع اقتصادی و سیاسی ترکیه محافظت نموده و به حفظ تعادل نظامی خشن کمک کرده است که از فروپاشی اوکراین جلوگیری میکند.
تلاشهای دیپلماتیک ترکیه برای میانجی گری به منظور پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین، نشان دهنده موقعیت منحصربفرد آنکارا است. اردوغان در مذاکره بر سر ترتیبات محدودتر بین دو طرف از جمله چندین دور تبادل زندانیان و یک قرارداد صادرات غلات که قیمت جهانی غلات را کاهش داد و به کشاورزان اوکراینی در طول سال اجرای آن توافق کمک کرد موفق شد اگرچه در تلاش هایش برای دستیابی به قرارداد تمدید آن توافق متحمل شکست شد.
این استراتژی ظرفیت بالقوه ترکیه را برای ایفای نقش رهبری در مذاکرات توافقنامه صلح و فرآیندهای بازسازی پس از پایان جنگ حفظ کرده است. نمونه موردی در این باره میزبانی اردوغان از پوتین در ماه جاری خواهد بود تا با او در مورد جنگ گفتگو کند و این اولین سفر رئیس جمهور روسیه به یکی از کشورهای عضور ناتو در چهار سال گذشته است. یکی دیگر از ابعاد تعادل ترکیه در حاشیه جنگ در اوکراین رخ داده است: درخواست سوئد برای پیوستن به ناتو.
ترکیه با تعویق یکماهه در تصویب پذیرش عضویت سوئد در ناتو از حق وتوی خود در مورد گسترش ناتو استفاده کرد تا بر استکهلم فشار آورد که اقدامات شدیدتری را علیه گروه پ ک ک انجام دهد و در مقابل از امریکا خواست تا جنگندههای اف – ۱۶ را به آن کشور بفروشد و از این موضوع به عنوان اهرم فشاری برای تایید عضویت سوئد در ناتو استفاده کرد. اردوغان در این باره به هدف خود دست یافت.
در طول بیست سال حمایت نظامی از نیروهای بین المللی کمک به امنیت ناتو نیروهای ترکیه با دقت از درگیر شدن با طالبان در نبرد مستقیم اجتناب ورزیدند و دولت ترکیه تماسهای محتاطانه با رهبری طالبان را حفظ کرد. ترکیه تنها کشور عضو ناتو میباشد که پس از تسلط طالبان در سال ۲۰۲۱ بر افغانستان حضور دیپلماتیک خود را در آن کشور حفظ کرده است. آنکارا از برسمیت شناختن رسمی دولت طالبان خودداری ورزیده، اما به نمایندگان طالبان اجازه داده تا مراکز دیپلماتیک افغانستان در خاک ترکیه را اداره کنند. به نظر میرسد اردوغان دخالت ترکیه در افغانستان را به عنوان یک موهبت برای خود به منظور معرفی ترکیه به عنوان کشور پیشتاز ارائه دهنده کمکهای بشردوستانه و رهبر کشورهای مسلمان قلمداد میکند. ترکیه از دیپلماسی بشردوستانه در کشورهای آفریقایی نیز استفاده کرده است.
نقش ترکیه در مورد بحران سوریه مورد پیچیدهتر دیگری از تلاش اردوغان برای حفظ توازن و تعادل را نشان میدهد. آنکارا علیه داعش در عراق و سوریه جنگید. ترکیه هم چنین به میلیونها پناهجوی سوری پناه داد و از انزوای بین المللی دولت سوریه حمایت کرد، اما همزمان با ایران و روسیه از طریق چارچوب توافق سه جانبه آستانه رایزنی و هماهنگی به عمل آورده است.
ترکیه علیرغم مخالفتهای امریکا منافع امنیتی خود را از طریق عملیات نظامی یکجانبه در سوریه دنبال کرده است. منطقه امن ترکیه در شمال سوریه ممکن است ناقص و نه چندان امن باشد، اما اهرمی را به ترکیه میدهد که برای شکل دادن به شرایط پس از جنگ در سوریه کلیدی خواهد بود.
نقش ترکیه در ژئوپولیتیک کشورهای خلیج فارس نیز بازتاب یک بازی تعادلی پیچیده است. محور اصلی تعهد متقابل آنکارا با دوحه از جمله سرمایه گذاری عظیم قطر در اقتصاد ترکیه همکاری نظامی دوجانبه و همکاری دیپلماتیک گسترده بین دو دولت است. با این وجود، توافق ترکیه و قطر مانع از ادامه روابط حسنه ترکیه با عربستان سعودی، امارات و دیگر بازیگران منطقه نشده است.
در طول دو دهه گذشته، ترکیه حجم تجارت و روابط دیپلماتیک خود را در سراسر قاره آفریقا به طور چشمگیری گسترش داده است: بیش از سه برابر کردن پایگاههای دیپلماتیک و افزایش شش برابری تجارت. مشارکت ترکیه در آمریکای لاتین تا پیش از سال ۲۰۱۵ نسبتاً راکد بود، اما از آن زمان تاکنون فعالتر بوده است.
اردوغان در وهله نخست به نفع گسترش تجارت روابط خود را با کوبا و ونزوئلا گسترش داده است. آنکارا بدون توجه به گرایشهای ایدئولوژیک دولت شریک رویکرد متعادلی را برای تجارت و دیپلماسی در سراسر منطقه دنبال کرده که منجر به تعامل منطقهای گستردهتر بدون حذف یا به حاشیه راندن کشورهای خاصی شده است.
