پایگاه خبری معتبری در گزارشی مینویسد: به گفته «رابرت کارلین» و «زیگفرید هکر»، دو دانشمند و ناظر کهنه کار بر رژیم پیونگ یانگ، کیم جونگ اون مانند پدربزرگش در سال ۱۹۵۰ تصمیمی استراتژیک برای رفتن به جنگ گرفته است.
یکی دیگر از دشمنان غرب وعده "نابودی کامل" آمریکا و متحدانش را میدهد. این دشمن در این مورد کیم جونگ اون، رئیس کره شمالی است. در چندین سخنرانی اخیر، او به صراحت اعلام کرده که سلاح انتخاب شده برای نابودی، «شمشیر ارزشمند» او خواهد بود؛ یعنی زرادخانه رو به رشد تسلیحات هستهای.
به گزارش ایسنا، پایگاه خبری بلومبرگ در گزارشی مینویسد: به گفته «رابرت کارلین» و «زیگفرید هکر»، دو دانشمند و ناظر کهنه کار بر رژیم پیونگ یانگ، کیم جونگ اون مانند پدربزرگش در سال ۱۹۵۰ تصمیمی استراتژیک برای رفتن به جنگ گرفته است.
اگر پیشگوییها همیشه در بهترین حالت ممکن درست باشند، شبه جزیره کره ممکن است در بحرانی مانند جنگهای غزه و اوکراین یا حتی مانند سناریوییهایی درباره تنگه تایوان و دریای چین جنوبی درگیریهایی گهگاه به خود ببیند. چطور این وضعیت به این جا کشیده شده است؟
سه دهه پس از توقف جنگ سرد، سه نسل از کیمها با وجود حکمرانی بر کره شمالی تلاش کردهاند تا با آمریکا نوعی همکاری و تعامل داشته باشند. آنها با اینکه واشنگتن را یک دشمن امپریالیستی میدانستند، اما با این حال، آمریکا را نوعی حائل بالقوه بر برابر چین و روسیه که به آنها هیچ اعتمادی نداشتند، میپنداشتند.
اما خاندان کیم به این باور رسیدند که تنها راه برای بازدارندگی حمله از سوی کره جنوبی و آمریکا این است که سلاح اتمی داشته باشند. برای همین هم آن را ساختند. نخستین آزمایش اتمی ۲۰۰۶ انجام شد.
خلع سلاح اتمی همچنان خواسته اصلی آمریکا در شبه جزیره کره است. سیاستهای انتخابی آمریکا همچنان سیاست چماق و هویج بوده است. این چماق بیش از وضع تحریمهای شدید شامل ۹ دور تحریم از سوی شورای امنیت سازمان ملل در بازه زمانی ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۷ است. آنها از این جهت حائز اهمیت هستند که چین و روسیه به عنوان دو عضو اصلی شورای امنیت، به آنها رای دادند. بخش دیگر این سیاست چماق و هویج، پس از ۲۰۰۶ شامل وعدههایی برای لغو مجدد تحریمهاست.
یکی از کارشناسانی که به این مساله نظر کرده «وولفگانگ نوواک» سیاستمدار سابق آلمانی است که از ۲۰۱۲ به صورت منظم به کره شمالی و کره جنوبی رفته است.
پیام او این بود که تنها راه برای اجتناب از وقوع فاجعه در دو کره این است که بجای حضور ابر قدرتها در حمایت از آنها، اعتمادی تدریجی ایجاد شود، دقیقا همان کاری که آلمانهای غربی و شرقی در خلال سالهای دهه ۷۰ میلادی انجام دادند. سیاستهای چماق و هویج آمریکاییها مخرب بود، چون مردم کره شمالی نفهم نیستند.
در سال ۲۰۱۹ که کیم جونگ اون و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری وقت آمریکا با یکدیگر در هانوی، ویتنام دیدار کردند، ترامپ در توئیتی نوشت: دیگر تهدید اتمی از سوی کره شمالی وجود ندارد.
اما این روند مذاکرات به فاجعهای بدل شد که کاملا مشخص است؛ کیم به این نتیجه گیری رسید که ترامپ فقط به دنبال خلع سلاح اتمی، عکس دو نفره و بدون امتیاز دادن است.
رابرت کارلین پس از تحلیل ۲۷ نامه رد و بدل شده بین ترامپ و کیم جونگ اون در این سالها متوجه شد که کیم تحقیر شده و احساس کرده که وجههاش را در خانه از دست داده است. برای همین به این نتیجه رسید که آمریکاییها همیشه به دنبال حذف او هستند.
