حتی سیستم های روان پزشکی کشورهای ثروتمند نیز فاقد ظرفیت ارائه خدمات سنتی بهداشت روانی در حد نیاز هستند. خوشبختانه کشورهای با منابع کم تر در ارائه مدل های جدید و مقیاس پذیر برای مراقبت های روانپزشکی با کیفیت بالا و کم هزینه به جوامعی که قبلا قابلیت دسترسی به خدمات را نداشتند پیشگام بوده اند.
فرارو- دیکسون چیباندا، یکی از ۱۲ روانپزشک زیمبابوه برای جمعیت بیش از ۱۶ میلیون نفری آن کشور است. او متوجه شده که کشورش هرگز قادر به مقابله با مشکلات سلامت روان با استفاده از شیوههای سنتی درمان نیست. در نتیجه، چیباندا به ایجاد یک راه حل زیبا با منابعی بی حد و حصر به نام "مادربزرگ ها" کمک میکند. چیباندا استاد روانپزشکی در دانشگاه زیمبابوه، دانشیار بهداشت روان جهانی در مدرسه بهداشت و پزشکی حارهای لندن و مدیر ابتکار عمل تحقیقات سلامت روان آفریقایی است. او به خاطر پروژه اش تحت عنوان "نیمکت دوستی" شناخته میشود که در زیمبابوه اجرا شد.
او در روایت خود از مشکلات روانی در زیمبابوه از یک آسیب جمعی چهار نسل در زیمبابوه صحبت میکند که اغلب شامل تجاوز جنسی و خشونت خانگی میشود. افراد فقیر در آن کشور نه تنها به دلیل تعداد بسیار کم درمانگران زیمبابوهای بلکه به دلیل دشواریهای یک سفر طولانی و پرهزینه دسترسی چندانی به کمک موثر نداشتند. در راه حل چیباندا به عنوان بخشی از پروژه نیمکت دوستی مادربزرگها برای ارائه مشاوره روانی اجتماعی آموزش میبینند. آنان از روشهای گفتار درمانی استفاده میکنند که اثربخشی آن روشها در درمان افراد مبتلا به اختلالات روانی یا عصبی یا دچار سوء مصرف مواد مخدر اثبات شده است.
به گزارش فرارو به نقل از پروژه سندیکایی، جهان در چنگال یک بحران بهداشت روانی است. از افزایش اضطراب اقلیمی در کشورهای ثروتمند مانند ایالات متحده گرفته تا آسیبهای شدید در مناطق تحت منازعه نظامی مانند اوکراین و غزه (به ویژه در میان کودکان)، رنج روانی گسترده شده و خدمات سنتی مراقبتهای بهداشتی نمیتواند ادامه یابد. این امر دهها میلیون نفر را در معرض آسیبهای جدی از جمله خودکشی قرار میدهد.
در حال حاضر بیش از ۲۵ درصد از جمعیت جهان احساس انزوای اجتماعی و تنهایی میکنند و بیش از ۱۵۰۰۰۰ نفر در سنین ۱۵ تا ۲۹ سال هر ساله بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند. تغییرات اقلیمی این ارقام تیره و تار را به تهدیدی جدیتر تبدیل کرده است. همان طور که انجمن روانپزشکی آمریکا گزارش داده تغییرات آب و هوایی میتوانند "به از دست دادن شغل منجر شوند، مردم را مجبور به جابجایی کنند و به انسجام اجتماعی و منابع جامعه آسیب برسانند که همگی پیامدهایی برای سلامت روانی افراد دارند".
علاوه بر این، تامل در مورد تغییرات آب و هوایی و پیامدهای آن برای "امنیت ملی و رفاه فردی" میتواند باعث "پریشانی قابل توجهی" شود. هیچ گروهی از این پیامد در امان نیست. جوانان از آینده خود میترسند. افراد مسن از نابودی دنیای کودکی خود غمگین هستند و فعالان و دانشمندان آب و هوا از فرسودگی عاطفی و ناامیدی رنج میبرند.
به این مورد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) توسط کسانی که پیشتر تحت تأثیر بلایای مرتبط با آب و هوا قرار گرفته اند به ویژه در اقتصادهای در حال توسعه آسیب پذیر را نیز بیافزایید. به طور سنتی یک بیمار حوزه روانپزشکی با یک پزشک آموزش دیده درگیر درمان انفرادی میشود.
با این وجود، حتی سیستمهای بهداشتی کشورهای ثروتمند نیز فاقد ظرفیت لازم برای ارائه چنین خدماتی هستند: در ایالات متحده بیش از ۱۵۰ میلیون نفر در مناطقی زندگی میکنند که متخصصان بهداشت روانی بسیار کمی در آنجا وجود دارند. ظرف مدت چند سال آینده آن کشور ممکن است با کمبود ۳۱۱۰۰ روانپزشک مواجه شود. وضعیت در کشورهای فقیر و متاثر از منازعات حتی بدتر است جایی که دسترسی به درمان روانپزشکی سنتی حتی اگر در دسترس باشد بسیار دشوار است.
