ردصلاحیت حسن روحانی، رییسجمهوری سابق برای مجلس خبرگان رهبری، همچنان بر صدر اخبار و تحلیلهای رسانهها قرار دارد. یکی از نشریاتی که در این بین، تحلیلهای منتشرهاش میتواند معنادار و مهم جلوه کند، هفتهنامه معاونت سیاسی سپاه پاسداران، «صبح صادق» است. تحلیلهای این هفتهنامه به سبب انتسابش به این نهاد نظامی و امنیتی، مورد توجه است و به نوعی قدرت پیشبینی تحولات آتی را به مخاطب میدهد.
صبح صادق در جدیدترین شماره خود که روز دوشنبه منتشر شده، سرمقالهای دارد به قلم سردار یدالله جوانی، مدیرمسوول صبح صادق و معاونت سیاسی سپاه پاسداران؛ سرمقالهای که به آنچه «هجمهها و حملات به شورای نگهبان» خوانده، اختصاص دارد.
به گزارش اعتماد، خمیرمایه این یادداشت نیز ردصلاحیت حسن روحانی است؛ البته بدون ذکر نام او؛ اما با ارائه کدهایی که ذهن مخاطب را به سمت رییسجمهوری سابق هدایت میکند.
در ابتدا به آنچه «هجمهها به شورای نگهبان» خوانده پرداخته شده است و آورده «شورای نگهبان قانون اساسی، ازجمله نهادهای انقلابی است که از زمان شکلگیری تاکنون، مورد شدیدترین هجمهها قرار گرفته است. البته در این نوشتار، منظور از مهاجمان به شورای نگهبان، کسانی نیستند که در مواقعی به نقد عالمانه و منصفانه عملکرد این شورا در موضوع خاص به صورت دلسوزانه همت میگمارند؛ بلکه منظور کسانی هستند که به لحاظ جریانی، گروهی یا فردی، این نهاد نگهبان قانون اساسی را مانع اصلی سر راه مقاصد سیاسی خود میدانند.»
معاون سیاسی سپاه کسانی را که «شورای نگهبان» را «تخریب» میکنند «تبارشناسی و ماهیتشناسی» کرده. معتقد است در بین این افراد «یک نقطه مشترک وجود دارد.» آنهایی که «تخریبکنندگان نهاد محافظ قانون اساسی» نامیده را در سه گروه دستهبندی کرده است.
معاون سیاسی سپاه به دو دسته نخست نپرداخته و صرفا به ذکر آنها بسنده کرده است: «دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی» و «کسانی که از یکسو با آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی فاصله داشته، اما از دیگر سو به ورود به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی میل دارند.».
اما دسته سوم در این تقسیمبندی نشریه معاونت سیاسی سپاه، همان دستهای است که به تفصیل آن را شرح داده و نیش و کنایههایی را روانه حسن روحانی کرده است.
به نوشته سردار یدالله جوانی «دسته سوم از مهاجمان به شورای نگهبان، کسانی هستند که از ابتدا انقلابی یا انقلابینما بوده و چه بسا به دلیل همین ویژگیها، بارها با تایید همین شورا و از طریق انتخابات به ساختار قدرت وارد شدهاند، اما در گذر زمان با آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی فاصله گرفته یا فاصله آنان و بیاعتقادیشان به این ارزشها آشکار شده و صلاحیتهای خود را برای تصدی مسوولیت در جمهوری اسلامی از دست دادهاند.»
این بخش از یادداشت معاون سیاسی سپاه، مشابه همان اظهاراتی است که معاون پارلمانی ابراهیم رییسی در پاسخ به سوالی پیرامون ردصلاحیت حسن روحانی بیان کرده است. او گفته «اعضای شورای نگهبان برای بررسیهای خود حجت شرعی دارند، ایشان قبل از آن دوره همواره خود را با سیاستهای کلی نظام و مجموعه حاکمیت همراه نشان میداد و حتی در جریان کوی دانشگاه سخنران مراسم ۲۲ تیر ۷۸ بود، اما بعد از ریاستجمهوری در موارد متعددی درخصوص سیاستهای کلی نظام اقدامات قابل تأملی داشت و البته شورای نگهبان نیز در هر دوره براساس مستندات و مدارک تصمیمگیری میکند.»
