صدا وسیما برای مجلس تبلیغ میکند و آنها هم حاتم بخشی میکنند و بودجه تخصیص میدهند و در عن حال هر سه (دولت و مجلس و صدا و سیما) مدام مردم را به صرفه جویی دعوت میکنند. اینها همه در حالی است که اتفاقا مشکل صدا وسیما در بودجه نیست. در نوع نگاهی است که بر آن حاکم شده است.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: در جامعه پولزده نمایندگان هم خیال میکنند هر چه بیشتر بودجه بدهند اهدافشان بیشتر محقق میشود. منتها چند نفر از مردم اولویت امروز را افزایش بودجه صدا و سیما میداند؟
در حالی که دولت در لایحۀ ۱۴۰۳ بودجۀ صدا وسیما یا رسانۀ دیداری -شنیداری رسمی و انحصاری را از ۸ هزار میلیارد تومان کنونی به ۱۸ هزار میلیارد تومان رسانده مجلسیان ۶ تای دیگر هم روی آن گذاشتند تا همه با هم خیر آن را ببینند و به ۲۴ هزار میلیارد تومان ناقابل برسد!
توجیهشان این است که صدا وسیما باید با دهها شبکۀ رادیو تلویزیونی ماهوارهای و اینترنتی مقابله کند و در خط مقدم جنگ رسانهای قرار دارد. انگار دلیل بحران ریزش مخاطب در صدا و سیما بودجه است و انگار نه انگار که چندی قبل با این همه درآمد آگهی به عنوان دومین بنگاه بزرگ زیانده دولتی معرفی شد. با این وصف لابد، چون خیلی خوب زیان داده و دخل و خرج آن با هم نمیخواند هم دولت پاداش داده هم مجلس انقلابی. اولی ۱۰ تا اضافه کرده و دومی ۶ تا هم به آن و به ۲۴ هزار میلیارد تومان رسانده. صدای رییس سازمان برنامه و بودجه دولت ابراهیم رییسی هم درآمده که چرا ۵۸ درصد (به لایحه دولت) اضافه کردهاند؟
البته ۵۸ درصد بر اساس رقم لایحۀ بودجه و گرنه در واقع ۳ برابر است. به بیان دیگر صاحبان اصناف و حِرَف گوناگون کار میکنند و به دولت مالیات میپردازند تا دولت به صداوسیما بودجه بدهد. سازمانی که نه نظر اکثریت مردم ایران که دیدگاه اقلیت را منعکس میکند.
عبدالناصر همتی رییس کل بانک مرکزی در دولت حسن روحانی (که صلاحیت ریاست جمهوری را داشت، اما صلاحیت نشستن بر کرسی مجلس خبرگان رهبری را ندارد) پرسش درستی مطرح کرده: وقتی فیلمهای سینمایی که وزیر ارشاد آقای رییسی به آنها افتخار میکند برای دیده شدن در کشور مجبور به پخش آگهی در شبکههای فارسیزبان خارج از کشور هستند این حد افزایش بودجه برای چیست؟ وزیر ارتباطات همان دولت هم به مقایسه شبکه نمایش خانگی با صدا و سیما پرداخته که البته کار خوبی نکرده، چون انگیزه شان برای تصاحب و تملک فزونی میگیرد.
از منظر عدالت هم افزایش بودجه دیگر دستگاهها ۱۲ درصد است، ولی بر اساس رقم افزایش یافته در لایحه دولت در صدا وسیما به ۵۸ درصد میرسد! اگر این افزایش به جیب هنرمندان و تولید کنندگان آثار خلاقه میرفت اشکالی نداشت، اما انگار مجلس و صدا وسیما حس میکنند به هم نیاز دارند و هوای هم را دارند.
صدا وسیما برای مجلس تبلیغ میکند و آنها هم حاتم بخشی میکنند و بودجه تخصیص میدهند و در عن حال هر سه (دولت و مجلس و صدا و سیما) مدام مردم را به صرفه جویی دعوت میکنند. اینها همه در حالی است که اتفاقا مشکل صدا وسیما در بودجه نیست. در نوع نگاهی است که بر آن حاکم شده است.
