اگر حزب الله و اسرائیل به صورتی نانوشته دربارۀ حدود و ثغور جنگی محدود و پراکنده با هم به توافق نرسند، در آن صورت فقط دو راه باقی میماند. راه نخست، بیتفاوتی حزبالله به سرنوشت حماس در نوارغزه و تن دادن به راهحلی دیپلماتیک برای عقبنشینی نیروها از مناطق مرزی است. این راهحل ضربهای حیثیتی به حزبالله وارد میکند و به همین جهت بعید است به آن تن در دهد.
احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت: در حالی که آنتونی بلینکن، وزیر خارجۀ آمریکا مشغول رایزنی با رهبران کشورهای خاورمیانه به قصد جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه است، ارتش اسرائیل با ترور وسام حسن طویل یکی از رهبران نظامی حزبالله در داخل خاک لبنان، خاورمیانه را چند گام دیگر به جنگی فراگیر نزدیکتر کرد.
از ابتدای حملۀ زمینی اسرائیل به نوار غزه، جنگی کنترلشده و محدود بین اسرائیل و حزبالله نیز در گرفته است. با آنکه حملات متقابل در سه ماه گذشته بین دو طرف ادامه داشته، اما تا این لحظه هنوز جنگی تمامعیار بین آنها رخ نداده است. واشنگتنپست به نقل از مقامهای ناشناس آمریکایی گزارش داده است که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، برای ادامۀ حیات سیاسی خود، درصدد گشودن جبهۀ جنگ تازهای علیه لبنان است چراکه با فروکش کردن جنگ در نوارغزه، حفظ پست نخستوزیری برای او دشوار خواهد شد.
نتانیاهو در داخل اسرائیل تحت فشار اپوزیسیون است تا از مقام خود استعفاء دهد، با این حال، بنیگانتز، رهبر حزب اتحاد ملی که به کابینۀ جنگ پیوسته، اعلام کرده است که مسئلۀ مرزهای شمالی اسرائیل، مسئلۀ تمام اعضای کابینه است و فقط به خواست نتانیاهو منحصر نمیشود.
در سایۀ تبادل آتش بین اسرائیل و حزبالله، دهها هزار نفر در دو سوی مرز مجبور به ترک خانههای خود شدهاند. نگهداری از خانوادههای آواره بهخصوص برای اسرائیل که آنها را در هتلهای شهرهای مرکزی اسکان داده، پرهزینه است و از همین رو، عموم سران اسرائیل خواهان ایجاد ثبات در مرزهای شمالی برای بازگشت آنها هستند.
به واقع اسرائیل خواهان عقبنشینی نیروهای حزبالله از مناطق جنوبی به شمال رودخانۀ لیتانی در ۳۰ کیلومتری مرز مشترک با لبنان است و آن را بخشی از قطعنامۀ ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل میداند. در مقابل، حزبالله در پی فشار بر اسرائیل برای پایان دادن به جنگ خونین علیه نوارغزه است.
تاکنون هیچکدام از طرفین، خود را مشتاق آغاز جنگی تمامعیار نشان ندادهاند، با این همه، تهدیدهای لفظی دوجانبه روزبهروز تشدید میشود. مقامهای اسرائیلی گرچه خود را حامی راهحلی دیپلماتیک برای دور نگه داشتن لبنان از جنگ نشان میدهند، اما بهطور مرتب تهدید میکنند که در صورت آغاز جنگ، بیروت به غزهای دیگر تبدیل خواهد شد.
سیدحسن نصرالله نیز گرچه نشانهای از علاقۀ خود به جنگی فراگیر با اسرائیل نشان نداده، اما بارها اعلام کرده است که اگر آتش جنگ شعلهور شود، حزبالله بههیچ مرز و قاعده و محدودیتی برای ادامۀ آن تن در نخواهد داد. با این همه، اسرائیل هفتۀ پیش با ترور شیخ صالح العاروری از رهبران بلندپایۀ حماس در حوزۀ امنیتی حزبالله در حاشیۀ جنوبی بیروت، به گفتۀ نصرالله از «خطوط قرمز» عبور کرد. آقای نصرالله اعلام کرد که این ترور نمیتواند بدون پاسخ بماند و متعاقب آن، نیروهای حزبالله دهها راکت به سمت پایگاه ترافیک هوایی شمال اسرائیل شلیک کردند.
اینک، اما اسرائیل با ترور حسن وسام طویل، گامی بلند به سوی تشدید جنگ با حزبالله برداشته است. حزبالله قاعدتاً از پاسخ به این حمله خودداری نخواهد کرد و این نیز به نوبۀ خود خطر بروز جنگ تمامعیار را افزایش خواهد داد.
در واقع، جنگ محدود جاری بین حزبالله و اسرائیل ریشه در جنگِ نوارغزه دارد. تا هنگامی که آتش جنگ در نوارغزه روشن باشد، حزبالله لبنان به دلایلِ عمدتاً حیثیتی نمیتواند به حملات پراکندۀ خود علیه اسرائیل خاتمه دهد. این بدان معناست که در حال حاضر، راهحل دیپلماتیک برای خاموش کردن غرش سلاحها در مرز شمالی اسرائیل بدون وجود راهحلی برای خاتمۀ جنگ در نوارغزه امکانپذیر نیست.
جنگ در نوار غزه نیز گرچه ممکن است وارد مراحلِ کمشدتی شود، اما تا این لحظه هیچ چشماندازی برای خاتمۀ آن وجود ندارد. مقامهای اسرائیلی از ادامۀ جنگ تا انتهای سال جاری میلادی سخن به میان آوردهاند. در این مورد، اجماعی بیسابقه بین عموم احزاب اسرائیل به وجود آمده و همین موضوع، هرنوع گرایش به خاتمۀ جنگ بدون دستیابی کامل به اهداف اعلامشدۀ آن را به کاری بینهایت پرهزینه و چهبسا غیرممکن برای هر دولتی در اسرائیل تبدیل کرده است.
بدین ترتیب، اگر حزبالله و اسرائیل به صورتی نانوشته دربارۀ حدود و ثغور جنگی محدود و پراکنده با هم به توافق نرسند، در آن صورت فقط دو راه باقی میماند. راه نخست، بیتفاوتی حزبالله به سرنوشت حماس در نوارغزه و تن دادن به راهحلی دیپلماتیک برای عقبنشینی نیروها از مناطق مرزی است. این راهحل ضربهای حیثیتی به حزبالله وارد میکند و به همین جهت بعید است به آن تن در دهد.
راه دوم، بروز جنگی فراگیر و تمامعیار بین دو طرف است. چنین جنگی علاوه بر آثار ویرانگر همهجانبۀ آن، سرانجامی قابل پیشبینی ندارد و چه بسا تمام منطقه را درگیر جنگی خانمانسوز کند. در حقیقت، نوع واکنش جمهوری اسلامی به جنگِ تمامعیار بین حزبالله و اسرائیل، ابعاد جنگ احتمالی فراگیر را تا حدودی روشن خواهد کرد.
گویی با گذشت بیش از سه ماه از عملیات ۷ اکتبر حماس، جعبۀ پاندورای خاورمیانه بار دیگر در معرض گشودن است. اسرائیلیها تصور میکنند که از درون جعبه، کم و بیش اطلاع دارند و به همین جهت، از باز شدن آن خیلی بیمناک به نظر نمیرسند. با این حال، جعبۀ پاندورا چیزی نیست که بتوان از بیرونِ آن به اطلاعات درونش دست یافت. با این وضع فقط میتوان دعا کرد که راهحلی جادویی و فوری برای خاتمۀ جنگ در نوارغزه پیدا شود!