رئیس کره شمالی توقف ساخت و آزمایش سلاح اتمی را پایان داد و بار دیگر سریعتر از گذشته اقدام به ساخت و تولید موشک و کلاهک هستهای کرد.
موسسه تحقیقات بینالملل استکهلم تخمین میزند که تا یکسال گذشته کیم جونگ اون ۳۰ کلاهک اتمی داشته و به قدر کافی پلوتونیوم و اورانیوم دارد تا بتواند ۷۰ کلاهک هستهای دیگر بسازد. بسیاری از آنها از بمبهایی که بر سر هیروشیما و ناگازاکی ریخته شد، قدردتمندتر هستند. در میان آنها بمب هیدروژنی گرما هستهای هم هست.
برای عملکرد این کلاهکها، کره شمالی انواع مختلفی از موشکها را آزمایش کرده است. برخی از آنها از زمین، برخی دیگر از روی زیر دریایی آزمایش شده که نمونه اخیرش آزمایش یک پهپاد زیر آبی است.
برخی از موشکهای کوتاه برد و برخی دیگر قارهپیما هستند. همچنین تعداد معدودی، گلایدرهای مافوق صوت هستند که میتوانند به دفاع هوایی حمله کنند و این آخری که آزمایش شده، سوخت جامد داشته و خیلی سریع و رادار گریز هم است.
در کنار این کلاهکهای استراتژیک، کیم جونگ اون بمبهای تاکتیکی کوچکتری هم دارد که برای استفاده در برد کوتاه و پیروزی در نبردها در همان روزهای نخست یک جنگ است.
او دکترین جدیدی دارد که مشابه با روسیه است مبنی بر اینکه تسلیحات اتمی را میتوان بدون هیچ اقدام پیشگیرانهای و در واکنش به هرگونه حمله متعارف یا اتمی به کار برد.
منطق رهبر کره شمالی مشخص و ساده است. او میداند که ارتشهای متعارف آمریکا و متحدانش نسبت به او بالاتر هستند و او را در یک جنگ غیر اتمی شکست میدهند و نابود میکنند. او در کتابش نوشته که تنها راه زنده ماندن در یک حمله این است که به سرعت یک حمله تاکتیکی اتمی انجام شود. اگر آمریکا هم به این حمله پاسخ دهد، کره شمالی هم از بین میرود، اما در حالت خوشبینانه، آمریکا این کار را نمیکند، چون میداند که پیونگ یانگ ظرفیت تلافی دارد و تمامی شبه جزیره کره به همراه ژاپن و بخشهایی از آمریکا هم از بین خواهند رفت. آمریکا شاید کمی از خود خصومت نشان دهد و در این سناریو، کیم برنده میشود.
دشمنان سابق کیم در مسکو و پکن به متحدان واقعی او علیه ایالات متحده تبدیل شدهاند. کره شمالی برای جنگ علیه اوکراین به روسها موشک و مهمات میدهد و در ازای آن کمکهای فناوری و غذا دریافت میکند و با تجارت با چین در مقابل تحریمهای غرب ایستادگی میکند. در شورای امنیت سازمان ملل، چین و روسیه امروزه پشت کره شمالی هستند. کیم دلایلی دارد که احساس کند بخشی از "محوری" است که میتواند ایالات متحده را از بین ببرد.
اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، سیاست آمریکا برای حال حاضر باید کنار گذاشتن هدف خلع سلاح اتمی باشد که راه به جایی نخواهد برد و در نهایت تمرکز بر کاهش خطر است که شامل اقداماتی عملی مانند مانورهای ارتباطی، اجتناب از بروز حوادث و تبادل دکترین اتمی میشود. این اقدامات در طول زمان میتواند اعتماد کافی را که به تنش زدایی میانجامد، ایجاد کند.
واشنگتن همچنین باید با احتیاط دیپلماسی تازه خود را با پکن گسترش دهد. این دو همدیگر را دشمن میدانند، اما در عین حال هر دوی آنها به جلوگیری از هرج و مرج بدتر در جهان علاقه دارند. اگر پکن و واشنگتن پیام هماهنگی را به کیم بفرستند و منظورشان را برسانند، ممکن است او همچنان وضعیت کنونی خود را حفظ کند. پیام آمریکا و چین این است: اگر حمله اتمی انجام دهید، از بین میروید. اما ما مطمئن خواهیم شد که هیچکس ابتدا به شما حمله نمیکند.