برای مثال، زیمبابوه کشور زادگاه من را در نظر بگیرید: علیرغم آن که زیمبابوه کشوری ۱۶ میلیونی است صرفا ۱۳ روانپزشک و ۲۰ روانشناس بالینی دارد! پیامدهای این کمبود در سال ۲۰۱۹ میلادی زمانی که طوفان بخشهای از زیمبابوه را درنوردید کاملا آشکار شد. بادهای قوی و بارانهای شدید، طوفان و سیل عظیم و رانش زمین منجر به کشته شدن صدها نفر، آواره شدن حدود ۶۰۰۰۰ نفر و تخریب ۵۰۰۰۰ خانه شد. هم چنین، طوفان ذخایر بذر و محصولات برداشت نشده را از بین برد و مردم را بدون غذا و معیشت رها کرد.
تمام این موارد به مشکلات سلامت روان از جمله اختلال استرس پس از سانحه دامن زدند. تقریبا یک سال پس از آن اوضاع بسیار بدتر شد: پاندمی ناشی از کووید – ۱۹ باعث برقراری قرنطینههای سراسری شد که وضعیت رفاه اجتماعی و اقتصادی مردم را بدتر ساخت. مشکلات روانی ناشی از آن بسیار فراتر از ظرفیت سیستم مراقبت بهداشتی بود.
با این وجود، این بدان معنا نیست که زیمبابوه هیچ گزینهای ندارد. پروژه "نیمکت دوستی" که من آن را اجرا کردم داوطلبان جامعه را بدون هیچ گونه سابقه آموزش پزشکی یا بهداشت روانی قبلی آموزش میدهد تا از روی نیمکتهای پارک چوبی در هر ده منطقه کشور صحبت درمانی انجام دهند. ما تاکنون بیش از دو هزار مادربزرگ را برای ارائه مشاوره به جوامع محلی خود آموزش داده ایم. این برنامه کارآمد بوده است.
در سال ۲۰۱۶ میلادی یک کارآزمایی بالینی تصادفی نشان داد که بیماران مبتلا به اختلالات روانی رایج و دارای شاخصهای افسردگی که مشاوره نیمکت دوستی را دریافت کردند کاهش قابل توجهی در علائم داشتند. جوامعی که به خدمات نیمکت دوستی دسترسی داشتند نیز پیشرفتهایی را در زمینههای دیگر تجربه کردند از پیامدهای روانی ناشی از ابتلا به ایدز گرفته تا سلامت مادر و کودک. حتی مادربزرگهایی که درمان را ارائه میکنند گزارش داده اند که از احساس تعلق خاطر و انعطاف پذیری قوی تری بهرهمند شده اند.
سایر کشورهای با منابع کم نیز در ارائه مدلهای جدید و مقیاس پذیر برای مراقبتهای روانپزشکی با کیفیت بالا و کم هزینه به جوامعی که پیشتر امکان دسترسی به خدمات را نداشتند پیشتاز بوده اند. یکی از پیشگامان "سانگات" یک سازمان غیردولتی است که مقر آن در ایالت گوا هند میباشد سازمانی که افراد عادی را برای ارائه درمانهای روانی اجتماعی به ویژه در مناطقی که دسترسی کمی به خدمات سلامت روان دارند آموزش میدهد.
کارآزماییهای بالینی به طور مداوم نشان داده اند که این "مشاوران غیر معمول" در رسیدگی به طیف وسیعی از شرایط سلامت روان، از افسردگی و اضطراب گرفته تا اختلالات ناشی از مصرف مشروبات الکلی موثر هستند. به طور مشابه، سازمان Strong Minds (ذهنهای قوی) نیز با هدف تسهیل سلامت روان جامعه خدمات درمانی رایگان را به زنان و نوجوانان کم درآمد مبتلا به افسردگی در اوگاندا و زامبیا آموزش و ارائه میدهد. آن سازمان میزان تاثیرگذاری قدرتمندی را گزارش داده به ویژه در حمایت از جوامعی که تحت تاثیر بلایای زیست محیطی مرتبط با آب و هوا قرار گرفته اند و این تأثیر قرار است افزایش یابد.
مدلهای غربی مراقبتهای روانپزشکی به اندازهای از نظر منابع فشرده هستند که نمیتوان آنها را در سراسر جهان به ویژه در آفریقا و جنوب آسیا جایی که رشد سریع جمعیت و تسریع خطرات آب و هوایی چالشهای بزرگی را به همراه دارد به کار برد. با این وجود، ابتکارعملهای مبتنی بر جامعه مقرون به صرفه و هم بسیار مقیاس پذیر هستند. فراتر از بهبود سلامت روان و تاب آوری فردی چنین برنامههایی انسجام جامعه را تقویت میکنند و حل مشکلات جمعی را تشویق مینمایند که هر دو با تشدید بحران آب و هوا اهمیت فزایندهای پیدا خواهند کرد.
مقابله موثر با بحران جهانی بهداشت روانی نیازمند مشارکت بیشتر جامعه بین المللی است. در همین حال، دولتهای محلی و ملی و سازمانهای بشردوستانه باید رویکردهای محلی جدیدی که توانایی خود را در کمک به جوامع برای مقابله با خطرات فزاینده زندگی، معیشت و رفاه خود ثابت کرده اند بپذیرند و در پیش گیرند.