خرد حکم میکرد برای انتخابات پیشرو چنان گشایشی تدبیر شود که بتواند بخشی از ناراضیان پشت پنجره را به پای صندوقهای مشارکت بیاورد و تئوری صندوق در برابر چالشهای خیابانی را تقویت کند. چنین اقدامی میتوانست یک گام مهم در جهت پیشگیری از نهادینه شدن ناامیدیها باشد.
علی ربیعی در اعتماد نوشت: با نگاهی به پاییز ۱۴۰۱، میتوان دریافت آنچه در اعتراضات خیابانی مشاهده شد به مثابه نوک کوه یخ و صرفا بخشی از تغییرات ارزشی و رخداده در لایههای زیرین اجتماعی بود. میلیونها انسانی- که به تعبیری که در آن روزها به کار بردم- در پشت پنجره، همدل با خیابان بودند، اما همراه با خیابان نشدند، به مثابه کوه یخی بودند که با چشمان پنهان در پشت عینک قدرت دیده نشدند.
من معتقدم دو اشتباه استراتژیک از ۹۸ تا ۱۴۰۰، زمینهساز اعتراضات در ناآرامیهای ۱۴۰۱ شد: ممانعت از به سرانجام رسیدن برجام و سیاستهای انتخابی ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰. آب که به صد درجه رسید میجوشد و در دمای کمتر از آن، آثاری نشان نمیدهد. برخی از اقدامات و سیاستها نیز در جامعه ملتهب، به مثابه ایجاد دمای بالاتر برای رساندن به نقطه جوش عمل میکند.
مدتهاست بر خلاف تجارب تاریخی و آنچه مدیریت علمی بحرانهای سیاسی و اجتماعی به ما میآموزد، همچنان سیاستهای اصلاحی به چشم نمیخورد. به نظر میرسد ابتداییترین و اولین اقدام نظام تدبیر، میبایست تغییر سیاستها و انجام سیاستگذاریهایی معطوف به کاهش نارضایتی و ...
اصلاحاتی برای افزایش سرمایه اجتماعی باشد. یکی از راهکارها، جلوگیری از ریزش سرمایه اجتماعی با باز کردن نظام سیاسی و دادن فرصت بیشتر برای مشارکت و شنیدن صداهای دیگر است. اما متاسفانه همچنان شاهد حرکت معکوس از سوی ارکان حکومت هستیم. ماشین سیاستهای تعارضزای اجتماعی، هرروز در شکل جدیدی از پلمب و توقیف خودرو و... کماکان در جادهای ناهموار و با تصادفات بسیار در حال حرکت است.
وضعیت بد معیشتی مردم، فشار تورم و کوچک شدن سفره اکثریت جامعه همچنان تداوم دارد. نخبگان جامعه، مسوولان دیروز، انکارکنندگان دیروز و مدیرشدگان امروز، جملگی معترفند که بدون حل برجام و مسائل سیاست خارجی، اقتصاد و معیشت سامان نمییابد. مطالعات جامعهشناسان هم به ما میگوید بدون اصلاح سیاستهای داخلی و افزایش اعتماد، سیاست داخلی و به تبع آن سیاست خارجی سامان نمییابد.
خرد حکم میکرد برای انتخابات پیشرو چنان گشایشی تدبیر شود که بتواند بخشی از ناراضیان پشت پنجره را به پای صندوقهای مشارکت بیاورد و تئوری صندوق در برابر چالشهای خیابانی را تقویت کند. چنین اقدامی میتوانست یک گام مهم در جهت پیشگیری از نهادینه شدن ناامیدیها باشد. سیاستهای اعمالشده در انتخابات مجلس و رد صلاحیتها، دقیقا در جهت خلاف مسیر حل مساله پیش رفت و آخرین تکه پازل این مجموعه نیز ردصلاحیت روحانی (رییسجمهور دو دوره و نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی و سه دوره مجلس خبرگان با رای مردم) که بهرغم انتقادات زیاد، باز هم اقدام به ثبتنام برای کاندیداتوری کرده بود و این سوال بزرگ همچنان باقی است که دایره نظام تا کجا تنگ خواهدشد؟ آیا تا آنجا که مرکز نیز به بیرون افتد؟! آیا تصمیمگیران کنونی، به تبعات روانی ناشی از نابودی کورسوی امید برای اثربخشی صندوقها اندیشیدهاند؟