به عبارت دیگر آنچه جوانی نوشته را، سیدمحمد حسینی شفافتر و رساتر گفته است. چنین انتقاداتی در زمان ریاستجمهوری روحانی نیز گفته شده بود و تازگی ندارد.
به نوشته یدالله جوانی «با توجه به رسالت ذاتی و جایگاه حساس و حیاتی این شورا در نگهبانی از قانون اساسی و حیات جمهوری اسلامی، چرایی هجمه و تخریب این شورا، بسیار روشن و قابل فهم است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی احراز صلاحیت کسانی که میخواهند وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شوند، با شورای نگهبان است. بنابراین، کسانی که صلاحیت آنان تایید نشود، نسبت به عمل شورای نگهبان به مخالفت دست زده، خود را محق دانسته و اقدام شورای نگهبان را خلاف قانون یا اقدامی جناحی و سیاسی توصیف میکنند.»
این بخش از یادداشت احتمالا اشاره دارد به بخشی از بیانیه حسن روحانی پس از ردصلاحیتش که نوشت: «آنان که با انگیزههای سیاسی دست به ردصلاحیت اینجانب زده و هزاران نفر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی را نیز به دلایل عمدتا سیاسی ردصلاحیت کرده و حق مشارکت مردم را از آنان سلب نمودهاند، نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از خدمتگزاران صدیق و دلسوز کشور را دارند.»
در بخش دیگری از یادداشت معاون سیاسی سپاه آمده: «گروه سوم به دلیل سابقه خود، بیش از گروه اول و دوم قدرت به چالش کشیدن شورای نگهبان را دارند. البته کار شورای نگهبان در اقناع افکار عمومی، در قبال عملکردش در برابر اقدامات تخریبی گروه سوم، کاری بسیار دشوار است. برای نمونه، کسی که در چندین دوره از انتخابات با تایید همین شورا، به پستهای کلیدی نظام دست یافته و اکنون صلاحیتش از سوی همین شورا رد میشود. به راحتی میتواند موضع شورا را حداقل در ذهن بخشی از جامعه با چالش مواجه کند.»
احتمالا به این بخش از بیانیه روحانی کنایه زده شده که رییسجمهوری سابق در آن نوشته: «از این آقایان باید پرسید آیا در این تصمیم، شما بیطرفی سیاسی را رعایت کردهاید؟ شما اگر نیت سیاسی جانبدارانه نداشتید، به کدام دلیل قانونی صلاحیت کسی که بیشترین سابقه نمایندگی مردم در نظام را داشته و تا امروز، پنج دوره نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بوده است، سه دوره نماینده مجلس خبرگان بوده است، دو دوره رییسجمهور منتخب مردم بوده است، عضو و رییس اصلیترین شوراهای تصمیمگیری نظام بوده است را زیر سوال بردهاید؟»
در ادامه سردار جوانی نوشته: «این چالشسازی برای شورای نگهبان و متهمسازی آن به رفتار جناحی و سیاسی حزبی، آنگاه جدیتر میشود که افراد ردصلاحیت شده، با محدودیتهای شرعی و قانونی این شورا در انتشار اسناد و مدارک آشنا باشند. در چنین مواردی چه بسا افراد ردصلاحیت شده، با اصرار و تاکید بر اینکه شورا دلایل ردش را به مردم بگوید، میخواهند خود را واجد صلاحیت دانسته و عملکرد شورا را فاقد وجاهت قانونی و شرعی معرفی کنند. در چنین مواردی، هم شورای نگهبان باید برای تنویر افکار عمومی نهایت تلاشش را داشته باشد و هم بر اصحاب رسانه و صاحبان قلم و جایگاه سخن لازم است در این زمینه ورود کرده و نگذارند شورای نگهبان بیجهت در افکار عمومی تخریب شود.» این بخش نیز به بند دیگری از بیانیه روحانی اشاره شده که «اگر نیت جانبدارانه سیاسی ندارید و از ترس رایآوری او خود دست به کار حذف پیشاپیش نشدهاید، چرا این دلایل را با مردم در میان نمیگذارید؟ و اگر نیت سیاسی جانبدارانه داشتید، آیا این عملکرد، صلاحیت شما در نظارت منصفانه بر انتخابات را از شما سلب نمیکند؟»
در یادداشت صبح صادق، نگارنده «هجمهها و فشارها بر شورای نگهبان برای گرفتن تایید و مجوز ورود به انتخابات» را دلیلی بر «سلامت انتخابات» و نشانهای از اینکه «نظام رای مردم را حقالناس» میداند، دانسته و گفته: «مردم به هر شخصی رای بدهند، این رای خوانده میشود و براساس قانون، افراد یا فرد با بیشترین آرا، منتخب مردم اعلام میشود.» نگارنده همچنین با اشاره «به نقش مرجعیت قانونی شورای نگهبان در احراز صلاحیتها» نوشته: «شورای نگهبان با شش فقیه و شش حقوقدان، در پیشگاه خداوند متعال و ملت ایران مسوولیت دارد و اگر کسی صلاحیت لازم را ندارد یا اگر هم در گذشته داشته و اکنون از دست داده، باید طبق قانون به وظیفهاش عمل کند. مردم با اعتماد به شورای نگهبان، رای میدهند.»