با این وجود، در برخی موارد استثنایی، اما قابل توجه اردوغان سیاست تعادلی را اعمال نکرده است. یکی از مصادیق بارز اختلاف میان هند و پاکستان است. ترکیه مدت هاست که شریک ثابت پاکستان بوده و از خود علاقهای به نزدیک شدن به هند به عنوان حصاری در برابر چین نشان نداده است. در نتیجه، روابط بین هند و ترکیه در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تیره و تار شده است.
ترکیه هم چنین از استراتژی موازنه در قفقاز اجتناب ورزیده و بدون ابهام از باکو برای اعمال کنترل بر قره باغ علیه ارمنستان حمایت کرده است.
در مورد مسئله فلسطین آنکارا در ابتدا موضعی را دنبال کرد، اما در نهایت آن رویکرد را رها نمود. ترکیه اولین کشور با اکثریت مسلمان بود که دولت اسرائیل را برسمیت شناخت و روابط صمیمانه با اسرائیل را در طول سالهای جنگ اعراب و اسرائیل در سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ حفظ کرد.
دهه ۱۹۹۰ میلادی "عصر طلایی" هماهنگی امنیتی و سیاسی ترکیه و اسرائیل با مشارکت امریکا بود. در طول دهه نخست زمامداری حزب عدالت و توسعه که از سال ۲۰۰۲ میلادی آغاز شد دولت اسلامگرای ترکیه علیرغم انتقادهای شدید از رفتار اسرائیل علیه فلسطینیان در جریان انتفاضه دوم روابط خود را با اسرائیل حفظ کرد. با این وجود، اردوغان بیش از روسای جمهور یا نخست وزیران قبلی ترکیه نگرانی عمیق و شخصی خود را نسبت به آرمان فلسطین نشان داده است؛ نگرانیای با مضامین مذهبی، تاریخی و تمدنی که حفظ یک موقعیت تعادلی پیشین را دشوار میسازد.
از سال ۲۰۰۹ میلادی این عوامل امکان حفظ رویکردی بینابین توسط ترکیه در قبال منازعه فلسطین و اسرائیل را ناممکن ساخته اند. سخنان و اظهارات آتشین ضد اسرائیلی اردوغان کاملا با الگوی او در طول جنگهای پیشین غزه مطابقت دارد. این موضع اردوغان در سطح سیاست داخلی به نفع او بوده، اما چشم انداز ترکیه را برای ایفای نقش میانجی یا ثبات بخش بین اسرائیل و فلسطینیها تضعیف کرد.
عدم حفظ رویکرد پیشین از سوی اردوغان در مورد مسئله فلسطین تا حدی ناشی از سیاست داخلی از جمله فشار عناصر اسلامگرا و ضد غرب در ائتلاف سیاسی اوست که خواستار عقب راندن غرب و در مورد اخیر خواستار عقب راندن اسرائیل مورد حمایت امریکا هستند. هم چنین، تمایل اردوغان به تجلیل از اعتبار ترکیه به عنوان بخشی از رهبری جهان اسلام و حامی مظلومان منطقه باعث شده تا آرمان فلسطین در روایت مطرح شده توسط او نقشی محوری داشته باشد. به نظر منصفانه است که بتوان نتیجه گرفت اردوغان با وابستگی شخصی به آرمان فلسطین دست و پنجه نرم کرده است که فراتر از دیگر تمایلات او در سیاست خارجی است، زیرا او در مورد دومی به مراتب چابکی بیش تری نسبت به اولی نشان داده است.
طی دو هفته نخست پس از آغاز بحران غزه اردوغان درجهای از بی طرفی را حفظ کرد. او پیشنهادهایی برای میانجی گری و تعهد کشورش به نقش ضامن امنیتی را ارائه کرد و تلاش نمود تا ارتباطات باز با هر دو طرف را حفظ کند. پس از انتشار گزارشهایی مبنی بر بمباران بیمارستان الاهلی غزه، توسط اسرائیل لحن اردوغان تندتر شد و در نتیجه مذاکرات در ادامه مسیر با میانجی گری مصر و قطر صورت گرفت. در نتیجه، اکنون دو کشور مصر و قطر روابط نزدیک تری با حماس دارند این در حالیست که در اوایل درگیری این ترکیه بود که تلاش میکرد از طریق روابط نزدیک با حماس نقش میانجی را ایفا کند.
مصر و قطر در موضع گیریهای خود در قبال مناقشه اخیر در غزه محتاطانهتر عمل کردند در حالی که اردوغان با لفاظیهای شدید خود سبب شده تا ترکیه نتواند برخلاف میانجی گری در سایر مناقشههای منطقهای و بین المللی، در جنگ اخیر غزه کار چندانی انجام دهد.
در نتیجه سخنان تند و آتشین اردوغان آنکارا از مذاکرات بر سر گروگانها و آتش بس در غزه کنار گذاشته شده است. با این وجود، چنین سخنرانیهایی برای اردوغان از برخی جنبهها، مزایای سیاسی داخلی به همراه داشته، زیرا آرمان فلسطین در حال حاضر در میان مردم ترکیه محبوبیت دارد.
با این وجود ناظران خاطرنشان کردهاند که آنکارا به حمایت از دیپلماسی پشتیبان از طریق وزیر امور خارجه هاکان فیدان و کانالهای اطلاعاتی برای جلوگیری از تشدید تنش منطقهای و محدود کردن پیامدهای جنگ ادامه میدهد. در همین حال، تجارت دوجانبه ترکیه و اسرائیل هم چنان در حال رونق است و حتی با ادامه جنگ در غزه قراردادهای جدیدی امضا شده است. هم چنین، میزانی از همکاری امنیتی و اقتصادی میان اسرائیل و ترکیه ادامه یافته است. با این وجود، در غیاب یک رویکرد متعادل، آنکارا ممکن است مجبور باشد دست کم در مورد بحران غزه صرفا نقش تماشاگر تحولات را بپذیرد.