جدای اینها این که دولت و مجلس مسابقه گذاشتهاند جالب است. رییس سازمان برنامه هم در حالی انتقاد کرده که در لایحۀ خود دولت هم از ۸ همت به ۱۸ همت (هزارمیلیاردتومان) رسیده و کمیسیون تلفیق ۶ ه. م. ت به آن افزوده و به ۲۴ ه. م. ت رسانده است!
فراموش نکنیم در قانون اساسی هم تعبیر رادیو و تلویزیون آمده و هم صدا و سیما و میتوان دولتی بودن را منحصر به صدا و سیما دانست و مجوز شبکههای خصوصی را صادر کرد (همان گونه که دولت و دستگاههای مختلف حکومتی روزنامه و سایت دارند و غیر دولتیها و غیر حکومتیها هم میتوانند مجوز آن دریافت کنند).
جدای این اصل ۴۴ قانون اساسی با تفسیر بسیار موسّع مجمع تشخیص مصلحت نظام دیگر مثل قبل نماد دولتی بودن نیست و از آن تفسیر خصوصی سازی صورت گرفته منتها رادیو و تلویزیون یا صدا و سیما را جدا کرده اند.
به جای افزایش بودجه میتوانستند این رسانه بسیار فربه را کوچک و چابک کنند. کجای دنیا این همه کانال رادیویی و تلویزیونی با بودجه عمومی فعالیت دارند؟ نهایتا یکی دو شبکه رسمی کافی است چه در رادیو و چه در تلویزیون و باقی را میتوان با مشارکت بخش خصوصی اداره و حتی درآمدزا کرد.
به هر رو این که مجلس انقلابی کم نکند و ۶ هزار میلیارد تومان روی بودجه پیشنهادی دولت میگذارد نشان میدهد چقدر دستودلبازند!
خدا بیامرزد دکتر عباس شیبانی را که دغدغه موکت شدن مجلس را داشت و برخی نمایندگان انقلابی با پذیرایی با میوه مخالف بودند تا بیت المال هدر نرود. جماعت فعلی، اما خیلی دستودلبازند و به بودجه پیشنهادی دولت اضافه میکنند البته در همان کمیسیون تلفیق که این افزایش را تصویب میکنند خیلی مراعات میکنند و موز روی میز نمیگذارند و به بیسکوییت بسنده میکنند.
در مناظره دوشنبه شب در شبکه اول سیما متوجه شدم تصور نواصولگرایان این است که به صرف تلویزیون میتوان مردم را پای صندوقهای رای آورد و یادآور شدم تلویزیون که جای خود دارد قبل از این که رادیو وارد ایران شود و در حالی که روزنامهها یگانه وسیله ارتباطی بودند و آن را هم اکثریت بیسواد جامعه نمیتوانست بخواند مردم به دکتر مصدق و سید حسن مدرس و ملک الشعرای بهار و تقی زاده اعتماد کردند و به مجلس فرستادند و درباره این آخری یادداشت جدایی داریم که نشان میدهد تمام زندگی او تنها همان یک جمله مشهور نیست.
باری، در جامعه پولزده نمایندگان هم خیال میکنند هر چه بیشتر بودجه بدهند اهدافشان بیشتر محقق میشود. منتها چند نفر از مردم اولویت امروز را افزایش بودجه صدا و سیما میداند؟
همین فردا آقای بای را بفرستید میدان، ولی عصر و از هر که عبور کرد بپرسید آیا راضی هستید ۱۶ هزار میلیارد تومان به بودجه صدا و سیما اضافه شود یا اولویت شما مقولهای دیگر است؟
بیشک بالای ۹۰ درصد اولویت دیگری را مطرح خواهند کرد. آن ۱۰ درصد هم احتمالا از منظر ایدیولوژیک است یا، چون سهمی و نصیبی میبرند موافقاند و گرنه کی حاضر میشود ۱۶ هزار میلیارد تومان دیگر پای این جعبه با برنامههای ملال آور و کسالتبار و خبرر سانی جهتدار بریزند و برنامههای پربینندۀ غیر سریالی هم چندان پرهزینه نیستند و اگر بیننده داشته باشد از آگهی هم در میآورد و اصلا صدا و سیما باید خرج دولت را بدهد نه دولت خرج آن را! راستی چرا مجلسی که به این سازمان بودجه میدهد قانونی برای اداره آن نمینویسد؟