سردار جوانی در بخش پایانی برای «نمونه» کنایه تندی به روحانی زده و نوشته: «کسی که در دوره مسوولیت خود نشان داده است به هر دلیل، تحت فشارها یا جریان نفوذ یا انگیزههای شخصی، حاضر است روی قدرت دفاعی کشور معامله کند و به خلع سلاح کشور تن بدهد، آیا صلاحیت لازم برای تصدی دوباره مسوولیت در سطوح بالا را دارد؟»
مشخص نیست منظور سردار جوانی از «معامله روی قدرت دفاعی» و در نتیجه «خلع سلاح» کشور دقیقا به چه موضوعی بازمیگردد؟ اگر منظور برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ باشد، نتیجه این قطعنامه چند ماه پیش در رفع تمام تحریمها و محدودیتهای نظامی ایران مشاهده شده است.
در زمان تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ برخی نظراتی درباره بحث موشکی ایران مطرح شده بود و بخش مربوط به مسائل نظامی ایران را محدودکننده آن میدانستند. در همان روزهای تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ که برجام ذیل آن قرار میگرفت، سردار جوانی گفته بود «مساله بنیه دفاعی و مسائل مربوط به موشکی ازجمله خطوط قرمز در مذاکرات بوده است و تحت هیچ شرایطی از آن کوتاه نخواهیم آمد.» او سال ۱۳۹۷ نیز در سخنانی گفته بود: «غربیها با طرح مذاکرات موشکی میخواهند ملت را خلع سلاح کنند که این بدون شک اتفاق نخواهد افتاد.»
وبسایت رجانیوز نزدیک به جبهه پایداری نیز مرداد سال ۱۳۹۴ و پس از تصویب قطعنامه ۲۲۳۱، در گزارشی برای آنچه محدودسازی توان دفاعی و نظامی ایران خواند، مثالی آورده بود تا مخاطب را متوجه منطق خود کند. در این گزارش مدعی شده بود که قطعنامه ۲۲۳۱ «به قدرت دفاعی ایران ضربه جدی وارد ساخته است.»
در مثالش نیز آمده: «اگر ایران قصد داشته باشد برای مقابله با رژیم صهیونیستی گروه حماس را در برابر اسراییل تسلیح نمایند، طبق این قطعنامه ملزم شده است تا این مورد را با شورای امنیت در میان بگذارد و تلاش کند تا رضایت آن را کسب نماید. این در حالی است که فرض همکاری شورای امنیت با این مساله به حدی دور از ذهن است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. اما از سوی دیگر اگر ایران بدون اذن شورا به این کار مبادرت بورزد در عمل این قطعنامه را نقض کرده است. این درحالی است که با این کار باید به پیشواز تصویب قطعنامه جدیدی ذیل فصل هفت برویم.»
با این وجود گفته نشده که مگر در سالهایی که ایران کمکهای مالی و نظامی به گروههای «جبهه مقاومت» داشته از شورای امنیت «کسب اجازه» کرده یا آنها را مطلع ساخته بود؟ به نظر میرسد چنین یادداشتهایی از جایگاه معاونت سیاسی سپاه پاسداران، هرچند بدون بردن نام نگاشته شود، اما با محتوای حمله به یک مقام رده اول سابق نظام باشد، شائبههایی پیرامون خروج از جاده بیطرفی و مهمتر از آن، خروج از مسیری که بنیانگذار انقلاب اسلامی در وصیتنامه خود تاکید کرده، ایجاد میشود؛ آن بخشی که امام خمینی «وصیت اکید» کرده بود تا «قوای مسلح مطلقا - چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها - در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند.»